به گزارش هم اندیشی؛حجت الاسلام رسایی نماینده تهران در مجلس و عضو جبهه پایداری در ششمین نشست کشوری ستاد فرهنگی فجر انقلاب اسلامی به بیان نحوه شکل گیری مجلس هشتم و وضعیت فعلی اصولگرایان پرداخت که در ادامه متن کامل آن را برای استفاده علاقه مندان قرارداده ایم:
انتخابات مجلس نهم مهمترین اتفاق سیاسی سال 90
انقلاب اسلامي روند و حركتش با توجه به وضعيت داخلي و با توجه به وضعيت بين المللي و منطقه در يك پيچ خيلي مهم قرار گرفته كه این روند هم برای ما و هم براي چشمهايي كه نگاه به ايران دارند سرنوشت ساز هست.
شايد مهمترين اتفاق سياسي امسال كه روز به روز به آن نزديكتر ميشويم انتخابات مجلس نهم باشد كه قطعاً همينطور است. اين تعبير يك بلوف سياسي و يا بزرگ نمايي سياسي نيست، وقتي كه گفته می شود انتخابات پيش رو مهمترين انتخابات در كشور ماست. چرا كه شايد بعضيها در ذهن خود بگويند، قبلاً ميگفتند انتخابات رياست جمهوري مهم است ویا قبل از آن يك انتخابات ديگري بود که ميگفتند آن انتخابات مهم است. امّا ازهمين الآن به ميگويم انتخابات مجلس برگزار شد بدانيد انتخابات بعدی که ریاست جمهوری هست مهمترين انتخابات خواهد بود.
تغییر و تحوّل نشانه رشد انقلاب اسلامی است.
عرض كردم اين يك بلوف سياسي یا يك بزرگ نمايي سياسي نيست، اين يك واقعيّت انقلاب اسلامي است. چون انقلاب اسلامي ما يك انقلاب زنده است و دائماً در حال تغيير و تحول و رشد است، به صورت طبيعي حوادث پيش رو از حوادث گذشته مهمتر خواهد بود.
حوادث نشان می دهد انقلاب در مسیر صحیح حرکت می کند.
شما كه امروز هستيد،تاريخ در مورد اين شرايط قضاوت میكند و او همه به اين نتيجه ميرسد كه سال 90 مهمتر از سال 88 بود سال 91 قطعاً مهمتر از سال 90 خواهد بود و اين نشانه زنده بودن انقلاب اسلامي است. اگر انقلاب اسلامي زنده نبود، اگر انقلاب اسلامي تأثير گذار نبود، اگر مسير انقلاب اسلامي در آن جادهي اصلي خودش نبود و منحرف شده بود، قاعدتاً بايد اين حوادث اهميتشان كمتر ميشد و بيشتر نميشد. ولي وقتی اين حوادث اهمیّتش بيشتر ميشود، طراحیها پيچيدهتر ميشود، وقتي تصميمگيريها مهمتر ميشود و نتيجه اين تصميمات تأثير بيشتر بر مناسبات داخلي با مناسبات خارجي ميگذارد؛ ما به اين نتيجه ميرسيم كه انقلاب در مسير خودش حركت ميكند.
ریزش ها و رویش ها نشان سلامت انقلاب است.
اساساً اگر ريزش ها نبود رويش ها نبود نمي توانستيم بفهميم اين انقلاب، انقلاب درستي هست يا نيست. خلاصه بگويم بدن انسان اگر فقط جذب داشته باشد بيمار است، همين بدن اگر فقط دفع داشته باشد باز هم بيمار است. بدن سالم بدني است كه هم جذب دارد و هم دفع دارد انقلاب سالم انقلابي است كه هم جاذبه دارد و هم دافعه دارد. اگر روزي ديديم انقلاب ما فقط جاذبه دارد اين انقلاب بيمار است.
در بعثت و انقلاب نبي مكرّم اسلام (صلوات الله علیه و آله) و بعد در دوره اهل بيت (عليهم السّلام) همينگونه بوده که هميشه جاذبه و دافعه وجود داشته است. پيامبراکرم (صلّی الله علیه و آله) فقط جذب محض نبود، با اين كه كامل ترين انسان بود. انقلاب هم نشانه سلامتش فقط جاذبه داشتن نيست. هم جذب ميخواهد و هم دفع، چون يك عدّهاي وقتی جذب ميشوند، نميتوانند با اين رشد خود را بالا بكشند، پس جا ميمانند و طبعاً دفع ميشوند.
حوادثي مثل فتنه 88 كه در بستر اجتماعي انتخابات شكل گرفت يا فتنههايي كه پيشرو هست، مهمترين بستر برای سرمايه گذاري افراد و دشمنان است، چون انتخابات بستر زمينههاي مختلفي است و قطعا انتخابات اخیر پيچيدهتر و سختتر از حوادث قبل از خودش خواهد بود.
سخت تر شدن امتحانات سنّتی الهی است.
این قاعده و سنت الهي است كه كسي كه امتحان ميشود امتحان بعدي او سختتر خواهد بود. دانشآموزي كه سال اول دبستان را قبول ميشود قطعاً سال دوم ریاضی مشكل تری دارد. اگر در سال اول رياضي را قبول نشود برگه امتحان سال دوم را جلوي او نميگذارند. رياضي اول راهنمايي از رياضي اول دبستان خیلی مشکلتر است و به همین منوال مراحل بعدی سخت تر می شود.
اين نشانه رشد یک ملّت است و همه اين ها حكايت از اين ميكند كه ما برای انتخابات پيشرو باید اهميّت ويژهاي قائل شويم.
بررسی حوادث گذشته برای تصمیم گیری درست در مورد آینده لازم است.
اما چه اتفاقي در این انتخابات ميافتد وچه تحليلیداشته باشیم؟ براي اين كه در مورد آينده خوب تصميم بگيريم بايد كمي به گذشته برگشته و نگاهی به آن داشته باشیم. البتّه لازم نيست خيلي برگرديم مثلا به شش دوره قبل، بلکه بررسی اوضاع 4 سال قبل به خاطر شباهت های آن به صحنه سیاسی امروز بود کفایت می کند. در آن زمان صف بندیهای سیاسی تا حدودی شبیه امروز بود. البته بدانید که ما تجربهی یک کودتا را پشت سر گذاشته باشیم.
کودتایی که فتنه نامگذاری شد
دو سال قبل در اين كشور كودتا شد، حالا خجالت ميكشيم بگوييم کودتا میگوییم فتنه، چون تف سربالا است چرا که در رأس كودتا دو رئيس جمهور و يك نخست وزير اين كشور بودند؛ در رأس كودتا چند رئيس مجلس اين كشور بود و بعضيها نیز هم با سکوت و حمايت هاي پشت پردهيشان این کودتارا همراهي ميكردند.
ولي اين يك واقعيت بود و البته نشانه ضعف انقلاب نيست. من با آقاي زيبا كلام در راديو مناظره ميكرديم فكر كنم سال قبل بود ایشان میگفت: "اين چه كشوريه كه شمادرست کرده اید که میگویید دو رئیس جمهور آن مردود شدند، رئیس مجلسش مردود شده، این را می گوئید مردود شده، او را می گوئید مردود شده" بعد من گفتم "آقای زیباکلام یادتان رفت یک قائم مقام رهبری داریم او هم مردود شده! آقای منتظری هم است" ولی هیچکدام نشانه ضعف این نظام نیست چون ما هزاران مقبول هم داریم هزاران آدم کار کشته داریم که در این فتنه ها سربلند بیرون آمدند و در همان رده ها هستند.
به هر ترتیب دو سال قبل ما یککودتا را پشت گذاشتیم چون خجالت می کشیم بگوئیم و مجبوریم این آدمها را تحمّل بکنیم اسمش را فتنه میگذاریم والاّ واقعیتش یک کودتا بود.
کسانی که پایشان لغزید نمی توانند دستگیر دیگران باشند
چهارسال قبل در انتخابات مجلس هشتم، صف بندی ها و فضاها تا حدودی شبیه امروز بود. دو جریان به نام های جریان اصلاحات و جریان اصول گرایی در کشور شکل گرفته بود. هر کدام از جریانات هم ذیل پرچم هایی که برافراشته شدهبود اشخاصی را جمع کرد و البته آدم هایی وجود دارند که پایبند به آن پرچم نیستند؛ با این تفاوت که آدم هایی که ذیل پرچم اصلاح طلبی بودند اغلب پایبند به اصلاحات به معنای حقیقی نبوده و ازاین اصلاح طلبی یک چیزی دیگری را اراده کرده بودند و آدم هایی که ذیل پرچم های اصول گرایی بودند اکثر ایشان پایبند بودند و در مقابل، بخش اندکی پایبند نبودند و تنها منافعشان را در این نام می دیدند.
گذشت تا این که فتنه دو سال قبل اتفاق افتاد و متأسفانه آنجا شاهد بودیم که بعضی از آقایان که ذیل همین پرچم اصولگرایی سینه می زدند، پاهایشان لغزید. ولی ما همچنان ایشان را خارج از اصول گرایی نمی دانیمو هنوز به آنها فرصت می دهیم؛ ولی معتقدیم کسانی که دو سال قبل پاهایشان لغزیدند و زمین خوردند امروز نه تنها نمی توانند دستگیر دیگران باشند و دست آنها را بگیرند، بلکه اصلاً قراردادن ایشان در این جایگاه غلط است؛ چون امکان دارد یک عده دیگری را هم زمین بزنند. وقتی که قدمهایشان تا این حدلغزان است نمی توانند دستگیر دیگران باشند.
تجربه 5+6 چگونه شکل گرفت؟
چهارسال قبل چه اتفاقی افتاد؟ در آن دوره قبل گفتند که باید وحدت ایجاد بشود، یک ساز و کاری به نام 5+6 متشکل از سه جریان درست شد. این سه جریان هر کدامشان 2 نماینده معرفی کردند. خاستگاه این سه جریان هم از انتخابات ریاست جمهوری قبلی فراهم شد؛ یعنی گفتند که آقای قالیباق اصولگراست پس ازطیف ایشان 2 نفر بیایند. آقای لاریجانی اصولگراست. از طیف ایشان نیز 2 نفر آمدند. و ازسنتی ها 2 نفر آمدند. از طیف آقای احمدی نژاد هم گفتند که درهر حال رأی ایشان آورده و در صحنه است 2 نفر آمد. 5 نفر هم آن شش نفر به عنوان داور انتخاب کردند.
در مسیر تعیین این ساز وکار اختلافات بالا گرفت. چون به عقیدۀ من مبنا مشکل داشت، سهمیه بندیبدون تعارف بر اساس اصولگرایی نبود.
اصول گرایی پایبندی به اصول و ارزش هاست و سهمیه بندی معنا ندارد.
در اصولگرایی سهمیه بندی معنا ندارد. در اصولگرایی پایبندی به اصول و مبانی و ارزش هاست که قیمت دارد. آن چیزی که در اسلام مطرح است این است که:"إنّ أکرم منکم عند ا... أتقیکم" حتی اسلام به مهاجرین یا انصار اهمیّت ویژه ای قائل نشده و ضریب برای آنها قرار نداده است.
کما اینکه میگویند دانستن حق مردم است. این حرف غلطی است. بصیرت حق مردم است. خود خداوندمتعال مردم را از دانستن بعضی چیزها منع کرده است. در آیات قرآن یک سری آیاتی است که متشابه است و خداوند فرموده فقط اهل بیت (علیهم السّلام) آنها را میفهمند. یا بالاتر از این یک سری حروف رمزی قرار داده شده است که همین ها را هیچکس نمی تواند ترجمه کند. لذا مردم باید اخبار درست مبتنی بر معرفت را بدانند.
بعضی از چیزها غلطِ رایج است. آنجا هم اصول گرایی بر اساس سهمیه بندی، اصولگرایی نبود، اما متاسفانه شکل گرفت و خروجی آن این شد که چون نتوانستند به توافق برسند نهایتاًبا پیشنهاد آیت الله مهدوی کنی یک راه مفری درست شد. آن راه مفر این بود – چون دیدند اینها به تفاوت نمی رسند و انتخابات نزدیک است - گفتند هر شخصی 10 نفر معین کنید و به شهرهای بزرگ و تهران بروید. چون این تقسمی بندیها و دعواها عمدتاً داخل شهرهای بزرگ تأثیر گذاراست.
در شهرهای کوچک، تقسیم بندیها و مناسبات حزبی خیلی تأثیر گذار نیست، مسائل قومی، قبیلهای و متأسفانه پول نقش پیدا کرده است. به هر ترتیب آن چیزی که شکل گرفت این بود که سهمیه برای شهرهای بزرگ مثل مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز ومازندران و چند جای دیگر تعیین شود. چون توافق و وحدت بر روی افراد بوده و در مبانی نبود، مجلسی شکل گرفت که متأسفانه خروجی آن اصولگرایانه نشد.
شکل گیری مجلس هشتم بر اساس وحدت در مبانی نبوده و خروجی آن اصول گرایانه نبود.
دومین خطای استراتژیک مهم قبل از آغاز به کار مجلس هشتم اتفاق افتاد. یعنی قبل از هفت خرداد 87 و آن هم این بود که نمایندگان اصول گرا در سازمان فرهنگ و ارتباطات جمع شدند و قرار شد ساز وکار فراکسیون اصولگرایی شکل بگیرد. آنجا آقای لاریجانی یک پیشنهادی داد.- موقعی که سنت جاری این بود که آدمها خودشان را عرض بکنند و دوستان هم ببینند چه کسانی پایبندتر ، فعالتر وتأثیر گذارتر هستند،آنها بشوند فراکسیون شورای مرکزی- آقای لاریجانی گفت: ما باید همه را بازی بگیریم، و شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایی باید ترکیبی از نمایندگان استانها باشد- یعنی سهمیه بندی- ایشان گفتند در تهران که 30 نفر نماینده دارد 5 نفر عضو شورای مرکزی فراکسیون بشوند و شهرهایی که 8 نفر نماینده دارد 3 نفر و به همین نسبت شهرهای دیگر نماینده داشته باشند.
اگر یک روز وارد مجلس شدید آن وقت می فهمید که در مجلس متأسفانه حب و بغض ها و خودخواهی ها و منیتها و علاقه بعضی به اینکه در حوزه انتخابیه اش بگوید که دبیر فلان جلسه هستم و چیزهای بی ارزش دیگر، چقدر پررنگ است. همین باعث شد که این پیشنهاد قبول شود وپایه کج از آنجا گذاشته شد. بطوری که بعد از یکسال -چون سال به سال باید افراد تغییر می کردند- و در سال دوم، یک عده به اعضای شورای مرکزی می گفتند شما سال قبل عضو شورای مرکزی بودهاید و امسال نوبت من است! در صورتی که این آقا اصلا ویژگیها و شرایط را نداشت. حتّی بعضی ها در جهت گیری ها اصلاح طلب بودند، یعنی دو راهنمایشان کار می کرد، هم راست می زدند و هم چپ؛ ولی چون سهمیه بندی بود و با هم توافقاتی داشتند ( اینها را باید 4 سال زندگی بکنید در مجلس تا بفهمید) پذیرفته شد. و با این روند کم کم فراکسیون اصول گرایان یک فراکسیون بیخاصیّت شد.
ساز و کارهای اصول گرایان مبتنی بر اصولگرایی نبوده و اقلیّت ها مجلس را مدیریت می کردند.
بعضی ها می گویند چرا مجلس خروجی اصول گرایانه ندارد؟ دلیل آن این است که سازوکارها مبتنی بر اصول گرایی نیست.
مجلس هشتم سه فراکسیون اقلیت داشت. در بسیاری از مواقع دو فراکسیون اقلیت با هم پیوند میخوردند و آنها اکثریت مجلس میشدند. توضیح این که یک فراکسیون اقلیت دارد به نام اقلیت سیاسی رایج که در کودتای دو سال قبل هم نقش داشت و صریحاً هم حمایت می کرد، این گروه بی اعتقاد به رهبری هستند، هر چند در ظاهر می گویند ما قبول داریم. در دولت و فعالیت های آن حتّی موقعی که کاملاً در جهت بود و حضرت آقا میفرمودند "این دولت دولتی است که از مشروطه تا به امروز چنین دولتی نیامده" و جوهره حقیقی اسلام و انقلاب را زندهکرده آست" کار شکنی می کردند. اقلیّت دیگر اقلیّتی است که پرچم اصول گرایی داشته و اعتقاد به ولایت فقیه دارد ولی بی توجه به حرف های حضرت آقا بوده و است. این جریان با دولت در خصومت کامل بود، حتی زمانی که حضرت آقا فرمودند که "این دولت جوهرهی اصلی انقلاب و اسلام را زنده کرده" با دولت مخالفت می کردند. در فتنه نیز دو پهلو کار کرده و مواضع دو پهلو داشت. یک اقلیت سوم هم وجود دارد که اینها کسانی بودند که واقعاً معتقد به رهبری بوده و در فتنه صریح وارد شده، در برابر فتنه ایستادند و دولت هم را منطقی یاری کرده و یا نقد کردند. اگر کجی داشت تذکر دادند و اگر خوبی داشت کمکش کردند.
متاسفانه در بسیاری از مواقع آن دو اقلیت اول پیوند خوردند واکثریت شدند. فلذا خروجی های مجلس هشتم مبتنی بر اصول گرایی نبود، به دلیل اینکه واقعاً فراکسیون اقلیت سیاسی، مجلس را مدیریت می کرد. و در بزنگاه ها و بعضی جهات باهم در پایین کشیدن و تخریب دولت هماهنگی و هم نظری داشتند.
نگرانی جریان انحرافی از اصولگرایان مدافع دولت است که به جا انتقاد هم می کنند.
در کنار روند جاری مجلس شاهد شکل گیری جریان انحرافی بودیم که متاسفانه در کنار دولت شکل گرفت و خود را با دولت قرین کرد و مخالفت با خود را مخالفت با دولت مطرح می کرد و با استفاده از اشتباهات اصول گرایان که در همه زمینه ها با دولت مخالفت می کردند، هر انتقادی از انحراف را به این مخالفت ها ربط می دادند. اما همه نگرانی حلقه انحرافی از ظهور یک جریانی است که نمی تواند این حرف را در موردش بزند، نمی تواند بگوید که اینها که امروز در برابر من ایستاده اند و می گویند انحراف، همیشه با دولت و حرف های رهبری در مورد دولت مخالف بودند. نمی تواند بگوید آن روز که رهبری گفت دولت جوهره ی حقیقی اسلام و انقلاب را زنده کرد اینها حمایت نکردند! می داند که آن روز ما کمک کردیم. چون می داند آن روزی ک در خط و مسیر بوده ما با تمام وجود از خدماتش حمایت کردیم. همان روز هم البته در این امور صف بندی داشتیم.
اجازه رشد و نمو به فراکسیون اصول گرایان داده نشد.
متأسفانه عواملی از جمله یکیشدن ریاست فراکسیون با ریاست مجلس باعث شد یکساز و کار درون پارلمانی به نام فراکسیون را از دست بدهیم. رئیس مجلس چون فراکسیون اصول گرایان را رقیب خود می دید و احساس میکرد هر کس رئیس فراکسیون شود -تنها کسی که صلاحیت داشت آقای حداد عادل بود- می تواند رقیب ایشان باشد، اجازه رشد و نمو به فراکسیون اصول گرایان را نداد و آن را کنترل کرد، کاملاً در دست خود گرفت تا جایی که کم کم در مجلس هشتم نقش اصول گرایان کم رنگ شد. ما در نامه ای که به حضرت آقا نوشتیم ( متن نامه و فرمایشات حضرت آقا در دیدار با فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس در حدود دو ماه پیش در نه دی چاپ شد) این حسّاسیّت ها را خدمت ایشان بیان کردیم.
حضرت آقا در آن جلسه که 37 نفر از اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی حضور داشتند ( تنها دیدار رهبرمعظم انقلاب در طول این سال ها که با یک فراکسیون انجام شده، آن دیدار است. چون حضرت آقا یا با همه نمایندگان مجلس دیدارمی کردند یا با کمیسیون ها یا با افراد بطور انفرادی) فرمودند: پایداری شما در مبانی و اصول در مجلس ماندگار خواهد بود. حرف ما آنجا این بود که بعضی از آقایان با عنوان پرچم اصول گرایی در مجلس هستند که متأسفانه شاهدیم که در بزنگاه ها خیانت می کنند و متاسفانه این افراد ترجیح داده می شوند.
همچنان که جریان چپ مجموعه روحانیون در لج بازی با جریان راست و در دشمنی با آن، حاضر شد با نهضت آزادی متحدشود الان هم ما یک سری اصول گراها را می بینیم که از لج و کینه نسبت به برخی اصول گرایان دیگر، حاضر شدند بروند با بعضی از آقایان دست بدهند؛ همان هایی که در برابر اصلاح طلب ها در سال 76 از ژنرالهای جریان اصول گرایی بودند و ما به آنها دلخوش می کردیم متاسفانه امروز این چنین شده اند و عقب نشینی ها که یک دفعه صورت نمی گیرد؛ کم کم صورت گرفته و اتفاق می افتد.
با عاملان طرح وقف دانشگاه باید برخورد شود.
آرام آرام متأسفانه مجلس به سمتی پیش رفت که به یک باره 250 هزار میلیارد تومان رابرای چند نفر وقف کرده و به آن رأی می دهد. فاصله 250 هزار میلیارد تومان یا 3000 میلیارد تومان 247 هزار میلیارد تومان است اگر این 3000 میلیارد تومان دزدی بود که بود. اگر عاملان اختلاس این 3000 میلیارد تومان باید سیلی بخورند که باید بخورند، در 250 هزار میلیارد که خودشان می گویند و رقمی بیش از آن است، نیز باید همین برخورد بشود. که باز هم عرض می کنم متأسفانه در همین مجلس اصول گرا انجام شد و البته بعد از یک روز با همّت همان اقلیّت سوم مصوبه لغو گردید.
هاشمی رفسنجانی گفت: چون شاید یک روز نظام ولایت فقیه نداشته باشد!!!
بحث وقف این مبلغ برای چند نفر که نوار آن در اختیار ما است در جلسه هیأت امنا دانشگاه آزاد مطرح شد و صحبت پیرامون این است که چه بکنند تا دانشگاه آزاد حفظ شود، و آقای ولایتی ظاهراً ( چون در نوار ظاهراً دقیقاً نمی دانم کیست) یک پیشنهاد می دهد که سازوکاری پیش بینی کنیم که اگر اعضای حاضر از دنیا رفتند ما یملک دانشگاه آزاد در اختیار ولی فقیه قرار بگیرد. آقای هاشمی در جواب می گوید: این پیشنهاد خوبی نیست چون شاید یک روز نظام ولایت فقیه نداشته باشد!!!
این نوار را که گوش دادم گفتم اصلا مهم نیست که از اموال دانشگاه خرج فتنه شد و آن اموال هنگفتی که در دست آنها هست اهمیّتی ندارد، مهم این است که رئیس مجلس خبرگان این کشور که مهم ترین نهاد محافظ ولایت فقیه است در مخیله خودش این را پذیرفته که شاید دانشگاه آزاد باشد ولی ولایت فقیه نباشد واین یعنی او ماندگاری دانشگاه آزاد را بیشتر از ولایت فقیه می داند!!
من از شما سوال می کنم، ممکن است روزی شما زنده باشید و ولایت فقیه در این کشور نباشد؟! تصورش برای ما غیر ممکن است. ما می گوئیم اول ما می میریم اگر قرار باشد ولایت فقیه از این نظام برداشته شود. این که جمهوری اسلامی باشد ولی ولایت فقیه نداشته باشد. این دیگر جمهوری اسلامی نیست و می شود جمهوری اسلامی پاکستان!
دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی نیست.
بله ما جمهوری اسلامی هستیم و کنار ما در نقشه جمهوری اسلامی پاکستان است. مشکل آمریکا که با ساز و کار جمهوری اسلامی نیست. جمهوری اسلامی ایران یک مغزی دارد که جمهوریهای اسلامی دیگر ندارد. پاکستان تحریم و تهدید نمیشود با اینکه آن هم جمهوری اسلامی است ولی ایران تحریم و تهدید میشود، ما هم جمهوری اسلامی هستیم اگر مشکل از جمهوری اسلامی است پس چرا جمهوری پاکستان را تحریم و تهدید نمی کند؟! شما می گوئید نه جمهوری اسلامی در مظانّ بمب اتم است! من می گویم پاکستان جمهوری اسلامی است و ان پی تی را امضا نکرده، ذرّات خانه اتمی و بمب اتمی دارد و همه دنیا هم می دانند؛ ولی ما جمهوری اسلامی ایران هستیم، ان پی تی را نیز امضا کردهایم یعنی به دنیا تعهد دادهایم که نه تولید و نه تکثیر بمب اتم داشتهباشیم. ولی با همه این اوصاف ما تهدید و تحریم میشویم و پاکستان نه! پس این به خاطر جمهوری اسلامی بودنمان نیست بلکه دلیل آن ولایت فقیه است!
تصمیم گیری مجلس در بزنگاه ها معیار سنجش عملکرد مجلس است.
اگر بخواهید مجلس را سنجیده و به کارنامه آن نمره بدهید معیار تعداد مصوبات، طرح ها و پیشنهادها و صحبت های موافق و مخالف طرح و پیشنهاد نباید باشد چرا که صحبت های موافق و مخالف طرح ها و پیشنهادها، قرعه کشی است. یعنی دکمه را می زنند نوبت به هر کس بیافتد او صحبت میکند. و بعضی فقط برای این که حرفی زده باشند و اسمشان مطرح شود نطق میکنند. سنجش اصلی یک مجلس به تعداد مصوباتش هم نیست، چون طبیعی است هر مجلسی طبق ساز و کار موجود مصوّباتی داشته باشد حتّی مجلس ششم هم با تمام خیانت هایش یک سری خدمت داشت.
اگر بخواهند یک مجلس بسنجیم و کارنامه آن را بررسی کنیم، مهم یک بزنگاهها و نقاط کلیدی است که تصمیم مجلس آنجا تأثیر گذار است؛ باید ببینیم مجلس در این بزنگاه چگونه عمل کرده است. اگر بخواهیم بفهمیم یک مجلس، مثل مجلس هشتم چگونه عمل کرد. باید ببینیم مجلس که رسیده به این دوراهیها چه می کند؟ (بعضی دوراهیها عادیاست، این طرف بروند یا آن طرف مهم نیست) دو راهی که حق و باطل را نشان می دهد، سلامت یا عدم سلامت را معین می کند و این نشان می دهد این طیف بصیرت داشتند یا بصیرت نداشتند.
یکی از این بزنگاهها در مجلس هشتم، مسئله وقف دانشگاه آزاد بود.
به تعبیر آقای حداد عادل که تعبیر درستی هم هست "همه مجالس ما آبستن حوادث از دانشگاه آزاد بودند" از آن موقعی که دانشگاه آزاد تاسیس شده این مسائل بوجود است. (نه اینکه بخواهم بگویم همه ی آن ها فساد در حد اعلی دارند) بیشترین مکاتبات نمایندگان مجلس با دانشگاه آزاد انجام می شود. چرا؟ چون دانشگاه آزاد برای موافقت با امور دانشجویان می گوید باید از مجلس نامه بگیرید.
اول مجلس هشتم جوانی پیش من آمد، دیدم یک نامه نوشته و حدود به 110 نفر آن را امضاء کرده اند. این جوان به من گفت این نامه را امضا کن. گفتم این نامه چیست؟ گفت میخواهم انتقالی بگیرم. گفتم انتقالی که چیز عادیی است. در آن نامه نوشته بود جناب آقای هاشمی رفسنجانی من می خواهم از فلان جا به جای دیگر منتقل شوم. 110 نماینده امضا کرده بودند. گفتم چرا 110 نفر نماینده امضاء کنند؟یک یا دو نفرکافیست! گفت نه من چند بار تا حالا انتقالی گرفتهام. آقای جاسبی می گوید که دیگر فقط آقای هاشمی باید بگوید. آقای هاشمی هم که با یک یا دو امضا قانع نمیشود!
این که آیت الله مصباح می گوید همه مدعی انقلاب اسلامی اند واقعیّتی است و مدّعی ایمان زیاد است، ولی چهکسی استقامت می کند چهکسی پایداری می کند،چهکسی می ایستد؟! نتیجه این عدم پایداری در اصول می شود رأی به وقف دانشگاه آزاد و عده ای که کم بودند به تعبیری باید گفت که روی مین رفتند تا 250 هزار میلیارد تومان اموال دانشگاه آزاد از وقف برگندانده شود.
بعد از این قضیه آقای علی مطهری در دانشگاه تهران می گوید یک عده شعبان بی مخ در مجلس هست! چرا؟ بنده به او گفتم میدانی شعبان بی مخ کیست؟ کسیاست که پشت تریبون مجلس به همکارش فحش داد!
در همین موضوع وقف دانشگاه آزاد وقتی لغو مصوبه وقف مطرح شد، همین آقای اصول گرا مخالف لغو مصوبه و موافق وقف دانشگاه آزاد بود. آقای حسینیان به عنوان موافق این طرح صحبت کرد و گفت این مصوبه اصول گرایی این مجلس را زیر سؤال برده و ما باید آنرا حل کنیم و ... این نماینده در جواب گفت اصول گرایی مجلس هیچ مشکلی ندارد، مشکل اصول گرایی مجلس این چند نفرند. یکی از آنها آقای کوچیکف! است که فامیلی خود را عوض کرده و کوچک زاده گذاشته.
شما انتظار دارید آقای کوچک زاده داخل مجلس داد نزند؟!و بعد رسانه های مغرض عکس های در حال داد زدن آقای کوچک زاده را نشان می دهد.
دو سه نفر رفتن روی مین تا یک عده رد شدند و مصوبه وقف 250 هزار میلیارد تومان برگشت.
مصوبه اخیر حقوق مادام العمر هم از همین بزنگاه ها بود!
تلقی مردم این گونه بود که ما حقوق شما مادام العمر داریم در حالی که خودما خبر نداشتیم که در قانون مدیریّت خدمات کشوری چنین تبصره ای هست. تبصره 3 ماده ی 71 می گوید که اگر نمایندهای از نمایندگی مجلس بیرونآمد و به شغل دیگری مشغول شد، 80 درصد حقوق نمایندگی اش را باید بگیرد، بازنشسته هم بشوند باید بگیرند. بعد می گویند چرا میگویید مادام العمر! خب مادم العمر یعنی چه؟! وقتی ما بازنشسته شدیم این حقوق را باید بگیریم، بازنشسته تا کی حقوق می گیرد تا وقتی که زنده است پس مادام العمر می شود!
اینکه چرا خیلی ها نمی دانستند به دلیل این بود که این قانون در مجلس هفتم در صحن نیامد و قانونی آزمایشی بوده است. طبق اصل 85 قانون اساسی، قانون های آزمایشی در صحن مطرح نمی شود بلکه در کمیسیون تصویب شده و مدّت زمانی ( این 5 سال بوده) در جامعه اجرا می شود، و بازخوردهایش را می گیرند و بعد از آن به صحن می آید.
استفساریهای که مجلس کرده بود نور افکنی بود روی این قانون، روی این تبصره سه، همه رسانه ها شروع به فریادزدن کردند. بعد از این ما آمدیم در مجلس- چون اصول گرا بودیم- تبصره ی سوم ماده 71 را لغو کنیم و تیشه به ریشه آن بزنیم و آن را از بیخ و بن لغو کنیم.
یک ساعت بعد از اینکه ما چنین طرحی را در مجلس امضا کردیم آقای ابوترابی، آقای توکلی و برخی از دوستان مجلس که اصلا از آنها انتظار نبود طرح دیگری با دو فوریت امضا کردند که استفساریه را پس بگیرند. من گفتم برای چه این کار را انجام میدهید. کار شما مثل این است که نورافکن را خاموش کنید. اسفساریه را پس بگیرید، نور افکن خاموش می شود ولی این ظلم و تبعیضی که اتفاق می افتد باقی می ماند. گفتند اگر بخواهیم تبصره سوم را حذف بکنیم مجلس رأی نمی دهد و آبروی اصول گرایی می رود! همه دعوا سر همین است ما میخواهیم به مردم بفهمانیم که اصولگرایی این است. ولی مردم این را نمی پذیرند و بر عکس از اصول گرایی هم بر می گردند.
این حرکت اصولگراها مثل حرکت اصلاحطلبها است که آنها می خواستند به مردم بفهمانند که اصلاح طلبی این است که ما میگوییم و برداشت مردم این شد که اصلاح طلبی یعنی زدن قانون اساسی، اصلاح طلبی یعنی به جنگ امام حسین (علیه السّلام) رفتن؛ والاّ اصلاح طلبی واژه ای منفی نیست ولی به خاطر این که در لوای اصلاحطلبی بد عمل کردند، مردم از این واژه منتفرند والاّ از 20 میلیون نفری که رأی به آقای خاتمی دادند خیلی شان آدم های معمولی جامعه هستند که انقلاب اسلامی می خواهند، امام و رهبری را می خواهند. ایشان رأی داده بودند ولی بعداً فهمیدند که وعده ها و حرف ها فریب و دروغ بود.
حالا می خواهیم این کارها را تحت عنوان اصول گرایی انجام بدهیم و به زور به مردم بفهمانیم که اصولگرا یعنی همین. ما می گوئیم این درست نیست، باید به مردم گفت اصولگرایی این نیست و آقایان اشتباه کردند. اصولگرایی سر جایش خودش چیز خوبی است.
به هر ترتیب در مجلس دو فوریتی آمد و نگذاشتند که استفساریه طرح بشود. مجددا دو سه نفر روی مین رفتیم، جنجالی به وجود آمد که به گوش حضرت آقا رسید. همان روز آقای لاریجانی به دیدار حضرتآقا رفته بود و حضرت آقا به ایشان فرموده بودند سر و صداهای مجلس برای چه بود؟ (اون روز آقای لاریجانی نبود و آقای باهنر مجلس را اداره کرد) آقای لاریجانی گفته بود می خواستند تبصره را حذف کنند و عده ای می خواستند استفساریه را پس بگیرند. حضرت آقا فرموده بودندکه حرف آنها درست است و اصل این ماده و تبصره ظلم به نظام است.
خوب اینها نتیجه وحدت در افراد است نه در مبانی و مجلسی که مبنای اصولگرایی آن توافق بر روی افراد باشد، خروجی آن این چنین است. ما باید در نهایت در یک جا جراحی را انجام بدهیم.