کیهان نوشت:
حرف آخر را همين اول بايد
گفت. درباره كدام موضوع؟ درباره هر طايفه و رجل سياسي كه در فتنه 2 سال پيش
غوطه خورد و دانسته، سواري داد، به خيال امارت و گندم ري! حرف آخر براي
انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي را مردم ايران در قيام انقلابي نهم
دي 88 زده اند؛ روزي كه «فرقان» و «ميزان» شناسايي مرد و نامرد، خادم و
خائن، و دوست و دشمن براي هميشه خواهد بود. آن روز دست خدا از آستين ملت
بيرون آمد و آيت الهي در آينه مردم ما جلوه كرد تا هر نارفيقي نتواند به
نام ملت ايران سخن بگويد و در كام دشمن بريزد. به عنوان جمله معترضه و در
پرانتز بايد نوشت كه در چنين بستر بحثي، پرسش از آمدن يا نيامدن مثلا اصلاح
طلبان در انتخابات، به غايت مبتذل خواهد بود.
حرف آخر را روح خدا
خميني(ره) 23 سال پيش در منشور برادري نوشت. موضوع نامه دعوت به اخوت و
الفت ميان همه طرفداران انقلاب بود، با اين همه امام فرزانه ما تشخيص داد
با صراحت، منافقين (ليبرال هاي ملي- مذهبي) و بازي خوردگان آنها (حتي در
قواره هاي آقاي منتظري كه ايستادگي نظام در دفاع مقدس را ملامت مي كردند)
را استثنا كند و بنويسد «نبايد براي رضايت چند ليبرال خود فروخته در
اظهارنظرها و ابراز عقيده ها به گونه اي غلط عمل كنيم كه حزب الله عزيز
احساس كند جمهوري اسلامي ايران چيزي به دست نياورده و يا ناموفق بوده
است... امروز هيچ تأسفي نمي خوريم كه آنان در كنار ما نيستند چرا كه از اول
هم نبوده اند. انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد... ما هنوز چوب
اعتمادهاي فراوان خود را به گروه ها و ليبرال ها مي خوريم. آغوش كشور و
انقلاب هميشه براي پذيرفتن همه كساني كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و
دارند گشوده است ولي نه به قيمت طلبكاري آنان از همه اصول كه چرا مرگ بر
آمريكا گفتيد، چرا جنگ كرديد، چرا نسبت به منافقين و ضدانقلابيون حكم خدا
را جاري مي كنيد، چرا شعار نه شرقي نه غربي داده ايد، چرا لانه جاسوسي را
اشغال كرده ايم و صدها چراي ديگر... صريحا اعلام مي كنم تا من هستم نخواهم
گذاشت منافقين، اسلام اين مردم بي پناه را از بين ببرند...»
نداي لبيك
يا حسين(ع) كه روز نهم دي ماه 1388- سه روز پس از ماجراي عاشورا- ميدان
امام حسين تا ميدان آزادي را پر كرد، لبيك به خميني و خامنه اي بود. تحليل
گران روزنامه نيويورك تايمز آن شكوه شعور را درست ديده بودند كه نوشتند
«اين تظاهرات، بزرگ ترين اجتماع در تهران از زمان تشييع پيكر آيت الله
خميني در سال 1989 به اين طرف است. بسياري در غرب به خاطر تمركز بيش از حد
روي فعاليت اپوزيسيون، چشم را بر حقيقت بسته بودند. اكنون وجود يك
اپوزيسيون در ايران محل ترديد است». آن روز « لعن علي عدوك يا حسين- خاتمي
و كروبي و ميرحسين» به درستي و به موازات شعار مرگ بر آمريكا و مرگ بر
اسرائيل طنين انداخته بود تا معلوم شود اگر جماعتي جاه طلب و دنياپرست دست
رد بر سينه دشمن نزدند و به قول شيمون پرز به نيابت از دشمنان به جنگ
جمهوري اسلامي آمدند، نزد ملت منفورتر از دشمنان خواهند شد. دروغ بزرگ
اصلاح طلبي اين جماعت، همان روز مهر باطل خورد. آن روز، يوم الفصل و روز
جدايي صف ها بود. بصيرت و بيداري از نهم دي يوم اللّهي ساخت تا صفين تكرار
نشود و كار به حكميت تحميلي و غلبه جبهه شسكت خورده نفاق نيانجامد.
10
روز بعد از آن حماسه، ولي امر مسلمين در ديدار هزاران نفر از مردم قم
فرمودند: «در آن شرايط سخت و غبارآلود ]جنگ صفين[، جناب عمار ياسر كه از
ياران خاص و خالص و هميشگي امام علي(ع) بود به روشنگري پرداخت تا به افراد
متزلزل يادآوري كند كه هيچ تفاوتي بين جبهه مقابله كنندگان با رسول خدا(ص) و
دشمنان اميرمؤمنان وجود ندارد جز اينكه جبهه مقابل حضرت علي(ع) در ظاهر
ادعاي اسلام و طرفداري از قرآن و پيامبر را مي كند... از ابتداي پيروزي
انقلاب اسلامي و در تمام طول حيات امام خميني(ره) همواره آمريكا و انگليس،
ديگر قدرت هاي استكباري، مرتجعين وابسته به نظام سلطه و منحرفان داخلي در
زير پرچم مبارزه با امام و انقلاب قرار داشتند و اكنون هم شرايط به همين
صورت است. از قبل از انتخابات رياست جمهوري تاكنون، آمريكا، انگليس و رسانه
هاي صهيونيستي در كجا ايستاده اند؟ جناح هاي ضد دين همچون توده اي ها،
سلطنت طلب ها و ديگر مخالفان انقلاب و امام در كجا قرار دارند؟ آيا جز در
زير همان پرچم مقابله با نظام اسلامي قرار گرفته اند؟ بنابراين صف بندي ها
هيچ تغييري نكرده و اين يك علامت و شاخص مهم است... اگر صدها بار براي نعمت
هوشياري اين ملت، سجده شكر به جا آورده شود، باز هم كم است... بيداري ملت
ايران، محاسبات استكبار را برهم زده و سلطه گران با هياهو و جنجال و توطئه
تلاش مي كنند فرياد بصيرت و آمادگي اين ملت به گوش امت اسلامي نرسد و موجب
بيداري بيشتر ملت ها نشود». دي ماه 1389 درحالي كه يك سال از اين تحليل
جامع درباره حماسه 9 دي سپري نشده بود، زنگ انقلاب در تونس و مصر نواخته شد
و امواج بيداري ضد استكباري خروشيد. الحمدلله رب العالمين.
نه، ساده از
اين حمد و ثناي الهي عبور نكنيم. امام عظيم الشأن ما - رضوان الله تعالي
عليه- در بحبوحه جنايت آل سعود عليه حجاج ايراني اگرچه از تأثر و تألم شديد
خود نوشت، در عين حال فرمود« ولي خداوند بزرگ را سپاس مي گزاريم كه دشمنان
ما و مخالفين سياست اسلامي ما را از كم عقلان و بي خردان قرار داده است
چرا كه خودشان هم درك نمي كنند كه حركت هاي كورشان سبب قوت و تبليغ انقلاب
ما و معرف مظلوميت ملت ما گرديده است و در هر مرحله اي سبب ارتقاي مكتب و
كشورمان را فراهم كرده اند كه اگر از صدها وسيله تبليغاتي استفاده مي كرديم
و اگر هزاران مبلغ و روحاني را به اقطار عالم مي فرستاديم تا مرز واقعي
بين اسلام راستين و اسلام آمريكايي را مشخص كنيم، به صورتي چنين زيبا نمي
توانستيم و اگر مي خواستيم پرده از چهره كريه دست نشاندگان آمريكا برداريم و
ثابت كنيم كه فرقي بين محمدرضا خان و صدام آمريكايي و سران حكومت مرتجع
عربستان در اسلام زدايي و مخالفتشان با قرآن نيست و همه نوكر آمريكا
هستند... باز به اين زيبايي ميسر نمي گرديد.» (صحيفه امام، جلد 20، صفحه
349). گستاخي اعقاب عمر سعد و عبيدالله بن زياد در عاشوراي 2 سال پيش بر
ملت ما سخت گران آمد و پرونده 8 ماه جفا و جنايت و خيانت را با جنايتي
بزرگتر كامل كرد. اما همين مظلوميت دوباره حضرت سيدالشهدا(ع) ملتي را كف
خيابان آورد كه در كنار انهدام پروژه بزرگ سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه عليه
جمهوري اسلامي، الهام بخش بيداري اسلامي از شمال غرب آفريقا تا شمال و جنوب
شبه جزيره عربستان شدند. باز هم الحمدالله رب العالمين. و جز با همين ذكر
از سر خضوع كه «همه ستايش ها از آن پروردگار جهانيان است» چگونه مي توان از
عهده سپاس و ثناي الهي برآمد؟!
انتخابات 12 اسفند 1390 را - با همه
حساسيت و اهميت ملي و جهاني كه دارد- بايد در همين متن روشن اجتماعي و
زير چلچراغ 9 دي ديد. قطعاً انتخاباتي كه مي تواند براي دشمنان و مهره هاي
آنان حكم مرگ را داشته باشد، مورد تهديد و طمع و چالش قرار مي گيرد. اين
چالش ها و طمع ورزي ها و رخنه طلبي ها را بايد به دقت رصد كرد و به مقابله
برخاست. اما با اطمينان به فضل الهي و بصيرت ملت مي توان گفت كه اين
انتخابات نيز اسباب اقتدار و عزت مضاعف كشور و نظام را فراهم خواهد كرد.
دشمن و مهره هاي او مي خواهند اما عاجزند از اينكه فتنه و بلواي 2 سال پيش
را ولو در مقياس هاي بسيار كوچك تر بازسازي كنند. تنها بايد عقبه انشقاق و
سرگرمي به اختلاف را پاييد و مراقب بود كه گروه هاي رقيب درون نظام، تبديل
به حائل و پوشش نفوذي ها و بازيگران فتنه و منحرفان نشوند. انگل فتنه فقط
از ميزباني خودي ها تغذيه مي كند و بدون اين روند تغذيه مي ميرد چندان كه
در فتنه 88 مرد. آنها كه ميزبان نيمه جان انگل ها شدند همان رجال و گروه
هايي بودند كه وارد رفتارهاي پرخطر شدند و در بازي و رقابت سياسي، بي
پروايي به خرج دادند. نشنيدند رسول خدا(ص) مي فرمايد «از فراست مؤمن
بپرهيزيد كه او به نور خداوندي مي نگرد» و نشنيدند از امير مومنان(ع) كه
«از گمان هاي مؤمنان بپرهيزيد كه خداوند حق را بر زبان آنان قرار داده
است.»(حكمت 301 نهج البلاغه) ابتدا در ورود به يارگيري هاي آلوده بي پروايي
كردند و به تدريج، اين توهم وجودشان را انباشت كه مردم مؤمن، از رفتارهاي
پنهان اين جماعت بي خبرند. غبار خيانت چنان بر دستگاه محاسباتي آنان سايه
انداخت كه فراموش كردند اين مردم پيرو ولايت علي بن ابيطالب(ع) هستند، او
كه درباره طلحه و زبير فرمود: «ما زلت انتظر بكم عواقب الغدر و اتوسّمكم
بحليه المغترّين. همواره منتظر پيامد خيانت شما بودم و آثار فريب خوردگي
را با فراست در سيماي شما مي ديدم.» قيافه ها را قلب ها مي سازند و رنگ
رخساره خبر مي دهد از سر ضمير. مردمي كه نور ايمان در دل آنها تابيد،
قيافه هاي برزخي را مي بينند حتي اگر رجالي خيال كنند زيرك تر از خود آنان
وجود ندارد! اين خيال، دودمان رجال بسياري را در همين تاريخ 33 ساله
انقلاب برباد داد.
اولياي دين ما فرموده اند «لو لا انّ الشياطين يحوطون
علي قلوب بني آدم لنظروا الي ملكوت السماوات. اگر شياطين بر دلهاي فرزندان
آدم احاطه نمي يافتند، اينان مي توانستند ملكوت آسمان ها را نظاره كنند».
ملت بيداردل ما در روز نهم دي به بركت نور ولايت حضرت سيدالشهدا(ع) در
ملكوت نگريست كه توانست طومار مكر مستكبران را درهم پيچد... بايد در قواره
بينش و بيداري چنين ملتي سياست ورزي و سياستمداري كرد. روزگار به قبل از 9
دي 1388 بازنخواهد گشت.