پيرو انتشار بيانيه روابط عمومي شركت ملي نفت ايران، پاسخ روابط عمومي شركت حفاري شمال منتشر شد.
به گزارش پایگاه 598، به نقل از ndco.ir، در اين جوابيه آمده است: پيرو انتشار بيانيه از سوي روابط عمومي شركت ملي نفت ايران كه در پاسخ به نامه 70 نماينده محترم مجلس شوراي اسلامي تهيه و در مورخ 94/03/27 در پایگاه اطلاع رسانی شرکت ملی نفت منتشر و سپس در برخي رسانه های کشور نیز منعکس شده بود و از آنجا که در بخش هاي عمده اي از گزارش مذكور مطالبی خلاف واقع و شامل عدد سازی های مجعول درباره شرکت حفاری شمال بود؛ جوابیه این شرکت برای تنویر افکار عمومی و آگاهی بیشتر مخاطبان محترم تقدیم می شود.
در ابتدا ذكر اين نكته را ضروري مي دانيم كه با توجه به انتشار بيانيه روابط عمومي شركت ملي نفت، و به دليل احراز اهداف خاص اين بيانيه، اصولا پاسخ دادن به آن را به مصلحت و حائز اهميت نمي دانستيم اما با توجه به تكرار و بازنشر آن در سايت باشگاه خبرنگاران جوان در تاريخ 14 تيرماه و از انجا كه اصرار روابط عمومي شركت ملي نفت بر مفاد بيانيه قبلي اش مسجل شد ؛ اين متن در پاسخ به همان بيانيه تقديم مي گردد.
در پاسخ به بند 1 قسمت ب بیانیه منتشره توسط روابط عمومي شرکت ملی نفت و ادعای مطرح شده درباره خرید دکل های سحر 1و2 و با حمایت مالی یکی از پیمانکاران (شرکت پتروپارس) باید یادآور شد: دكل سحر 1 بدون دریافت پيش پرداخت از شركتي خريداري و وارد كشور شد و تنها بانك ملت در آن زمان همکاری مناسبی نموده که همواره سپاسگزار اين بانك هستیم.
پس از ورود دكل سحر 1 به کشور و با وجود درخواست های مشتریان متعدد، با شركت پتروپارس قرارداد منعقد گردیده و مبلغ 40 ميليون دلار بابت پيش پرداخت قرارداد حفاري از آن شرکت دریافت گردید، پس اين مبلغ بابت كمك به خريد دستگاه حفاري نبوده است چرا كه در ان زمان اين دكل خريداري و در آبهاي كشور در جزيره كيش مستقر بود، و اي كاش روابط عمومي شركت ملي نفت ايران زمينه ساز انتقال اطلاعات غلط به جامعه رسانه اي نمي شد تا هم رسانه ها و هم مسئولان از بيانيه هاي اين روابط عمومي سلب اعتماد نمي كردند.
دریافت پیش پرداخت در تمامی قراردادهای تجاری و صنعتی موضوعی مرسوم است و اگرچه به استناد قرارداد حفاري في مابين هم اين دكل با نرخي حدود 30 هزار دلار ارزان تر از دكل هاي خارجي فرسوده با عمر 39 سال براي كشورمان به كار مشغول شد، اما قرار بود از هر صورتحساب 25 درصد بابت استهلاک مبلغ پیش پرداخت کسر شود ولي متاسفانه بجاي كسر 25 درصد از هر صورتحساب، شروع به عدم پرداخت کل صورتحساب ها کردند و اعلام نمودند: "ازآنجائیکه قصد اخراج دستگاههاي حفاري شمال را داريم مي خواهيم يك طلب زيادي ( البته ادبيات دوستان طلب قلمبه بود) از ما داشته باشيد كه هر زمان تصمیم به ترخیص گرفتیم، پيشپرداخت ها تسويه حساب شوند"؛ این درحالیست که ضمانتنامه معتبر بانكي نیز نزد آنها قرارگرفته بود، که مجموع این اقدامات بیانگر این حقیقت تلخ است که رفتار کارفرما در دوره مورد اشاره غیرمسئولانه و به دور از حسن ظن بوده است.
در حال حاضر مطالبات معوقه کارفرما به شرکت حفاری شمال شامل بخشی از سال 1392 و کل سال 1393 است که از سوی کارفرما به شرکت پرداخت نگردیده است و موجب وارد شدن ضرر وزیان هنگفتی به شرکت و سهامداران آن شده است.
شایان ذکر است در خصوص دكل سحر 2 و پيش پرداخت و نحوه كسر، تقريباً مشابه وضعیت سحر یک تکرار شده است و 70 ميليون دلار پرداختي هم بابت پيش پرداخت قرارداد حفاري سحر 2 و مطابق قرارداد بوده است در نهايت مطالبي كه در خصوص مبالغ پرداختی به شرکت حفاری شمال از سوی پتروپارس عنوان شده بابت پیش پرداخت فعالیت دكل ها بوده و طبق قرار داد کاری دکلهای سحر 1و 2 پرداخت گردیده است و آنچه در بیانیه روابط عمومي شرکت ملی نفت تحت عنوان کمک مالی برای خرید این دستگاه ها بیان شده خلاف حقیقت و كذب است.
مجددا یادآور می شود مطابق مفاد قرار داد مقرر گردیده که مبلغ مذکور برای دکل سحر 1 بصورت ماهیانه 25 درصد از کل کارکرد آن و برای دکل سحر 2 بصورت ماهیانه 40 درصد از کل کارکرد آن مستهلک گردد که رفتار نهایی کارفرما خلاف تعهد خودش بوده است.
در پاسخ به بند 2 قسمت ب بیانیه منتشر شده لازم به توضیح است:
دستگاه حفاری سحر 1 دارای قرارداد 2+3 ساله بوده (3 سال قرارداد قطعی + 2 سال متمم)، ولي قبل از پايان سال سوم، كارفرما شرايط تحميلي بسيار سنگيني را بر شركت وارد نمود و اعلام كرد اصلاحيه قرارداد می بایست تدوین گردد و نوع قرارداد از زماني به پروژه اي تغيير يافت (پروژه حفاری چاه های فاز 13) که بدون اتمام پروژه دستور ترخیص دکل سحر یک داده شد؛ آن هم در شرايطي كه 18 دكل خارجي كهنه در همان زمان با نرخ هاي بسيار بالاتري مشغول به كار باقي ماندند، به سخن ديگر علی رغم اینکه شرايط قرارداد سحر يك هم يك طرفه به نفع كارفرما تغيير کرده بود به آن هم پايبند نبود! و يك پروژه ملي و ميدان مشترك به دليل تصميمات سليقه اي و گروهي كارفرماي حفاري متوقف ماند و همه چيز متاسفانه به نفع قطر در حال تحقق است.
اما در خصوص بیان موضوع وجود اشکال فنی، به اطلاع می رساند این دستگاه فاقد هر گونه اشکالات فنی بوده و براساس اظهار نظر جناب آقای جوادیان (رئيس اداره حفاري شركت پترو پارس و مسئول شركت خدمات نفت پوسكو) طی نامـــه به شماره 145 – NDCO – PDH مورخ1393/10/30 ضمن اعلام رضایت کامل از نحوه عملکرد دستگاه مذکور، دلیل ترخیص آن را (علیرغم داشتن قرارداد الحاقیه)، مشکلات مالی و عدم دریافت وجه صورت حساب های مالی ارسالی از سوی کارفرمای مربوطه (شرکت نفت و گاز پارس) عنوان نموده و ضعف در مباحث فنی دکل را به هیچ وجه مطرح ننموده است.
بنابراین دستگاه مذکور به مدت حدود 5 ماه بنا به ادعای مدیر مربوطه؛ به دلیل عدم وجود بودجه ترخیص گردیده است، در صورتي كه دكل هاي هندي و چيني با نرخ هاي بالاتر و با عمر بالاي 38-39 سال در میادین نفتی و گازی ايران در حال كار مي باشند.
در پاسخ به بند 3 قسمت ب بیانیه منتشر شده شایان ذکر است:
متوسط راندمان دستگاه های حفاری سحر 1 و 2 در سال 2014 میلادی 95.74(نود و پنج و هفتاد و چهار صدم) درصد می باشد، که صورت وضعیتهای تاییدی از سوی کارفرمای مربوطه موید همین مطلب می باشد. بنابراین راندمان دستگاههای دریایی این شرکت از راندمان دکلهای خارجی فرسوده که طبق بیانیه مذکور 71.4 (هفتاد و يك و چهار دهم) درصد می باشد، بسیار بیشتر بوده و ادعای مندرج در بیانیه خلاف حقیقت است و اين همه عدد سازی و استناد به اعداد خیالی واقعا مایه تعجب و نشانه اي تلاش براي حمايت از شركت هاي خارجي است، شركت هايي كه با كمال تاسف حتي كارگران جزء دكل ها را هم از اتباع هندي و چيني استخدام مي كنند و در هيچ دوراني چنين اتفاق تلخي در تاريخ صنعت نفت ايران رخ نداده است.
به هر روي، با توجه به موارد فوق الذکر، محاسبات راندمان اعلامی در بیانیه مذکور صحیح نبوده و اختلاف زیادی با واقعیت دارد. احتمالا تیم کارشناسی كه روابط عمومي شركت ملي نفت از كمك آنها بهره برده است به اشتباه (شايد سهوا يا به احتمال قوي عمداً) انتظارات ناشی از فعل کارفرما را نیز در محاسبه راندمان دکل پیمانکار دخیل نموده اند! بدیهی است که در محاسبه راندمان عملکرد دکل که مبین عملکرد پیمانکار می باشد، می بایست فقط انتظارات ناشی از فعل پیمانکار لحاظ گردد.
در خصوص ادعای مندرج در بیاینه مبنی بر زمان حفاری طولانی دکل های شرکت حفاری شمال، خاطر نشان می سازد:
دکل سحر 1 در مدت زمان فعالیت خود در میادین مشترک پارس جنوبی از تاریخ شروع به کار در مورخ 27/03/1391 الی 30/10/1393 توانسته 24011 متر حفاری نموده و 3 حلقه چاه (دو حلقه چاه اکتشافی) تکمیل نماید و بر روی 11 حلقه چاه نیز مشغول انجام عملیات حفاری همزمان (Batch Drilling ) بوده است.
همچنین دکل سحر 1 با ثبت رکوردی جدید در تاريخ توسعه پارس جنوبي توانسته است در چاه شماره 8 در مجموع حفاری حفره 32 اینچ، راندن جداری و سیمانکاری را ظرف مدت 14 ساعت انجام دهد، در حالیکه این رکورد قبلا 22 ساعت و برای یک دستگاه خارجی بوده است.
هر چند خوب بود روابط عمومي شركت ملي نفت ايران تعداد چاه هاي حفاري شده با زمان و قيمت تمام شده توسط شركت هاي خارجي را هم با ارائه مدارك و مستندات اعلام مي كرد تا حقيقت روشن شود.
دکل سحر 2 در مدت زمان فعالیت خود از تاریخ 1392/03/03 الی 1393/12/29 توانسته 19874 متر حفاری بصورت همزمان (Batch Drilling) بر روی 5 حلقه چاه انجام داده و 1 حلقه چاه نیز تکمیل نماید.
همچین دکل سحر 2 با ثبت رکوردی جدید، توانسته در فاز 19 پارس جنوبی پلتفرم A چاه شماره 6 در 24 ساعت 322 متر در حفره 2/1 -8 اینچی را حفاری نماید که بیشترین رکورد قبلی 242 متر در مدت زمان و حفره مشابه براي دکل خارجی بوده است.
اما خوب است مخاطبان عزیز بدانند شرکت پتروپارس که این همه در موفقیت و حرفه ای بودنش تبلیغ می شود در حوزه عملیات حفاری به دلیل ضعف در نظارت و دستورالعمل های ناپخته، چه کارنامه ضعیفی به بار آورده است، به نمونه هایی از این کارنامه دقت کنید:
تاریخ: 1، 2 و 26 جون، 7، 8، 9، 10 و 11 جولای، 4 و 5 آگوست و 14 سپتامبر سال 2014:
میزان عقب افتادگی از برنامه و شرکت های مسوول در عقب افتادگی:
Petro Pars =109.5 hr ( تاخیر 109 ساعتی در برنامه حفاری دکل سحر یک به دلیل ضعف پتروپارس)
دلایل: ضعف در برنامه چاه: در جكت SPD 13B در حفاري حفره هاي 24 اينچ مشكل عمده Pack-Off شدن چاه بوده است. عليرغم حفاري 8 حلقه چاه در اين جكت هيچگاه شركت پتروپارس نتوانست اين مشكل را حل كند كه باعث مشكلات بعدي گرديد. در حالي كه مي توانستند با انتخاب گل با رئولوژي و وزن مناسب اين مشكل را حل كنند.
تاریخ: 7 تا 24 جولای سال 2014:
میزان عقب افتادگی از برنامه و شرکت های مسوول در عقب افتادگی:
Petro Pars =274.5 hr ( تاخیر 274 ساعتی حفاری دکل سحر یک به دلیل ضعف پتروپارس)
دلایل:
ضعف در برنامه و دستورالعمل ها و تجهيزات: در حفاري حفره 24 اينچ در عمق 851 متري به علت Pack-Off هاي متعدد و دستورالعمل اشتباه در Sweep Plan باعث گير (Stuck) لوله مي شوند. بعد از مدتي كار كردن روي گير لوله ها و نتيجه نگرفتن، با يك روش اشتباه، سعي در كشيدن (Over Pull) بسيار زياد رشته حفاري – پس از زدن اسيد درون لوله ها و داليز چاه- مي كنند و باعث بريدن لوله هاي 8/7 5 اينچ (متعلق به شركت پتروپارس) مي گردند و آنچنان شوك زيادي به تاپ درايو وارد مي شود كه بيرينگها، واش پايپ و Goose Neck تاپ درايو خراب مي گردد.
بعد از چند روز وقفه براي كار روي تاپ درايو، چاه را از عمق 230 متري Side Track مي كنند و بعد از 17 روز به عمق قبلي بازمي گردند.
تاريخ: 28 سپتامبر 2013 تا 6 اكتبر 2013 (تاخیر 187 ساعتی در حفاری دکل سحر 2 در فاز 19)
میزان عقب افتادگی از برنامه و شرکت مسوول در عقب افتادگی:
PETROPARS=186Hr / پتروپارس مسئول 186 ساعت تاخیر شناخته شد
Almansoori=1.5hr (پیمانکار طرف قرراداد با پتروپارس مسئول 1.5 ساعت تاخیر شناخته شد)
دلايل:
كم تجربگي ناظران شركت پتروپارس: عليرغم اينكه شركت پتروپارس در پلت فرم C فاز 19 تجربه حفاري با سازندهاي مشابه را دارد اما براي حفاري حفره 24 اينچ به مشكل خوردند و به علت كم تجربگي ناظرهاي شركت پتروپارس در انتخاب BHA، چندين مرتبه با گير (Stuck) لوله ها مواجه شدند كه مجبور به گذاشتن پلاگ سيماني (Cement Plug) درون چاه گرديدند. بعد از حفاري سيمان متوجه شدند كه چاه ناخواسته Side Track شده است و از عمق 642 متري تا 925 متري دوباره حفاري كردند.
انبوهی از این دست گزارش های فنی که نشان می دهد پتروپارس یا پیمانکاران این شرکت، عامل و مسئول بروز تاخیر در عملیات حفاری در دکل های سحر یک و سحر دو بوده اند موجود است که ما برای جلوگیری از طولانی شدن نوشتار از ذکرآن خودداری می کنیم اما در صورت درخواست هرکدام از رسانه ها حاضریم جزییات آن را دراختیارشان قرار دهیم تا که معلوم شود هر که دراو غش باشد!
واقعا باعث تاسف است که این همه عددسازی جعلی چه عمدی باشد و چه سهوي، با امضای روابط عمومي شرکت ملی نفت ایران صورت گرفته است که روزگاري پيشگام و پرچمدار روابط عمومي در ايران بوده است و به همين دليل مي بايد نماد و الگوي راستگويي و اخلاق باشد، اما اکنون می بینیم اين روابط عمومي با از دست دادن جايگاه و فقدان بصيرت، سیاستی را در پيش گرفته است كه با تدوین پروژه "عدد سازی برای جعل حقیقت" دست به سیاه نمایی زده و توان نیروها و شركت هاي ايراني همچون شرکت حفاری شمال که تنها شركت حفاري بين المللي ایرانی، تنها شركت ايراني مسلط به عمليات حفاري در آبهاي عميق در خاورميانه و كشورهاي عضو اوپك و پرچمدار اقتدار ایران در عرصه بین المللی است را تضعيف مي نماید.
بدیهی است انتشار اینگونه اطلاعات كذب غیر واقعی نه تنها در افت محسوس قيمت سهم اين شركت تاثير اساسي داشته بلکه به تدریج باعث تضعیف توان داخلی و وابستگی به بیگانگان می گردد که همگی مخالف با منویات مقام معظم رهبری (مدظله العالي)، منافع ملی و چشم اندازها و اهداف کلان کشور و سیاست های اقتصاد مقاومتی است و به نوعی آب در آسیاب دشمن ریختن است؛ حال سوال اینست؛ نادیده گرفتن منابع و منافع اين سرزمين به چه قیمت و در ازای چه چیزی است؟
همچنین لازم به ذکر است دکل الیما متعلق به شرکت حفاری شمال که در کشور ترکمنستان در بازار رقابتی بین الملل مشغول به کار می باشد، با وجود طول عمر بالغ بر 17 سال با راندمان 98.84 (نود و هشت و هشتاد و چهار صدم) درصد توانسته با رکوردی بی سابقه ظرف مدت یک سال 10 حلقه چاه را تکمیل نماید که بیانگر توانایی بالای حفارمردان و متخصصین این شرکت در بخش حفاری بینالمللی می باشد.
حفر 10 حلقه چاه طي يك سال در آبهاي فراساحلي منطقه خزر كه جزو مناطق نسبتا سخت حفاري در جهان است نشان مي دهد توان عملياتي شركت حفاري شمال در بالاترين سطح ممكن قرار دارد با اين حال نبايد فراموش كرد كه يك عامل موثر و بسيار مهم در كسب اين ركورد، برنامه ريزي دقيق، پشتيباني و تعامل حداكثري كارفرما با پيمانكاران خود است و در عرصه بين المللي كارفرما خود را شريك و همكار پيمانكار مي داند و نه رقيب آن.
در نهایت این شرکت آمادگی دارد در حضور تیم کارشناسی مجرب حفاری، نسبت به مقایسه راندمان دکل های دریایی سحر 1 و سحر 2 با هرکدام از دکلهای مستعمل خارجی شاغل در خلیج فارس در هر زمان و مکان از قبل مشخص شده حضور یابد.
در پاسخ به بند 4 قسمت ب بیانیه منتشر شده خاطر نشان می سازد:
دکل های حفاری سحر 1و 2 با پیشرفته ترین تکنولوژی ها و ادوات و تجهیزات بعنوان دکل های سوپرریگ شناخته شده و به هیچ وجه در طبقه بندی دکلهای معمولی حفاری قرار نمی گیرند.
بنابراین قیمت روزانه آنها می بایست با دستگاه های حفاری مشابه مقایسه شود. همچنین لازم به توضیح است طول پایه 300 یا 350 فوتی دکل نشانگر سوپرریگ بودن يا نبودن دکل نبوده، بلکه قدرت دستگاه (3000 اسب بخار) و بروز بودن تجهیزات و ادوات و ماشین آلات است که سوپر ریگ يا معمولی بودن یک دستگاه حفاری را مشخص می نماید. در ضمن این دکل ها نو بوده، در حالی که متوسط عمر دکلهای خارجی شاغل در خلیج فارس بیش از 15 سال می باشند و متاسفانه از نظر فني اكثرا وضعيت بدي دارند كه اگر در خارج از ايران باشند يا قادر به كاريابي نخواهند بود و يا با قيمت نصف ايران مشغول به كار خواهند شد.
همچنین در پاسخ به ادعای بیانیه مذکور مبنی بر بالا بودن نرخ قرارداد اجاره دکل های سحر1 و سحر2 نسبت به شرکتهای خارجی، خاطر نشان می سازد که شرکت ملی نفت ایران در سال 1392 بابت نرخ قراردادهای برخی دستگاههای خارجی مستعمل با میانگین عمر 15 سال به طور متوسط 160 الی 180 هزار دلار روزانه پرداخت می نموده است (بعنوان مثال دکل فرسوده پایه دار COSL FORCE با ملیت چینی با نرخ 177 هزار دلار در روز، دکل فرسوده پایه دار DD4 با ملیت هندی با نرخ 178 هزار دلار در روز، دکل فرسوده FD9 با ملیت هندی 158 هزار دلار در روز در اختیار شرکت های نفت و گاز پارس و فلات قاره بوده است)که با مبلغ ذکر شده در بیانیه مذکور که 149 هزار دلار عنوان شده است بسیار فاصله دارد! این در حالیست که نرخ قراردادهای عنوان شده به مراتب از قراردادهای دستگاههای نو حفاری داخلی بسیار بالاتر می باشد.
و باز هم معلوم نيست اين پروژه عدد سازي براي جعل حقيقت به چه قيمتي در نگارش بيانيه روابط عمومي نفت اجرا شده است؟؟
خوب است خوانندگان فهیم این جوابیه، مطلع باشند که بطور مثال دستگاه های سوپر ریگ و فوق مدرن سحر 1 با مبلغ 137 هزار دلار در روز و سحر 2 با 151 هزار دلار در روز به کار مشغول هستند و این اعداد با ارقامی که بابت کارکرد دکل های فرسوده هندی و چینی پرداخت می شود فاصله زیادی دارد .
بخش دیگری از پروژه "عدد سازی برای جعل حقیقت" را هم در این بخش از بیانیه شاهد بودیم و مجددا باعث تاثر است که چرا به این همه عددسازی و جعل آمار دست زده می شود؟ اصلا خوب است به این سئوال پاسخ داده شود که این همه عدد را چگونه با کدام فرمول ابداع شده اند؟ آیا اين همه عدد سازي براي اين نیست كه فقط شركت هاي دون پايه خارجي به فعاليت ادامه بدهند و شركت هاي ايراني و دكل هاي ايراني ترخيص شوند؟آیا اين همه عدد سازي باعث نمی شود كارگران هندي و چيني در ايران كار كنند و جوانان غیور و با همت و متخصص ايراني بیکار شوند؟
این در حالیست که شرکت های خارجی صاحب دکل در صورت عدم دریافت بموقع مطالبات خود، به دلیل منفعت طلبی وعدم وجود عرق ملی به راحتی تا زمان دریافت کامل مطالبات, عملیات حفاری را متوقف می نمایند و كرده اند و حتي براي چندين ماه هيچ عکس العملی هم نسبت به اقدام آنها نشان داده نشده است اما آیا اگر یک شرکت ایرانی هم کار را متوقف کرده بود همین رفتار صورت می گرفت؟
در پاسخ به بند 5 قسمت ب بیانیه منتشر شده:
شرکت حفاری شمال همواره آموزش های ایمنی و بهداشت محیط زیست را سرلوحه کار خود قرار داده است. در خصوص رعایت استانداردهای ایمنی، بهداشت و محیط زیست شرکت حفاری شمال لازم به توضیح است: دستگاه حفاری دریایی الیما تاکنون رکورد 1938 روز کار بدون هر گونه حادثه را پشت سر گذرانده است. همچنین دستگاه حفاري سحر يك تاکنون رکورد 483 روز كار بدون هر گونه حادثه انساني، زيست محيطي و فرايندي، را پشت سر گذرانده است. دستگاه حفاری سحر 2 نیز قبل از وقوع حادثه مذکور در بیانیه، 256 روز ( از شروع فعالیت) بدون حادثه بوده است.
همچنین و اگرچه بندهای نخست بیانیه مذکور با موضوع عملکرد شرکت حفاری شمال مستقیما درارتباط نیست اما خوب است برای تنویر افکار عمومی اشاره شود که پروژه عددسازی برای جعل حقیقت شامل آن بخش از بیانیه هم شده است، از جمله اینکه سهم حضور دکل های ایرانی در آبهای خلیج فارس هیچگاه صفر نبوده و تا قبل از شروع به توسعه میادین مشترک پارس جنوبی 3 دکل دریایی شهید رجایی، شهید مدرس، مورب در آبهای خلیج فارس و 2 دکل دریایی الوند و البرز در آبهای فلات قاره حضوری فعال داشته و مشغول به حفاری بوده اند.
همچنین سهم دکلهای شرکت های ایرانی فعال در سالهای اولیه توسعه میادین مشترک پارس جنوبی در دهه 80 نیز صفر نبوده، زیرا دکل دریایی شهید رجایی با مالکیت شرکت ملی نفت ایران توسط شرکت آجيپ در حوزه پارس جنوبی مشغول به کار بوده است.
در سال 1392 تعداد دکل های خارجی و داخلی فعال در خلیج فارس مجموعا 28 دستگاه بوده که تعداد دکلهای خارجی فعال 18 دستگاه و دکلهای ایرانی (با در نظر گرفتن دکلهای سحر 1 و سحر 2) حداکثر به 10 دکل رسیده است؛ بنابراین درصد اشتغال دکلهای ایرانی حدود 35 درصد بوده و در تضاد آشکار با اطلاعات مندرج و سهم 50 درصدی مذکور در بیانیه است و می بینیم که پروژه عددسازی اینجا هم کاربردی وسیع داشته است.
در بخش نیروی انسانی نیز متاسفانه در مدت 17-18 سال اخیر شرکتهای خارجی فعال در بخش دریایی خلیج فارس کلیه نیروهای خود را از نیروهای غیر ایرانی تامین نموده و حتی کلیه مواد غذایی و مایحتاج خود را نیز از کشورهای حاشیه خلیج فارس تامین می نمایند؛ این در حالی است که بعنوان مثال کشور ترکمنستان در کلیه قراردادهای حفاری دریایی خود، پیمانکاران را ملزم می نماید که حداقل 80 درصد از نیروی انسانی خود را از آن کشور تامین نمایند.
در پایان ضمن دعوت همه افراد ذی مسئولیت در نگارش و انتشار بیانیه روابط عمومي شرکت ملی نفت ایران به رعایت تقوا در نوشتار و گفتار و رعایت اخلاق و مسئولیت پذیری، خاطرنشان می سازد: شرکت حفاری شمال با وجود بی مهری ها و ناملایمات فراوانی که از سوی کارفرمایان داخلی دیده است، همواره ترجیح داده با هدف توسعه استخراج منابع ملی از میادین مشترک، منافع ملی را در اولویت قرار داده و همکاری کامل را با کارفرمایان ادامه دهد، هرچند این همکاری موجب طولانی شدن وصول مطالبات شرکت، افزایش هزینه های جاری، نارضایتی سهامداران و افزایش ریسک نقدینگی شرکت گردیده است.
اين جوابيه براي مديران محترم مسئول روزنامه هاي سراسري، خبرگزاري ها، وب سايت هاي خبري، صدا و سيما و مسوول روابط عمومي شركت ملي نفت ايران ارسال شده است.