به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس،غلامحسین ابراهیمیدینانی چهره ماندگار فلسفه ایران در برنامه اخیر معرفت
(شبکه چهارم سیما) در ابتدا به غزلی از عبدالرزاق لاهیجی اشاره کرد:یک
جهان برهم زدم روزی که دیدم تو را/من چه میکردم به عالم، گر نمیدیدم تو
را/هرکجا تو بودهای با من و من با تو، نه/ تو پسندیدی مرا یا من، پسندیدم
تو را/من ز خود گم میشوم، چون میشوم با نام تو/ خویش را گم کردهتر
میخواستم، دیدم تو را.
وی افزود: رابطه انسان با خدا به دلیل معرفت
خاصی فراهم میشود، همه عالم با خداوند رابطه دارد و خداوند هم با همه
ذرات عالم در ارتباط است. خدا علت و همه عالم معلول است و رابطه انسان و
خداوند، علت و معلول، خالق و مخلوق است اما رابطه خداوند با انسان غیر از
خالق و مخلوق و علت و معلول، یک رابطه ویژهای است که بدون معرفت فراهم
نمیشود.
ابراهیمیدینانی بیان داشت: یک عارفی میگوید که سخن گفتن
با خداوند بهتر از سخن گفتن درباره خداست، بسیاری از حکما و فلاسفه و علما
و دانشمندان درباره خدا صحبت میکنند که این از طریق علم، فلسفه، نقل و
حدیث و ... صورت میگیرد، اما یک فردی هست که خیلی سودای اثبات خدا را
ندارد، خدا آن قدر برایش بدیهی و ظاهر است که دیگر اثبات برایش خندهدار
است، او دلش میخواهد با خدا صحبت کند نه درباره خدا!
وی با اشاره
به اینکه انسان وقتی در مقام اثبات چیزی بر میآید که احتمال شک و تردید در
آن باشد، توضیح داد: بنابراین با خدا صحبت کردن بهتر از درباره خدا صحبت
کردن است که البته باید این ارتباط بین انسان و حق تعالی و اعتقاد به حضور
او در همه احوال وجود داشته باشد. حال کسی که معتقد به حضور خدا است و با
تمام وجودش حضور خدا را درک میکند، میخواهد به راز و نیاز با خدا
بپردازد.
چهره ماندگار فلسفه ایران اظهار داشت: خداوند به ما
نزدیکتر از ما به خداوند است، انسانها در چنبره زمان و مکان اسیر هستند
اما خداوند محبوس در زمان و مکان نیست با این حال در همه زمانها و مکانها
حضور دارد، بنابراین خداوند نه زمانی و نه مکانی است و در آنها نمیگنجد
حال موجودی که در زمان و مکان است نزدیک بودنش به ما چه معنایی دارد؟ تا
کسی وجود شناس نباشد نمیتواند قرب را بفهمد! این قرب ، قرب هستی است.
وی
با بیان اینکه از هر هستی خداوند هستتر و از هر ادراکی، ادراکتر است،
ادامه داد: در جواب این ابیات فیاض اگر من بخواهم پاسخ دهم با او صحبت
میکنم و مسأله او را بررسی میکنم که ابیاتش ترجمهای در قرآن کریم است؛
یعنی به این دلیل که خداوند شما را دوست دارد، ما هم او را دوست داریم. اگر
او ما را دوست نداشت ما رنگ محبت را نمیدیدیم.
وی در ادامه درباره
زبان صحبت کردن با خدا یادآور شد: گفتن من اعتراف بیشتر به عجز و نیاز به
خداوند است و این گفتن نیاز مرا بیشتر میکند و این علت گفتوگو با خداوند
است. سراپای وجود انسان و همه عالم نیاز است، منتها انسان موجودی در این
عالم است که به نیاز خود بیشتر آگاهی دارد وگرنه سنگ و دریا و صحرا هم به
خدا نیازمند هستند اما انسان به نیازمندی خود بیشتر آگاهی دارد.
دینانی
اظهار داشت: سخن اگر غیر از آنچه از درون برآید ، کاذب است، انسان اگر با
خداوند بخواهد صحبت کند باید سخن تازه بگوید و آنچه که در باطن دارد و
احساس میکند وجودش همان است را بازگو میکند. هستی انسان سراپا نیاز است.