به گزارش پایگاه 598 ، سایت اشراف گزارش داد: اندیشکده واشنگتن در تحلیلی به قلم «ساموئل برگر»، «استفان هادلی»، «جیمز جفری»، «دنیس راس»، و «رابرت ساتلوف» از اعضاء و تحلیلگران ارشد این اندیشکده نوشت: امروز خاورمیانه به واسطه جنگ و درگیریهایی که عمدتاً به خاطر نزاع بر سر «هویت و منفعت» به وجود آمدهاند، در حال تحلیل و نابودی است. این درگیریها از یک سو بقاء کشورهای سراسر منطقه از جمله سوریه، عراق و یمن را تهدید میکنند و از سوی دیگر کل نظامهای دولتی منطقه خاورمیانه را در معرض تهدید قرار میدهند. این پدیده فرامرزی دوردست منافع ملی آمریکا را بطور مستقیم تحت تأثیر قرار میدهد. کشورهای منطقه خاورمیانه هرچه ضعیفتر شوند، گروههای تروریستی و کشورهای حامی تروریسم راحتتر میتوانند به جذب نیرو، طراحی و راهاندازی عملیاتهای تروریستی علیه آمریکا و متحدانش دست بزنند. اگر این فقدان کنترل همچنان ادامه پیدا کند، آمریکا بیشازپیش ناگزیر خواهد شد با توطئههایی، نه تنها علیه متحدانش بلکه علیه سرزمین خود مقابله نماید.
■ نفوذ ایران بر چهار پایتخت عربی■
نظامهای دولتی خاورمیانه با دو خطر اصلی خارجی روبروست. دولت اسلامی عراق و شام، موسوم به دولت اسلامی یا داعش مهمترین خطر برای خاورمیانه است، بهخصوص با توجه به اینکه خلیفهای برای جانشینی دولتهای موجود انتخاب و اعلام کرده است. جمهوری اسلامی ایران نیز خطر دوم است که شاید حملاتش به آشکاری حملات داعش نباشد اما چیزی از واقعیت آن نمیکاهد. ایران برای تضعیف دولتها و سلب اختیارات آنها در قلمروشان از عوامل نیابتی شبهنظامی بهره میبرد و تاکنون به کمک این فرآیند بر چهار پایتخت عربی، یعنی بغداد، دمشق، بیروت و صنعا نفوذ کرده است.
■ بدون بیاعتبار کردن داعش نمیتوان آن را شکست داد ■
آنچه بر وخامت اوضاع ناشی از این دو چالش میافزاید، مسائل عمیق دولتی و حکومتی است؛ از رهبری سیاسی گرفته تا مدیریت اقتصادی، و از برابریهای اجتماعی گرفته تا توسعه سیستم آموزشی. این مسائل حتی میتوانند یکدستترین کشورهای منطقه، از قبیل مصر، را نیز به خطر بیندازند. اگر آمریکا راهبرد جامعی برای مقابله با تهدیدات خارجی داشته باشد، توان بیشتری برای تمرکز مؤثر بر این مشکلات داخلی به دست خواهد آورد. باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا صراحتاً اعلام کرده است که مسئله داعش فراتر از چالش نظامی است، اگرچه لازم و ضروری است که پشتیبانی نظامی از دولتهایی که نبرد زمینی با داعش دارند صورت بگیرد. اما اقدام نظامی تنها یک بعد قضیه است؛ نمیتوان داعش را شکست داد مگر اینکه بتوان اعتبار آن را از بین برد. تنها مسلمانان میتوانند ایدئولوژی افراطی داعش را تضعیف کنند و باید رهبری اقدامات صورتگرفته در این راستا را بر عهده بگیرند. در نهایت، راهبرد آمریکا به دو امر وابسته است: تحمیل عقبنشینی بر نیروهای داعش، و ایجاد ائتلاف گسترده با متحدان در حمایت از اقدامات کشورهای عربی برای شکست دادن این گروه. سقوط الرمادی، مرکز استان الانبار عراق ابعاد و وضعیت اضطراری این چالش را بیشازپیش مشخص میکند.
■ کشورهای عرب سنی، ایران را تهدیدی وجودی برای خود میدانند ■
این ائتلاف، به گمان عدهای میتواند ایران و عربستانسعودی را در قالب دشمنی مشترک با داعش کنار هم بیاورد. شاید قول معروفِ «دشمنِ دشمن من دوست من است» در مورد آمادگی کشورهای عرب سنی برای همکاریهای مخفیانه با اسرائیل صدق کند، اما وقتی صحبت از ایران به میان میآید، عربستانسعودی، امارات متحده عربی و بحرین حاضر به همکاری با این کشور نیستند. آنها ایران را تهدیدی برای موجودیت خود میدانند و هرچه اراده ایران برای محاصره عربستانسعودی بیشتر شود، عربستان و دیگر کشورهای عربی نیز به مقابله بیشتر با این کشور خواهند پرداخت. این هدف آنقدر برایشان مهم و بنیادی است که عربستان، مصر و دیگر کشورهای عربی اکنون برای راهاندازی نیرویی عربی با هم توافق کردهاند تا، نه به جنگ داعش بروند، بلکه با گروههای شبهنظامی مورد حمایت ایران، و احتمالاً نیروهای جهادی مقابله کنند.
■ اختلاف دیدگاه راهبردی ایران و آمریکا در خصوص خاورمیانه ■
ما هم باید ایران را بر اساس رفتارها و اقداماتش قضاوت کنیم. ایران قطعاً برای جلوگیری از سلطه داعش در سوریه و عراق مبارزه خواهد کرد و این دو کشور، صحنهای است که اهداف ما و ایران به هم میرسند و عملیاتهای ما گاهی ممکن است در یک راستا صورت پذیرد. با اینکه احتمال همگرایی نقاط تاکتیکی وجود دارد اما دیدگاه راهبردی ایران نسبت به منطقه خاورمیانه با دیدگاه ما اختلاف اساسی دارد. شاید اگر پیوستن ایران به اقتصاد جهانی و آرمانهای داخلی این کشور باعث تغییر اهداف راهبردی ایران در منطقه شود، این تغییر متعاقباً در تفاوت دیدگاههای ایران و آمریکا نیز تحقق پیدا کند. اما در هر صورت قضاوت ما درباره ایران باید بر مبنای عملکرد این کشور باشد.
■ ایران به دنبال تضعیف کشورهای عربی خاورمیانه است ■
قدرتمندترین نهادهای ایران هنوز هم آمریکا را دشمن خود میدانند. این امر تنها به خاطر ذهنیت توطئهآمیز درباره هدف آمریکا مبنی بر تخریب جمهوری اسلامی نیست، بلکه به این دلیل است که آنها آمریکا را تنها مانع بر سر راه سلطه ایران بر منطقه خاورمیانه میدانند. حتی اگر آمریکا تلاش کند اطمینان آنها را نسبت به اهداف خود به دست آورد، بعید است که اعتماد آنان جلب شود مگر آنکه آمریکا هژمونی منطقهای ایران را بپذیرد. اگر تمایل ایران به تضعیف ساختار دولتی رقبای سنی خود را با این باور متحدان دیرینه خود کنار هم بگذاریم که ایران تهدیدی وجودی برای آنهاست، درآنصورت باید بیشتر درباره اتحاد با ایران و گروههای شبهنظامی شیعی مورد حمایت ایران در جنگ علیه داعش تأمل کنیم.
■ آمریکا نمیتواند ایران را در جنگ علیه داعش متحد خود بداند ■
در نهایت، اگر آمریکا امیدوار است مردم سنی عراق و سوریه را به قیام علیه داعش وادارد (عاملی که برای به حاشیه راندن داعش لازم و ضروری است)، نباید ایران را از همان ابتدا متحد خود بداند. در آن صورت، کشورهای عرب سنی هیچ اقدام جدی برای نابودی داعش انجام نخواهند داد، حالت دفاعی به خود خواهند گرفت، و بدتر از همه آنکه، این احتمال را افزایش خواهد داد که داعش خود را تنها حامی واقعی سنیها نشان دهد. عربستانسعودی در گذشته، یقیناً، نقش منفی در تبلیغ ایدئولوژی افراطیگری سنی ایفا کرده است. اما عربستان در حال حاضر آگاه است که مبارزه با رادیکالترین عوامل افراطی منطقه اهمیت بسیاری برای این کشور دارد. از سوی دیگر، عربستانسعودی، برخلاف ایران، از خطر تضعیف نظامهای دولتی در خاورمیانه آگاه است.
■ احتمال افزایش همکاری آمریکا با ایران در سایه حصول توافق جامع هستهای ■
آمریکا نمیتواند برای نابود کردن داعش با ایران متحد شود اما توافق جامع هستهای با ایران اقدام عاقلانهای خواهد بود اگر حق برنامه صلحآمیز هستهای را به ایران بدهد اما توان رسیدن به تسلیحات هستهای را از آن بگیرد. همه مسائلی که ایران امروز به آنها دامن میزند، در صورت دستیابی ایران به تسلیحات هستهای در آینده، بیشازپیش دشوارتر و خطرناکتر خواهند شد. اما توافق با ایران، باعث نگرانی عربستانسعودی و دیگر کشورهای عربی نسبت به خطر ایران خواهد شد، و آمریکا باید برای کنترل واکنشهای این کشورها و دادن اطمینان خاطر به آنها تلاش کند. رسیدن به این مهم مستلزم عقبنشینی ایران در تمامی بخشهای خاورمیانه است. اما اگر رهبران ایران ببینند که آمریکا در عین حال که دید بازی به فرصتها دارد بهای رفتارهای خصمانه ایران را نیز بالا میبرد، درآنصورت شاید احتمال همکاری با ایران در برخی مسائل افزایش یابد، و حتی شاید به مرور زمان باعث تغییر در محاسبات سیاسی این کشور شود.
■ سیاست آمریکا در قبال سوریه نیازمند تغییر است ■
آمریکا در این شرایط به تغییر سیاست خود در قبال سوریه نیاز اساسی دارد. دولت اوباما متوجه شده است که اگر بتواند داعش را بموقع در عراق شکست دهد، داعش در سوریه پناهگاهی نخواهد داشت. اما حکومت بشار اسد از حملات آمریکا به داعش استفاده میکند و حملاتی که علیه گروهان مخالف خود (که ارتباطی به داعش ندارند) انجام میدهد در اغلب اوقات از حملات آمریکا به داعش بیشتر است. برای آنکه اعتبار آمریکا حفظ شود و امکان ایجاد نیروی مخالف مستحکمتری فراهم شود که بتواند توازن قدرت بر روی زمین را تغییر دهد، باید نوع دیگری از پناهگاه امن در سوریه ایجاد شود؛ پناهگاهی که پناهندگان را در داخل سوریه جای دهد و قدرت سیاسی و نظامی بیشتری در اختیار گروهان مخالف مشروع و قابلاعتماد درون سوریه قرار دهد.
■ توافق سیاسی در سوریه ضروری است ■
هدف نهایی آن است که بشار اسد بفهمد امکانی برای پیروز شدن ندارد و مراتب توافق سیاسی فراهم شود. حامیان بشار اسد، به خصوص ایران، یقیناً از این وضع ناراضی خواهند بود و احتمال واکنش از سوی آنان وجود خواهد داشت. اما ایرانیان باید بفهمند که آمریکا با آنها رقابت خواهد کرد و تنها نتیجه عدم توافق سیاسی در سوریه بالا رفتن هزینههای آنها خواهد بود. از بین رفتن مرزها، و وجود شبکه درهمگسیختهای از اتحادهای موقتی و گروههای فراملیتی (هم شیعه و هم سنی) که فارغ از محدودیتها و فشارهای دولتی در حال فعالیتاند، فشار طاقتفرسایی بر نظامهای دولتی منطقه خاورمیانه وارد آورده است. حفظ این منطقه به راهبردی بلندمدت بر مبنای تقویت متحدان آمریکا، عقب راندن داعش و مقابله با ایران نیاز دارد. ایالات متحده آمریکا آینده منطقه خاورمیانه را تعیین نخواهد کرد اما بدون شک منافع ملی ویژهای در جلوگیری از فروپاشی نظامهای دولتی این منطقه دارد.