به گزارش پایگاه 598 به نقل از مجله مهر: دیدن تمامی سران قوا و روسای کشورهای مختلف از بدیهی ترین اتفاقات برای «چارلز گلادن» ۶۹ ساله است.
گلادن در جوانی از دانشگاه واشنگتن هنرهای زیبا انصراف داد تا مجبور شود به کارگری ساختمان و رستوران روی بیاورد اما خیلی طول نکشید که پشیمان شد. او حقوق ناچیزش را صرف سه دختر و نوه هایش می کند و می گوید: «من کمتر از آنها به پول نیاز دارم زیرا من بیشتر از دو دهه است که بی خانمانم و خوب می دانم که چگونه دخل و خرجم را اداره کنم، دخترانم همه به دنبال کار هستند و خانه ثابتی ندارند. من دوست دارم به آنها کمک کنم، نه اینکه باری بر دوششان باشم.»
گلادن در سنای آمریکا، حقوق بسیار اندکی دریافت می کند. او بابت یک هفته جارو کردن زمین، تمیز کردن دستشویی ها، شستن ظروف و کلی کار دیگر فقط ۳۶۰ دلار دریافت می کند اما کلی افتخار می کند که به سران کشورش خدمت می کند و چشمش مدام به دست آنهاست تا شاید برایش اتفاق خوبی بیافتد اما تقریبا از آنها نا امید شده است. «قانون مداران ما، نمی دانند در جلو پایشان چه اتفاقی می افتد، حتی به دنبال سر نخ هم نیستند.»
گلادن، مانند افراد دیگر قشر فقیر جامعه، دردهای جسمانی زیادی به خاطر انجام کارهای سخت دارد. او یک دهه، مبتلا به دیابت است. گلادن زمانی که چشمانش کم سو شدند و مشکلاتی در دست و پاهاش پدیدار شد تصمیم گرفت کار سبک تری پیدا کند. بنابراین به سوی سنا آمریکا روی آورد و مشغول به کار در غذا خوری شد ولی با وجود بیماری دیابتش، ایستادن مداوم برایش خیلی مشکل است.
از زمانیکه کنگره آمریکا سرویس غذاخوریش را خصوصی کرد، کار برایش دشوارتر شد. گلادن از ۱۰صبح تا ۳ بامداد درگیر کار است و هنگام راه رفتن کمی تلو تلو می خورد. گلادن سه تا از انگشتان پایش را در یک سال و نیم پیش قطع کرد و ساعات کاری از دست رفته در بیمارستان، برایش ویرانگراست. هم چنین مخارج تهیه انسولین برایش سنگین است. در روزهایی که مجلس سنا در تعطیلات است چارلز گلادن، باید برای کسب درآمد گدایی کند.
او همیشه به دنبال جایی مناسب برای نگه داری انسولین هایش است زیرا بارها دارو هایش را دزدیده اند. او شب ها را درمیدانی می گذراند که در دو هزار قدمی کاخ سفید است. گلادن معتقد است رئیس جمهور اوباما و سناتورها برایش کاری می کنند اما مشکل اینجاست که از مشکلاتش خبر ندارند.
گلادن همچنان از پله های سنا بالا و پایین می رود و از میهمانان کله گنده اش پذیرایی می کند و به امید روزی است که یکی از سران دستش را بگیرد و از مشکلاتش جویا شود تا شاید از این همنشینی ۸ ساله سر سوزنی نصیبش شود.