به گزارش پایگاه 598، جهان نیوز نوشت: تحولات یمن در چند هفته گذشته به یکی از اصلی ترین رویدادهای خبری در منطقه و جهان تبدیل شده؛ قدرت گیری انصارالله یمن و همراه شدن طیف های مختلف مردمی با این جنبش از یکسو و حمله عربستان به یمن از سوی دیگر، آینده این تحولات را دارای اهمیت فراوانی کرده، زیرا عربستانی ها و جبهه استکبار به خوبی می دانند در صورت پیروزی کامل انصارالله در این تحولات و شکل گیری دولتی مستقل و مردمی در یمن، این تحولات در آن کشور محدود نخواهد شد و منافع آمریکا در سایر نقاط منطقه به ویژه عربستان و بحرین نیز آسیب خواهد دید؛ از این رو در روزها و هفته های گذشته ای، جبهه رسانه ای استکبار تلاش های گسترده ای را برای مخدوش کردن انقلاب مردم یمن به کار بسته است. از همین رو خبرگزاری حوزه طی میزگرد تخصصی با حضور طلاب و جوانان یمنی که برخی از آنها تا همین چند روز و چند هفته قبل در یمن حضور داشته اند، درباره تحولات یمن به گفت و گو نشست. سید فضل عبدالرحمن الشرفی، سید زیاد علی عبدالله الشریف و سید زکریا المهدی در این گفت و گو به پرسشهای خبرنگاران خبرگزاری حوزه پاسخ دادند که متن این مصاحبه پس از ترجمه به زبان فارسی، تقدیم خوانندگان ارجمند می شود:
در تحولات کنونی یمن ممکن است جریان های متفاوت و متعددی وجود داشته باشد، اما در مقدمه و پیشگام همه آنها شاهد جنبش انصارالله هستیم. سوال اول ما این است که چرا انصارالله؟ یعنی چرا این جنبش در صدر جریان های انقلابی یمن قرار دارد؟
سید زیاد الشریف: موضع معروف انصارالله از روز نخست، ایستادگی در برابر ظلم، استکبار و مبارزه با تبعیض بوده. هنگامی که انقلاب یمن در ۱۱ فوریه (بهمن ۱۳۸۹)شروع شد، انصارالله هم به انقلابیون و جمعیت تظاهرات کننده پیوست و موضع ثابتی در انقلاب داشته و بر آن پافشاری کردند، تا اینکه با وساطت کشورهای خلیج فارس راه حل سیاسی مطرح شد و جریان های دیگر میدان را ترک کردند و فقط انصارالله در میدان باقی ماند به اضافه توده شریف مردمی. آنها چادرها و خیمه های خود را از محل تحصن جمع نکردند تا اینکه شاهد تحقق خواسته ها و اهداف خود باشند و همچنان در میدان بودند تا کمیته های اجرای نتایج گفتگوها تشکیل شد و در آن زمان بود که حزب الاصلاح که قدرت را در دست داشت در اجرای بندهای مورد توافق در گفتگو تعلل کرد؛ در حالی که تمام طرف ها بر این بندها به توافق رسیده بودند و بدین ترتیب مردم در عمل تغییری را احساس نکردند و کار انصارالله فقط این بود که مردم را از حقوق خود آگاه می کرد و از آنها می خواست حقوق خود را مطالبه کنند چندی پیش هم اوضاع بدتر شد و قیمت مشتقات نفتی و بنزین افزایش یافت، باز هم انصارالله بود که در این باره موضع گیری کرد.
در واقع فقط انصارالله بود که در مورد خواسته های مردمی و حمایت از مردم احساس مسؤولیت می کرد و سایر احزاب شانه از بار مسؤولیت خویش خالی کردند و انصارالله به پافشاری بر خواسته های مشروع خود ادامه داد تا اینکه کار به اینجا رسید و اکنون شاهد آن هستیم.
انصارالله با خداوند متعال و با مردم پیمان بسته اند که به خون شهدای انقلاب وفادار بمانند و از این رو به انقلاب ادامه دادند و مردم را به انقلاب دعوت کردند و ملت یمن هم که می دیدند انصارالله اهل راستی و وفاداری و عمل هستند دور آنها جمع شدند، چون مردم به دنبال کسی هستند که خواسته های آنها را پیگیری کند و دلسوز آنها باشد.
اگر بخواهیم دقیق تر در این باره صحبت کنیم، جایگاه و میزان محبوبیت انصارالله در افکار عمومی یمن چه اندازه است؟
سید فضل الشرفی: بر کسانی که اخبار سیاسی یمن را پیگیری می کنند و همچنین بر علمای دینی پوشیده نیست که اکثریت مردم یمن به ویژه شمال یمن، زیدی هستند و سید حسین الحوثی مؤسس این جنبش نیز زیدی مذهب بوده و شعار امام خمینی(ره) را برای جنبش خود انتخاب کرد شعاری که عبارت بود از مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل. سید حسین از نظریه حکومت مذهب زیدی یعنی قیام علیه ظالم استفاده نمود و بدین ترتیب فکر او نزدیک به فکر امام خمینی(ره) بود و مانند حضرت امام (ره) به قیام علیه ظالم معتقد بود که البته میان اندیشه امام خمینی(ره) و اندیشه زیدی تفاوت هایی نیز وجود دارد، چون امام خمینی قیام علیه ظالم و تشکیل حکومت را مقدمه ظهور امام مهدی(ع) می داند، اما زیدی ها به صِرف قیام علیه ظالم به عنوان یک اصل پایبند هستند. سید حسین الحوثی نیز از آنجا که زیدی بود به این اصل معتقد بود.
سید حسین همچنین دکترای تفسیر قرآن کریم را از دانشگاه سودان داشت و با علمای زیدی مناظره می کرد و در علوم دینی صاحب نظر بود و مردم به خاطر این ویژگی ها دور او جمع شدند و وی میان مردم محبوب بود، زیرا علی عبدالله صالح انسان ظالمی بود.
سید حسین الحوثی در ابتدای قیام به علی عبدالله صالح می گفت تو هدف ما نیستی. ما با آمریکا و اسراییل کار داریم، اما هنگامی که آمریکا از علی عبدالله صالح خواست انصارالله را از بین ببرد، خود او نیز متهم مستقیم شد. به هر صورت مردم با فکر سید حسین آشنا شده ، اندیشه وی میان مردم منتشر گردید و اکثر قبایل یمن دور سید حسین جمع شدند و پس از او نیز از سید عبدالملک الحوثی حمایت کردند به ویژه در شمال یمن که انصارالله طرفداران بیشتری دارد.
زکریاالمهدی: زمانی که انقلاب یمن شروع شد انصارالله و هوادارانش کمتر از اکنون بودند، اما علت محبوبیت انصارالله در یمن این است که مردم یمن هنگامی که با یک جنگ و درگیری روبرو می شوند، در آن تامل می کنند که علت این جنگ چیست؟ مردم در آغاز انقلاب از سر کنجکاوی به انصارالله نزدیک شدند در حالی که در آن زمان، تبلیغات منفی شدیدی علیه انصارالله وجود داشت و رسانه ها این گونه تبلیغ می کردند که اینها حوثی های بی دین و بی اخلاق و عامل شش جنگ داخلی در یمن هستند. هنگامی که انصارالله به میدان آمده و مردم آنها را دیدند و با انصارالله آشنا شدند، فهمیدند که تبلیغات رسانه ای نظام علیه انصارالله دروغ و بی اساس بوده، لذا مردم رفته رفته با واقعیت ها آشنا شدند. هنگامی که با وساطت کشورهای خلیج فارس تمام احزاب از میدان انقلاب کنار رفتند و با علی عبدالله صالح ساخت و ساز کردند، فقط انصارالله بود که در میدان ماند و بر انقلاب و خواسته های خود پافشاری کرد و آنجا بود که مردم یمن با صداقت و اعتبار انصارالله آشنا شدند و دور آنها جمع شدند. از سوی دیگر اکنون که عربستان به یمن حمله کرده، مردم بیش از هر روز دیگر درکنار انصارالله هستند و از آنها حمایت میکنند، زیرا مردم یمن عادت دارند از مظلوم حمایت کنند و هنگامی که فردی مظلوم واقع شود، ملت یمن غیرت داشته، از او دفاع نموده و در برابر ظالم می ایستند.
در مقابل این میزان محبوبیت انصارالله، منصور هادی چه قدر محبوبیت دارد؟
سید زیاد الشریف: در این زمینه واقعیت های میدانی قضاوت می کند، چون اگر منصور هادی محبوبیتی در میان مردم داشت، شاهد حضور طرفداران او در میدان و تظاهرات آنها نیز بودیم، اما در این باره شاهد هیچ حمایتی از منصور هادی نیستیم؛ به جز حزب الاصلاح که البته همین حزب نیز علاقه ای به منصور هادی ندارد بلکه به خاطر دشمنی با انصارالله از منصور هادی حمایت می کند. بدین ترتیب عبدربه منصور هادی در میان مردم محبوبیتی ندارد.
از سخنان شما متوجه شدم که محبوبیت انصارالله منحصر به تمایلات و جهت گیری های طایفی و مذهبی نیست. در این زمینه بیشتر توضیح دهید.
سید فضل الشرفی: مردم می دانند که جنبش انصارالله زیدی است و این بر کسی پوشیده نیست، اما به معنای جهت گیری طایفی انصارالله نیست و گرایش مردم به آنها هم بر اساس ملاک های طایفی نیست گرچه به معنای عام شاید این سخن درست باشد، زیرا رهبری انصارالله زیدی است، اما واقعیت این است که در میان انصارالله، عناصر شیعه اثناعشری ، عناصر سکولار و برخی عناصر جدا شده از حزب الاصلاح نیز وجود دارند که همچنان سنی مذهب هستند. در میان انصارالله همچنین طرفداران صوفی وجود دارد که همه اینها طرفداران انصارالله هستند و هنگامی که جنبش گسترش یافت، این گسترش برای شما قابل تصور نیست چون آنها در تمام درگیری ها و معرکه به پیروزی های پی در پی دست می یافتند. از درگیری های آغازین آنها با علی عبدالله صالح که حدود ده سال پیش بود تا به حال، انصارالله در تمام درگیری ها پیروز میدان بوده و دیگران شکست خورده اند. پس از سرنگونی علی عبدالله صالح در سال ۲۰۱۱ میلادی حزب "الاصلاح" که در واقع شاخه سیاسی تکفیری ها است، به جنگ با انصارالله روی آوردند و درگیری خود را از دمّاج شروع کردند و شکست خوردند و سپس در مناطق دیگر مانند عمران شکست های دیگری را متحمل شدند، در "جوف" نیز شکست خوردند و پس از آن در صنعا هم شکست خوردند و طی کردن این مراحل همان طور که سید حسن نصرالله در سخنرانی اخیر خود به آن اشاره کرد، باعث قدرت گرفتن تدریجی انصارالله شد تا اینکه به صنعا رسیدند.
تدرّج یاد شده به این معنا است که خواسته های انصارالله در ابتدا خواسته هایی عادی و معمولی بود. آنها می گفتند فکر ما کاملا مشخص است و با آمریکا و اسراییل مخالفیم و می خواهیم این را اعلام کنیم، اما پس از آن خواسته های آنها پیشرفت کرد، کامل تر شد و در استان عمران اعلام کردند که با این استاندار عمران مخالفیم و باید شخص دیگری به عنوان استاندار انتخاب شود، زیرا این شخص به مردم ظلم می کند و به فکر منافع شخصی خویش است، اما نظام نپذیرفت استاندار را عوض کند و بر سر همین مساله با هم درگیر شدند و انصارالله پیروز شد. در صنعا نیز انصارالله به افزایش نرخ بنزین و فرآورده های نفتی اعتراض داشت و خواستار کاهش این قیمت ها بود؛ چرا که این افزایش قیمت موجب زیان فراوان مردم یمن بود و سید عبدالملک خواستار کاهش قیمت سوخت شد، اما باز هم نظام نپذیرفت و کار به درگیری کشید و باز هم انصارالله پیروز شد و بدین ترتیب انصارالله با قرار گرفتن در یک سیر تدریجی قدرت یافت و خواسته های جنبش نیز رفته رفته کامل تر شد؛ خواسته هایی که در واقع خواسته های همه مردم یمن بود، اما انصارالله آنها را پیگیری می کرد. به عنوان مثال این فقط انصارالله نبود که از افزایش قیمت سوخت تحت فشار بود، بلکه همه مردم از این اتفاق در فشار بودند و شیعه، سنی، زیدی و صوفی با این اقدام مخالف بودند چون مجبور بودند بهای سنگینی را بابت مقدار کمی بنزین پرداخت کنند و این هزینه ها در توان آنها نبود. لذا سید عبدالملک الحوثی بود که خواسته های ضروری مورد نظر مردم را پیگیری و مطالبه می کرد و مردم نیز به همین خاطر گرد او جمع شدند و محبوبیت او رفته رفته زیاد و زیادتر شد.
بله به خوبی اشاره کردید که محبوبیت انصار الله و جهت گیری های این جنبش، جنبه طائفه ای ندارد. حال، فارغ از این بحث، چه طوایف و مذاهب اسلامی در یمن وجود دارد و آمار آنها در یمن چگونه است؟
سید فضل الشرفی: در شمال یمن زیدی ها در اکثریت هستند و می توان گفت بیش از هفتاد درصد جمعیت شمال یمن زیدی مذهب هستند. البته اهل سنت و طرفداران حزب الاصلاح و دیگران هم هستند، اما اکثریت با زیدی ها است. اکثر وهابی ها نیز در جنوب هستند. در استان های شمال هم برخی استان ها هستند که ۹۰ درصد جمعیت آنها سنی است مانند استان بیضاء و تعز که اکثر جمعیت آنها اهل سنت هستند. مأرب هم تقریبا ۵۰ درصد جمعیت آن اهل سنت هستند و نیم دیگر آن زیدی هستند. استان جوف اکثریت جمعیت آن زیدی بوده و تمام اینها که گفته شد استان های شمالی است، اما استان های جنوبی اکثر جمعیت آنها سنی هستند و بیشتر این اهل سنت هم صوفی هستند به این معنا که جزء وهابی ها نیستند.
عربستان از حدود پنجاه سال پیش مشغول تبلیغ وهابیت در یمن است و معمولا این گونه بوده که تمام حاکمان یمن با نظر عربستان روی کار می آمده اند و عربستان با آنها شرط می کرده که مذهب زیدی را از بین ببرند و وهابیت را جایگزین آن سازند و آنها هم می پذیرفته اند. یکی از شروط بقای علی عبدالله صالح بر حکومت نیز همین بود که مذهب زیدی را از بین ببرد و مذهب وهابیت را جایگزین آن سازد.
به طور دقیق تر وضعیت وهابیت در جنوب یمن چگونه است؟
سید زکریاالمهدی: به طور طبیعی اهل سنت خاستگاه وهابیت است، زیرا افکار آنها به هم نزدیک است، اما صوفیه( از اهل سنت) با وهابی ها مخالفند و آنها را طرد می کنند. وهابی ها در واقع از طریق عربستان به استان حضرموت آمده اند. حضرموت از بزرگ ترین استان های یمن است و ثروت های فراوانی دارد و آنها تلاش می کنند به خاطر این ثروت ها بر این استان مسلط شوند. وهابی ها اکنون در حال تلاش هستند بر مناطق سنی نشین مسلط شوند، چون سنی ها بیشتر از زیدی ها با آنها همفکر هستند.
یک جریان تبلیغاتی وجود دارد که تلاش می کند قیام مردم یمن را به عنوان کودتا معرفی کند. این جریان تبلیغاتی را می توانید به وضوح در رسانه های منطقه ای و بین المللی ببینید که کرارا از واژه کودتا استفاده می کنند. به نظر شما جنبش و قیام مردم یمن و انصارالله کودتا است یا انقلاب؟
سید زیاد الشریف: به یقین جنبش مردم یمن انقلاب است، اما دشمن می خواهد وانمود کند که این جنبش، کودتا است.
حوزه: بله، اما دلیل شما چیست؟ چون صرف اینکه بگوییم کودتا نیست کفایت نمی کند. باید برای مدعای خود دلیل داشته باشیم.
سید فضل الشرفی: همان طور که می دانید کودتا جنبشی کوچک است که با روش نظامی، حکومت را عوض می کند و قدرت را در کشور به دست می گیرد و فاقد مشروعیت و محبوبیت است، اما انقلاب، حرکتی است که از مشروعیت و پشتوانه قانونی و محبوبیت مردمی برخوردار باشد و مردم همراه آن باشند و ما با این ویژگی ها است که می توانیم یک انقلاب را شناسایی کنیم. زیرا تمام یا اکثریت مردم خواستار تغییر نظام حاکم و اوضاع موجود هستند گرچه ممکن است تعداد کمی نیز با وضعیت کنونی موافق باشند. در یک انقلاب اکثریت مردم خواستار تغییر نظام حاکم هستند و شما برای تشخیص میزان محبوبیت انصارالله کافی است به حجم حضور مردم در تظاهرات بنگرید و ببنید هنگامی که سید عبدالملک مردم را به تظاهرات دعوت می کند چگونه در هر استان صدها هزار نفر از مردم به خیابان ها می آیند و این نشان دهنده میزان محبوبیت انصارالله و تحقق یک انقلاب در یمن است، اما دشمنان تلاش می کنند این گونه وانمود کنند که عده ای محدود در یمن به دنبال کودتا هستند.
این تلاش، به صورت نظام مند و سازماندهی شده دنبال می شود. به نظر شما دلیل پافشاری دشمن بر ایجاد این جریان رسانه ای و وانمود کردن وجود کودتا در یمن چیست؟
سید زکریا المهدی: رسانه های دشمن همچنان می گویند جنبش انصارالله شبه نظامیان حوثی هستند که می خواهند اوضاع را بر هم بزنند. آنها تلاش می کنند انصارالله را به مساحت معینی از یمن محدود کرده و بگویند آنها فقط در صعده حضور دارند و گروهی مسلح بوده که برای عربستان و همسایه های دیگر یمن خطرناک هستند تا جایی که اکنون مراکش هم آمده و در بمباران ملت یمن مشارکت می کند. آنها در واقع به خاطر ترس و واهمه شدید از انصارالله تلاش می کنند آنها را کوچک واندک نشان دهند و در این زمینه محبوبیت انصارالله را نیز انکار می کنند. آنها هنوز نمی دانند که مشکل آنها دیگر منحصر به انصارالله نیست بلکه همه ملت یمن دشمن آنها هستند.
سید زیاد الشامی: آنها تلاش می کنند مردم یمن و انقلابیون را به نام های مختلفی مانند کودتاچی و یا اشغالگر خطاب کنند و همچنان هم در رسانه های خود اعلام می کنند صنعا و برخی مناطق شمال یمن توسط حوثی ها اشغال شده، درحالی که اشغال زمانی معنا پیدا می کند که قدرتی از خارج بر کشور یا بخشی از آن مسلط شود. این در حالی است که شما اگر به یمن نگاه کنید، شاهد حضور توده های مردم هستید که در صحنه حضور دارند و این گونه نیست که انصارالله جایی را اشغال کرده باشد و اعضای رسمی انصارالله به اندازه ای نیستند که بتوانند جایی را اشغال کنند، بلکه این مردم هستند که با پیوستن به انصارالله و حمایت از آنها، به انصارالله قدرت بخشیده اند.
و نکته مورد توجه آنکه آنها در جبهه گیری رسانه ای شان، کمتر از عبارت انصارالله استفاده می کنند و بیشتر می گویند حوثی ها تا به این درگیری، بعد مذهبی بدهند و آن را جنگ مذهبی معرفی کنند.
سید زکریا المهدی: بله، رسانه ها و مقامات عربستان با فکر سخیف خود تلاش می کنند به جای عبارت انصارالله از تعبیر حوثی ها استفاده کنند تا این گونه وانمود کنند که یک قبیله و یا خاندان به نام حوثیها در یمن دست به شورش و انقلاب زده و انقلاب مردم یمن را در حد شورش یک خانواده و در یک محدود جغرافیایی کوچک تنزل دهند، در حالی که این بر خلاف واقعیت است.
حتی امام جمعه مکه چندی قبل رسما اعلام کرد که ما در معرکه یمن، یک جنگ شیعه و سنی آغاز کرده ایم!!
سید زیاد الشریف: شما اگر در سخنان سید عبدالملک و انصارالله تامل کنید، متوجه می شوید کاملا با طایفی گری مخالفند و چنین جهت گیری در جنبش انصارالله وجود ندارد و برعکس آنها کاملا با این منطق مخالفند و بیان این مطالب در واقع شیطنت دشمنان برای تجاوز و حمله به یمن و یارگیری در میان کشورهای عربی و اسلامی است.
همانطور که می دانید برخی ایران را به دخالت در امور یمن متهم می کنند و خنده دار آنکه افرادی این ادعاها را مطرح می کنند که خودشان جدی ترین حضور و دخالت را از سالهای دور تا به الان در این کشور داشته اند. به نظر شما به عنوان شهروند یمنی، این اتهام مطابق واقع است یا اینکه انقلاب اسلامی ایران نقش الهام بخشی به مردم یمن را دارد؟
سید فضل الشرفی: امام خمینی (ره) هنگامی که انقلاب اسلامی را آغاز کرد و این انقلاب به فضل خدای سبحان پیروز شد، تصمیم گرفت انقلاب خود را صادر کند، چرا؟ زیرا امام خمینی(ره) خود و ملت خود را باور کرد و دریافت که بر ظالمان پیروز شده و حق مردم ایران را گرفته و به این نتیجه رسید که سایر ملت های جهان نیز اگر بخواهند می توانند از کمک فکری ایران بهره مند شوند و ایران الهام بخش آنها برای انقلاب باشد. سید حسین الحوثی نیز از اندیشه انقلابی امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایران الهام گرفت و شاهد این هستیم که مبانی اندیشه سید حسین حوثی همان مبانی اندیشه انقلابی امام خمینی(ره) است و به همین خاطر است که برخی ادعا می کنند انقلاب یمن تحت تاثیر ایران است و ایران از این انقلاب حمایت می کند. علاوه بر این آنها می دانند که در قانون اساسی ایران بر لزوم صدور انقلاب اسلامی تاکید شده است.
البته منظور از صدور انقلاب، صدور ارزشهای انقلاب بوده است نه مفهوم اشتباهی که برخی آن را تکرار می کنند.
بله، انقلاب ایران انقلابی اسلامی و مایه پیروزی مظلومان جهان است و مراد ایران از صدور انقلاب، صدور فکر است نه صدور جبری انقلاب. مذهب زیدی در طول یک دوره طولانی در حال رکود بود و تقریبا ۵۰ سال به نظریه خود عمل نکرد تا اینکه سید حسین حوثی این اندیشه را که در مذهب زیدی موجود بود، از اندیشه امام خمینی(ره) الهام گرفت و به آن عمل کرد. اندیشه انقلابی امام خمینی(ره) اندیشه ای است که منحصر به نجات و پیروزی ملت ایران نبود، بلکه به دنبال پیروزی تمام ملت ها از ظلم و ستم بود و به همین خاطر شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل را مطرح کرد که همین شعار نیز به شعار حوثیون تبدیل شد. پس امام خمینی به دنبال آزادی تمام ملت های جهان بود و سید حسین حوثی نیز به همین اندیشه معتقد شد.
بدین ترتیب بود که آمریکا متوجه شد که سید حسین و حوثی ها قبل از آنکه برای علی عبدالله صالح و عربستان و منصور هادی خطرناک باشند برای آمریکا خطرناک هستند و چون آمریکا این خطر را احساس کرد به عربستان و کشورهای دیگر نیز این گونه القا کرد که حوثی ها و انصارالله برای شما نیز خطرناک هستند و اینها شیعیانی هستند که ایران از آنها حمایت کرده و به دنبال سلطه بر شما هستند، بدین ترتیب عربستان با عذر بدتر از گناه با تحریک آمریکا متولی حمله، تجاوز به انصارالله و یمن شد.
هنگامی که انقلاب یمن در ۲۰۱۱ آغاز شد، مردم به توافق رسیدند که عبدربه منصور هادی در راس حکومت بماند چون در اوضاع نابسامان سیاسی بود و زمانی برای انتخابات نبود و لذا مردم قبول کردند تا برای ثبات اوضاع و برگزاری انتخابات عبدربه منصور هادی برای دو سال در بماند، اما او که فقط قرار بود برای دو سال در قدرت باشد، گمان کرد می تواند برای همیشه در قدرت بماند پس تصمیم گرفت برای همیشه رییس جمهور بماند و از این رو باقی ماندن او در کرسی ریاست جمهوری کاملا غیر قانونی است و در نتیجه تجاوز عربستان در حمایت از وی نیز غیر قانونی خواهد بود. سید عبدالملک هم اعلام کرد ما به دنبال قدرت نیستیم بلکه فقط خواستار مشارکت در اداره کشور و همچنین نظارت بر امور و مبارزه با فساد مالی و اداری هستیم.
چرا انصارالله فقط به دنبال نظارت بر امور باشد؟ همان طور که می دانید انصارالله یک یا دوبار کاملا بر اوضاع یمن مسلط شد و کنترل اوضاع را در دست گرفت، اما دوباره با منصور هادی پشت میز مذاکره نشست و همه چیز را تقدیم وی کرد. چرا انصارالله که دارای قدرت و محبوبیت است مدیریت کشور را به دست نمی گیرد؟
سید زکریا المهدی: انصارالله هنگامی که وارد عرصه سیاسی و انقلابی یمن گردیدند، متعهد شدند از انقلابیون و منافع عمومی کشور حمایت کنند چون غالب سرمایه های یمن به خاطر فساد اداری و مالی از بین رفته بود و از طرفی به خاطر دخالت های بیگانگان انصارالله خواست با مطرح کردن گفتگوی ملی از دخالت و قدرت های خارجی جلوگیری کند. انصارالله با مطرح کردن مشارکت می خواست اتهام افراط و خشونت و قدرت طلبی را از خود دفع نموده و بگوید ما به دنبال منافع عمومی ملت یمن و نظارت بر اوضاع و جلوگیری از فساد هستیم.
سؤال خود را به شکل دیگر مطرح می کنم: اگر ما قائل به این هستیم که جنبش ما یک انقلاب است و طرف مقابل ما یک طاغوت است که ما به دنبال سرنگونی وی هستیم، نشستن با همین طاغوت پشت میز مذاکره چه معنایی می تواند داشته باشد؟ چرا انصارالله با تکیه بر محبوبیت و قدرتی که دارد، خودش مدیریت یمن را از طریق قانونی و برپایی انتخابات و همه پرسی به دست نمی گیرد؟
سید زیاد الشریف: انصارالله به دنبال قدرت نیست. اما از سوی دیگر با اینکه عبدربه منصور هادی طاغوت حاکم بر یمن بود، اما برکناری وی در آن شرایط به سود انصارالله و یمن نبود چون انصارالله می دانست اگر منصور هادی را کنار زده و مدیریت کشور را به دست گیرد همین اقدام نیز موجب تنش ها و درگیری هایی داخلی شود. منطق آنها در برابر این طاغوت بود که مردم نیز در اداره کشور سهیم باشند و انصارالله نیز به عنوان نماینده و حامی حقوق مردم در تمام وزارتخانه ها ناظرانی داشته باشد که فساد های گذشته اصلاح شده و از فساد جلوگیری کنند. پس انصارالله با اینکه قدرت داشت، اما به مصلحت یمن نمی دانست که قدرت را در یمن به دست گیرد. انصارالله فقط می خواست در حکومت و نظام نقش داشته باشد و همچنان نیز همین خواسته را دارد.
سید زکریا المهدی: انصارالله هنگامی که به عرصه سیاسی یمن وارد شدند، متهم شدند که به دنبال حکومت و قدرت هستند، می خواهند یمن را به دوره پادشاهی امام احمد حمیدالدین بازگردانند. آنها حتی هنگامی که سید عبدالملک الحوثی به افزایش قیمت سوخت اعتراض کرد و خواستار کاهش قیمت آن شد، وی را متهم کردند که به دنبال برکناری حکومت و به دست گرفتن قدرت است، اما سید عبدالملک به آنها گفت یک بار ما را بیازمایید و به خواسته ما عمل کنید تا ببینید ما به دنبال قدرت هستیم یا نه؟ ما به دنبال قدرت و منصب نیستیم. به هر حال انصارالله قیام کرد و مردم یمن نیز به صحنه آمدند، گرد انصارالله جمع شده و شورای انقلاب را تشکیل دادند که افرادی از طوایف و احزاب مختلف یمن در این شورای رهبری حضور داشتند.
انصارالله تنها جنبش حاضر در میدان انقلاب یمن است یا اینکه جریان های سیاسی دیگری نیز در کنار آن حضور دارند؟
سید زکریا المهدی: هنگامی که به یمن تجازو شد، باقی مانده مردم یمن نیز که در آغاز انقلاب با انصارالله همراه نشده بودند، به انصارالله پیوستند زیرا خواسته های انصارالله همان خواسته های ملت یمن است.
در جبهه مقابل انصارالله چه کسانی قرار دارند؟
سید فضل الشرفی: اکنون در یمن در مقابل انصارالله جریانی وجود ندارد و از فضلهای خداوند نسبت به مردم یمن این بود که تجاوز اخیر عربستان به یمن باعث شد تا همه مردم و جریان ها در برابر تجاور عربستان آمریکا با هم متحد شوند. این در حالی است که قبل از حمله دشمن، احزاب متعددی در مقابل انصارالله قرار داشتند. حزب الاصلاح در گذشته دشمن انصارالله بود و سوسیالیست ها و ناصریها نیز علیه انصارالله بودند، اما اکنون پس از حمله عربستان به یمن، همه احزاب به خاطر احساس غیرتی که نسبت به یمن دارند و همچنین به خاطر حمایت از یمن، با انصارالله متحد شده اند. اکنون می توان گفت از احزاب و جریان های مخالف انصارالله حزبی باقی نمانده مگر حزب الاصلاح که وهابی و مزدور عربستان هستند، با این حال بسیاری از عناصر حزب الاصلاح از این حزب جدا شده اند به جز رهبران و سران آن که عضو القاعده و مزدور عربستان هستند.
سید زیاد الشریف: البته القاعده هنوز در یمن حضور دارد و پیروان منصور هادی با اینکه اندک هستند، اما حضور دارند، در کنار باقی مانده اعضا و عناصر حزب الاصلاح به مقابله با انقلاب یمن می پردازند.
آیا اکنون درگیری میان انصارالله و القاعده وجود دارد؟
سید زکریا المهدی: بله میان انصارالله و شبه نظامیان وابسته به هادی و القاعده درگیری وجود دارد و حضور آنها بیشتر در مناطق جنوبی است و اکنون انصارالله به دنبال این هستند که قبل از وارد شدن به جنگ خارجی جبهه داخلی یمن را از وجود القاعده و عناصر مزدور عربستان در مناطق جنوبی پاکسازی کنند.
علی عبدالله صالح در این معرکه در چه جایگاه و جبهه ای قرار دارد. چون برخی رسانه ها تلاش می کنند که وی را در کنار انصار الله قرار دهند؟
سید زکریا المهدی: علی عبدالله صالح اکنون فقط نگران باقی مانده املاک، دارایی ها و فرزندان خویش است و از طرفی، عربستان از وی به عنوان بهانه ای برای حمله به یمن استفاده می کند، چون عربستان این گونه ادعا می کند که ارتش یمن و حوثی ها از علی عبدالله صالح که مهره منفور مردم یمن است، حمایت می کنند. این در حالی است که این ادعای مذکور نادرست می باشد و واقعیت این است که علی عبدالله صالح انسان مستضعفی است دیگر نه ارتشی دارد که از او حمایت کنند و نه حتی محبوبیتی در میان مردم، نظام یمن فقط به او مصونیت داده اند تا در کشور بماند اما عربستان هنگامی که دید اوضاع تغییر کرد، و انصارالله قدرت گرفته، این ادعا را مطرح کرد که علی عبدالله صالح هم پیمان انصارالله است.
سید فضل الشرفی: شبکه العربیه و الجزیره و تمام رسانه های وابسته به عربستان تلاش می کنند علی عبدالله صالح را همراه با انصارالله جلوه دهند؛ چرا که معروف است در سال ۲۰۱۱ میلادی مردم علیه علی عبدالله صالح انقلاب کردند و از این رو در میان افکار عمومی جهان و یمن انسانی شرور و فاسد بوده که مردم او را کنار زده اند و هنگامی که او ببینند این انسان شرور هم پیمان انصارالله شده، به انصارالله بدبین شده و به آن حمله می کنند، از این رو رسانه های دشمنان تلاش می کنند به هر وسیله ممکن علی عبدالله صالح را هم پیمان انصارالله جلوه دهند تا انصارالله را بدنام کنند؛ این در حالی است که علی عبدالله صالح هیچ جایگاهی در میان انصارالله و هیچ حزب دیگری ندارد و انصارالله فقط از سید عبدالملک الحوثی دستور می گیرند و علی عبدالله صالح را به رسمیت نمی شناسند؛ در واقع این رویکرد نوعی توطئه رسانه ای دشمنان برای بدنام کردن انصارالله است.