به گزارش پایگاه 598 به نقل از موفقيت/ «دوست داري تو آينده چي کاره بشي؟»
«يه طراح اسباب بازي!»
احتمالا
شنيدن اين حرف از زبان يک بچه برايمان عجيب است؛ چون عادت کرده ايم ما را
براي دکتر يا مهندس شدن تشويق کنند تا فردي شبيه ديگران بشويم. مدام زير
گوشمان خوانده اند که درس بخوان تا بروي دانشگاه که خانم دکتر بشوي و مدام
ما را به سمتي که خودشان فکر مي کردند و به آن تمايل داشتند، سوق داده اند.
خب مي ترسيدند اشتباه برويم، مي ترسيدند موفق نشويم. خلاصه کلام اينکه از
راه هاي جديد مي ترسيدند.
پس تصميم گرفتند نقشه اي را جلوي پاي بچه هايشان بگذارند و قدم به قدمشان را کنترل کنند. بله اين بود يک راه تضمين شده!
اما
کسي نگفت خب اين همه اصرار کردند دکتر بشوي که آخرش چه بشود؟ دانشگاه بروي
که بعدش چه کار کني؟ چه فايده اي دارد رشته اي را بخواني که پول زيادي در
آن است، اما دوستش نداري؟ همه اين ها سوال هايي بود که خيلي از ماها، جوابي
برايش نداشتيم.
رفتيم دانشگاه، مدرک گرفتيم و باز احساس ناراحتي کرديم؛
چون چيزي را که دوست داشتيم، پيدا نکرده بوديم؛ يعني يادمان نداده بودند
که پيدايش کنيم. کليشه ها به ما ديکته شده بودند و حالا ما بزرگ شده بوديم؛
با مدرکي در دستمان و کلي علاقه و خلاقيت سرکوب شده در دست ديگرمان!
حالا
بايد بيشتر زحمت مي کشيديم تا راهمان را پيدا کنيم؛ راه مخصوص خود خودمان
را، قرار نيست بچه هاي ما هم همين روند را طي کنند. دوران پيش از دبستان
بهترين زمان براي تقويت خلاقيت بچه هاست؛ چرا که بخواهيم يا نخواهيم، مدرسه
تاحدي خلاقيت بچه ها را مي کشد. بگذاريم بچه ها آرزوي شغل هاي جديد بکنند؛
حتي همان کليشه ها را طور ديگر دنبالش بروند. علاقه شان را کشف کرده و
کمکشان کنيم از همين حالا راه خود را پيدا کنند؛ راه مخصوص خود خودشان را.
فراموش نکنيد همه بچه ها «خاص» به دنيا مي آيند؛ البته اگر پدر و مادر به
زور آن ها را «معمولي» نکنند!
1- بگذاريد اوقات فراغت داشته باشند
خيلي
از پدر و مادرها تصور مي کنند براي کشف استعداد دختر يا پسرشان بايد تمام
امکانات لازم را در اختيارشان بگذارند. آن وقت آن قدر هزينه هاي زياد مي
کنند و هي بچه را از اين کلاس به آن کلاس مي فرستند که در نهايت فرزند اصلا
وقتي براي استراحت و فعال شدن خلاقيتش پيدا نمي کند. صبح زود مي بريمش
کلاس و عصر هم که خسته او را بر مي گردانيم و فردا هم مثل روز قبل.
باورکنيد که کشف استعداد بچه ها احتياج به اين همه هزينه و رفت و آمد به
کلاس هاي مختلف ندارد و شما خيلي راحت مي توانيد در خانه بر روي توانايي
هايشان کار کنيد.
بحث اوقات فراغت را جدي بگيريد و از فرزندانتان
بخواهيد کارهاي جديد انجام بدهند؛ مثلا وسايل دورريختني را در اختيارشان
بگذاريد و از آن ها بخواهيد يک چيز به دردبخور با آن ها درست کنند و در آخر
هم تشويقشان کنيد.
2- بگذاريد زياد بپرسند
حتما براي شما
هم پيش آمده است که از سوال هاي يک بچه کلافه شده ايد؛ از اين بچه هايي که
آن قدر سوال هاي عيجب و غريب مي پرسند که به اصطلاح مغز آدم را مي خورند؛
خب حقيقت اين است که بزرگ ترها بايد صبرشان را بالا ببرند. سوال پرسيدن
نشانه خيلي خوبي است از نحوه تفکر بچه ها؛ چون پرسيدن، ديدگاه کودکان را
نسبت به جهان عوض کرده و موجب رشدشان مي شود.
بعضي سوال هايشان را با
سوال جواب بدهيد و بگذاريد کمي عميق تر فکر کنند؛ مثلا در جوابشان بپرسيد:
«به نظر خود تو چرا اين اتفاق اتفاد؟» و جواب هايشان را به چالش بکشيد.
بديهي است که هرچه بيشتر پيرامون مسائل فکر کنند و بلافاصله جواب ها ديکته
شده نگيرند، تفکر انتقادي و خلاقانه شان بيشتر رشد مي کند.
3- از فرزندانتان بخواهيد خودشان اسباب بازي هايشان را بسازند
شنيده ايد که مي گويند: «اختراع، زاييده احتياج است؟»
بگذاريد
کمي هم «احتياج» داشته باشند. گاهي ما به خاطر علاقه بيش از حدمان به بچه
ها آن قدر اطرافشان را پر از وسايل غيرضروري مي کنيم که ديگر فرصت فکرکردن
را از آن ها مي گيريم.
خيلي از اسباب بازي ها روند تفکر خلاق کودک را فلج مي کنند. لازم نيست هرچيزي را که دلشان خواست، برايشان تهيه کنيد.
سعي
کنيد تا حد امکان از بازي هاي کامپيوتري دورشان کنيد و اسباب بازي هايي
برايشان بخريد که لازم باشد با آن ها چيز جديدي بسازد؛ مثل خانه سازي ها.
آن وقت از آن ها بخواهيد کمي فکر کنند و ببينند دوست دارند چه چيزي داشته
باشند و بنابراين شکل دلخواهشان را خودشان بسازند.
4- کليشه ها را برايشان بشکنيد
چه کسي گفته ماشين ها نمي تواند پرواز کنند؟
سد
ذهني برايشان نسازيد؛ چون اين سد ذهني خلاقيت را از بين مي برد و باعث مي
شود بچه ها به شکل عادي همه چيز عادت کنند. از کودکتان بخواهيد تصور کند که
ماشين ها پرواز مي کنند؛ آن وقت چه مشکلاتي پيش مي آمد و چه مشکلاتي از
بين مي رفت؟
بگذاريد تا به چيزهاي غيرعادي فکر کنند و برايشان راه حل
هاي جديد بسازند. قصه ها و کارتون ها کمي در اين باره کار ما را راحت تر
کرده اند آن ها پر از اتفاق هاي غيرعادي هستند و قدرت تخيل و تصور بچه ها
را بالا مي برند.
خوب است زماني را براي کودکان درنظر بگيريم تا آن ها
داستان ها و کارتون هاي روز دنيا را ببينند؛ البته بايد اين نکته را هم
درنظر بگيريم که بيش از حد پاي تلويزيون نشستن کاملا نتيجه عکس دارد؛ پس
اينجا مديريت زمان بر عهده ماست!
5- اسم خيال پردازي هايشان را دروغ نگذاريد
وقتي که مي گويند «ديروز داشتم با مرد عنکبوتي حرف مي زدم» فوري نگوييد مرد عنکبوتي که وجود ندارد!
به
فرزندانتان القا نکنيد که دروغ مي گويند و دروغ بد است و هرگز برچسب منفي
به آن ها نزنيد؛ درواقع بچه ها در سنين پايين خيال پردازي هايشان را به جاي
واقعيت جا مي زنند و اين اصلا به معناي دروغ گفتن نيست. آن ها گناهکار
نيستند؛ فقط در تشخيص مرز واقعيت و خيان هنوز پخته نشده اند و توانايي
شناختي کافي را ندارند. از اين فرصت استفاده کنيد و در خلال گوش دادن به
خيال پردازي هايشان و دامن زدن به آن ها، براي فرزندانتان از صداقت هم
بگوييد. اگر فرزندانتان کمي بزرگ تر هستند، بهتر است با مهرباني برايشان
توضيح بدهيد که خيلي خوب است که مي توانند اتفاقي را که هنوز نيفتاده است،
به خوبي تعريف کنند! و بعد از آن ها بپرسيد که اگر واقعي بود، چطور مي شد؟
6- بگذاريد کارهاي مختلف را تجربه کنند
امروزه
بيش از 7 ميليارد انسان در اين کره خاکي زندگي مي کند و اين يعني 7
ميليارد استعداد مختلف. متاسفانه باور غلطي در جامعه وجود دارد که مي خواهد
از همه بچه ها، يک الگوي ثابت در بياورد. از آنجايي که اساسا بين انسان و
پلاستيک تفاوت هايي وجود دارد، استفاده از روش قالب گيري شخصيتي خيلي جاها
به نابودي آينده فرزندانتان منتهي مي شود؛ پس دست آن ها را در تجربه کردن
باز بگذاريد.
اگر مي بينيد فرزندانتان از سروکله زدن با حيوانات لذت مي
برند، آن را ناهنجاري ندايند و مانع آن ها نشويد؛ چرا که با اين کار شايد
جلوي ظهور يکي از موفق ترين دام پزشکان آينده را مي گيريد! بگذاريد
فرزندانتان مهارت هاي مختلف ذهني و عملي را امتحان کنند؛ از خميربازي و
سروکله زدن با لگوهاي اسباب بازي گرفته تا شعرگفتن و موسيقي نواختن. اگر به
اين اصل شک داريد، مي توانيد براي چند هفته آن را امتحان کنيد! مطمئن
باشيد پشيمان نخواهيد شد.
7- احساسات و علايقشان را سرکوب نکنيد
«مرد
که گريه نمي کنه!» «دختر که با ماشين کنترلي بازي نمي کنه!» «پسر که نبايد
گل دوزي کنه!» «دختر که نبايد تکواندو بره!» و هزار تا بايد و نبايد ديگر.
تمام اين بايدها و نبايدها، تابوها يا محروميت هاي عجيب و غريبي هستند که
سال هاست بدون هيچ پشتوانه ديني و عقلي در جامعه ما وجود دارند. تابوهايي
که معلوم نيست براي جلوگيري از شکسته شدن آن ها تا به حال استعداد و ذوق
چند کودک سرکوب شده است.
اگر پدري با اخم و کتک، مانع گريه پسربچه اش
شود، آن هم در سني که گريه از طبيعي ترين رفتارهاي يک کودک سالم محسوب مي
شود يا اگر مادري به اجبار ماشين اسباب بازي را از دختربچه اش بگيرد، آن
وقت فکر مي کنيد چه اتفاقي مي افتد؟ اگر فکر مي کنيد اين کار با آتش زدن
استعدادهاي کودک تفاوت دارد، بدانيد که اشتباه مي کنيد. اگر مي خواهيد
فرزندان خلاقي داشته باشيد، بايد بگذاريد که خلاقيت آن ها عرصه درست خود را
براي تبديل شدن از يک غريزه بالقوه به يک موفقيت بالفعل پيدا کند.
اگر
پسر شما در گل دوزي و کار با پارچه مهارت بي نظيري دارد، مانع او شدن و
تحقيرکردنش، آن هم در سنين ابتدايي زندگي کودک که رواني بسيار آسيب پذير و
لطيف دارد، مي تواند چنان اثر ناهنجاري در ناخودآگاه او برجاي بگذارد که او
تا آخر عمر سراغ آن کار نرود، آن هم درست در صورتي که مي توانست از همين
راه به موفقيت هاي قابل توجه در عرصه شغلي، اجتماعي و اقتصادي دست يابد.
مشابه اين اتفاق براي مثال هاي ديگر هم اتفاق مي افتد؛ پس پدر و مادر
گرامي، لطفا مراقبت عواطف و علايق لطيف فرزندانتان باشيد!