به گزارش
سرویس سیاسی پایگاه 598، ما قلباً احساس منفی ای نسبت به ظریف نداریم و همان گونه که امام خامنه ای گفته اند، او را فرزند انقلاب می دانیم و با این که دلوپس تکرار تاریخیم، اما استعداد نرمش قهرمانانه را هم در ظریف می بینیم، همانگونه که استعداد عمرو عاص را نیز در آمریکا می بینیم. لذا نباید کلید وریفای و نیز لغو تحریمها را به عمرو عاص، آمانو و آمریکا سپرد؛ که عمرو عاصی کنند.
جنگ معاویه با امیرالمؤمنین، سودی به حال وی نکرد؛ عمرو عاص از تئوری «تغییر» یا همان «Change» رو نمایی کرد و گفت بیایید با هم مذاکره کنیم! برخی گفتند آری باید مذاکره کرد. و از جمله شروطی که گذاشتند این بود که عنوان «امیرالمؤمنین» را باید از علی برداشت!
در طول مذاکره، عمرو عاص با نیرنگ به ابو موسی قبولاند که علی (ع) چون حامی تروریزم است و به اصطلاح قدما، قاتلان عثمان را پناه داده است! سزاوار حکومت نیست. ابو موسی نیز بر معاویه خرده گرفت و او را لایق حکومت ندانست! و قرار شد هر دو به «دنیا»اعلام کنند که نه علی و نه معاویه، هیچکدام نباید حاکم باشند. و قرار بر آن شد که هر کدام به تعهد خود در عزل حاکم خود، اقدام کند.
روز موعود فرا رسید. همه در «دَومةالجندل» اجتماع کردند تا حکمین، نظر خود را اظهار کنند. ابوموسی به عمرو عاص گفت بر منبر شو و توافق انجام شده را اعلام کن! عمرو عاص مکارانه گفت:«تو صحابی پیامبر خدایی. من هرگز بر تو سبقت نگیرم!»
ابن عباس که «دلواپس» نتیجه مذاکره بود، به ابوموسی گفت: بگذار ابتدا عمرو عاص نظر خود را اعلام کند. او تو را فریب می دهد. اما ابوموسی به مذاکره کننده ارشد معاویه اعتماد کرد و بیانیه مشترک را قرائت کرد و با درآوردن انگشتر از دست، علی (ع) را از خلافت خلع کرد!
پس از آنکه اقدام وی «وریفای» شد؛ عمرو عاص، «فکت شیت» خود را به عنوان سند مرجع، قرائت کرد و گفت: همانگونه که مذاکره کننده ارشد سپاه علی، با در آوردن انگشتر خود، علی را از خلافت خلع کرد، من با در دست کردن این انگشتر، معاویه را بر خلافت ابقاء می کنم!
ابوموسی که فریب خورده بود، فریاد زد: «لعنت خدا بر تو! تو مانند سگی هستی». و عمرو عاص در حالی که پیروزمندانه از منبر پائین می آمد به او گفت: «تو هم مانند الاغی هستی که بر او کتاب بار کرده باشند».
و حالها سالها است که بزرگترین مذاکره شکست خورده تاریخ، سرافکنده اعتماد به عمرو عاص است و جهان را به خفت و ظلمت امروز کشانده است. اما تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران، فرزندان انقلابند، لذا دوران حکمیت و ابوموسای اشعری به سر آمده است و دکتر ظریف ابوموسی نیست که بخواهد انگشترش را با خیال «وریفای» آمانو و با اعتماد به آمریکا درآورد، آن هم پیش از انگشتر درآوردن عبارت جبری 1+5!
اساساً انگشتر فرزندان انقلاب، جز با انگشت شان و آن هم در کربلا در نمی آید. و اینک دور جهان به کام مستضعفین است و تاریخ سال هاست که دیگر قرار نیست دیگر تکرار شود!
* حجت الاسلام ابوالفضل امامی