اولا نگاهی به نمودار ساده بازدهی هریک از این داراییها در 15سال گذشته حاوی نکات جالبی است. مقایسه بازدهی این بازارها نشان میدهد، سپردهگذاری در بانک، بدترین گزینه از نظر میزان بازدهی بوده و حتی قادر به کسب بازدهی معادل تورم و به عبارتی حفظ قدرت خرید نبوده است. ناگفته پیداست که دلیل این بازدهی پایین، بدون ریسک بودن سپردهگذاری در بانک از نظر حفظ اصل سرمایه است اما در عین حال این نمودار نشان میدهد که سپرده بانکی ابزار مناسبی برای پوشش ریسک تورم نیست. بهطور مشابه، سرمایهگذاری در ارز نیز قادر به حفظ ارزش پول در این سالها نبوده است که طبعا دلیل آن، کنترل دولت بر بازار ارز و ممانعت از تعدیل قیمت آن طی سالها بوده است. (در صورت استفاده از نرخ ارز آزاد مقدار بازدهی محاسبه شده، افزایش مییابد اما همچنان کمتر از طلا، مسکن و بورس خواهد بود.)
نکته قابل توجه دیگر، فاصله چشمگیر بورس با تمامی گزینههای سرمایهگذاری است. همانطور که مشاهده میشود از حدود 15سال قبل تا امروز، سرمایهگذاران بورس بهطور متوسط توانستهاند سرمایه خود را تا 100برابر افزایش دهند که بازدهی خارقالعادهای است. بنابراین در یک محاسبه سرانگشتی میتوان گفت سه دارایی طلا، مسکن و بورس توانستهاند در 15سال اخیر بر غول تورم فایق آیند و به سرمایهگذاران خود بازدهی بالاتر از نرخ تورم هدیه کنند.
اما با عنایت به بازدهی قابل توجه بورس، سوال این است که با توجه به تنوع صنایع حاضر در بورس برای حفظ ارزش دارایی خود در برابر تورم کدام شرکتها و صنایع مناسبتر هستند؟ آنچه میتوان پیشاپیش و با استفاده از تجربه سایر بازارهای جهان گفت، این است که معمولا شرکتها و صنایعی که تولیدکننده محصولات فلزی – معدنی و بهطورکلی مواد اولیه صنعتی (commodity) هستند بهترین سپر تورمی هستند. از آنجا که سودآوری این صنایع وابستگی زیادی به قیمت فروش محصولات و در نتیجه نرخ تورم دارد، این صنایع تا حد زیادی قادر به حفظ ارزش دارایی سهامداران در برابر نوسانات قیمتی هستند. برای این منظور، میزان همبستگی بازدهی ماهانه صنایع مختلف بورسی با نرخ تورم را در 6 سال گذشته بررسی کردهایم. همبستگی مثبت به معنای افزایش قیمت سهم در دورههای با تورم بالا و همبستگی منفی نشانگر کاهش ارزش سهام در دورههای تورمی است. همانطور که انتظار میرود، صنایع تولیدکننده مواد اولیه صنعتی مانند فلزات اساسی و کانههای فلزی همبستگی بالایی با نرخ تورم دارند و از این بابت گزینههای مناسبی برای سرمایهگذاری به حساب میروند. در مقابل، صنایعی مانند پیمانکاری، رایانه و فنی مهندسی همبستگی منفی دارند و از افزایش تورم متضرر میشوند. دلیل این موضوع، وابستگی زیاد این صنایع به خرید تجهیزات و در نتیجه آسیبپذیری آنها در برابر افزایش قیمت کالاهاست. نکته جالب دیگر همبستگی مثبت صنعت انبوهسازی و سیمان با تورم است که به دلیل افزایش قیمت مسکن در دورههای تورمی و در نتیجه منتفع شدن انبوهسازان و رونق ساخت و ساز است.
براساس این تحلیل ابتدایی میتوان گفت در بین داراییهای مختلف، طلا، مسکن و بورس گزینه نسبتا مناسبی برای حفظ قدرت خرید هستند که بورس با توجه به بازدهی قابل توجه در صدر قرار دارد. در بین صنایع بورسی نیز شرکتهای تولیدکننده محصولات و مواد اولیه صنعتی و نیز صنایع وابسته به بخش مسکن بازدهی مناسبی را در دورههای تورمی کسب میکنند.
در پایان لازم است به این نکته توجه کنیم که طبیعتا در فضای ثبات نسبی قیمتها و تورم پایین، صنایع و داراییهایی که همبستگی مثبتی با تورم دارند، بازدهی کمتر و صنایع و داراییهایی که همبستگی منفی دارند احتمالا عملکرد بهتری خواهند داشت.
بر این اساس و با توجه به روند نزولی تورم در یک سال اخیر لازم است خانوارها و سرمایهگذاران کاهش تورم و تاثیر آن بر انواع داراییهای ذکرشده را با دقت و توجه دوچندان مورد بررسی قرار دهند تا بتوانند دوران گذار کنونی را با کمترین آسیب به داراییهای خود سپری کنند.