آیتالله قاضی تمثیل زده و فرموده بودند: وجود مقدّس آقاجانمان، حضرت حجّتبنالحسنالمهدی(عج)، به عنوان آخرین مهره الهی برای هدایت بشر، موقعی ظهور پیدا میکند که حداقل محبّین، انتظار واقعی بکشند.
بعد توضیح داده و فرموده بودند: نشانه انتظار، این است: یعنی من از وجودم همه رذائل را پاک کردم و منتظر قدوم مبارک تو هستم. این هم نکته بسیار بکر و عالی است.
پس اتّفاقاً آنهایی که در اخلاق رشد میکنند، به حقیقت منتظرین واقعی هستند. معلوم است آن کسی که دچار رذائل باشد، اصلاً انتظار آقا را نمیکشد. انتظار وجود نازنین آقا را کسی میکشد که درون خودش را از رذائل پاک کرده باشد، به خصوص مثلّث وجودی انسان. مثلّث وجودی انسان، چشم، گوش و دهان است که باید این مثلّث وجودی را کنترل کند و از همه رذائل پاک کند.
یعنی این چشم نبیند، جز خدا. این چشم، گناه نکند، چون معلوم است چشم گناهبین، امامزمانبین نمیشود. مگر میشود گناه بکند، امام زمان را هم ببیند؟!
گوشی که سخن اغیار را بشنود، معلوم است سخن یار را نخواهد شنید. اصلاً معلوم است که یار او، همان اغیار هستند. اگر کسی، یار داشت، فقط سخن یار میشنود و لاغیر. گوشی که به غیبت، تهمت، غنا و موسیقیهای کذا و کذا باز شد، معلوم است دیگر انتظار آوای ملکوتی «أنا بقیّةاللّه» را نخواهد داشت. آن کسی منتظر حقیقی آقاجان است که یک زمانی حضرت به کعبه تکیه کند و اعلام کند: «أنا بقیّةاللّه»؛ که گوشش از رذائل پاک شود.
زمانی انسان میتواند به حقیقت «یابنالحسن» بگوید، یا وقتی اسم آقا را بر زبان میآورد؛ بالجد روحش پرواز کند و چنان با لذّت و طعم شیرین، اسم آقا را بر زبان آورد که حالش، منقلب شود؛ که این زبان به دروغ، غیبت، تهمت، فحاشی، حرف لغو و ... باز نشود. از این دهان، لقمه شبههناک (نه لقمه حرام) وارد بطن و جوفش نگردد و ...