به گزارش پایگاه 598، سالها گذشته اما برای مردی که در شعلههای یک دربی با پاگشایی خود به تماشای آتش نشست دیروز همین ثانیه است لابد!
علیرضا اکبرپور این بار با کلی گلایه و شکوه پاسخ سئوالات ما را داد. وقتی دیگر سکوها بیقرار او نیستند لابد باید سر از منظومههای زمستانی درآورد و رنج بیشمارش را در یک مصاحبه دم دستی عیان کند.
اظهارات اکبرپور را در ادامه می خوانید:
* هر سال این موقعها یاد آن دربی جهنمی میافتیم و البته گل تو!
- ما که از یاد رفتیم اگر فکر میکردم بعضیها تا این اندازه فراموش کارند پشت دستم را داغ میگذاشتم و تهران نمیآمدم...
* مثل اینکه خیلی دلخوری؟
- چند وقت پیش رفتم سر تمرین استقلال اما هیچ کس مرا نشناخت. حق هم دارند بالاخره ما ده سال عمرمان را دود کردیم و فرستادیم هوا شاید هم انتظار داشتند من به تازه از ره رسیدهها عرض ادب کنم...
* دوست نداری از دربی حرف بزنیم؟
- آخه که وقتی یادش میافتم پشتم میلرزد. وقتی توپ چسبید به تور آنقدر هیجان زده شدم که چشمانم جایی را ندید و اشتباهی رفتم سمت تیفوسیهای پرسپولیس. صدهزار نفر یا میخندیدند و روی ابرهابودند و یا گریه میکردند.
* آن استقلال با این تیم لاجوردی 93 چه تفاوتی داشت؟
- ما به عشق پیراهن بازی میکردیم. وقتی ناصرخان مرا از تبریز آورد تهران و پیراهن آبی را تنم کرد تب کردم. حاضر بودم همه دنیا را بدهم و آن پیراهن را برای نود دقیقه بپوشم و بجنگم. حالا فقط پول است که حرف اول و آخر را میزند. همین پول باعث میشود یک مشت تازه به دوران رسیده یاد از کسانی که سرشان را برای این تیم دادند نکنند.
* این روزهای علیرضا اکبرپور چگونه میگذرد؟
- کنج خانه نشستهام و با حامیام فوتبال بازی میکنم. اتاق خواب را کردهایم زمین فوتبال و تک به تک بازی میکنیم. این بچه عاشق فوتبال است.
* پس میخواهد جاپای ترک اوغلان بگذارد؟
- اگر قرار باشد فوتبال ایران بر مدار بی مرامی و بیتعصبی بچرخد هزار سال دیگر نمیگذارم سمت فوتبال برود. من به اندازه کافی از این لعبت عجیب، زخم خوردم. وقتی سالی یک بار باشگاه سراغمان را نمیگیرد و از یاد حضرات رفتهایم بهتر است حامی لااقل مثل پدرش اسیر آدم های منفعت طلب نشود.
* تو الان چند سالهای؟
- 40 ساله.
* پس با رضا عنایتی تفاوت سنی نداری؟
- همین الان از خیلیها بهتر بازی میکنم. مرا در 31 سالگی از پیراهن آبی محروم کردند. تا ابد تنگ نظرها را نمیبخشم.