به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598، از دیرباز آب و منابع آبى جایگاه بسیار مهمى را در اندیشه هاى استراتژیک صهیونیستى داشتهاند. صهیونیست ها از زمان تشکیل رژیم صهیونیستى ادعاهاى دینى و تاریخى را در مورد وعده تورات در مورد مالکیت سرزمین های واقع در بین دو رود نیل تا فرات مطرح میکنند. اهمیت این دو رود به عنوان دو نماد در توهمات صهیونیستی را میتوان ناشی از اهمیت منابع آبی برای این قوم دانست. در چارچوب این ادعاها، جنبش صهیونیسم طى قرن نوزدهم، اقدام به اعزام کارشناسان و کمیتههاى علمى به فلسطین کرد. این کارشناسان با هدف بررسی منابع آبی رود اردن اعزام شدند. این بررسی ها به منظور تعیین امکان تولید برق از رود اردن صورت گرفت. جریان صهیونیسم به دنبال این بود که از پایین بودن «بحر المیت» از سطح دریاى مدیترانه برای تولید انرژی بهره ببرد. برخى از این پژوهشها را کارشناسان فرانسوى و آمریکایى در سال 1850 انجام دادند که در آن میان مىتوان به هریس یکى از بنیانگذاران جنبش صهیونیسم در اواخر قرن نوزدهم اشاره کرد.
با این وجود اهمیت آب به مثابه یک منبع حیاتی در اندیشه های بنیانگذاران رژیم صهیونیستی بعد از برگزارى اولین کنفرانس صهیونیستى در سال 1887 نمایان شد. در این کنفرانس تئودر هرتزل تأکید کرد: ما در این کنفرانس زیر بناى دولت یهودى را با مرزهاى شمالىاش گذاشتهایم که تا رود لیطانى ادامه پیدا مىکند. در سال 1903 گروه های صاحب نفوذ صهیونیستى تلاش کردند تابا برقراری ارتباط با دولت بریتانیا، این دولت را متقاعد کنند که گروههاى فنى را براى انجام پژوهشهایى مربوط به انتقال بخشى از آب نیل به سینا اعزام کند. صهیونیست ها سعی داشتند تااین آب را به نقب منتقل کنند و از آن براى کمک به رشد و توسعه مناطق یهودىنشین در این منطقه استفاده کنند.
یکى از مهمترین تصمیمات کنفرانس جهانى صهیونیست در سال 1919 واقع درشهر بازل سوئیس برگزار شد، تأکید بر این مسأله بود که «باید سازمان بینالمللى (نهادى که پیش از سازمان ملل تشکیل شده بود) ورود آب مورد نیاز کشاورزى و تولید برق را به داخل مرزها تضمین کرده و در این چارچوب رود لیطانى و برفهاى جبلالشیخ شامل آن گردد.» این تلاشهای گسترده آن هم در سطح جهانی نشانگر نگرانیهای جدی آنان در مورد منابع آب و تهدیدات احتمالی در این زمینه است.
بانیان جنبش صهیونیسم تلاش هاى زیادى را براى گسترش مرزهاى شمالى خود به منظور دستیابى به حوزههای آبى آن به کار بستند. رهبران صهیونیست، امثال حاییم و ایزمن در نامهاى که در تاریخ 1920/10/30 به لوید جورج نخست وزیر انگلیس ارسال کرد با اشاره به منابع آبى رود اردن و یرموک تأکید کرد این منابع نیازهاى رژیمش را نمىتواند برآورده سازد و تنها رود لیطانى مىتواند تأمین کننده کسرى نیاز آب کشاورزى الجلیل باشد. همچنین هربرت ساموئل اولین سفیر کبیر انگلیس در فلسطین که یک یهودى است، پیشنهاد کرد مرزهاى شمالى فلسطین به داخل مرزهای لبنان گسترش یابد و تا کرانه شمالى رود لیطانى برسد. این طرح به منظور دستیابی رژیم صهیونیستی به سرچشمه هاى رود اردن در نزدیک راشیا ارائه شده بود.
به منظور دست یابی هر چه بیشتر اسرائیل به منابع آبی گسترده و تامین امنیت منابع آبی این رژیم، سازمان هاى مختلف صهیونیستى اقدام به اعزام تعداد زیادی هیأت های مختلف علمی نمودند. عمده این بررسی ها در دوره در دوره قیمومیت انگلیس بر فلسطین انجام شد. این گروه های علمی وظیفه شان این بودکه کارهای مربوط به نقشهبردارى و مشخص کردن منابع آبى این مناطق را انجام دهند. کار دیگر این هیات های اعزامی این بود که پیشنهادات خود را براى ایجاد طرحهاى آبى که بتواند کار شهرک سازى و مهاجرت یهودیان را به فلسطین تسهیل کند، ارائه دهند.
طرحهای آبی اسرائیل
در این چارچوب چند طرح بزرگ به اجرا درآمد:
طرح روتنبرگ در سال 1927 / طرح ایونیدس در سال 1938 / طرح لاودرملک در سال 1944/ طرح هیز در سال 1948 در راستای همین طرح ها بود که در سال 1937 شرکت مکوروت برای تامین آب اسرائیل تاسیس شد. این شرکت بعدها هسته اصلی شرکت ملی آب رژیم صهیونیستی را تشکیل داد. این شرکت 90 درصد آب شرب این رژیم را تامین میکند.
با گذشت زمان کمی از شکل گیرى رژیم صهیونیستى، دیوید بن گوروین نخست وزیر وقت این رژیم در سخنرانى بسیار مهم و سرنوشت سازى تأکید کرد: جنگ امروز یهودیان با عربها جنگ بر سر منابع حیاتی آب است. سرنوشت جنگ هرچه که باشد سرنوشت اسرائیل هم به آن وابسته است. اگر ما در این جنگ ها شکست بخوریم این حتمی خواهد بود که یهودیان جایى در فلسطین نخواهند داشت.
این جملات به خوبی اهمیت منابع آب را برای آینده رژیم صهیونیستی نشان می دهد. آنچه از این جملات می توان استنباط نمود این است که حیات رژیم صهیونیستی به طور جدی وابسته است به منابع آب.
طرح گولدا مایر که در قالب یک سخنرانى در سال 1971 در کنیست آن را مطرح کرد نیز بیانگر میزان اهمیتى است که صهیونیست ها به گذرگاه هاى آبى دارند. مهمترین بخش هاى این طرح در دو بخش خلاصه مىشود:
این نوع تحلیل و تفسیر در ارتباط بین مسأله آب و شاخصهای امنیتى مسئلهاى است که ایگال آلون نظریه پرداز حزب کار صهیونیستى نیز به آن اذعان دارد. او در این مورد مىگوید: «بلندى هاى جولان و دامنه جبل الشیخ اهمیت حیاتى و اساسی دارند، این اهمیت صرفا به دلیل حایلى نیست که مى تواند براى دفاع از شهرک ها دره «حوله» در مقابل گلوله هاى سوریه باشد بلکه به دلیل نیاز استراتژیک و فراگیر اسرائیل براى تسلط بر جولان مىباشد. این مسأله به دفاع از منابع اصلى آبىمان وابسته است، دفاع از جلیل علیا و سفلى به دفاع از منطقه علیا و سفلاى رود اردن، دره حوله، دریاچه طبریا و دره هاى محیطى آن از جمله دره بیسان مربوط است.»
شرایط آبى در سرزمینهای اشغالی
هر شهروند رژیم صهیونیستى اکنون سالانه 240 متر مکعب آب مصرف مى کند که پنج برابر بیشتر از میانگینى است که هر شهروند عرب در کشورهاى همجوار فلسطین اشغالى مصرف مى کند.
مهم ترین منبع تامین آب رژیم صهیونیستى رود اردن است و تقریباً مهم ترین محل اتکای این رژیم در بین منابع آبی است. این مسأله یکى از مهم ترین دلایلى بود که سبب شد صهیونیست ها رود اردن را به عنوان مرز شرقى خود اعلام کنند و آن را بهعنوان شرط مهم و حیاتی و غیرقابل چشم پوشی براى تأمین امنیتى ملى اسرائیل اعلام کنند.
این مساله را می توان در پیش شرط های رژیم صهیونیستی برای مذاکره هم مشاهده کرد. صهیونیستها دور ماندن سوریه از خط قرمز آبى خود یعنى رود اردن و دریاچه طبریا را بهعنوان پیش شرط غیرقابل حذف خود در هر نوع مذاکراه با دمشق اعلام کردند. اسرایل با تمام توان از منابع آبی مورد نیاز خود دفاع کرده است و نشان داده است به هیچ قیمتی حاضر به از دست دادن آن ها نیست.
اسرائیل در دهه 1960 در تامین آب مورد نیاز خود با مشکل مواجه میشود لذا برای مواجه با این مشکل به استفاده از مخزنهای ساحلی روی آورد که در نهایت در اواخر دهه 1970 سطح این مخزنها به دلیل استفاده بیش از حد تنها به یک متر بالاتر از سطح دریا رسید و حتی در برخی مناطق از سطح دریا پائینتر رفت. این مسئله علاوه بر کاهش حجم مخزنها به کیفیت این آبها نیز به شدت لطمه وارد کرد. به گونهای که میزان نمک و دیگر آلودگیهای آن به حدی رسید که دیگر قابل شرب نبود. به تدریج اسرائیل به مخزنهای کوهستانی به عنوان منبع اصلی آب شرب روی آورد.
مخزنهای کوهستانی در کرانه باختری شامل سه گروه اصلی میشوند، اما تنها یکی از آنها در منطقه سرزمینهای اشغالی 1948 واقع شده است که در جلگه ساحلی قرار دارد.
و منبع دیگر در سرزمینهای فلسطینی واقع شدهاند. بخشهای غربی و شمال شرقی مخزن های کوهستانی هم در نیمه دهه هفتاد به وضعیت بحرانی رسیدند. در این منطقه سطح آبهای سطحی از 1969 در وضعیت بحرانی قرار گرفت. استخراج بیرویه از این مخزنها نیز موجب کاهش کیفیت آنها شد. مخزن شرقی در زیر شیب بلندیهای جادن و سامریا به سمت دره اردن واقع شده است. این منطقه در قرارداد اسلو به فلسطینیها انتقال داده شد. اما اسرائیل باز هم به استخراج آب از این مخزن ادامه میدهد که مورد اعتراض شدید فلسطینیها واقع شده است. این در حالی است که اسرائیل اجازه حفر چاه را به عربها در این منطقه نمیدهد ولی یهودیها میتوانند آب استخراج کنند. خشک شدن مخزنهای کوهستان کشاورزی و اقتصاد فلسطینیها را به شدت تهدید میکند. در باریکه غزه نیز مشکل آب به شدت جدی است و حفر چاههای فراوان توسط فلسطینیها به شدت به مخزنها فشار آورده و کیفیت آنها نیز تا حد زیادی کاهش یافته است. یهودیها از این امر بسیار ناراحتند چرا که مصرف بالای آب غزه به تمامی مخزنهای ساحلی آسیب رسانده است.
نگاه اسرائیل به شرایط طبیعى بود و اینکه طبیعت بتواند این مشکل را حل کند اما سال آبى 1990 - 1991 آغاز بسیار بدى بود که تنها 30 درصد از میانگین هر ساله نزولات آسمانى در فلسطین اشغالى به زمین نشست. مراکز هواشناسى هم خبر دادند این کاهش خبر از آغاز یک فصل کامل از خشکسالى است. به زعم صهیونیستها، فشارهاى مختلف خشکسالى و کاهش منابع آبى باعث شد تا آنها طرح فوق العادهاى را علیه خشکسالى به مرحله اجرا بگذارند. در چارچوب این طرح، سناریوهایى براى واردات آب از برخى از کشورها مانند ترکیه و یوگسلاوى در دست بررسى قرار گرفت.
بیشتر پژوهشهاى انجام شده توسط نهادهای دولتی رژیم صهیونیستى هم ادعا مى کنند که این رژیم در شرایط کسرى و کمبود آبى قرار دارد. این کمبود در سال 2000 بیش از 800 میلیون متر مکعب تخمین زده شده بود. اگر شرایط به همین منوال ادامه یابد و این رژیم از نظر مصرف و تأمین منابع آبی همین مسیر را ادامه بدهد، منابع آبىاش سالانه 30 درصد کاهش مىیابد.
آمار های به دست آمده در سال 1974 نشان می داد که میزان بخش صنعت و مصارف خانگى تنها 25 درصد از کل منابع آبى مصرف شده را تشکیل مىدادند. این رقم در سال 1979 به 30 و در سال 1985 هم به 35 درصد از کل مصرف افزایش یافت. در آمار دیگرى این رقم در سال 1990 به 32 درصد از کل مصرف رسید.
در واقع باید گفت که میزان حجم آبی که رژیم صهیونیستى از منابع آبى براى مصارف ساکنانش فراهم می کند بسیار بیشتر از میزان مصرف تمامى همسایگان فلسطین اشغالى است. اگر رژیم صهیونیستى از زمان تشکیلاش در اوایل 1949 بیش از 350 میلیون متر مکعب از منابع آبىاش را مصرف مى کرد، این رقم در سال 1985 به 2145 میلیون مترمکعب رسید (باید توجه داشت که این رقم شامل مصرف کرانه باخترى و نوار غزه نیست) اما با این وجود این رقم در سال 1990 به 1902 میلیون مترمکعب کاهش یافت.
آبهاى زیرزمینى مهمترین منبع تامین کننده آب در فلسطین اشغالى را تشکیل می دهد و اسرایل با تکیه بر سفره های آب زیرزمینی نیاز خود را برطرف می کند. در این میان مخزن آبى «الجبل» مهمترین دریاچه زیرزمینى است بخش عمده آب مصرفی را در فلسطین تأمین مىکند.
این مخزن متشکل از سه بخش شرقى، شمال شرقى و غربى است که بخش غربى آن در زیر کرانه باخترى واقع است. به طور تقریبی می توان گفت که این مخزن 6710 میلیون متر مکعب آب در خود دارد. اسرائیل از این مخزن و منابع آبى نوار غزه که 360 میلیون مترمکعب است به طور روزافزون استفاده کرده است و آنرا نوعى غنایم جنگى خود مىداند. در نهایت باید گفت که آب هاى زیرزمینى، منبع اصلى تأمین آب در کرانه باخترى، نوار غزه و مناطق اشغالى سال 1948 محسوب مىشود. نکته قابل توجه این است که این منابع آبى با یکدیگر مرتبط هستند.
با توجه به ارتباط بین این سه منبع بزرگ آب زیرزمینی بین رژیم صهیونیستى و کرانه باخترى و نوار غزه از یک طرف و همچنین منابع حوزه رود اردن بین رژیم صهیونیستى و کشورهاى همجوار فلسطین از طرف دیگر، بزرگترین کانون ایجاد منازعات در مورد آب در این منطقه محسوب مىشود. این اشتراک در منابع آبی و نیازهای روزافزون طرف های درگیر در این منازعه می تواند بسیار حساس و تنش زا باشد.
اسرائیل پس از تشکیل دولت و تثبیت سرزمین اولیه خود، اقدام به اعمال تبعیضهای آبی نسبت به فلسطینیان نمود. بر این اساس اسرائیل با غصب چاههای آب مانع برداشت آن به وسیله فلسطینیان میشد و این سیاست تا به امروز ادامه دارد. حتی در ساخت دیوار حائل هم ملاحظات آبی در نظر گرفته میشوند و گاهی در برخی مناطق مسیر دیوار تنها به خاطر منابع آبی عوض میشود.
از سوی دیگر اسرائیل سعی میکند بر منابع آب سطحی نیز سلطه پیدا کند. اسرائیل در این راه سعی میکند سلطه خود را بر حوزه رود اردن کامل کند. در حالیکه در اواخر دهه 1950 حافظ اسد تلاشهایی را برای جلوگیری از خروج آب رود اردن از سوریه و لبنان به عمل میآورد، نیروی هوایی اسرائیل همه تاسیسات ساخته شده را در یک بمباران نابود میکند. و در نهایت در جریان جنگ 1967 بلندیهای جولان را که سر رشته رود اردن از آن منطقه نشات میگیرند، به تصرف خود در میآورد. البته این اقدام کمک زیادی به حفظ سلطه اسرائیل بر دریاچه طبریه نیز میکند که یکی از مهمترین منابع آب شیرین در آن منطقه به شمار میرود. اسرائیل با سیاستهای آبی خود توانسته است بر بیش از 600 میلیون متر مکعب از آب بلندیهای جولان مسلط شود و به این ترتیب 30 درصد از نیازهای سالیانه خود به آب را تامین میکند اسرائیل همچنین با حمله به لبنان سعی کرد به رودخانه لیطانی نیز دست یابد و این تلاش در هر دو جنگ علیه لبنان مورد نظر بوده است.
با توجه به دادههاى موجود باید گفت رژیم صهیونیستى بسیارى از اطلاعات مربوط به واقعیت هاى آبى خویش را پنهان مىکند در این میان باید به مسأله سرقت منابع آبى عربى یا شیرین کردن آب اشاره کرد که ارقام و اطلاعات آن متضاد و ضد و نقیض هستند.
رژیم صهیونیستى آب مصرفى خود را از سه منبع طبیعى اصلى فراهم مىکند که عبارتند از:
این سه منبع باید سالانه بین 1600 تا 2100 میلیون متر مکعب آب را براى فلسطین اشغالى فراهم مى کردند. در این چارچوب باید این مسأله را هم خاطر نشان کرد که صهیونیستها معمولاً سعى مى کنند منابع آبى چهار برابر جمعیت خویش فراهم کنند تا شهرکهاى جدیدى که لحظهاى از پیشروى خزنده نایستادهاند را هم پوشش دهد. همچنین صهیونیستها منابع آبى براى آبیارى منطقهاى به مساحت 400 هزار هکتار را هم براى مصارف کشاورزى براى خود کنار مىگذارند. علاوه بر منابع سنتى آب براى رژیم صهیونیستى یعنى، باران، آب هاى سطحى و زیرزمینى، منابع غیرسنتى هم ماند بازیافت و تصفیه فاضلاب ها نیز بین 150 تا 200 میلیون مترمکعب آب را براى این رژیم تأمین مىکند، باردار کردن ابرها و ایجاد باران مصنوعى در کنار شیرین کردن آب دریا هم دیگر روشهاى استحصال آب است.
نکته قابل توجه در این بین این است که اکثر منابع آبى که صهیونیستها آن ها را مرود بهره برداری بی رویه خود قرار داده اند، اصولاً متعلق به مناطق اشغالى سال 1948 نیست. برای مثال منابع کرانه باخترى که حدود 40 درصد از مصرف رژیم صهیونیستى از آن تأمین مى شود. این چپاول به این میزان محدود نمی شود بلکه صهیونیست ها سالانه حدود یک میلیارد مترمکعب از منابع آبى جولان را غارت مىکنند.
رژیم صهیونیستی در سال هایی که جنوب لبنان را به تصرف خود درآورده بود، اقدام به ایجاد تغییراتی در مجراى رودهایى که از جبلال شیخ سرچشمه مى گرفتند، کردند. این رژیم حتى مجراى رود لیطانى را هم به رود حاصبانى منحرف کرد تا 500 میلیون متر مکعب آب دیگر هم به دست آورد. همچنین نباید فراموش کرد که صهیونیستها به طور سنتی و از دیرباز در رویاى استفاده از رود نیل بوده اند. آن ها در پی انتقال آب این رودخانه از طریق نوار غزه و صحراى نقب هستند. البته این طرح تا کنون به شکل عملی اجرا نشده است.
در جولان، صهیونیست ها منابع رود بانیاس را که در داخل خاک سوریه و تحت حاکمیت آن کشور بوده است، در اختیار خود گرفته اند. این رود در منطقه ای معروف به انگشت جلیل قرار دارد. رژیم اشغالگر از این منبع با حجم آبی معادل 125 میلیون متر مکعب که در عمق یک کیلومترى خاک سوریه قرار دارد، در راستای برطرف کردن نیاز یهودیان شهرک نشین در منطقه جولان استفاده می کند. مورد استفاده دیگر این رود برای اسرایلی ها تامین آب مورد نیاز برای زمین های کشاورزی این منطقه است. این رژیم بقیه این آب را به دریاچه طبریه مى ریزد.
بر اساس آمارهاى اراه شده طی سال های اخیر، اسرایل از جولان بین 25 تا 35 درصد از میزان آب مصرفى خود را تأمین مىکند. این امر فارغ از زیاده خواهی های این رژیم،سبب شده است اسرائیلی ها مانع اجراى بندهاى قطعنامه 242 شوراى امنیت در رابطه با عقبنشینى به مرزهاى پیش از چهارم ژوئن 1967 شوند . زیرا اجراى این قطعنامه به معناى بازگردانده شدن این منابع تحت حاکمیت سوریه است و این امر به معنی از دست دادن منابع اصلی آب اسرائیل است.
مهندس شحاده نصر کارشناس منابع آب و از ساکنین جولان در این رابطه مىگوید: رژیم صهیونیستى سالانه 813 میلیون مترمکعب از منابع آبى سوریه را به سرقت مىبرد، همچنین 538 میلیون متر مکعب از منابع آبى لبنان را هم چپاول مىکند در حالى که سوریه و لبنان خود از کمبود آب رنج مىبرند.
به گفته این کارشناس، آبهاىی که اسرائیل به طور نامشروع به دست آورده است 25 درصد از میزان مصرف این رژیم را تشکیل مىدهند. همچنین این رژیم مقادیر زیادى از حجم آب رودهاى بانیاس، یرموک و ودیان را در بخش شمالى از رود اردن و پیش از آنکه وارد دریاچه طبریا بشوند را مورد سرقت قرار مىدهد. این تصرف غیرقانونی آب های کشورهای همسایه از مهم ترین منابع آبی رژیم اسرایلی محسوب می شود.
در آخرین گزارشى که در تاریخ 2008/3/11 در روزنامه هارتص به منتشر شد، پیشبینى شده بود که تا اواسط تابستان جارى سطح منابع آبى اصلى در فلسطین اشغالى به زیر خط قرمز کاهش یابند. این امر تأثیر به سزایی بر کیفیت آبهاى این منطقه خواهد داشت وکیفیت این آب ها را کاهش خواهد داد.
بر اساس همین گزارش، در پى کاهش نزولات آسمانى تابستان 2009، میزان کمبود آب در فلسطین اشغالى به 410 میلیون متر مکعب مىرسد که دو برابر سال گذشته است. به گفته کارشناسان، مجموع کسرى در منابع آبى طى چهار سال این ادعاها در حالى مطرح مىشود که پرفسور هیلل شوفال گذشته در فلسطین اشغالى حدود یک میلیارد مترمکعب است. کارشناس امور آب دانشکده علوم محیط زیست دانشگاه عبرى قدس بعد از بررسى بحرانهاى آبى در فلسطین اشغالى و کشورهاى همسایه طى بیست سال گذشته تأکید مىکند که بحرانى که دولت صهیونیستى از آن سخن مىگوید، دارای ابعاد متفاوتی است که این رژیم در بعضی ابعاد آن آمارهای دستکاری شده ارائه می دهد.
به اعتقاد این کارشناس، رژیم اشغالگر قدس مىتواند با استفاده از پروژه شیرینسازى آب و برچیدن رویکرد پرداخت یارانه به آب کشاورزى تا حدی به توازن و تعادلى در مصرف آب دست یابد. به گفته این کارشناس امور آب برخى از طرفها از جمله شهرکنشینان صهیونیست با اهداف خاصى از جمله به کارگیرى این اهرم براى جلوگیرى از امضاى توافقنامه سازش دست به مبالغه در آمارها می زنند و قصد دارند که اقدام به نوعی بحرانسازى بکنند.
نگاهی به آینده: طرحهای اسرائیل برای مدیریت بحران
در حال حاضر اسرائیل از مخزنهای کوهستانی و دریاچه طبریه به عنوان منبع اصلی آب شرب استفاده میکند. و در کنار آن از دیگر مخزنها به ویژه مخزنهای شرقی بهره میبرد. این مخزن در حدود 40 درصد از منابع آب زیر زمینی اسرائیل را تامین میکند.
بخش کشاورزی اسرائیل به صورت فزایندهای در حال وابسته شدن به شبکههای فاضلاب بازیافتی و دیگر انواع استفاده از آبهای کم کیفیت که برای خوردن مناسب نیستند، است. همچنین در بخشهای غیر کشاورزی نیز تقاضا به شدت رو به افزایش است. برآورد میشود که این آب بازیافتی تا سال 2020 حداقل 50 درصد از آب مورد نیاز برای کشاورزی اسرائیل را تامین کند. اسرائیل در زمینه بازیافت آب به موفقیتهای چشمگیری دستیافته به گونهای که در سال 2009 سازمان ملل در گزراش سالانه آب خود این موفقیت اسرائیل را نمونهای برای دیگر کشورها ذکر کرد.
اسرائیل بر اساس استراتژی که در سالهای اخیر تدوین کرده است، 53.7 میلیارد دلار برای ارتقا صنایع آبی خود در طول 40 سال آینده اختصاص داده که عمده این سرمایهگذاریها بر روی صنعت آب شیرین کن خواهد بود. اما مشکلی که اسرائیل تاکنون با آن روبرو بوده است هزینه بسیار بالای استفاده از تکنولوژی آب شیرین کن است. در حالیکه استفاده از یک آب شیرین کن به 2.9 kWh/m3 نیاز دارد، وارد کردن همین مقدار آب از کالیفرنیا تنها به 2.5 kWh/m3 نیازمند است. اما با این حال گفته میشود با افزایش قیمت انرژی و رشد تکنولوژی این نسبت هزینهها تغییر خواهد کرد و دولت اسرائیل قرار است تا سال 2021 میزان تولید آب شیرین خود را به وسیله آب شیرین کن به 750 متر مکعب برساند و در2050 این حجم دو برابر خواهد شد.
نتیجه گیری
باید تأکید کرد با وجود اطلاعات و آمار به دست آمده، هنوز رژیم صهیونیستى اطلاعات بسیار زیادى را در مورد واقعیت هاى منابع آبى خود پنهان میکند. این رژیم در زمینه میزان و حجم منابعى که از کشورهاى عربى چپاول مى کند و همچنین در رابطه با میزان شیرین سازى که خود انجام مى دهد با توجه به انگیزه های سیاسی و امنیتی خود اقدام به پنهان سازی و ارایه آمارهای دستکاری شده می پردازد. دیدبان معتقد است که به عبارت دیگر مسئله این است که بسیارى از داده ها و گزارش هاى صهیونیستى سعى دارند با مخفى کردن حقایق و ارقام و آمار صحیح به شکلى وانمود کنند که گویا این رژیم همواره نیازمند منابع آبى است و در تمامى مذاکرات صورت گرفته به حقش نرسیده است. این رویه به طور تاریخی تابعی است از مظلوم نمایی و محتاج نشان دادن رژیم صهیونیستی که با این حربه به دنبال منابع بیشتر برای خود است.
منابع: