من هم قبول كردم و با راهنمايي او وارد كوچهاي خلوت شدم و دختر جوان خواست مقابل خانهاي توقف كنم. بهمحض توقف، پسرجواني به سمت ماشين آمد و به من حمله كرد. آنجا بود كه دختر جوان دست به سرقت كيفپول، ضبط، موبايل و دوربين عكاسي كه داخل داشبورد ماشين بود زد و در يك چشم برهم زدن هردو سوار موتور شدند و پا به فرار گذاشتند.
من هم با سرو صورتي خوني خودم را به كلانتري رساندم تا شكايت كنم. با اين شكايت، تيمي از مأموران با دستور قاضي شعبه دهم دادسراي ناحيه4 تهران، تحقيقات خود را در اين زمينه شروع كردند. درحاليكه كارآگاهان سرگرم تحقيق در اين پرونده بودند چند شكايت مشابه ديگر پيش روي تيم تحقيق قرارگرفت كه نشان ميداد دختر و پسر جوان و كمسن و سال وقتي آفتاب غروب ميكرد در تاريكي شب بهصورت سريالي دست به سرقت از رانندهها ميزدند.
با اطلاعات بهدست آمده، كارآگاهان بهصورت نامحسوس محلهايي كه سرقت در آنجا صورت گرفته بود را تحت كنترل قرار دادند تا اينكه هفته گذشته دختر و پسري را ديدند كه سوار يك پرايد بودند و شباهت زيادي به دزدان تحت تعقيب داشتند. آنها خودروي پرايد را كنار خيابان پارك كردند و هردو پياده شدند. مأموران وقتي پلاك خودروي پرايد را استعلام كردند معلوم شد كه سرقتي است. اين درحالي بود كه همه وسايل و لوازم داخل پرايد سرقت شده بود.
مأموران كه مطمئن شده بودند دختر و پسر جوان دزدان تحت تعقيب هستند همچنان آنها را زيرنظر داشتند تا در فرصتي مناسب وارد عمل شوند و دستگيرشان كنند. سارقان بيخبر از همه جا به سراغ خودروي پرايدي كه همان حوالي پارك شده بودند رفتند و در تلاش بودند تا در خودرو را باز كنند. آنجا بود كه پليس وارد عمل شد و دختر و پسر جوان بهمحض ديدن مأموران به سمت همان پرايد سرقتي كه كنار خيابان رها كرده بودند دويدند و سوار بر آن پا به فرار گذاشتند. همين اتفاق آغاز عمليات تعقيب و گريز بود تا اينكه سرانجام هردو متهم در جريان تيراندازي و شليكهاي هوايي پليس به دام افتادند.
عشق سرقت
دختر و پسر جوان كه هردو اعتياد به مادهمخدر شيشه دارند براي بازجويي در اختيار تيم تحقيق قرار گرفتند. در بررسيها معلوم شد كه دختر جوان اهل ارمنستان است كه از سالها قبل در ايران زندگي ميكند. آنها مدتي قبل از طريق شبكه اجتماعي واتس آپ با يكديگر آشنا شده و پس از آن تصميم به دزدي گرفته بودند.
دخترجوان گفت: ما براي سرقت 2شگرد داشتيم؛ شيوه نخستمان اين بود كه من سد راه رانندگان شده و بعد از اينكه بهعنوان مسافر سوار ماشين ميشدم همدستم علي به تعقيب ما ميپرداخت. من راننده را به كوچهاي خلوت ميكشاندم و وقتي توقف ميكرد، علي به او حمله كرده و وي را به باد كتك ميگرفت.
من هم دست به سرقت اموالش ميزدم. شگرد دوم هم اين بود كه خودروهاي پارك شده كنار خيابان را ميدزديديم و لوازم داخلشان را سرقت ميكرديم. دختر جوان كه تبحر خاصي در سرقت دارد در ادامه گفت: من عاشق هيجان سرقت هستم و در اين زمينه استعداد خاصي دارم. در حقيقت پيشنهاد سرقت را من به علي دادم و او نيز پذيرفت. به گزارش همشهري، تحقيقات از دختر و پسر شيشهاي ادامه دارد تا زواياي پنهان ماجرا آشكار شود.