به گزارش پایگاه 598 به نقل از رجا، خبر معرفي غلامعلي خوشرو به جاي حميد ابوطالبي به عنوان نماينده ايران براي
حضور در سازمان ملل از سوي دولت، موضوعي بود که هفته گذشته اعلام شد و
رسانه هاي اصلاح طلبان و حاميان دولت نيز ترجيح دادند چندان به اين مساله
نپردازند، چرا که اين بار ديگر هيچ توجيهي براي اين شکست ديپلماتيک دولت
وجود نداشت و نمي شد اين ناکامي را به گردن رسانه هاي منتقد يا تيم مذاکره
کننده هسته اي سابق! انداخت.
با اين حال، اين مساله از آنجايي حائز
اهميت است که پس از نزديک به يک سال خط و نشان کشيدن مقامات و رسانه هاي
دولتي براي آمريکا در موضوع معرفي نماينده ايران در سازمان ملل، به يکباره
اعلام شد دولت از معرفي ابوطالبي عقب نشيني کرده و با معرفي پدر داماد حسين
فريدون به جاي وي، رسما زير بار حرف زور آمريکايي ها رفته است و به بيان
ديگر، يک بار ديگر دولت يازدهم در عمل نشان داد که تحت فشار آمريکا «عقب
نشيني» مي کند.
تثبيت اين معادله توسط دولت يازدهم در عرصه بين
الملل، از آنجايي نگران کننده خواهد بود که اکنون آمريکايي ها با استناد به
همين يک مورد عقب نشيني، طبيعي است که بر فشارهاي خود در پرونده هسته اي
بر ايران خواهند افزود چرا که ديگر مطمئن هستند اين فشارها نهايتا منتج به
نتيجه خواهد شد و اگر زورگويي آنها در ده ماه گذشته منجر شد تا رييس جمهوري
که قول داده بود عزت را پاسپورت ايران بر مي گرداند، از قول خود صرف نظر
کند و از گرفتن ويزا گرفتن براي معاون سياسي دفتر خود به راحتي بگذرد،
طبيعي است که با فشار بيشتر در مدت زماني طولاني تر از برخي حقوق مسلم
کشورش در پرونده هسته اي نيز گذر خواهد کرد.
اين گزاره خطرناکي است
که در يک سال و نيم گذشته بارها و بارها توسط مقامات غربي و بويژه آمريکايي
تکرار شده که ايران تحت تاثير تحريم ها تن به توافق ژنو و عقب نشيني هاي
کنوني هسته اي داده است و طبيعتا زماني که اين پيش فرض دشمن، با عقب نشيني
دولت در موضوع ويزا نگرفتن ابوطالبي تاييد شده است، آمريکايي ها با تثبيت
شده دانستن اين پيش فرض، به فشارهاي گذشته خود اين بار در پرونده هسته اي و
حتي موضوعات ديگر از جمله توان نظامي کشور خواهند افزود.
از سوي
ديگر، آمريکا نشان داده در يک سال و نيم گذشته نه تنها حاضر به اعتراف به
حقوق مسلم مردم ايران در عرصه هاي مختلف نيست، بلکه با اين پيش فرض که
مذاکرات ايران با 1+5 در شرايط کنوني و انعقاد توافق ژنو ناشي از ناچاري
دولت ايران بوده است، در صدد است ضمن افزايش فشارها و تحريم هاي همه جانبه،
تا جاي ممکن «تحقير» عليه ملت ايران را نيز زياد کند تا با ارسال اين پيام
به افکار عمومي در دنيا، ملت هاي آزاده و بعضا دولتهايي که همواره جمهوري
اسلامي ايران را به عنوان نماد مبارزه با استکبار و امپرياليسم الگو قرار
داده بودند نا اميد کند، از اين رو به نظر مي رسد رفتارهاي تحقير آميز کري
در ديدار با ظريف در ژنو و روي پا انداختن پا در برابر وزير خارجه ايران
حين مذاکره را بايد در همين چارچوب تفسير کرد.
از سوي ديگر، قدم زني
کري با ظريف در ژنو درست در اوج توهين فرانسوي ها به مقدسات مسلمانان و
حمايت آمريکايي ها از اين اقدام را نيز مي توان در چارچوب ذکر شده تحليل
کرد چرا که در شرايطي که افکار عمومي دنيا منتظر يک واکنش محکم از سوي
ايران به اين مساله بود، وزير خارجه جمهوري اسلامي ايران به قدم زني با
وزير خارجه آمريکا پرداخت و در ديدار با فابيوس وزير خارجه فرانسه نيز از
افزايش روابط دو کشور ابراز خرسندي کرد.
لذا اکنون که قريب به يک
سال و نيم از انواع رابطه دولت يازدهم با آمريکا مي گذرد و در عمل هيچ
دستاورد مشخصي براي مردم کشور بدست نيامده است و در اين ميان دولت يازدهم
نتوانست حتي براي ابوطالبي معاون سياسي دفتر رييس جمهور يک ويزا جهت سفر به
آمريکا و حضور در سازمان ملل به عنوان نماينده جمهوري اسلامي بگيرد، طبيعي
است که نام حميد ابوطالبي در افکار عمومي نمادي براي ناکامي دولت يازدهم
در عرصه ديپلماسي محسوب مي شود، چنانچه پيش از اين نيز نفت 48 دلاري،
افزايش تحريم ها و از همه مهم تر توافق ژنو شواهد مشخصي براي اثبات
ناکارآمدي مشي دولت اعتدال در سياست خارجي محسوب مي شدند.
و در نهايت درس بزرگ ديگري که مي توان از اين موضوع گرفت، آشکار شدن دوگانه جعلي «تندرو- معتدل» در حاکميت آمريکاست.
دروغ
بزرگي که در يک سال و نيم گذشته بارها و بارها برخي مقامات و رسانه هاي
دولتي با دامن زدن به آن مدعي شده اند اگر جناح معتدل در حاکميت آمريکا
(اوباما و دموکرات ها) با ايران تعامل کنند، قطعا مشکلات دو کشور حل خواهد
شد اما ماجراي ابوطالبي نشان داد اينطور نيست چرا که ممنوع الورود شدن وي
به خاک آمريکا ابتدا به تاييد سنا و بعد امضاي نماد دموکراتهاي آمريکا
(اوباما) رسيد و در واقع هر دو جناح آمريکا بر سر تحقير و مانع تراشي براي
ايران هماهنگ رفتار کردند لذا در آينده نيز هرگونه چشم داشتن به اين مدل
تحليل هاي جعلي و به دور از واقعيت براي حل کردن پرونده هسته اي کشور
خطرناک است و هوشمندي بيشتري را از جانب دولتمردان کشورمان در مواجهه با
آمريکايي ها مي طلبد زيرا عملکرد مقامات آمريکا نشان داده دموکرات و جمهوري
خواه در هر موضوعي با هم اختلاف داشته باشند در دشمني با ايران و تلاش
براي سنگ اندازي مقابل کشورمان هيچ اختلاف بنياديني ندارند.