کد خبر: ۲۹۱۱۵
زمان انتشار: ۱۸:۴۴     ۱۲ آذر ۱۳۹۰
شرایط حاکم بر کشور عربستان بویژه در جده و قطیف نشان می‌دهد، این کشور در آستانه تغییر و تحولات مهمی قرار دارد و راهکارهای امنیتی و قضایی که رژیم حاکم تاکنون به آن متوسل می‌شده، در این مرحله حساس نمی‌تواند این کشور را از موج "بیداری اسلامی" برهاند.
به گزارش فارس، "مضاوی الرشید، نویسنده و معارض سعودی با درج مقاله‌ای در روزنامه فرامنطقه‌ای القدس العربی به بررسی ناآرامی‌های اخیر جاری در استان قطیف این کشور می‌پردازد و در این‌باره می‌نویسد: به نظر می‌رسد، عربستان سعودی برای حل بحران‌هایی که هم اکنون به بحران‌های ریشه‌ای و ساختاری در این کشور تبدیل شده تنها به دو وسیله نیروهای امنیتی و دستگاه‌های دولتی تکیه می‌کند.
 
* بحران ریشه‌ای حاکم بر عربستان
 
بازداشت 17 شهروند سعودی ظرف یک‌ هفته و محکوم کردن آنها به زندان بین 5 تا 30 سال و محاکمه گروهی از زندانیان جده که از سال 2007 تاکنون بدون محاکمه در بازداشت بسرمی‌بردند، در روز 22 نوامبر بیانگر بحران ریشه‌ای حاکم بر این کشور است.
بالطبع اتهامات وارده به تمام این افراد اتهاماتی همچون فتنه‌انگیزی و ایجاد بحران در کشور و داشتن شک و تردید به استقلال دستگاه دادگستری و پول‌شویی و ارتباط با طرف‌های خارجی و رسانه‌های عربی و خروج از ولی امر و اقدامات تروریستی بوده است.
 
* اعتراض صاحب‌نظران به شیوه محاکمه

این درحالی است که کارشناسان و صاحب‌نظران به شدت از نحوه محاکمه متهمان جده به دلیل محاکمه غیرعلنی و پشت درهای بسته و عدم حضور وکلای متهمان و مطبوعات و رسانه‌های بسیار متعجب شده و انتقاد کرده بودند و اگر در این میان روزنامه‌نگار یا خبرنگاری در جلسه محاکمه دیده می‌شد،‌ تماما وابسته به رژیم بودند و بالطبع در پایان دادگاه نیز همه متهمان به زندان‌های ابد محکوم شدند و آزادی آنها فقط منوط به دستور سلطنتی شد.
و درحالی‌که این موضوع همچنان فکر فعالان سیاسی داخلی و خارجی را به خود مشغول داشته بود و همه در عادلانه بودن احکام صادره توسط دادگاه ابراز شک و تردید می‌کردند، 4 شهروند سعودی در استان قطیف توسط نیروهای امنیتی و گلوله به شهادت رسیدند، درحالی که تنها جرم آنها اعتراض به محاصره امنیتی تحمیل شده به منطقه القطیف توسط آل‌سعود از 10 ماه پیش تاکنون بود.
بسان همیشه برای محاصره تحمیل شده به قطیف رژیم از اصطلاحاتی مانند ایجاد فتنه و آشوب و مزدوری و تهدید امنیت و تحریک جوانان استفاده کرد و از شیوخ منطقه خواست برای آرام کردن اوضاع در اقدامی بیهوده پا پیش بگذارند، اما این ترفند بازتابی کاملا معکوس داشت و موجب شد، اوضاع از آنچه ‌که بحرانی می‌نمود، بحرانی‌تر شود که با ورود نیروهای امنیتی منطقه همراه و تشدید رویایی‌ها شد.
 
* تشدید رویارویی‌ها در القطیف
 
تشدید رویارویی‌ها خبر از تعمیق بحران و تشدید درگیری‌ نیروهای امنیتی با تظاهرات‌کنندگان قطیفی می‌داد که ‌تنها خواسته آنها برقراری مساوات و از بین بردن تبعیض‌های طایفه‌ای بود و درحالی‌که از گوشه و کنار کشور صداهایی در حمایت از سیاست‌های آل‌سعود به گوش می‌رسید که خواهان مجازات این معارضان شیعی و حتی بیرون راندن آنها از کشور بود تا نسبت به بروز بحرانی عمیق و بروز خشونت‌ها در عربستان سعودی هشدار دهد، در این شرایط بود که صداهای دیگری نیز از برخی مناطق به گوش رسید که خواهان حفظ وحدت ملی بود و تبعیض‌های طایفه‌ای و ریختن خون برادران و هم‌وطنان را محکوم می‌کرد.
 
* عربستان در آستانه تغییر و تحولاتی عمیق
 
با بررسی شرایط حاکم بر دو عرصه جده و قطیف درمی‌یابیم که عربستان در آستانه تغییر و تحولاتی قرار دارد که رژیم با استفاده از راه‌حل‌های امنیتی یا محاکمه‌های فوری و آنی بویژه در این مرحله حساس نمی‌تواند بر آنها غلبه کند و کنترل آنها را به دست گیرد.
محاکمه‌های جده و رویارویی‌های امنیتی قطیف در واقع بیانگر گشوده شدن صفحه‌ای جدید در تاریخ عربستان سعودی هستند تا پرده از شیوه‌ها و اقدامات سرکوبگرانه رژیم حاکم بر عربستان سعودی بردارند که در ادامه استفاده از مشت آهنین و زبان خشونت در رویارویی با خواسته‌های سیاسی اصلاح‌طلبانه نمود پیدا می‌کند.
تا این لحظه رژیم سعودی تمام خواسته‌های سیاسی را نادیده گرفته و حتی تلاش کرد، اعتبار این خواسته‌های اصلاح‌طلبانه را با اصطلاحاتی از قبیل تروریسم و فتنه‌انگیزی زیر سوال ببرد، اگرچه شیوه تبیین تمام این خواسته‌ها مسالمت‌آمیز و به دور از هرگونه خشونت بود.
 
* نبود افق سیاسی در عربستان
 
در واقع مشکل اساسی موجود در عربستان در همین نکته نهفته است،‌ یعنی نبود افق سیاسی و منسوب کردن تمام تحرکات اصطلاح طلبانه سعودی به تروریستی بودن است و همین موجب می‌شود که عربستان همواره در حالتی از خفقان بسربرد و اگر رژیم تاکنون با خطابه‌های مذهبی و صدور فتواهای گوناگون که هرگونه تحرک سیاسی را محکوم می‌کرد و بکار بردن مشت آهنین و سرکوب‌های امنیتی و بازداشت و قتل و کشتار بسان آنچه که در قطیف حاصل شد، در سرکوب هرگونه تحرک سیاسی و اصلاح طلبانه موفق می‌نمود، هم اکنون اوضاع به هیچ‌وجه به شکل سابق نیست.
 
* مقامات سعودی ناتوان‌تر از هر زمان دیگر
 
به نظر می‌رسد، مقامات سعودی از ارائه هرگونه راه‌حل‌های جدید برای رویارویی با این خفقان بیش از هر زمان دیگری ناتوان می نماید، اگر چه در این راه تلاش کرده اوضاع اقتصادی و ارائه خدمات و کمک‌ها و فرصت‌های شغلی را افزایش داده و از سقف بیکاری حاکم بر کشور بکاهند و از اصلاحات داخلی سخن بگویند، و با این‌که اقتصاد سعودی در میان کشورهای عرب حوزه خلیج فارس اقتصادی نسبتا قدرتمند می‌نماید، اما این اقتصاد هیچ‌گاه نخواهد توانست جایگزین اصلاحات سیاسی واقعی و نه صوری شود.
 
* شریعت دستاویزی برای سرکوب خواسته‌های مردمی
 
واقعیت امر این است که حنای رژیم در باب مقوله‌هایی مانند این‌که تنها نظام سلفی سنی است که قانون قرآن را به اجرا می‌گذارد، رنگی ندارد و اکنون همه می‌دانند که رژیم عربستان تنها نظامی است که شریعت را دستاویزی برای سرکوب هرگونه خواسته‌های اصلاح طلبانه قرار داده است و بزرگ‌‌ترین شک‌کنندگان به این مقولات از داخل خود رژیم سعودی که به سنی و سلفی بودن معروف هستند و نه طرف دیگر یعنی شیعیان خواهان حق برابر شهروندی و مساوات در حقوق اجتماعی بپاخاسته‌اند.
اعتراض‌های سنی و شیعی با وجود اختلاف خاستگاه‌ها و خواسته‌هایشان بر یک نکته تاکید دارند، این‌که مشروعیت سیاسی و مذهبی که رژیم آل سعود از آن به عنوان دستاویزی جهت ادامه و تضمین حاکمیت خود بدون انجام هرگونه اصلاحات و تغییر و تحولی بر شبه جزیره عربستان استفاده می‌کند، به شدت زیر سوال رفته و متزلزل شده است.
 
* شک و تردید در ادعاهای آل سعود
 
مطرح شدن مقوله‌هایی بر علیه سفلی‌گری رسمی حاکم بر عربستان و شکل گرفتن اصطلاحاتی هم‌چون دادن جایگاهی به مردم در عرصه سیاسی کشور و استقلال قوه قضائیه از سیاست و تضمین برابری و مساوات برای تمام افراد جامعه صرف نظر از انتساب طایفه‌ای و قبیله‌ای و مذهبی آنها اصطلاحات و درخواست‌های جدیدی هستند که در عرصه داخلی شبه جزیره العرب به گوش می‌رسد و هر روز که می‌گذرد صدای آن رساتر از روز گذشته شنیده می‌شود و ثابت می‌کند که هیچ قدرتی چه رسمی و مذهبی در کشور هر قدر هم که سرکوب‌گر باشد، نمی‌تواند آن را در گلو خفه کند و این همان چیزی است که رژیم عربستان به شدت از آن واهمه دارد و از آن‌‌جا که هر روز بر گستره نفوذ آن افزوده می‌شود، نمی‌تواند آن را به اتهاماتی همچون وابستگی به خارج و مزدوری و تروریسم که هدف آن از بین بردن وحدت ملی و یکپارچگی کشور است، متهم کند، همان‌گونه که نمی‌تواند، معارضان رژیم را به ننگ خوارج بودن متهم کند،‌ چراکه این اتهامی رایج در عربستان است که رژیم معارضان خود را به خوارج خواندن یعنی کسانی که از خلفای راشدین عدول کردند،‌ متهم می‌کند، چون همه اکنون می‌دانند، خواسته این معارضان ارتباطی به مذهب ندارد که رژیم بخواهد آنها را خوارج بنامد، خواسته‌های اجتماعی است که به شکل مسالمت‌آمیز بیان می‌شوند و به همین دلیل است که وقتی رژیم این خواسته‌ها را سرکوب می‌کند و به ماهیت آنها شک می‌کند و آنها را به خاک و خون می‌کشد، به شدت زیر سوال می‌رود.
اگر تا دیروز آل سعود از معضل شیعیان به عنوان اهرمی برای کسب وفاداری هرچه بیشتر استفاده می‌کرد، اکنون این شیوه‌ها قدیمی شده و چون اکنون دیدگاهی واقع بینانه در حال شکل‌گیری در جزیره العرب است که مشکلات موجود در کشور را نه در وجود شیعیان در کشور بلکه ریشه آن را در رژیم حاکم و توسل آن به قدرت ملاحظه می‌کند.
 
* وحشت آل سعود از مقوله‌ها و خطابه‌های ملی‌گرایانه
 
به همین دلیل آنچه هم اکنون بیش از هر چیز رژیم آل سعود را به شدت به وحشت افکنده شعارها و مقوله‌ها و خطابه‌های ملی‌گرایانه است که پا را از مرز طایفه و قبیله و مذهب و هویت فراتر می‌نهد تا دیدگاهی جامع و کلان برای اصلاحات سیاسی فراگیر ارائه دهد و اگر تاکنون خطاب‌ها طایفه‌ای و مذهبی موجب خصومت دو گروه شیعی و سنی و رودر رویی آنها با یک‌دیگر شده است، هم اکنون ملاحظه‌ می‌کنیم که محاکمه شهروندان سنی در جده به جای این‌که مورد استقبال شیعیان قرار گیرد و آن را مرحمی بر روی زخم‌های خود تلقی کنند،‌ به حمایت از آن به پا می‌خیزد و خواستار اصلاحات سیاسی می‌شود و مقابل متهم شدن به تهدید امنیت داخلی و ملی و وابستگی به خارج و سرکوب شدید امنیتی ارام نمی‌گیرد، بلکه صدای خود را بالاتر می‌برد تا سراسر کشور را دربرگیرد.
 
* مرحله بیداری در عربستان

شاید بتوان گفت مرحله جدیدی که پیش‌روی رژیم عربستان سعودی قرار دارد، مرحله بیداری مردن پس از دهه‌ها سرکوب توسط آل سعود است و در این میان آل سعود بسیار ساده لوح است، اگر تصور کند با صرف کردن اندکی از مال و ثروت خود برای این مردم می‌تواند خواسته‌‌های سیاسی و اجتماعی مشروع آنها را در نطفه خفه کند، چون این خواسته‌ها از زبان مشتی آشوب‌گر یا هرج و مرج طلب یا به قول رژیم بیکار خارج نشده، بلکه شخصیت‌هایی آنها را بر زبان می‌آورند که در از حیث اقتصادی در وضعیت قابل قبولی قرار دارند، به همین دلیل خواسته‌های آنها پا را از حد خورد و خوراک و پوشاک فراتر می‌نهد و به خواسته‌های حقوق مدنی و سیاسی تبدیل می‌شود؛ خواسته‌هایی که ریشه در آیین اسلام دارند و حقوق تضمین شده در اسلام هستند، به همین دلیل رژیم نمی‌تواند این خواسته‌ها را به تعارض با شریعت متهم کند.
به همین دلیل است که گفته می‌شود، عربستان هم اکنون در آستانه مرحله‌ای حساس قرار دارد، در این میان سرکوب هرگونه فعالیت و تحرک سیاسی با رویارویی‌های امنیتی خونین و احکام قضائی ظالمانه و تشدید فشار و خفقان حاکم بر کشور پیش‌بینی اینده روشن برای نظام را بسیار دشوار می‌نماید، اگر چه تاکنون تنها به این سیاست متوسل شده است، اما رژیم ال سعود باید بداند ادامه توسل به این راهکار جایگاه و موقعیت مردمی رژیم و مشروعیتش را به شدت زیر سوال خواهد برد و زمینه را برای گسترش فعالیت این تحرکات هموارتر خواهد کرد.
بنابراین هم اکنون که هنوز گستره این اعتراض‌ها سراسر کشور را دربرنگرفته است، بهترین فرصت برای آل سعود است تا با انجام اصلاحات و عمل به خواسته‌های مشروع مردم خود را از قیامی سهمگین در آینده که طومار حکومت انها را بی‌شک در هم خواهد پیچید برهانند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها