به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، هفته گذشته پلیس آگاهی تهران در دو عملیات جداگانه موفق شد اعضای باند آدمربایی یک میلیاردی را شناسایی و دستگیر کند. اعضای باند که شش نفر بودند پسر جوانی را اول آذرماه ربوده و پس از دو روز او را در محلهاش رها کردند. ماموران موفق شدند آنها را بیست و سوم دی در شرق تهران و شهر کرج دستگیر کنند.
پس از دستگیری متهمان فرصتی پیش آمد تا با سردسته باند به نام شروین چهل و دو ساله و یکی از اعضای باند که جزو قویترین مردان ایران است گفتوگویی را انجام دهیم که در زیر میخوانید.
خودت را معرفی کن و بگو چقدر سواد داری؟
شروین، ٤٢ سال دارم و ١٨سال است که ازدواج کردهام. حاصل ازدواجم دختری هفده ساله است. نمایشگاه ماشین دارم و تا دیپلم درس خواندهام.
چرا مرتکب آدمربایی شدی؟
من قصد آدمربایی نداشتم و این اتهام را قبول ندارم. فقط میخواستم از سعید و پدرش به خاطر حرفهایی که پشت سرم زده بودند انتقام بگیرم. آنها مرا فروردین ماه با قمه زخمی کردند و شکایتم به جایی نرسید. من یک کاسب خوشحساب بودم. آنها همه جا گفته بودند من سه میلیارد کلاهبرداری کردهام و آبروی من را بردند. حتی جرات بیرون آمدن از خانه را نداشتم.
اگر کلاهبرداری نکرده بودی، چرا از خودت دفاع نکردی؟
مدرکی نداشتم.
نقشه آدمربایی را چگونه طراحی و اجرا کردی؟
نقشهای نداشتم. روز حادثه سعید را با دوستانم تعقیب کردیم. وقتی از محل کارش در نظامآباد به تهرانپارس رفت سد راهش شدیم و او را با تهدید با خود بردیم.
بعد از ربودن سعید چه کار کردید؟
او را به ویلایی در کرج بردیم و در آنجا نگه داشتیم. حتی کسی به او توهین نکرد و از او بخوبی پذیرایی میکردیم!
ویلا متعلق به چه کسی بود؟
صاحب ویلا را میشناختم و میدانستم در این موقع از سال به آنجا نمیرود. وقتی رسیدیم همدستانم با تیغه برفپاکن در را باز کردند و وارد شدیم.
اسلحه را از کجا آوردید و چرا درخواست یک میلیارد تومان پول کردید؟
چند سال قبل به عراق رفتم و در بازگشت یک اسلحه کمری از شهرستان سومار خریدم تا با آن از خودم محافظت کنم. حتی در ربودن سعید هم از آن استفاده نکردم.
قرار نبود پول از پدرش بخواهیم اما ساعتی بعد از ربودن او دو نفر از دوستانم گفتند، اگر پول نگیرند موضوع را افشا میکنند. به آنها نفری ٣٠٠ هزار تومان دادم و گفتم بعد از کار یک میلیون تومان دیگر میدهم اما درخواست ٢٠٠میلیون تومان پول نقد کردند و مدعی شدند باید از پدر سعید پول بگیریم و او را مجبور کردند با پدرش تماس بگیرد و درخواست یک میلیارد تومان پول کند.
چرا بعد از دو روز او را رها کردید؟
از اول قرار بود فقط آنها را گوشمالی دهیم. بعد از دو روز هم فهمیدیم که پلیس هم دنبال ما است. سعید را سوار خودوریش کرده و در همان تهرانپارس رهایش کردیم.
سعید شما را شناسایی کرد؟
من و محسن در خودروی دیگری بودیم. دو همدست دیگرم او را ربودند و چشمهایش را بستند و او نتوانست ابتدا ما را شناسایی کند. البته با کارهایی که دوستانم کردند در نهایت هویتم فاش شد.
مشکل مالی داشتی که مرتکب این کار شدی؟
پدرم مدیرعامل یک شرکت بزرگ است و فقط در بهشهر ٨٦ هزار متر زمین و گاوداری داریم. او همیشه از من میخواست در شرکت او کار کنم اما من مغرور بودم و میخواستم برای خودم کار کنم. خدا رو شکر وضع مالیام خوب است و تقریبا هر دو ماه ماشینم را تغییر میدهم و با ضررهای ٥٠ یا ٦٠ میلیونی آن مشکلی ندارم. قبل از دستگیری یک خودرو بی.ام.و داشتم. سعید را برای رو کم کنی خودش و پدر طلافروشش ربودم.
میدانی چه حکمی در انتظارت است؟
فکر کنم ده تا ١٥سال حبس. قصدم آدمربایی نبود و میخواستم او را گوشمالی بدهم. اگر مادرزنم بفهمد که دستگیر شدهام زندگیام را خراب میکند.