به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، نشست فیلم«مهمان داریم» عصر روز یکشنبه با حضور محمد مهدی عسگرپور کارگردان، منوچهر محمدی تهیه کننده و جواد طوسی منتقد در سالن 3 سینما فلسطین برگزار شد.
عسگرپور درباره فاصله ساخت فیلم هایش گفت: بین فیلم«پروازدرنهایت»و«قدمگاه» 13 سال فاصله زمانی بود و بیشتر کار اجرایی در تلویزیون و فارابی انجام می دادم. در این فاصله زمانی چند سریال «گل های گرمسیری»،«جراحت» و «شیدایی» را ساختم که بعضی می توانست اندازه دو یا سه فیلم سینمایی زمانبر باشد. واقعیت این است که خودم را چندان مقید به این نمیدانم که هرسال فیلم بسازم و فکر می کنم هروقت اتفاق در ذهنم شکل بگیرد و به طرح مناسبی رسیدم، فیلم می سازم. امیدوارم ازین به بعد مسئولیت ها کمتر شود و خانه سینما را به گروه بعدی تحویل دهیم تا بیشتر فیلم بسازم.
این کارگردان در رابطه با این که آیا مهمان قصه همان امام عصر(عج) است، توضیح داد: وقتی طرح آقای محمدی به من داده شد، دغدغه ما این بود که وضعیت مهمان در این فیلم مشخص شود چون این خانواده به دلیلی مشخص دور هم جمع می شوند و قرارست مهمان عزیزی وارد شود که به خاطر او تمام چیزها تحت تأثیر قرار میگیرد.
وی افزود: وقتی فیلمنامه را نوشتم روی مفروضات مشترک خودم و بیننده خیلی حساب کردم و اگر از ابتدا به شکل خیلی مشخص می گفتم درباره کدام مهمان صحبت می کنم، باید تمام مقتضیات داستان را تغییر می دادم و انگار محور اصلی ذهنیت تماشاگر طوری می شد که برای آمدن مهمانی با نشانه هایی مشخص آماده باشد.
عسگرپور در رابطه با دلیل اصلی شکل گیری داستان بیان کرد: دلیل اصلی شکلگیری داستان این بود، موقعیتی فراهم شود که خانواده ای دور هم جمع شوند و یک دوره آرمانگرایی را با بخشی از واقعیتهایی که با آن روبرو بودند، تجربه کنند و این تبدیل به یک تجربه یک و دو روزه شیرین شود. سعی کردم کاری کنم که بیننده قاضی منطقی باشد که مهمان را پیدا کند؛ بنابراین هرکدام از بخش های داستان را کنار هم بگذارید ممکن است به مجموعه ای برسید و بعید است بگویید مدیرکل بنیاد شهید یا رئیس شورای شهر مهمان آنها باشد. به نظرم هرکدام از این ها را شما در نظر بگیرید به هدفم نزدیک شدید.
عسگرپور در پاسخ به اینکه از قرار دادن بیننده در یک فضای واقعی و مجازی هدفی را دنبال کرده است، گفت: معمولا یک فیلمساز از احساسات خود برای ساخت فیلم کمک می گیرد اما واقعیت این است که توضیح آن سخت است. دیدگاهم نسبت به جهان هستی نسبت به واقعگرایی و مجاز متفاوت است که به آن معتقدم. قرار نبود موقع نوشتن جهان غیرواقعی و واقعی را از هم جدا کنم و یک خط وسط میان آن قرار دهم؛ فکر می کنم میان این دو جهان خط کمرنگی وجود دارد که امکان دارد در جایی تلفیق شود. بیش از اجزای فیلم، احساس برایم اهمیت داشت.
این کارگردان درباره ایده به کارگیری چرخ و فلک تشریح کرد:فکر می کنم چرخ و فلک می توانست گردش زمان را به ما منتقل کند و می توانست نشانه ای از آدم ها باشد که از کجا شروع کردند.
وی درباره کم و کیف ساخت«مهمان داریم» گفت: عده ای برای حواشی که در خانه سینما به وجود آمد، انتظار داشتند که مثلا من "عصبانی هستم" را بسازم اما وقتی آقای محمدی این پیشنهاد را دادند سریالهای همزمانی هم داشتم و فقط یک طرح بود که سرمایه گذار نداشت و خیلی آن را دوست داشتم. وقتی می نوشتم از خدا کمک خواستم درگیر عصبانیتی نشوم که آن روزها درگیر آن بودم.
منوچهر محمدی تهیه کننده درباره اینکه «مهمان داریم» تا چه اندازه برگرفته از دغدغه های شخصی و نگاه او نسبت به فیلمسازی است، گفت: طبیعی است که آدمها دلمشغولی هایی دارند و گاهی در انتقال درست عمل می کنند و گاهی خطا می کنند. شاید نفس سینما برایم چندان مهم نباشد اما وقتی احساس کنم می توانم چیزی را بگویم، سعی می کنم قصه مناسب و سازنده آن را پیدا کنم. در سینما خیلی از آدم ها باید دور هم جمع شوند تا اتفاقی شکل بگیرد و من نیز تلاش خود را انجام می دهم.
وی درباره اینکه از فیلم راضی است، عنوان کرد: در مرحله مونتاژ وقتی فیلم را می دیدم به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم. شاید اگر پاره ای از ملاحظات نبود، این فیلم عرصه ای برای بیان سینمایی داشت اما ما در ایران زندگی می کنیم.
محمدی در رابطه با نگاه خاص فیلم به مرگ تشریح کرد: وقتی طرح اصلی کار را می دهم توقع ندارم کارم نعل به نعل اجرا شود و به زبانی رسیدیم که فکر می کردیم مناسبتر است. احساس می کنم به طور ناخودگاه پیشنهاد فکر مجدد به یک مرگ آگاهی است و شاید براثر دنیازدگی باشد که جامعه ما دچار آن شده است.
جواد طوسی منتقد نیز درباره«مهمان داریم» گفت: این نوع زاویه و نگاه دید می تواند یک پیشنهاد برای سینمای بی رونق ما و تداخل ذهنی و واقعیت باشد که مرگ را می تواند باورپذیر کند. این گفته کلی من می تواند سخت بودن شکل اجرایی را به ذهن متبادر کند، آن هم در سینمایی که همیشه از خطرپذیری می ترسد. اگر بخواهیم برای سینمای روشنفکرانه سرفصلی برای بازی با حیات و مرگ قائل شویم می توانیم به سینمای بهمن فرمان آرا اشاره کنیم.«سایه های بلند باد» در عین حال که وام گرفته از کارهای آقای گلشیری است، سینمای جدیدی را در دوران مدرن پیشنهاد می کند.
وی خاطرنشان کرد: در دورانی که وجوه و مبانی ارزشی که شناسنامه و موارد پیشنهادی یک نظام بوده، در چرخه به شدت سیاست زده این زمانه از تریبون ها و از طرف اشخاص حقیقی و حقوقی مصادره به مطلوب می شود، امثال آقای منوچهر محمدی و عسگرپور آرمانخواه هستند اما شورشی آرمانخواه نیستند. تداوم این سمت و سو را کماکان می بینیم و شاید این ها قبایل گمنامی در نقطه ای آرمانخواهانه می شوند.
طوسی افزود: پایان بندی این فیلم نوعی رجعت به کانون آرمانخواهانه است و این خاطره سازی را در فیلم احمدرضا درویش و رسول ملاقلی پور دیدیم و شاید یک واکنش و اعتراض مسالمت آمیز باشد. سینمای ما به تجربه هایی مثل مهمان داریم احتیاج دارد و نتیجه کار می تواند آبرومندانه باشد. شاید خودسانسوری کمی در فیلم باشد که مثلا اگر مقداری فن و صناعت به فیلم اضافه کنیم، به مقام شهید خطشه وارد شود.
این منتقد با اشاره به ویژگی«مهمان داریم»گفت: یکی از ویژگیهای فیلم آقای عسگرپور این است که راه را برای تفسیرپذیریهای موسع و تکثرگرایی هموار می کند. اصلا زمانی که حضور ارواح را می بینید پیش خود می گویید که آیا مادر و پدر از بین رفتند یا نه؟... به نظرم شیوه نگارش فیلمنامه و مرحله بعدی اجرایی توانسته در یک شکل باورپذیر بیننده را به تفسیر مستقل خودش سوق دهد. همان طور که اشعار حافظ می تواند در زمانهای مختلف تاریخی بازتاب های گوناگون اجتماعی داشته باشد، این فیلم نیز این قابلیت را دارد که می تواند سادگی را در اجرا دربیاورد.
وی درباره بازی با ذهن مخاطب درباره مرگ گفت: از یک قسمت فیلم که گاز نشت می کند، خط واقعی تبدیل به یک سفر ذهنی می شود. به نظرم از همان ابتدا بازی عامدانه با مرگ صورت می گیرد و ابراهیم دچار برق گرفتگی می شود ویک طوری می افتد که فکر می کنیم فرد مرده است اما زنده است.