به گزارش پایگاه 598،جهانی در گفتگو با "ورزش سه"، گفت: غلامحسین زیاد نمی دوید اما گل می زد.
6 سال زوج خط حمله تیم ملی
من در هفت دوره جام تخت جمشید مهاجم ملوان بودم و آقای مظلومی هم مهاجم تاج
(استقلال)، در تمام این سالها خاطرات خوبی از او دارم. همیشه بین ما کری
آقای گلی و تعداد گل وجود داشت. از سال 52 هم که من افتخار داشتم در تیم
ملی در کنار او بازی کنم و ما شدیم زوج خط حمله تیم ملی. ما 6 سال در تیم
ملی در کنار هم بودیم و هیچ وقت کسی ندید که ما از هم گله کنیم یا مشکلی
بین ما باشد. واقعا الان احساس می کنم یکی از برادرانم را از دست دادم، یک
دوست بسیار صمیمی.
حمایت مظلومی از من
غلامحسین یکسال از من بزرگتر بود. اما همیشه در زمین و 18 قدم و در گلزنی
من را حمایت می کرد. نقاط ضعف من را به زبان می آورد و به من می گفت. او
در شرایط حساس گلهای مهمی را در تیم ملی و استقلال زده است. من واقعا
متاسفم که او را از دست دادیم.
مظلومی گل می زد، من می دویدم
مظلومی خیلی در محوطه جریمه فرصت طلب بود. هر کجا بازی می کرد کابوس تیم
مقابل بود. چون همه می دانستند که اگر یک لحظه از او غافل شوند، گل می زند.
خیلی هم در رمین شوخ طبع بود. یک بار در جام باشگاههای ایران ما یک هافبک
سمج به اسم منوچهر ناوران در ملوان داشتیم در بازی با استقلال آمد به من
گفت: چرا موقع توپ گیری اینقدر غلامحسین با من صحبت می کند! من هم به او
گفتم که می خواهد حواست را پرت کند بروی یک منطقه دیگر و بتواند گل بزند.
اگر بازی هایش را مرور کنی کمترین میزان خطا را انجام داده است. تمام حواسش
در بازی روی 18 قدم معطوف بود. روزنامه های آن زمان در مورد ما می نوشتند
که او مظلومی نمی دود و جهانی همش می دود (می خندد) من کلی می دویدم. آخر
هم یک توپ می آمد و غلامحسین گل می زد.
بیگانه با حاشیه
در مقایسه دو برادر با هم یعنی غلامحسن و پرویز باید بگویم که اگر غلامحسین
100 بود، پرویز 70 بود. وقتی غلامحسین در زمین بود همه می دانستند که تا
یک موقعیت پیدا کند، گل می زند. یعنی غلامحسین بوی گل می داد. همین مساله
هم برای تیمهای دیگر زجرآور بود. حرفهایی هم بهش می زدند و لقبهایی هم بهش
می دادند، اما او در زمین گل زدن را در حد نهایت انجام می داد تا جایی که
دیگر حرفی باقی نمی ماند. همه مهاجم ها مثل من روشن، مظلومی ایراداتی هم
داشتیم. اما او با حاشیه بیگانه بود و در زمین حرفش را می زد.
شبیه زوج دایی و خداداد
اگر بخواهم برای جوانترها مثالی بزنم از زوج خودم با مظلومی شاید درسالهای
اخیر بیشتر شبیه زوج دایی و خداداد بودیم. من هر دوی این عزیزان را دوست
دارم و بهشان احترام می گذارم. اما نمی توانم بگویم که ما بهتر بودیم یا
آنها. چون ناراحت می شوند(می خندد) در مورد این موضوع مردم باید نظر بدهند.
کری در بازیهای باشگاهی
در تیم ملی هیچ وقت با غلامحسین کری نداشتیم. اما در باشگاهی تا دلتان
بخواهد با هم کری می خواندیم. به من می گفت: من دوباره آقای گل می شوم. من
هم می گفتم که فکر کردی می گیرمت امسال آقای گلی مال خودم هست. آخرش هم
غلامحسین آقای گل می شد، سه دوره عنوان آقای گلی تخت جمشید را بدست آورد.
ما با هم رقابت ورزشی داشتیم. چون به عقیده من اگر رقابت نباشد، ورزشکار
پیشرفت نمی کند.
مثل روشن و عزیزی نبود
اگر رایکوف در مورد غلامحسین گفته که او تاکتیک خوبی نداشت، باید بگویم که
رایکوف مربی بزرگی بود، حجازی را هم او از بسکتبال آورد به فوتبال معرفی
کرد. شاید غلامحسین در حد روشن و خداداد نبود. اما در گل زنی کابوس همه
تیمها بود و شاید تا سالها مهاجم فرصت طلبی مثل او در فوتبال ایران نیاید.
در 50 بازی ملی 35 گل زد که این آمار خوبی هست.
می خواست سرم را بشکند!
یک خاطره از غلامحسین می گویم یکسال در خرمشهر ما در هنگام برگزاری بازیهای
لیگ، همدیگر را دیدیم. بعد می خواستیم با هم عکس بگیرم یک توپ آنجا دید به
شوخی گفت با این توپ بزنم سرت را بشکنم، از دستت راحت بشوم. من هم می گفتم
عمرا اگر بتوانی، تا توپ را برداری من فرار می کنم و کلی با هم می
خندیدیم. واقعا دوران خوبی با هم داشتیم. امیدوارم که تمام پیشکسوتها با
حضور در مراسم ایشان موجب تسلی بازماندگانشان باشند.