
وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا * * * شما را چه شده که در راه خدا و [رهایی] مردان و زنان و کودکان مستضعف [ی که ستمکاران هر گونه راه چاره را بر آنان بسته اند] نمی جنگید؟ آن مستضعفانی که همواره می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که اهلش ستمکارند، بیرون ببر و از سوی خود، سرپرستی برای ما بگمار و از جانب خود برای ما یاوری قرار ده. * * * بدون کشته شدن سرنوشت بیهوده است / شهید اگر نتوان شد بهشت بیهوده است
گفت: بالاخره ماجرای بورسیهها به
کجا کشید؟ سرپرست وزارت علوم که اعلام کرده بود آنچه تاکنون بررسی کردهاند
قانونی بوده و تعداد محدودی باقی مانده که نیاز به بررسی دارد.
گفتم: ظاهراً بعضیها اصرار دارند که از این ماجرا یک حاشیه جدید بسازند و
دیروز وزارت علوم گزارش دیگری از پرونده بورسیهها منتشر کرده است!
گفت: حتماً در این گزارش، ماجرای هزاران بورسیه دولت اصلاحات را هم بررسی و اعلام کردهاند؟
گفتم: ای عوام! اگر بورسیههای دولت اصلاحات را اعلام کنند که دیگر نمیتوانند به حاشیهسازی ادامه بدهند!
گفت: گزارش اخیر را هم خیلی پیچیده و نامفهوم نوشتهاند. بهطوری که بالاخره مشخص نمیشود ماجرا چه بوده است؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! دانشآموزی جواب سؤال امتحانی را خیلی پرپیچ و خم و
نامفهوم نوشته بود. استادش پرسید؛ چرا به جای پاسخ به سؤال، اینهمه طفره
رفتهای؟ و دانشآموز گفت؛ آقا اجازه؟ نمیخواستم علم دست نااهلش بیفتد!