در ادامه مشروح این گفتوگو تقدیم میشود:
دولت میگوید کشور از رکود خارج شده است، آیا شما این سخن را قبول دارید؟
پژویان: یکی از مسائلی که مهم است و دو علت مهم و اصلی که نشان دهنده خروج از رکود است، یکی این است که آیا اشتغال افزایش یافته است و دیگری این است که آیا تولید نیز رشد داشته است یا نه؟ طبق آنچه من تاکنون شنیدهام چنین موضوعی یعنی رشد تولید و اشتغال را تأیید نکردهاند. البته احتمال دارد اطلاعاتی در ریاست جمهوری موجود باشد و هنوز منتشر نشده است، اما اینکه چرا چنین مسئلهای را آقای رئیس جمهور گفتهاند قطعاً باید براساس یک سری واقعیتها و اطلاعات رسمی چنین موضوعی مطرح شود.
آقای دکتر، با توجه به رویکرد و سیاستهایی که دولت در پیش گرفته است، حداقل زمانی که برای خروج از رکود نیاز است چقدر میباشد؟ یا اصلاً میتوان بازه زمانی مشخص کرد؟
پژویان: ببینید یک مسئلهای را ما میدانیم و شما هم میدانید، آن این است که مسئله رکود تورمی را طی سی چهل سال گذشته تجربه کردیم، یعنی متعلق به یک دوران خاص نیست. در طول سه دهه گذشته رکود تورمی در کشور با نوسان همراه بوده است ولی همواره یکی از مشکلات اقتصاد ایران به شمار آمده است. اینکه اقتصاد ایران با چنین مشکلی مواجه است به این موضوع برمیگردد که من همیشه نیز بر آن تصریح کردهام، مشکل اصلی اقتصاد ایران طرف عرضه و تولید است. مشکل اصلی ما در مبانی خُرد اقتصاد است که علامت صحیح را به اقتصاد نمیدهد، این علائم تخریب شدهاند، این بهنظر من همچنان پابرجا است، یعنی از نظر من تا زمانی که مشکلات مبانی خرد اقتصاد، حل نشود، روال بر همین طریق است. تاکنون من برنامهای را برای افزایش کارایی در اقتصاد ایران ندیدم که منجر به افزایش بهرهوری و رشد تولید شود.
منظورتان از مبانی خرد اقتصاد چیست؟
مصداق بارزی که من در طول سالهای گذشته بارها به آن اشاره کردم این است که علائمی که در اقتصاد ایران داده میشود، علائمی در چارچوب و ساختار اقتصاد خرد است. یکی از این مبانی اصلاح نسبی قیمتها است. این اصلاح فقط محدود به اصلاح قیمت حاملهای انرژی نمیشود، بهطور مثال اصلاح قیمت نسبی پول یعنی نرخ سود بانکی یکی از موارد دیگر است. سودی که بانکها بابت تسهیلات میگیرند با سود در بازار آزاد اختلاف فاحشی دارند. در حال حاضر نرخ بازده سرمایه گذاری در اقتصاد ایران حدوداً بین 5 درصد در بخش صنعت تا چند صد درصد در بخشهای دیگر است. اینها واقعیتهای اقتصاد ایران است. آن چارچوب مبانی خرد که این مسائل را میتواند اصلاح کند، اصلاح قیمتها و تنظیم قیمتهای در اختیار دولت با تورم و رشد بقیه قیمتها است و نظام مالیاتی بتواند این نرخهای خالص را به هم نزدیک کند، من هیچ علائمی برای اصلاح این موارد در اقتصاد ایران مشاهده نمیکنم.
یعنی شما میفرمایید که مشکلات کلان اقتصاد ایران، باید بر مبنای سطح خرد اقتصاد حل شود که چنین رویکردی در دولت وجود ندارد؟
پژویان: دقیقاً. بدون اینکه شما زیربنای اقتصاد و شاخصهای خرد را اصلاح کنید اصلاً برنامههای دیگر معنا ندارد. شاخصهای کلان اقتصاد بر اساس مبانی خرد حرکت میکنند، یعنی اگر سطوح خرد اصلاح نشود، تورم همچنان بر سر جای خود باقی است، بیکاری همچنان وجود خواهد داشت و رشد پایین هم همواره وجود خواهد داشت. این واقعیتی است که سی سال همواره بر آن تأکید کردهام.
مبنای حرکت کشورهای توسعه یافته هم بر همین اساس بوده است؟ یعنی براساس اصلاح مبانی خرد، شاخصهای کلان را بهبود بخشیدهاند؟
پژویان: ببینید کشورهای توسعه یافته اصلاً چنین مشکلی ندارند، یعنی در کشورهای توسعه یافته زیربناهای صحیح خرد وجود دارد، در نتیجه جاده حرکت اقتصاد هموار است، فقط سیاست مداران در چارچوب کلان میزان چرخش فرمان، گاز و ترمز اقتصاد را تنظیم مینمایند، وگرنه بستر حرکت ماشین اقتصاد مهیا است. شوکهای اقتصاد و ادوار تجاری را نیز با سیاستهای کلان اقتصادی تنظیم و مدیریت میکنند. اصل مسئله اقتصاد ایران در نامناسب بودن جاده است، بسترهای مهیا نیست، لذا ماشین اقتصادی که در این جاده حرکت میکند، هیچ تبعیتی از راننده ندارد، چون بستر و جاده هموار نیست.
این رویکرد که باید مسائل کلان اقتصادی را براساس اصلاح مبانی خرد اقتصادی حل و فصل کنیم، مربوط به مکتب اقتصادی خاصی است؟
پژویان: نه، اصلاً اینگونه نیست. بهطور کلی از دهه 80 به بعد دیگر کسی در مورد حتی کلاسیکها، نئوکلاسیکها کینزینها، نهادگرایان و... صحبت نمیکند. امروزه صحبت بر سر این است که ما مکانیسمهایی در مبانی خرد اقتصاد داریم که اگر دچار مشکل بشود که میشود، یک ارگانی بهنام دولتها، ساختارها و نهادهای فرادولتی و .. هستند که اختلاطهای بازار را در جهت افزایش کارایی مدیریت میکنند. دیگر نظریه کلاسیکها و نئوکلاسیکها در خصوص کارایی بازار شکست خورده است. امروزه مسئله شکست بازار تجربهای است که بارها شاهد آن هستیم. دولتها بهطور عام مسئول اصلی اصلاح چنین شکستهای بازار هستند، بهطور مثال انحصار در اقتصاد به وجود آمده است، ولی انحصارات را با رگولاتوری و غیره حل میکنند. تجربه نشان داده که برخی از بازارها بهخاطر عدم تقارن اطلاعات، پیامدهای خارجی و... نمیتوانند کارایی داشته باشند که در اینجا دولت و برخی از نهادهای دیگر وارد اقتصاد میشوند.
چرا در طول سه دهه اخیر به مبانی خرد توجه نشده است؟
پژویان: علتش این بوده است که اقتصاددان قوی خرد نداشتیم و اگر هم داشتیم دولتها از آن استفاده نکردهاند.
آیا برنامه خروج غیرتورمی از رکود که اخیراً توسط دولت تنظیم شده است، میتواند به حل مشکلات اقتصاد ایران کمک کند؟
پژویان: این یک برنامه، مانند برنامههای قبلی است که خوب تنظیم و برای آن زحمت کشیده شده است، ولی مسائل اقتصادی کشور با این قبیل برنامهها حل نخواهد شد.
چرا؟
پژویان: بهدلیل عدم توجه به مسائل خرد برای حل مسائل کلان اقتصادی. چون آن سیاستهای مکمل در زمینه اقتصاد هیچوقت مورد توجه و اجرا نبوده است. در این برنامه هم چندان توجه جدی به آن نشده است.