یک نویسنده آمریکایی با اشاره به اهداف آمریکا از حمله به عراق و تقویت
حضور خود در منطقه، تاکید کرد که آمریکایی ها در نهایت مجبور شدند به خواست
مردم عراق تن دهند.
"تونی کارون" در مقاله ای در مجله آمریکایی "تایم"
نوشت: می توان گفت که بسیاری از منتقدان باراک اوباما، از حامیان اشغال
عراق هستند؛ به همین دلیل طبیعی است که آنان بشدت به خروج نیروهای آمریکایی
از عراق اعتراض کنند؛ ولی به نظر می آید که دولت اوباما نیز اکنون حقایق
را پذیرفته، بصورتیکه هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه اخیرا به تهران هشدار
داد که تعهد نظامی واشنگتن به بغداد را دست کم نگیرد.
ولی این اظهارات
کلینتون با لبخندی تمسخر آمیز از سوی رییس جمهوری ایران مواجه شد؛ احمدی
نژاد در مصاحبه ای به شبکه سی ان ان آمریکا گفت که روابط تهران و بغداد با
خروج آمریکا تغییری نمی کند؛ امری که بدون شک درنتیجه روابط خوب ایران با
دولت و پارلمان عراق است.
از نخستین انتخابات سال 2005 در عراق و
انتخابات دولتهای بعدی عراق، این کشور همواره بدست سیاستمداران شیعه اداره
شد که روابط خوب و نزدیکی با ایران داشته اند. دولت مستقل نوری مالکی که
چهره ای ملی دارد، تمایلی ندارد اهداف آمریکا را در منطقه پیاده کند؛
اهدافی که کمترین آن، تلاش واشنگتن برای منزوی کردن ایران است!
ایران طی
دهه قبل از سوی دشمن خود صدام تحت فشار بود، و از طرف شرق نیز با خطری
کمتر از صدام، یعنی از سوی طالبان تهدید می شد؛ ولی دولت جرج بوش با حمله
به این دو، خدمتی حماسه ای به ایران کرد.
صدام با کمک مستقیم سعودی ها و
آمریکایی ها طی 8 سال حمله ای سنگین را علیه جمهوری اسلامی ایران صورت
داد؛ جنگی که هدف از آن نابود کردن انقلاب نوپای این کشور بود؛ صدام در این
جنگ برای رسیدن به این هدف، در استفاده از سلاح های شیمیایی تردیدی به خود
راه نداد. طالبان نیز که گروهی ضد شیعی است، در سال 1997 دیپلماتهای
ایرانی در افغانستان را به قتل رساند، امری که ایران را در آستانه جنگ با
افغانستان قرار داد.
رهایی از رژیم صدام و طالبان، حتی قبل از اقدام جرج
بوش رییس جمهوری آمریکا هدفی دیرینه برای ایران بود. از آن زمان ایران در
منطقه از نظر جغرافیای سیاسی شکوفا شد، و نفوذ آمریکا در منطقه نیز محدودتر
شد.
آمریکا در ابتدا این تفکر را داشت که عراق پس از صدام، به پایگاهی برای نیروهای آمریکایی در منطقه تبدیل خواهد شد.
ژنرال
آمریکایی "جی گارنر" که پس از سقوط بغداد بعنوان حاکم آمریکایی در عراق
تعیین شد، دیدگاهش را درباره آینده روابط عراق – آمریکا چنین توصیف می کند:
فیلیپین در آن زمان بعنوان ایستگاهی برای سوخت گیری کشتی های ما بود، امری
که به ما کمک کرد حضوری قوی در اقیانوس آرام داشته باشیم؛ این امر نیز طی
دهه های آینده در عراق برای ما تکرار می شود، این کشور پایگاه ما برای سوخت
و انرژی است، و حضور ما را در منطقه خاورمیانه تا حد بسیار زیادی تقویت می
کند.
ژنرال گارنر 3 هفته را به تلاش برای بازسازی عراق گذراند، و پس از
آن "پل برمر" جایگزین او شد. برمر کارشناس عملیات ضد تروریستی بود که
تصمیمی بسیار فاجعه آمیز برای انحلال ارتش عراق گرفت. وی معتقد بود که 3
سال زمان نیاز است تا عراق به مرحله دمکراتیک منتقل شود، و این کشور طی این
مدت باید از سوی گروهی که آمریکا آنها را تعیین می کند اداره شود.
ژنرال
گارنر 3 هفته را به تلاش برای بازسازی عراق گذراند، و پس از آن "پل برمر"
جایگزین او شد. برمر کارشناس عملیات ضد تروریستی بود که تصمیمی بسیار فاجعه
آمیز برای انحلال ارتش عراق گرفت. وی معتقد بود که 3 سال زمان نیاز است تا
عراق به مرحله دمکراتیک منتقل شود، و این کشور طی این مدت باید از سوی
گروهی که آمریکا آنها را تعیین می کند اداره شود.