کد خبر: ۲۵۸۰۵
زمان انتشار: ۰۹:۵۵     ۱۸ آبان ۱۳۹۰
روزنامه اعتماد مصاحبه عبدالسلام جلود، چهره نزدیک به معمر قذافی با روزنامه الحیات چاپ لندن را منتشر کرده است.
روزنامه اعتماد مصاحبه عبدالسلام جلود، چهره نزدیک به معمر قذافی با روزنامه الحیات چاپ لندن را منتشر کرده است.
در بخشی از این مصاحبه آمده است:
* اول جنگ عراق و ایران بود، برای ماموریتی راهی بغداد شدم در حالی که لباس نظامی بر تن داشتم و درجه‌ام هم سپهبدی بود. مرا به اتاق جنگ بردند، صدام هم با لباس نظامی حاضر شد، به صدام گفتم که برای گفت‌وگوی سیاسی آمده‌ام و نه مذاکره درباره جنگ؛ او که از پیشروی چند کیلومتری ارتش عراق در خاک ایران غره شده بود، می‌گفت: ارتش شاه سرنگون شده، ایران هم ضعیف است ولی پاسدارها که هفت میلیون نفر هستند از شاه خطرناک‌تر هستند! وی در قیاس صدام و قذافی می‌گوید: هیچ یک از این‌ دو چشم دیدن یکدیگر را نداشتند، هر دو دیکتاتور و قسی‌القلب بودند، نگاه کنید که صدام چه بر سر عراق آورد و قذافی چه بر سر لیبی، قذافی یک دیکتاتور درجه یک بود و با تفرقه افکندن میان مردم لیبی بر آنها حکومت می‌کرد، اما هیچ‌وقت نتوانست وحدت ملی آنها را از بین ببرد.
* ما موشک‌های زمین به زمین در اختیار ایرانی‌ها قرار می‌دادیم، آن هم مجانی! سوریه از ایران حمایت معنوی می‌کرد اما حمایت ما علاوه بر آنکه معنوی بود، جنبه مالی و سیاسی هم داشت. امریکایی‌ها بارها به ما می‌گفتند موضع لیبی در جنگ ایران و عراق طرح جنگ عرب و عجم را به نابودی کشانده است. ما سلاح‌ها را از کشورهای مختلف عربی خریداری می‌کردیم و بلاعوض به ایرانی‌ها می‌دادیم، قذافی همیشه می‌گفت می‌خواهم بدانم موشک‌های ما چگونه شهرهای عربی را ویران می‌کند. وی نوع این موشک‌ها را اسکاد روسی ذکر می‌کند .
*الحیات در ادامه از جلود درباره سفرش به ایران و دیدار با امام خمینی (ره) می‌پرسد؛ دیداری که جلود از آن به عنوان خاطره‌انگیزترین و مهم‌ترین دیدار خود یاد می‌کند و اینکه از سرزندگی انقلاب ایران بسیار یاد گرفته است. او دیدارش با امام را صمیمانه و خودمانی برشمرده است.
*هنگامی که شاه ایران، محمدرضا شاه پهلوی به صدام حسین فشار آورد تا (امام) خمینی را از عراق خارج کند، نامه‌یی به ایشان نوشتیم و اعلام آمادگی کردیم که خود و لیبی می‌تواند میزبان او باشد و برای حمایت از جنبشی که راه انداخته رادیویی هم در اختیارش قرار دهیم، اما ایشان رد کردند و با تشکر از ما گفتند که می‌خواهند به یک کشور غربی بروند که مرکز اطلاع‌رسانی و رسانه باشد. هنگامی که امام خمینی راهی فرانسه شد، ما ابراهیم البشاری و سعد مجبر را به عنوان حلقه ارتباطی به فرانسه فرستادیم تا زمانی که راهی تهران شدند و این دو هم در هواپیما با ایشان بودند.
*فکر می‌کنم روز چهارم بعد از بازگشت امام راهی تهران شدم، هنگامی که هواپیمای من بر فراز تهران رسید، به دلیل آنکه دعوت‌نامه‌یی نداشتم به هواپیما اجازه فرود ندادند، خیلی ترسیدم تا آنکه سوخت هواپیما ته کشید و از سر اضطرار در فرودگاه نشستیم، برای دیدار با انقلاب ایران و دولت آن آمده بودم اما چون دعوت نشده بودم به‌مدت پنج ساعت در هواپیما ماندم تا آنکه بالاخره خبر ورودم به انقلابیون رسید. محمد منتظری و حسن خمینی – که باید منظور جلود مرحوم حاج سیداحمد خمینی باشد – برای استقبال من به فرودگاه آمدند، صادق طباطبایی هم با آنها بود.
*دیدار با امام بسیار دوستانه بود، من جوان بودم و مشتاق که بدون شک در این سن و سال بر همه تاثیرگذار است. به امام گفتم: حضرت امام، نام خلیج‌فارس و خلیج عربی به نظر شما چگونه است؟ پاسخ داد: شما بر یک کرانه از آن حضور دارید و ما در کرانه دیگر آن، من آن را خلیج اسلامی می‌گویم که این هم فعلا دغدغه من نیست، خلیج فارس در حال حاضر خلیج امریکایی است که اول باید آن را آزاد کنیم و بعد درباره نام آن صحبت کنیم. پس از آن درباره روابط دو انقلاب ایران و لیبی صحبت کردیم و پیشنهاداتی هم در این مورد دادم. در قم با آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی دیدار کردم...
*جلود که هنگام دیدار از ایران مقام رسمی نداشت و در دبیرخانه کنگره عمومی خلق لیبی عضویت داشت، در پاسخ به این سوال که آیا در دیدار با امام خمینی موضوع امام موسی صدر که در تابستان سال 1978 در لیبی ناپدید شد، مطرح شد، گفت: بله، من هم درباره این حادثه توضیحاتی دادم، اما در هتل محل اقامت من حدود 37 تن تجمع کردند و شعار دادند که در میان آنها برادر امام موسی صدر و همسر وی دیده می‌شدند اما پاسدارهای وابسته به انقلاب به سرعت سر رسیدند و اقدام به متفرق کردن آنها کردند.
 *در سال 1975 در الجزایر با شاه ایران مصافحه کردم، او به من گفت: از من بدتان می‌آید، اما شما را دوست دارم.
*جلود که خود متهم ردیف دوم در مساله ربودن این شخصیت ایرانی – لبنانی است در پاسخ به اطلاع از سرنوشت او می‌گوید: یک بار با وی در اواسط دهه هفتاد در لبنان دیدار داشتم. اصلا از سفر وی به لیبی اطلاع نداشتم و زمانی که از ناپدید شدن وی باخبر شدم به دو علت بسیار ناراحت شدم؛ یکی به علت شخصیت وی و دیگری اینکه این اقدام ناجوانمردانه‌یی است بطوری که اعراب عادت ندارند شخصی را به خانه یا کشور خود دعوت کنند، سپس برای او مشکل ایجاد کنند. نه اخلاق عربی و نه ارزش‌های اسلامی چنین چیزی را نمی‌پذیرد. داستان عجیبی بود و بایکوت خبری شدیدی درباره این مساله وجود داشت. جلود در پاسخ به این سوال که آیا از قذافی درباره موضوع ناپدید شدن امام موسی صدر سوال نکردی، گفت: یک‌بار پیش قذافی به این موضوع اشاره کردم و به این سوال بسنده کرد که آیا مرا متهم می‌کنی؟ و سخن به اینجا ختم شد. وی درباره اینکه گفته می‌شود درگیری لفظی بین قذافی و امام موسی صدر رخ داده است، گفت: جزییات آن را نمی‌دانم اما سال‌ها پیش شنیدم یک افسر پلیس که خود را به شکل امام موسی صدر درآورده بود با گذرنامه صدر بعد از ناپدید شدن وی به ایتالیا سفر کرد و بعد از اینکه نقش وی فاش شد قذافی از ترس ربوده شدنش، او را بشدت مورد محافظت قرار داد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها