به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام نیوز، حمیدرضا سیاسی، در این مصاحبه در خصوص مسائل مختلفی صحبت کرد. بخشی از آن در پی می آید:
**در مورد حرفهاي خادم به او حق ميدهم. بالاخره توپ را به زمين ما انداختهاند. دستشان درد نكند.
**به اينكه خادم درست يا غلط در مورد پرسپوليس و استقلال تصميمگيرنده
شده، كاري ندارم، به اينكه قبلاً كشتيگير بوده هم كاري ندارم. همين كه 50
ميليارد اسپانسر براي اين دو باشگاه آورده، دستش درد نكند چون كل بودجه
وزارت ورزش 150 ميليارد تومان است.
**تا الان 20 هيأت مديره براي پرسپوليس و استقلال درست شده و بيش از دهها
نفر آمده و رفتهاند. كدامشان پول آوردند؟ آنها بيشتر از بودجههاي دولتي
استفاده ميكردند ولي الان فرق ميكند. البته همان پولهاي دولتي و
مشكلاتي كه ايجاد كرد، باعث شده الان پرسپوليس تا خرخره در باتلاق فرو
برود.
**بدهيهاي پرسپوليس زياد است. آقاي رويانيان قربانش بروم، دست ما را
بسته. نه ميتوانيم قرارداد ببنديم، نه ميتوانيم اسپانسر بگيريم. او آنقدر
قراردادهاي تركمنچايگونه بسته كه راه ما را بسته است. البته قبل از
رويانيان هم مديران ديگر مشكلات مالي به وجود آوردهاند.
**در شرايط فعلي، ما چارهاي نداريم و بايد با مشكلات بسازيم. چون عاشق پرسپوليس هستم، مجبورم برايش هزينه كنم.
**خوشبختانه شيب موفقيتهاي پرسپوليس بالاست و اين براي ما ارزشمند است.
**اينكه استقلال 3 باخت پياپي آورده و آيا نياز به تغيير و تحول دارد يا نه، به من مربوط نميشود و نميتوانم اظهار نظر كنم.
**پرسپوليس در زمان نزول بايد تغييراتي را ايجاد ميكرد كه كرد. وقتي به
مديرعامل گفتيم تغييرات را ايجاد كند و او گوش نكرد، مجبور شديم خودمان
اقدام كنيم.
**علي دايي تحت هيچ شرايطي نميخواست تغيير كند. او آدمهايي را دور خودش
داشت و نميخواست پرسپوليس را تقويت كند، به همين خاطر تصميم گرفتيم خودش
را تغيير دهيم.
**رحيمي به ما تحميل نشد. او مدیر خوبي بود ولي توانايي رويارويي با دايي
را نداشت و نميتوانست از موضع يك مديرعامل با دايي برخورد كند. او هيچ وقت
از موضع بالا بر دايي نظارت نداشت. رحيمي سردار زمان صلح بود نه سردار
زمان جنگ چون در بحران نتوانست به پرسپوليس كمك كند، البته بنده از او تشكر
ميكنم.
**فعلاً يكي از گزينههاي مديرعاملي ما منتقمي است. دنبال كسي نيستيم كه
مقابل مصوبات هيأت مديره قرار بگيرد و نميخواهيم مديرعامل فردمحور باشد.
**ميخواهيم هيأت مديره پرسپوليس سيستممحور باشد نه «مديرعاملمحور».
مديرعاملمحور بودن يعني اتخاذ تصميمات عجيب و قراردادهاي آنچناني.
**خودم نميتوانم مديرعامل پرسپوليس شوم چون در جاي ديگری هم مديرعامل هستم، مگر آنكه مجبور شوم.
**عابديني را هيچ كس معرفي نكرده و من هم هيچ مذاكرهاي با ايشان در مورد مديرعاملي پرسپوليس نداشتهام.