ایران و آمریکا به پیچ سرنوشت ساز تاریخی رسیده اند و با تمام قوا برای هم رجزخوانی می کنند. روابطی که در گذشته ای نچندان دور توهم وار، به سمت مذاکره و نوعی مصالحه پیش می رفت به بدترین وضع خود رسیده است. این فضا بیش از انکه ناشی از کشمکش های متداول قدیمی باشد، از وقایع سریع، گیج کننده و توقف ناپذیر روز نشات گرفته است.
جنس مواجهه ی امروز ایران و آمریکا با تمام معارضه های پیشین متفاوت است. ایران، آمریکا را در اوج ناتوانی و فرسودگی می داند و آمریکا، ایران را در مرز جهش ایدئولوژیک و توسعه ی گفتمانی در بین سایر ملت های مسلمان می بیند. از این رو هر دو قدرت تصور می کنند وقت ضربه نهایی فرا رسیده است.
ایران می خواهد از بحران اقتصادی و به تبع آن بحران مشرعیت سردمداران آمریکا بهره ببرد و فرصت مسخر کردن انقلاب های منطقه ای را از امریکا بگیرد و آمریکا می پندارد تحریم های اقتصادی، ایران را فلج کرده و ایادی خود را وا داشته تا با تهدید نظامی ایران و تشدید تحریم ها، دلمشغولی جدیدی ایجاد کنند تا فرصت شکل گیری اتحادیه های ایدئولوژیک ایران و سایر جوامع تازه مستقل سلب شود.
ایران لذت خروج خفت بار سربازان آمریکایی از عراق را حس کرده و این خروج را نشانه ی ناتوانی دیپلماتیک آمریکا و چیرگی خود بر منطقه می داند و از آن سو آمریکا، ایران را در بدترین وضعیت ارتباطی با اعراب حاشیه ی خلیج فارس خاصه عربستان می پندارد و می خواهد از این فاصله نهایت استفاده را بکند.
آمریکا و ایران هر دو انقلاب های پی در پی جوامع اسلامی را ماحصل اقدامات خود می دانند. آمریکا می گوید انقلاب ها به نفی قدرت های مطلقه، توسعه ی دموکراسی و فراگیر شدن ارزش های انسان پسند منجر شده و ایران می گوید رفتن قدرت های وابسته به غرب به توسعه ی اسلام گرایی انقلابی، بیداری جوامع و انزوای غرب کمک شایانی کرده است. آمریکا مدعی است تحریم ها ایران در وضعیت اقتصادی شکننده ای قرار داده و در مقابل ایران مدعی است پوسیدگی اقتصادی جوامع سرمایه داری و جنبش ۹۹درصدی های وال استریت و حومه، نفس غرب را می گیرد.
آمریکا میدان داری عراق و لبنان را از دست رفته می بیند و دریافته آینده ی بحرین و یمن نیز به دولت های شیعی تعلق دارد لذا سوریه را به عنوان استراتژیک ترین متحد ایران نشانه گرفته و می خواهد انتقام را در سوریه بگیرد. ایران تهدید کرده است تعدی به سوریه منطقه را به آتش می کشاند. آمریکا حفظ حکومت های ضد ایرانی بحرین، یمن، عربستان و اردن را می خواهد و ایران حفظ سوریه ی دشمن اسراییل و به هم ریختن حاکمیت وابستگان غرب را!
ایران می داند به هم ریختگی و آشفتگی آمریکا یا حتی بخشی از غرب فرصت دگراندیشی به ملت ها می دهد و خستگی شان از نظام های مادی اومانیستی را باعث می شود و آمریکا می داند شکست ایران جرات خروش عمومی بر شایستگی سردمداری غرب را مانع می شود.
فعلا" مهم نیست تصورات و ادعاهای کدام یک از دو کشور حق، صحیح و مبتنی بر واقعیات است. مهم این است که گزاره های فوق مبنای تصمیم گیری و عمل سیاسیون قرار گرفته است.
شک ندارم ایران و آمریکا امروز به پیچ سرنوشت ساز تاریخی رسیده اند و بدون تردید کاری ترین ضربه در توان خود را آماده نواختن کرده اند. هر اتفاقی را می توان و باید محتمل دانست. زمستان فصل تصمیم گیری های حیاتی و بهار موعد تقابل است.
سرعت بیداری ملل مسلمان و عمق تحولات سیاسی نشان داده، چقدر وقت تنگ است. ضربه نزنیم، ضربه می خوریم! باید تمام قابلیت ها و امکانات خود را برای این رویارویی تاریخ ساز آماده کنیم. شاید تابستان، جهان متفاوتی داشته باشیم!