عقربههاي ساعت شش صبح را نشان ميدهند. سالن اصلي نهاد رياست جمهوري از
روزهاي گذشته قدري شلوغتراست. محمود احمدي نژاد دوساعت قبل از خواب بيدار
شده است. براساس گفتههاي ميهمان ويژه همين روز، «رئيس جمهور ايران هر روز
ساعت ۴ صبح از خواب بيدار ميشود و میدود و ورزش ميكند». اسفنديار رحيم
مشايي رئيس دفتر جنجالي او هم هر روز ساعت ۴ صبح بيدار ميشود. اما او
مانند محمود احمدينژاد ساعات اولیه صبحگاهي را به ورزش نميگذارند.
صاحبخانهاش میگوید اسفنديار دولت صبحها با صداي بلند مناجات ميخواند،
با خانواده صبحانه ميخورد و راس ساعت شش صبح راهي نهاد رياست جمهوري
ميشود. يكي از كارمندان نهاد رياست جمهوري ميگويد: « در روزهاي معمولي
هفته كه مراسم مهمي در كار نباشد، رحيم مشايي و رئيسجمهور در اتاقي كنار
سالن برگزاري جلسات هيئت دولت، چند ساعتي با هم اخبار مهم روزانه را مرور
ميكنند.» تيم رصد رسانهاي نهاد رياست جمهوري هر روز ساعت شش صبح بريده
جرايد را براي رئيس دولت آماده میکند. رسم تهيه وتدوين چنين بولتنهاي
خبري در دوره حضور محمدخاتمي در نهاد رياست جمهوري گذاشته شد. برنامه
روزانه تا ساعت هشت و زمان برگزاري جلسات هيئت دولت چنين ادامه مييابد ولي
صبح روز شنبه برنامه معمول انجام نشد.
من در تهران هستم!
سالن تشريفات نهاد همان تزئينات گذشته را حفظ كردهبود، تنها تجهيزات جديدي
به سالن اضافه شد. ميهمان ويژه، با كت و شلواری مشكي،كرواتی زرشكي و
بلوزی سفيد رنگ روبروی احمدینژاد نشست. فريد زكريا مجري وتحليلگر برجسته
شبكه خبري سيانان امريكا در سکوت خبری به تهران سفر كرد تا به گفتوگو با
رئيس دولت ايران بپردازد. محمود احمدينژاد هم روز شنبه كت و شلوار مشكي و
پيراهن سفيد رنگ پوشيده بود. تنها تفاوت رئيس دولت ايران و میهمانش آن
بود که كرواتی برگردن نداشت. جز این، در معدود عکسهایی که از این گفتگو
منتشر شده نمایان می شود كت و شلوار مجري امريكايي در يكي از گرانترين
بوتيكهاي لباس نيويورك تهيه شده باشد و كت و شلوار احمدينژاد محصول
تلاشهاي تيم تداركات نهاد در حوالي باب همايون تهران باشد.
فرید زکریا جمعه شب هفته گذشته، روی دیوار فیسبوکش، نوشت: « من تازه
رسیدهام تهران. برای برنامه این یکشنبه GPS قرار است با رئیسجمهور محمود
احمدینژاد گفتگو کنم. کسی پیشنهادی درباره این که در این مدت که در تهران
هستم کسی یا جایی را ببینم ندارد؟» او با همین جملات کوتاه برق از سر
کاربران ایرانی که با ضرب و زور خود را به فیسبوک رسانده بودند پراند. یکی
که رندتر از بقیه بود در کامنتهای زیر این نوشته، پیام گذاشت که «تو
چگونه در تهران به فیسبوک دسترسی داری؟» فرید اما، آنقدر به اینترنت و
دیگر ابزارآلات فناوری اطلاعات دسترسی داشت که قبل از دیدار با احمدینژاد
درباره وعده اوباما راجب به خروج آمریکا از عراق در سیانان اظهارنظر کند و
لینکاش را در صفحه شخصیاش بگذارد، دو نفری را هم «اد» کند و انبوه
کامنتها و لایکها را ببیند.
مسافری از هند
فريد زكريا پيشتر هم در برابر مقامات ايراني قرار گرفته بود. يكبار سید
محمد مرندي ـ استاد دانشگاه ايراني، از حاميان سرسخت سياست خارجي ايران و
فرزند دکتر مرندی وزیر سابق بهداشتـ را به برنامهاش دعوت کرد. آن زمان
تهران در اوج ناآرامیهای پس از انتخابات بود و وقتی مرندی همه اتهامات را
رد کرد، زکریا تند شد، از چارچوب ضوابط روزنامهنگاری بیرون زد و مرندی را
با مقامات شوروی سابق مقایسه کرد. محمد جواد لاريجاني هم در برنامهای دیگر
به سوالات زكريا پاسخ داد. اما مهمترین فرد ایرانی که زکریا او را در
برنامه تلویزیونی اش به تصویر کشید منوچهر متکی وزیر امورخارجه وقت بود.
نیمه اول برنامه خوب پیش رفت وزیر معزول امورخارجه در نیمه دوم برنامه
اصرار داشت بدون مترجم به سئوالات پاسخ دهد. صبوری آقای وزیر در ادای آرام و
کامل کلمات لاتین، روند برنامه را چنان کند کرد که فرصتی برای زکریا جهت
ادامه گفت و گو باقی نگذاشت.
برنامه GPS زکریا به سیاست خارجی اختصاص دارد. دانشآموخته هاروارد،
مهمترین دلمشغولی خود را سیاست خارجی میداند. دغدغهای که علیالاصول در
امریکا ـ که مردماش برخلاف دولتشان زیاد به مسایل جهان علاقه ندارندـ
موجب شهرت نمیشود. اما واقعه یازده سپتامبر توجهها را متوجه سیاست خارجی
کرد و باد به بیرق زکریا وزید. او چنین از ستونی هفتگی در نیوزویک به
سردبیری نسخه بینالمللی نشریه پرتیراژ امریکایی رسید. چهره و قامت جذابش
هم در مسیر موفقیت یاریاش کرد. چنان که مجله پلیبوی گفتگوی مفصلی با او
انجام داد و او هم زندگی شخصیاش را روی دایره ریخت. از هند گفت که در
آنجا به دنیا آمده است، از خانوادهاش گفت: « پدرم سیاستمدار بود و
حوزهاش بیرون بمبئی آرمان او کل زندگی او در سیاست روابط دوستانه بین
هندوها و مسلمانان بود. او یکی از معروفترین منادیان نوعی تفسیر لیبرال از
اسلام بود – رویکردی بامدارا به هر دو طرف. در عین حال مادرم روزنامهنگار
بود و سردبیر "تایمز آو ایندیا"ی یکشنبه شد. والدینام مسلمان بودند و به
دینشان عمل میکردند اما سکولار بودند. به شدت به جامعهی مذهبی
چندفرهنگی و چندمذهبی باور داشتند. من در کودکی در ماه رمضان روزه میگرفتم
اما تعطیلات هندو و کریسمس را هم جشن میگرفتیم. عموی من لباس بابانوئل
میپوشید و ریش میگذاشت و «هو هو هو» میکرد. هند میخواست مدل کثرتگرایی
باشد و باید تمام مذاهب و فرهنگها را تحویل میگرفتی». زکریا در گفتگوی
احمدینژاد هم تمرکز خود را روی مسئله سیاست خارجی گذاشت و از او درباره
مرگ قذافی و خروج آمریکا از عراق پرسید.
زکریا؟ کی هست؟
گفت وگوي ميان رئيس جمهور وتحليلگر سياسي راس ساعت شش صبح كليد خورد.
رفتار مجري امريكايي در نهاد رياست جمهوري زماني به معجزه شبيه شد كه او از
سد اينترنت فيلتر شده ايران هم گذر كرد. از توالي مطالبي كه او بر روي
صفحه فيسبوك خود قرار ميداد، معلوم شد زكريا از محل منتقدترين دولت
خاورمیانه به فيسبوك سرگرم گفتوگو با كاربران اينترنتي شده است. او در
برابر رئيس دولتي صفحه شخصي فيس بوك خود را بروز ميكرد كه وزير اطلاعاتاش
چنين شبكه اجتماعيای را «برانداز» قلمداد ميكند.
يكي از كارمندان نهاد رياست جمهوري درباره اينترنت نهاد ميگويد:« اينترنت
نهاد رياست جمهوري با سرعت بالا است. البته ما در بخشهاي مختلف نهاد،
اينترنت را به صورت فيلترينگ ارائه ميدهيم. يعني تمامي قوانيني كه در كشور
در مورد فيلترينگ وجود دارد در نهاد رياست جمهوري هم پابرجا است.» از سوي
ديگر يكي از كارمندان قديمي و بازنشسته نهاد رياست جمهوري كه در دولتهاي
قبلي سابقه حضور در نهاد را داشتهاست، ميگويد:« اينترنت بخش
اطلاعرساني و دفتر رئيسجمهور فيلترينگ ندارد.»
اما مجري امريكايي براي اتصال به اينترنت دست به دامان بخش انفورماتيك نهاد
رياست جمهوري نشدهبود. براساس گفتههاي يكي از خبرنگاران خارجي شاغل در
ايران، شبكه خبري سيانان براي تمامي خبرنگاران بخش خارجي خود امكان اتصال
ماهوارهاي اينترنت با استفاده از گوشي تلفن همراه را مهيا كردهاست.
زکریا هم از چنین موهبتی براي همراهي با كاربران ايراني بهره گرفته بود.
محل گفتوگو سالن اصلي تشريفات نهاد، با فرش بزرگ معروفاش، انتخاب شده
بود. دو مبل ساده چوبي روبروي هم قرار گرفته بودند كه يكي را احمدي نژاد و
دومي را زكريا پركردند. تجهيزات تيم امريكايي را تيم حفاظت نهاد رياست
جمهوري پيش از برگزاري مراسم بازبيني کرده بودند. تيم حفاظت دستگاه معروف
به «چك و خنثي» را در مقابل ورودي اصلي نهاد رياست جمهوري از خيابان پاستور
قرار دادهاست. «چك وخنثي» اصطلاحي است كه كارمندان نهاد رياست جمهوري به
سربازان حاضر در حياط كنار دستي نهاد دادهاند.
آنها تمامي وسايل تيمهاي خبري و مراجعان را داخل دستگاهي ميگذارند كه
محيطي شبيه به اتاقك قرار گرفتهاست. گروه امريكايي هم صبح كمي پيش از ورود
به سالن محل برگزاري مصاحبه مراحل بازرسي را طي كرده بودند. دو دوربين و
دو نورافكن بخش اصلي تجهيزات بودند.
گفتوگو در محلي صورت گرفت كه تنها چند قدم با دفتر اسفنديار رحيممشايي
فاصله داشت. روز بعد، روزنامه «هفت صبح» كه از سوي سايتهاي خبري مشرقنيوز
و جهاننيوز به رئيس دفتر رئيس دولت منتسب ميشود تنها روزنامهای بود که
خبر از حضور «مهمترین روزنامهنگار غرب در تهران» داد. اما دیگر رسانههاي
همراه دولت علاقهمندي زيادي به ارائه گزارش و تصوير از حضور برجستهترين
تحليلگر شبكه خبري سي ان ان درتهران نشان ندادند. تنها سايت رياست جمهوري
به رسم ديگر مراسمهاي دفتر نهاد، يكسري از تصاوير زكريا و محمود
احمدينژاد را چند ساعتي پس از پايان مراسم مخابره كرد.
به نظر ميرسيد ماجراي حضور مجري سرشناس امريكايي چندان مورد توجه نهاد
رياست جمهوري، حاميان دولت و حتي منتقدان آن نبودهاست. ظهر همان روزي كه
زكريا در تهران به گفتوگو با عاليرتبهترين مسول ايراني نشست، كارمندان
روابط عمومي و مركز اطلاعرساني نهاد رياستجمهوري، همگی، از حضور او ابراز
بياطلاعي ميكردند. تماسها با دفتراطلاعرساني نهاد رياستجمهوري همگي
نشاني از بيعلاقگي آنان به چنين جرياني داشت.
لحن كارمندي در دفتر نهاد رياست جمهوري به خوبي این عدم علاقه را نشان
ميدهد: « زكريا؟ كي هست؟ آقا ما اطلاع نداريم. با اطلاعرساني تماس
بگيريد.» شرايط در ديگر بخشهاي اداري دولت هم همين گونه بود. كارمندي در
بخش اطلاعرساني نهاد رياست جمهوري به عنوان چهره معتمد براي عرضه اطلاعات
تكميلي در مورد حضور زكريا در تهران معرفي ميشود ولي او هم مانند همكاران
خود با بهت با ماجراي حضور مجري سرشناس امريكايي مواجه ميشود. او
ميگويد:« زكريا؟ نميشناسم. آهان شبكه سي ان ان. ما اطلاع نداريم. الان
كجا هستند؟ اينها صبح به نهاد رياست جمهوري آمدند و گفتوگو را انجام دادند
و رفتند. بعد از آن ديگر ربطي به ما نداشت. به خاطر همين، موضوع را پيگیري
نكرديم.» اطلاعات تكميلي نشان ميدهد، وزارت ارشاد پيگير ويزاي حضور فريد
زكريا در تهران بودهاست. ولي بخش مطبوعات خارجي وزارت ارشاد هم شرايطي
مانند نهاد رياست جمهوري دارد. كارمندي به عنوان متصدي بخش معرفي ميشود كه
علاقهاي به انتشارنامش در رسانهها ندارد. او ميگويد:« ما فقط در اين
اندازه ميدانيم كه ايشان به همراه تيم خبري سي ان ان به تهران آمدهاند.
با رئيس جمهور گفتوگو كردهاند و رفتهاند. درمورد ويزا هم ما اقدامي
نكرديم. موضوع، تنها براي پيگيري و طي مراحل اداري به وزارت ارشاد ارجاع
شده بود وگرنه شبكه سي ان ان و وزارت امور خارجه دنبال كار بودند.»
كارمند اداري مطبوعات خارجي ارشاد، فرد ديگري را براي ارائه اطلاعات تكميلي
در مورد زكريا معرفي ميكند. كارمند دوم ولي شرايط ديگري دارد:«زكريا؟ كي
هست؟»
زکریا به دلیل یادداشتهایش چهرهای مشهوری به حساب میآید. در سالهای
اخیر ترجمه یادداشتهای او یکی از پایههای ثابت مجلات و روزنامههای ایران
بوده است. بسياري از روشنفكران و فعالان سياسي او را به دليل ترجمه كتاب
«آينده آزادي» که مورد اقبال خوانندگان ایرانی هم قرار گرفت، میشناسند.
ولي رفتار كارمندان شاخصترين نهاد فرهنگي كشور نشان ميدهد كه آنان
آشنايي چنداني با زكريا ندارند. يكي ديگر از مسولان عاليرتبه دفتر معاونت
داخلي وزارت ارشاد در واكنش به حضور زكريا در تهران ميگويد:« ايشان را
نميشناسم.» ایشان حتي گردانندگان نشريات داخلي كشور را هم به درستي
نميشناسد. اسامي سردبيران و دبيران مجموعههاي مطبوعاتي كشور را به اشتباه
بيان ميكند ولي اعتقاد دارد:« بالاخره كار ما در اينجا چيز ديگري است.
قرار نيست كه سوابق افراد را بدانيم. اين كار هم متولي خودش را دارد ولي من
به طورمثال ميدانم همشهري چطور اداره ميشود يا روزنامه ايران را چه
كساني ميگردانند و…» مثالهاي او به نشريات كم تيراژتر كه ميرسد متوقف
ميشود.
هتلهای ۵ ستاره: یک به یک
نهاد رياست جمهوري و وزارت ارشاد اطلاعات دقيقي درباره حضور زكريا در تهران
ندارند. براساس روال معمول او به همراه تيم خبري شبكه سي ان ان بايد در
يكي از هتلهاي تهران اقامت ميكرده است. حتي درمورد حضور او در تهران هم
دو روايت متفاوت ارائه ميشود. يكي از كارمندان بخش خارجي ارشاد ميگويد:«
ايشان سه روز قبل يعني روز پنجشنبه به تهران آمدند. جمعه را براي كارهاي
جاري گذاشتند و صبح روز شنبه مصاحبه انجام دادند. بعد ازظهر همان روز شنبه
تهران را ترك كردند.» ولي كارمند ديگري درمعاونت مطبوعات خارجي ارشاد
داستان ديگري روايت ميكند:«ايشان صبح روز شنبه به تهران آمدند. گفت وگو را
انجام دادند و بعد از ظهر ساعت ۵ تهران را ترك كردند.» نهاد رياست جمهوري
اعلام ميكند امكانات و مقدماتي براي حضور زكريا در تهران مهيا نكرده بود.
كارمند بخش اداري فردي به نام مرتضي ميگويد:«اين كارها ربطي به ما ندارد.
آنها از طريق رسانههاي خودشان به صورت رسمي درخواست مصاحبه ميكنند.
بخش اطلاعرساني و مطبوعاتي نهاد بررسي ميكند و پاسخ ميدهد. در مورد
اخير هم به نظرم اعتبار شبكه سي ان ان مهم بود و نه مجري اين شبكه.»
گفتههاي مرتضي كارمند ارشاد، از سوي يكي از نمايندگان رسانههاي اروپايي
حاضر در تهران تاييد ميشود. براساس توضيحات او روال كار اينگونه طي
ميشود: «معمولا شبكههاي خبري معتبر مانند سي ان ان اجازه نميدهند تا
نمايندههاي آنها در كشورهاي ميزبان از امكانات خاصي استفاده كنند. حتي
هزينه بليت هواپيما و هتل هم از سوي رسانه تامين ميشود تا استقلال كاري
رسانه زير سوال نرود. به همين دليل به نظر ميرسد كه زكريا هم به اين طريق
به تهران سفر كرده باشد.» گفتههاي او باز هم از سوي نهاد رياست جمهوري به
شيوهاي ديگر تصديق ميشود:« اين تيم خبري ميهمان نهاد نبودند. شايد وزارت
ارشاد ميزبان آنها بوده باشد.» ولي همان كارمندي كه در وزارت ارشاد زمان
حضور زكريا در تهران را سه روز ارزيابي كرد در مورد ميزبان زكريا در تهران
ميگويد:« وزارت ارشاد ميزبان ايشان نبوده است. كارهاي مربوط به ويزا هم از
سوي ارشاد پيگيري نشدهاست.»
همزمان معاون مطبوعات داخلی وزارت ارشاد اعلام کرد:« شبکه خبری سی ان ان از
چند ماه قبل درخواست مصاحبه اختصاصی با رئیس جمهور را داده بود. وزارت
ارشاد بر اساس روال موجود بررسی کرد و با این درخواست موافقت شد.»
واكنش روزنامه ايران به حضور زكريا در تهران ولي با گفتههاي بيتفاوت
كارمندان رسمي ادارات دولتي قدري تفاوت دارد. روزنامه ارگان دولت تيتر اول
روز يكشنبه خود را به موضوع حضور زكريا در تهران اختصاص داد و نوشت:«هیچ
خطری متوجه دولت و اطرافیانش نیست.» عنوان تيتر اول هم گفت وگوي رئيس جمهور
با شبكه سي ان ان انتخاب شده بود. از سوي ديگر، سايتهاي اصولگراي منتقد
دولت با بيتفاوتي از كنار خبر حضور زكريا درتهران گذشتند. مشرق نيوز و
جهان نيوز دو سايت سياسي شاخص كشور تنها خبري كوتاه از حضور زكريا در تهران
منتشر كردند. اين سايتهاي خبري هم اطلاعاتي درباره اقامت زكريا در تهران
نداشتند. يكي از مسولان نهاد رياست جمهوري كه در دفتر مشايي به فعاليت
ميپردازد، نقل ميكرد زكريا و تيم همراه او در تهران هتلي براي اقامت
گرفته بودند. كارشناسان تشريفات نهاد رياست جمهوري هم اعلام ميكنند به طور
معمول هتلهاي ۵ ستاره تهران ميزبان چنين افرادي مي شوند.
هتل «اسپيناس» تهران يكي از مهمترين اين اقامتگاهها به شمار ميآيد: هتلی
در حوالي ميدان وليعصر که چند ماه قبل میزبان اردوغان و تيم همراه او
بود. مرد جواني با كت و شلوار مشكي، پيراهن سفيد وكروات خاكستري در بخش
اداري هتل ميگويد: «ايشان ابتدا قرار بود به اين هتل بيايند ولي قرار كنسل
شد.» همكار او دختر جواني با مانتوي زرشكي و روسري با همين رنگ پشت ميز
پذيرش هتل نشسته است. فريد زكريا را نمي شناسد. براي جست وجوي نام زكريا
در شبكه داخلي هتل دو بار نام او را سوال ميكند. در پرسش دوم مليت ميهمان
را هم ميخواهد. اما با لحنی سرد نتيجه جست وجورا منفي اعلام ميكند.
چند دقيقه بعد ميهمانان خارجي در مقابل دختر جوان ايستاده اند. اين بار او
با زبان انگليسي صحبت ميكند و به نظر ميرسد انگيزه بيشتري براي گفتوگو
پيدا كردهاست. چهره ميهمانان نشان ميدهد، همگي اهل آسيايي جنوب شرقي
باشند. تسلط دختر جوان به زبان انگليسي هم سبب نشده تا او گذري بر شبكه سي
ان ان و تماشاي برنامه مجري سرشناس امريكايي داشته باشد.
كمي بالاتر از هتل اسپيناس ، هتل ديگري به طور معمول ميزبان ميهمانان خارجي
ميشود: هتل لاله در خيابان فاطمي که برخلاف اسپیناسِ تازهساز، پيش از
انقلاب ساخته شده است. در جريان افشاگري سايتهاي اصولگراي منتقد دولت عليه
جريان اسفندريار رحيم مشايي نام هتل لاله تهران بارها به ميان كشيدهشد.
براساس اخبار منتشر شده در اين سايتها ديدارهاي مهم جريان موسوم به
انحرافي دراين هتل برگزار ميشده است. همسر مرحوم فاطمي هم در همين هتل
اقامت داشت و همینجا توسط ماموران امنيتي دستگير شد. او که جرمش تلاش براي
گسترش ارتباط جريان انحرافي با ايرانيان خارج از كشور اعلام شد، شش ماهی
در اين هتل ميهمان دولت بود. ولي به نظر ميرسد كه فريد زكريا شانس حضور در
هتل لاله و ديدار با همراهان مشايي را از كف داده باشد. مديريت بنياد
مستضعفان در همه جای هتل به چشم میخورد. خبری از خوشامدگویی نیست. در بخش
مركزي سالن هتل، مردي ميانسال با كت و شلوار مشكي پشت ميز پذيرش
ايستادهاست. نام فريد زكريا را در شبكه داخلي هتل جستوجو ميكند. نتیجه
نشان میدهد سه زكريا در هتل اقامت داشتهاند که هر سه از کشور دوست و
برادر سوریه آمدهاند. كارمند هتل ميگويد:« ما براساس اسامي ثبت شده در
پاسپورتها نامها را ثبت ميكنيم. اگر افراد مراجع، مهمان مركز دولتي خاصي
مانند نهاد رياست جمهوري هم باشند، باز هم نام مهمان ثبت ميشود. ما مليت
را هم ثبت ميكنيم.» زكريا در هتل لاله هم حضور ندارد.
كارمندان وزارت ارشاد و نهاد رياست جمهوري همچنان از حضور او در ايران
ابراز بي اطلاعي ميكنند. همزمان زكريا مدام صفحه فيسبوك خود را بروز
ميكند. حتي پيامهايي از سوي ايرانيان هم براي او ثبت ميشود. ولي مجري سي
ان ان ناپديد است. هتل استقلال، يكي ديگر از ميزبانان مهمانان خارجي، در
شمال شهر واقع شده است. هتل استقلال که هنوز هم برخی آن را با نامش در پیش
از انقلاب ـ هیلتون ـ به یاد میآورند همواره میزبان سفراي خارجي و
ميهمانان رسمي دولت بوده است.
كارمند بخش پذيرش هتل خانم جواني با لباسهاي مرتب است. او مليت ميهمان را
سوال ميكند و ميگويد:« طي روزهاي گذشته اصلا ميهمان امريكايي نداشتيم.»
مرد جواني با كت و شلوار مشكي در كنار او ايستادهاست. او هم تلاشي براي
جستوجوي نام زكريا ميكند ولي نتيجه همچنان منفي است. در مقابل هتل تعدادي
خودروي سواري تويوتا با پلاكهاي سياسي پارك شدهاند. دربان هتل ميگويد:«
اينجا ميهمان خارجي زياد ميآيد. حتي چهرههاي دولتي هم زياد ميآيند.»
كارمند هتل مقصد احتمالي زكريا را در تهران هتل انقلاب معرفي ميكند.
ساختمان عظيم هتل درخيابان طالقاني بيان سينما قيام و بنياد شهيد و امور
ايثارگران سه گانه «قيام، انقلاب و شهيد» را شكل ميدهد. حياط هتل به نظر
ميرسد كه طي سالهاي گذشته بازسازي نشده باشد. كارمند بخش پذيرش هتل
انقلاب همانند ساير همكاران خود نام زكريا را در ليست ميهمانان جست و جو
ميكند. پس از چند دقيقه او هم به نتيجه ديگران ميرسد. مجري سي ان ان در
ديگر هتل متعلق به بنياد مستضعفان هم ساكن نبودهاست.
یک امریکایی در تهران
بررسي هتلهاي تهران نشان ميدهد، فريد زكريا تنها ساعاتي كوتاه درتهران
اقامت داشتهاست. وزارت ارشاد و نهاد رياست جمهوري هم تاكيد ميكنند، مكاني
براي استراحت آنان در نظر نگرفته بودند. سي ان ان هم در تهران دفتري در
اختيار ندارد. نزديكترین دفتر سي ان ان به ايران در تركيه واقع شدهاست.
اما نوشتههای زکریا در صفحه شخصیاش در فیسبوک نشان میداد که جز مصاحبه
با رئیس دولت، گشت و گذاری هم در تهران داشته است: « اولین چیزی که در
تهران نظرم را جلب کرد تمیزی بود. تهران در مقایسه با شهرهای دیگر کشورهای
در حال توسعه ـ به طور مثال قاهرهـ به نحو قابل توجهی تمیز است. خیابانها
هر روز جارو میشوند و اشغالها روزانه جمعآوری میشوند. ترافیک وحشتناک
است اما مهمترین دلیل آن رشد طبقه متوسطی است که هر سال ماشین بیشتری
میخرند. تهران مجموعهای از خیابانها و بزرگراهها و متروی زیرزمینی است
که همگی تمیز و موثر هستند. ایرانیهایی که با آنها حرف زدم میگفتند
ایرانیها فتیش تمیزی هستند. برخی هم ماجرا را به شهرداری نسبت میدادند.
یادمان باشد که شهردار قبلی تهران اکنون رئیسجمهور ایران است و شهردار
فعلی هم به نظر میرسد که چشمی به جایگاه ریاستجمهوری دارد.»
تحلیلی هم از وضعیت سیاسی ایران به دست داده است:« در میان مردمی که در تهران دیدم حرف از شکاف میان رئیسجمهور و [...] بود.
آنچه اکنون برای بسیاری از غربیان فهمیدنش سخت است این است که در این بحث،
احمدینژاد طرف میانهروی ماجرا است. او تلاش کرده است که بال و پر
روحانیون را بچیند، از کم شدن برخی محدودیتها برای زنان حمایت کرده است،
از ایران قبل از اسلام سخن میگوید. و بسیاری در اینجا معتقدند او میخواهد
رئیسجمهوری باشد که خواهان عادیسازی روابط ایران و ایالات متحده است»
البته زکریا پیشبینی کرده بود با بنبست هستهای و اتهام طرح توطئه ترور
سفیر عربستان در آمریکا این هدف برای احمدینژاد دور از دسترس باشد.
این گفتهها نشان میدهد که زکریا در تهران مناطق خاصی را دیده است و با
تهرانیهای متفاوتی نشست و برخاست کرده است. احتمالا وقتی کامنتهای پرشمار
این نوشته را بخواند میفهمد که گشت و گذارش در تهران چندان عادی نبوده
است. شاید با خود بگوید ای کاش به توصیه یکی از کاربرانش گوش کرده بود و
دستکم سری به رستوران «نایب» میزد. او البته سری به کتابفروشیهای تهران
هم زده است و متوجه شده نویسنده کلمبیاییتبار گابریل گارسیا مارکز اینجا
چقدر مورد توجه است. در گزارشی که برای سیانان تهیه کرد خبر داد که کتاب
«گزارش یک آدمربایی» او چنان مورد استقبال قرار گرفته که در هیچ
کتابفروشیای یافت نمیشود. این گزارش اگر به دست منتقدان اصولگرای دولت
برسد شاید کمی از بیتوجهیشان کم کند.
فريد زكريا ساعت هفتونيم صبح روز شنبه پس از انجام گفتوگو به همراه شش
نفر از همراهانش در كنار محمود احمدي نژاد ايستاده بود. عكاس نهاد رياست
جمهوري از او و رئيس دولت ايران عكس يادگاري انداخت. اين آخرين تصوير ثبت
شده از فريد زكريا در ايران بود. كارمندان نهاد، مسولين وزارت ارشاد،
كارمندان پذيرش هتلهاي ۵ ستاره تهران، ميهمانداران هواپيما و شخص رئيس
دولت ايران مدتي بعد او را كيلومترها دورتر از تهران در قاب تلويزيون و از
استوديو شبكه سي ان ان تماشا ميكردند.
بهراد مهرجو، متین غفاریان/آسمان