در این بخش، به گروه جمود اندیشان اشاره مىکنیم.
جموداندیشان
از بامداد اسلام، ظاهر گرایان از مهمترین موانع احیاى دین و تحولات اجتماعى بودهاند، کسانى که به باطن و روح و هدف دین توجه نکرده و افق درکشان فراتر از پوست و قالب را نمىنگرد. دور بودن از واقعیتهاى عینى، آنان را کوته بین کرده و به خود محورى دچار. محدود بودن درکشان نسبت به دین، موجب مىشود که در زمانهاى حساس ، تکلیف را نشاسند و به رویارویى پیامبر و امامان کشانده شوند.
در جریان نزول آیه روزه و نماز مسافر، پیامبر در سفر، دستورافطار دادند و خود روزه گشودند، ولى گروهى که به خیال مقدس مآبانه خود، هر سختى ثواب دارد، به روزه ادامه دادند. پیامبر با آنان برخورد کرد و بدیشان لقب گناهکار داد.
وجود پیامبر و مخالفت صریح با این گروه، به آنان عرصه میداندارى نمىداد. پس از پیامبر، تفکر قشرى و ظاهر بینى در لواى حراست از سنت و جماعت، در میان مردم رایج شد و ورود نحلههاى گوناگون فکرى به فرهنگ اسلامى، بویژه در دوران غیبت، آن را تشدید کرد. فرقههاى گوناگون در عالم اسلام پیدا شد. ارباب مذاهب و فرق، به اسلام به عنوان دینى جامع و حیاتبخش توجه نکردند و با یکسونگرى به برخى از جوانب دین، زمینه ناتوانى سایر اجزاء آن را فراهم کردند.
عالم تشیع نیز، از این خوان بى نصیب نماند. غیبت امام و دور کردن شیعه از عرصه سیاست و اجتماع، سبب شد که حرکت اجتهاد بیشتر در حل مسائل فردى متمرکز شود و دستورات اسلام به عنوان یک سیستم اجتماعى و اقتصادى و… کمتر در کار تحقیق و تدریس قرار گیرد.
سایه انداختن تفکر اخبارى گرى بر افکار گروهى از علما مسأله را تشدید کرد و سبب شد که نوعى جمود و گذشتهگرایى در محافل علمى شیعه رسوخ کند. و مراکز فرهنگى آن، بویژه در سدههاى اخیر، در برخورد با مسائل نوظهور کمتر واکنش مثبت نشان دهند. ریشه معارضه برخى از متدینین در برابر اندیشههاى ناب امام امت را باید در گذشته گرایى و یکسونگرى در مسائل اسلام، جست وجو کرد.
به هنگام ظهور امام، تحجر در اندیشهها و رفتار اجتماعى، نه تنها از میان نرفته که در لفافههاى نوظهور جلوههاى دیگر مىیابد.
امام، احیاگر دین است در همه مسائل فکرى و کاربردى اسلام، به دگرگونیهاى وسیعى دست مىزند و دستوراتى را که در طى روزگاران دراز، بر توده مردم پنهان مانده و مردم ناشیانه به آن عمل مىکنند، آشکار مىسازد.
حضرت، براى ایجاد عدالت عمومى، اموال نامشروع را مصادره مىکند، قطایع و زمینهایى که حکومتها به ناروا به افراد واگذار کردهاند، به بیتالمال بر مىگرداند. دست حرامخواران را از اموال عمومى کوتاه مىکند و نقبهاى نامرئى به بیتالمال را مسدود مىکند.
در اجراى عدالت، تا آن جا پیش مىرود که راه را بر افرادى که به زیارت مستحبى خانه خدا مىروند بسته و حج واجب را در اولویت قرار مىدهد.
شیوه حرمسازى و مسجد نمایى را نمىپسندد و مساجد را از تزئینات غیر ضرورى پاک مى سازد. در حرم پیامبر و مسجد الحرام تغییرات مهمى را به اجراء مى گذارد. در قضاوت، شیوه داودى را پیش مىگیرد و با معیارها و موازین نوینى که در اختیار دارد، کشف حقیقت مىکند و تنها به شیوه قضایى گذشته، یعنى بینه و سوگند اکتفا نمىکند.
در تفسیر قرآن ، اسرار پنهانى و رموزى که بر مردم پنهان مانده را آشکار ساخته و درهاى حکمت و معرفت را بر مردم مىگشاید. تأویل قرآن و مصادیق بارز و پنهان آیات آن را بر مردم آشکار مىسازد.
امام زمان، احکامى که پیامبر و امامان پیشین، به سبب نبودن شرایط، نتوانستهاند اجرا کنند، جارى مىکند و اسلام را با همه شرایط و ویژگیها، در جهان حاکم مىسازد.
تحولات مهم فرهنگى و اجتماعى و سیره امام در حکومت و قضاوت ، با ذهنیتى که مردم از دین دارند و تحجراندیشان القا کردهاند، جدید جلوه مىکند و روش امام را با معتقدات خود بیگانه مىبینند. «اذا قام القائم استانف دعاء جدیدا کما دعاء رسول الله».
امام، نه مشرع است و نه دین ساز، بلکه جدید بودن روش حضرت در ارتباط با شناخت واژگونه مردم آن دوره از دین است، که کارهاى امام را جدید جلوه مىدهد، گویى دین جدید آورده است. گروهى که با اسلام اصیل بیگانه بوده و تنها بر ظواهر گذشته جمود دارند. روش امام را با سیرت نیاکان خود ناشناخته دیده، زبان به اعتراض مىگشایند و با سلاح مذهب، به مقابله امام مىشتابند.
گروهى که از فهم بطون و معانى بلند قرآن عاجزند، به ظواهر قرآن، علیه امام استشهاد مىکنند و عدهاى با استدلال به سیره اى از پیامبر که در خیال دارند، به تحولات اجتماعى و اقتصادى امام انتقاد مى کنند.
امام زمان، در بیرون کردن این گروه از صحنه اجتماعى و افکار عمومى، پیش از جدش پیامبر به زحمت مى افتد. پیامبر، با کافران بى پرده، رو به رو بود که از اعلان دشمنى ابایى نداشتند و آشکار با اسلام و پیامبر مى جنگیدند. ولى این دسته از معارضان مهدى، پینه بر پیشانى دارند و در میان مردم، به زهد و ورع مشهورند و با سلاح دین، به جنگ امام مىروند. بى کمترین تردید، به تیر تکفیرش مىزنند و با ایجاد شایعه و جنگ روانى افکار عمومى را علیه او بسیج مىکنند.
امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «ان قائمنا اذا قام استقبل من جهلة الناس مما استقبله رسول الله، من جهال الجاهلیة». فقلت: و کیف ذاک. قال: «ان رسول الله ص اتى الناس و هم یعبدون الحجارة و الصخور والعیدان والخشب المنحوته و ان قائمنا اذا قام اتى الناس و کلهم یتاول علیه کتاب الله و یحتج علیه به». ثم قال: «اما والله لیدخلن علیهم عدل جوف بیوتهم کما یدخل الحر والقر؛ آزردگیهایى که مهدى ما از سوى نادانان روزگار خود متحمل مىشود، بیش از زحماتى است که به پیامبر از جاهلان زمان خود وارد شده».
گفتم: و چگونه؟ فرمود: «پیامبر در زمانى برانگیخته شد که مردم سنگ و درخت و چوب مىپرستیدند. قائم، آن گاه که قیام کند، مردم علیه او قرآن را تاویل مىکنند. به خدا سوگند، همانند سرما و گرما، عدالت، وارد سراهاى آنان خواهد شد».
در قضیهاى، امام در جمع مردم سخن مىگوید و حقایق را بر مردم آشکار مىسازد، گروهى از مردم که تاب سخنان حضرت را نیاورده علیه امام خروج مى کنند.
امام صادق علیه السلام مى فرماید: «انه اول قائم یقوم منا اهل البیت یحدثکم بحدیث لاتحتملونه فتخرجون علیه برمیلة الدسکرة فتقاتلونه فیقاتلکم فیقتلکم؛ در وقت ظهور قائم ما، برایتان سخنانى گوید که تاب شنیدن آن را ندارید. علیه او در رمیله شورش خواهید کرد. او، با شما جنگیده و شما را نابود خواهد کرد».
خطاب امام به شیعیان، یحدثکم نشانگر آن است که این گروه، از مخالفان امام، از شیعیان هستند و همگى، به دست امام از میان مىروند.