کد خبر: ۲۴۹۲۲۳
زمان انتشار: ۱۳:۱۴     ۱۸ شهريور ۱۳۹۳
یادداشت میهمان؛
مهدی محمدی
مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 در حال ورود به فاز آخر است. بزودی گفت‌وگوهایی شروع خواهد شد که ادعا می‌شود یا به یک تفاهم کامل منجر می‌شود یا به یک بحران کامل. آمریکایی‌ها می‌گویند ضرب‌الاجل نوامبر 2014 تمدید نخواهد شد. بویژه در کنگره در این باره صراحت زیادی به خرج داده شده است، اگرچه مقام‌های دولت اوباما سعی کرده‌اند کمتر صریح باشند. تیم ایرانی اما آشکارا گفته است به حصول یک توافق نهایی خوشبین است. گزاره‌ای که اعضای تیم مذاکره‌کننده ایرانی بارها از آن استفاده کرده‌اند این است که توافق شدنی است اما اگر نشود، فاجعه‌ای رخ نخواهد داد.

این جمله خوبی است ولی تنها زمانی جدی گرفته خواهد شد که در حد سخن باقی نماند و با رفتار مقام‌های دولتی هماهنگ باشد. جمله‌ای که تاکنون از تیم مذاکره‌کننده نشنیده‌ایم ولی اکنون زمان بیان آن فرارسیده این است که اگر خطوط قرمز ایران مراعات نشود هیچ توافقی رخ نخواهد داد.  آنچه اکنون اهمیت دارد این است که ببینیم مذاکرات هم از حیث فنی و هم از حیث راهبردی دقیقا در کجا قرار دارد و مسیرهای محتمل در آینده چیست.

این نوشته صرفا به بحث‌های راهبردی می‌پردازد. در نوشته بعدی، ابعاد فنی مساله را به بحث خواهیم گذاشت.

به لحاظ راهبردی 3 مساله زیر تعیین‌کننده این است که معامله نهایی شکل خواهد گرفت یا نه.

1- نخستین، مساله این است که تحریم‌ها واقعا برداشته خواهد شد یا نه. مسلما دستکاری کردن قوانین و مقررات مربوط به تحریم‌ها بی‌آنکه تلاش واقعی برای برقراری روابط ایران با اقتصاد جهانی صورت بگیرد، ایران را راضی نخواهد کرد. ایران برنامه هسته‌ای خود را محدود نمی‌کند که در ازای آن یک قطعنامه از شورای امنیت تحویل بگیرد که معلوم نیست کسی در عمل آن را اجرا خواهد کرد یا نه. درون جامعه جهانی موانع واقعی برای تجارت با ایران تعبیه شده  و کسانی در تحریم‌ها منافع کلان پیدا کرده‌اند. اگر آمریکایی‌ها می‌خواهند به یک توافق نهایی با ایران برسند باید اراده‌ای واقعی از خود نشان دهند که ایران باور کند آنها می‌خواهند این موانع را واقعا – و نه فقط روی کاغذ - برچینند.

چنین اراده‌ای مطلقا مشاهده نمی‌شود. نه در عمل و نه روی کاغد حتی علامتی نیست که آمریکا در پی تعدیل تحریم‌ها باشد بلکه برعکس آمریکایی‌ها در مسیری در حال حرکتند که معنای روشن آن، این است که حتی اگر توافق نهایی انجام شود تغییر چندانی در وضعیت روابط ایران با اقتصاد جهانی حاصل نخواهد شد. تیم مذاکره‌کننده ایرانی باید تکلیف این موضوع را کاملا روشن کند که در ازای امتیازهای هسته‌ای که واگذار می‌شود دقیقا در حوزه تحریم‌ها چه چیزی به دست خواهد آمد؟ آیا این برای دولت آقای روحانی راضی‌کننده است که مثلا رئیس‌جمهور آمریکا فرمان‌های اجرایی تحریم ایران را تعلیق کند یا شورای امنیت قطعنامه‌ای بدهد و قطعنامه‌های پیشین تحریم را منتفی اعلام کند ولی در عمل نه بانکی پول ایران را منتقل کند و نه شرکتی با ایران قرارداد ببندد؟ آیا این چیزی است که ما در پی آن هستیم؟

2- مساله دوم این است که پس از توافق نهایی قرار است در محیط امنیت ملی ایران چه تغییراتی حاصل شده و شاخص‌های امنیت ملی ما در چه جهتی جابه‌جا شود؟ به لحاظ استراتژیک آمریکایی‌ها حصول هرگونه توافق نهایی را به معنای تغییر محاسبات ایران ارزیابی خواهند کرد و بلافاصله این موضوع از سوی محافل راهبردی مطرح خواهد شد که اگر محاسبات ایران در این حوزه تغییر کرده، چرا نباید در حوزه‌های دیگر تغییر کند.

 نتیجه این است که توافق نهایی به سرایت پیدا کردن فشارها به دیگر حوزه‌ها بویژه 3 حوزه موشکی، حقوق بشر و منطقه‌ای خواهد انجامید و ایران را در حالی که برگ برنده‌های خود در مساله هسته‌ای را از دست داده درگیر بحران‌های بزرگ‌تر و امتیازخواهی‌هایی صد برابر افزون‌تر خواهد کرد. تنها راه اجتناب از این وضعیت پس از توافق نهایی این است که ایران به طرف مقابل ثابت کند حصول یک توافق نهایی در موضوع هسته‌ای به معنای کارآمدی استراتژی فشار و تغییر محاسبات امنیت ملی آن نیست.

تنها روش برای این کار آن است که دولت در این باره – هم در قول و هم در فعل - شفاف باشد که ارزیابی از آمریکا به مثابه دشمن در ایران هیچ تغییری نکرده است؛ تفاوتی هم اگر با گذشته ایجاد شده باشد فقط در این است که اکنون درباره یک مساله خاص با این دشمن مذاکره می‌کنیم و حتی اگر مذاکره به سرانجام برسد، دشمنی تداوم خواهد داشت. به عبارت دیگر، این ارزیابی راهبردی باید به طرف مقابل منتقل شود که اگر قرار باشد ارزیابی ایران از آمریکا از دشمن به چیز دیگری تغییر پیدا کند، نیاز به تغییراتی بنیادین در رفتار آمریکا هست که مساله هسته‌ای بخش بسیار کوچکی از آن است. اگر مناقشه ایران و آمریکا را مساله‌ای راهبردی بدانیم یک تعبیر دقیق این است که توافق نهایی هسته‌ای چیزی بیش از یک مصالحه تاکتیکی نیست و ایران توانایی تشخیص چرخش‌های راهبردی از توافقات تاکتیکی را دارد.

یک توافق نهایی هسته‌ای صرفا زمانی به نفع ایران خواهد بود که آمریکا را متقاعد کند سرایت دادن فشارها به حوزه‌های دیگر به نفع آن نیست. دولت آقای روحانی در ایران تاکنون منشا یک اشتباه محاسباتی جدی برای آمریکایی‌ها بوده چرا که عملا طوری رفتار کرده و سخن گفته است که نتیجه آن اجتناب از رویارویی در تمام جبهه‌ها بوده است. یک توافق هسته‌ای زمانی به لحاظ راهبردی خوب خواهد بود که آمریکایی‌ها از همین حالا نشانه‌های جدیت ایران در رویارویی با آمریکا در سایر حوزه‌ها را ببینند. این اتفاقی است که البته اکنون در حال رخ دادن است اما سؤال این است که دولتی که می‌گوید هم درباره عراق و هم درباره حقوق بشر حاضر به مذاکره است، چه سهمی در این موضوع دارد؟

3- سومین عاملی که معین می‌کند یک توافق نهایی حاصل خواهد شد یا نه، این است که آمریکا با خطوط قرمز ایران چگونه رفتار خواهد کرد. آمریکایی‌ها خود به خوبی می‌دانند که این خطوط قرمز به نحو حداقلی ترسیم شده و هدف از آن تصحیح شرایط توافق نهایی است نه غیر‌ممکن کردن آن. تا امروز رفتار آمریکا به گونه‌ای بوده که گویی هدف نه رسیدن به توافقی که نگرانی‌های آن را رفع کند بلکه تحقیر ایران از طریق اصرار به شکستن خطوط قرمز آن است. ظاهرا آمریکایی‌ها بیش از آنکه به حل مساله ایران فکر کنند در اندیشه ایجاد یک رویه بین‌المللی هستند که بتوانند از این پس در همه کیس‌های مربوط به خلع سلاح و کنترل تسلیحات آن را اجرا کنند.

ظاهرا آمریکا از دست معاهده NPT خسته شده و می‌خواهد آن را با چیزی کم دردسرتر و محدود‌تر جایگزین کند. روش‌های دیگر پاسخ نداده و اکنون آمریکایی‌ها در فکر آن هستند که توافق نهایی با ایران را تبدیل به سندی کنند که از این پس جانشین آمریکایی NPT تلقی خواهد شد. اگر قرار باشد تعهداتی که ایران در مقابل 1+5 در توافق نهایی می‌پذیرد، جانشین حقوق آن طبق NPT شود – که تصویب توافق در شورای امنیت این کار را خواهد کرد - دولت ایران صرف نظر از اینکه درون توافق چه نوشته شده یک شکست راهبردی خواهد خورد. روزی که توافق با 1+5 به جای NPT بنشیند روز بی‌معنا شدن حقوق بین‌الملل برای ایران و به رسمیت شناختن نظمی است که در آن روز حرف آخر را می‌زند نه حق و انصاف. خطوط قرمزی که ایران معین کرده بیش از آنکه از منافع بالفعل ایران نگهبانی کند پاسدار زیرساخت قانونی حقوق هسته‌ای ایران لااقل در آینده است. آینده، چیزی است که نظام جمهوری اسلامی نشان داده درباره آن معامله نمی‌کند.

اینکه توافق نهایی حاصل خواهد شد یا نه، مستقیما وابسته به این است که این 3 مساله چگونه تعیین تکلیف شود. اگر فرض را بر این بگذاریم که در دقیقه 90 دوطرف مجبور به تعدیل دیدگاه‌های خود خواهند شد، تعدیل بیشتر از جانب طرفی رخ خواهد داد که هزینه‌های توافق نکردن را بیشتر می‌داند. اگر تیم مذاکره‌کننده از هم اکنون پیام‌های راهبردی را که منتقل می‌کند درست مدیریت کند، در شب 24 نوامبر کار سختی در پیش نخواهد داشت.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها