کد خبر: ۲۴۷۱۵
زمان انتشار: ۱۳:۰۴     ۰۷ آبان ۱۳۹۰
ما این مجموعه ای که امروز در 7+ 8 و جبهه ایستادگی و جبهه پایداری و سایر مجموعه های اصولگرا تشکیل شده اند؛ هیچ کدام را مصداق مردودین فتنه تلقی نمی کنیم. این ها به نظر من بهانه گیری یا سوء برداشت و یا تنگ نظری است.
به گزارش زندگی، امیر علی امیری، فعالیت سیاسی خود را از سال 54 آغاز کرد. پس از پیروزی انقلاب وی به عنوان فرمانده سپاه پاسداران فسا شناخته شد و در طول هشت سال جنگ تحمیلی نیز حضور داشت. جانشيني رييس دانشگاه امام حسين(ع)، جانشيني فرماندهي نيروي مقاومت بسيج از دیگر سمت های او به شمار می رود. امیری پس از كناره‌گيري از فعاليت‌هاي نظامي، وارد فعاليت‌هاي سياسي شد و در این زمینه نیز با عنوان خدمت‌گزاران مستقل ايران اسلامي فعالیت کرد. وی یکی از فعالان رسانه ای به شمار می رود که با راه اندازی سایت خبري «بازتاب» و ادامه آن در سايت خبري «تابناك» در این عرصه حضوری فعال داشت. در ادامه گفت و گوی زندگی را با امیر علی امیری، رئیس شورای مرکزی حزب توسعه و عدالت ایران اسلامی را در ادامه می خوانید:

در حال حاضر ساز و کار کلی وحدت اصولگرایان را در چه شرایط می بینید و اصولگرایان در کدام نقطه از مسیر وحدت قرار دارند؟

به نظر من با توجه به  اینکه اخیرا همایش استانی جبهه پایداری هم برگزار شده و موضع گیری هایی که در این زمینه وجود داشته است و همچنین با توجه به شکل گیری رقابت های انتخاباتی در کشور، ضرورت وحدت اصولگرایان مقداری تضعیف می شود؛ به دلیل اینکه اگر امید حضور رقیب جدی و یا فضایی برای حضور اصلاح طلبان نباشد، ضرورت وحدت در اردوگاه اصولگرایی خیلی حیاتی نخواهد بود. بالاخره باید این رقابت های داخلی برای بالا رفتن مشارکت شکل گیرد. از طرفی با توجه به موضع گیری ها و «انقلت» هایی که جبهه پایداری دارد، دایره ای که از اصولگرایی تعریف می کند و فضایی که 7 + 8 برای اصولگرایی در نظر گرفته است، به نظر می رسد مانع از فراگیری کامل همه سلایق اصولگرایی می شود.  فکر می کنم اگر با همین روند پیش رود، وحدت به معنای اینکه فقط یک لیست منتشر شود دست یافتنی نباشد؛ اما برای اینکه به چند شاخه تقسیم شویم، لازم است زمان بیشتری پیش رود تا ببینیم چند شاخه در اصولگرایی ممکن است به وجود بیاید.

با این شرایط شما فکر می کنید احتمال حضور اصلاح طلبان در عرصه انتخابات پایین خواهد بود؟

ببینید الآن موضع اعتراض گونه خود اصلاح طلبان و رد صلاحیت احتمالی برخی از چهره های آن ها توسط دستگاه های نظارتی  همچون شورای نگهبان به دیلیل نقشی که در فتنه داشتند به نظر می رسد لااقل حضور جدی ای نخواهد بود؛ حضور جدی به معنای اینکه بتواند یک رقیب هم وزنی برای اصولگرایان در صحنه انتخابات بوجود بیاید. اما اگر ایجاب کند که اصولگرایان با یک رقیب جدی و یک تهدید جدی روبرو شوند، پس باید به یک وحدتی برسند. پیش بینی نمی کنم حضور اصلاح طلبان بتواند پر رنگ باشد که نگرانی ها و تهدید هایی برای اصولگرایان در صحنه رقابت های انتخابات ایجاد شود تا ضرورت وحدت و یک لیست داشتن عینی و حیاتی شود.

اما از آن طرف نیز خبر هایی به گوش می رسد که اصلاح طلبان در حال سرمایه گذاری بر روی مهره های سفید خود هستند که بتوانند از فیلتر های نظارتی هم به راحتی عبور کنند، بنابر این اگر اصلاح طلبان بتوانند با قدرت در انتخابات شرکت پیدا کنند، آیا باز هم رقابت های درون گروهی اصولگرایان به صلاح خواهد بود و یا اصولگرایان به اجماع و وحدت نیاز دارند؟

البته طبیعی است اگر حضور اصلاح طلبان پر رنگ باشد من هم فکر می کنم وحدت اصولگرایان بسیار حیاتی  و ضروری خواهد بود. به هر صورت اگر همه دلایل دیگر را هم بخواهیم نادیده بگیریم، دلیل گردش زمانی سلایق و ذائقه های مردم وجود دارد؛ چون حالا هشت سال است که دو مجلس با اکثریت قاطع اصولگرایی در راس کار بوده و ممکن است ذائقه رای را مقداری تغییر داده باشد. با توجه به چرخش نوبتی گرایش آراء و اینکه رضایتمندی از عملکرد مجلس هفتم و هشتم نیز به حدی نیست که ادامه اکثریت اصولگرایان را برای مردم دارای جذابیت کرده باشد. کارکردی که دو مجلس اصولگرا در مجلس هفتم و هشتم داشته است، چه از نظر قانونگذاری و به خصوص از نظر نظارتی،  موکلان آن ها را از نظر ایفای نقش قوه مقننه ارضا نمی کند.  بر این اساس ممکن است این تغییر رویکرد در ذائقه مردم وجود داشته باشد. لذا اگر اصلاح طلبان بخواهند به صورت جدی حضور داشته باشند و امکان و زمینه های آن نیز فراهم شود، در این صورت حتما ایجاب می کند که اصولگرایان با وحدت کامل در صحنه انتخابات حاضر باشند. در غیر این صورت داشتن اکثریت در مجلس نهم برای اصولگرایان تهدید می شود.

در این شرایط اگر نیاز به اجماع و وحدت باشد، همانطور که شما اشاره کردید جبهه پایداری به موازات جبهه متحد کمیته های استانی خود را فعال کرده و همایش های استانی خود را ادامه می دهد. این جدایی از جرگه اصولگرایان از کجا منشا می گیرد و چه عواقبی به دنبال خواهد داشت؟

به هر صورت اگر جریان های مختلف اصولگرایی که تا کنون در جامعه کار می کردند اکنون نیز فعال باشند و کار انتخاباتی کنند ولی در نهایت اگر ضرورتی بر داشتن وحدت باشد، با هم جمع شوند، این ها با هم منافاتی ندارد. اما اینکه  این قضایا با چه هدف گذاری صورت می گیرد مهم است. اگر بخش های مختلف اصولگرایی فعالیت هایشان به منظور ایجاد یا بیشتر کردن فاصله باشد ، خوب طبیعتا هر چه بیشتر پیش رود مشکلات را افزایش می دهد اما اگر به معنای تکثر حضور و به این معنا باشد که هم افزایی داشته باشند، می تواند نتیجه مثبت داشته باشد . به نظر من الآن این فرایندی که طی می شود تا کنون خطری نیست، اما اگر بخواهد در ادامه با همان زیاد کردن فاصله ها پیش رود ممکن است در اواخر کار دیگر امکان ایجاد وحدت فراهم نباشد. اما من خودم خوشبینانه به مسئله نگاه می کنم که در صورت بروز یک رقیب و تهدید جدی، اصولگرایان می توانند به وحدت برسند اما دیدگاه های بدبینانه ای هم وجود دارد که حاکی از این است که ممکن است اصلا در ایجاد چنین شاخه هایی یک شیطنت هایی وجود داشته باشد. حالا در موضع گیری های دوستان جبهه پایداری در همایش استان قم نیز یک تفاوت موضع گیری هایی بین خود این اعضا هم مشاهده می شد که ممکن است موجب شود تنش های درونی خود این جبهه مانع از وحدت این جبهه با بیرون از خودشان شود.

به عقیده شما فعالیت فعلی جبهه پایداری خطری را متوجه نخواهد شد، اما همین که این اعضا ساز و کار تعیین شده از سوی جامعتین را رد می کنند ...

نه، رد نکردند ...

چون بالاخره شرط و شروطی را برای جامعتین تعیین کرده اند و برخورد های سلبی با اضلاع دارند؟

ببینید آن ها می گویند جامعتین یک منشوری منتشر کرده است که در این وحدتی که الآن تعریف کرده، آن منشور رعایت نمی شود. تا الآن نگفتند ما آن منشور را قبول نداریم؛ بلکه گفته اند باید به آن منشور پایبند باشند و می گویند این پایبندی وجود ندارد. یعنی یک ایراد و اشکال و نقدی است که هنوز به ریشه مسئله نرسیده است. اگر روزی به آنجا برسد که بگویند ما آن منشور را قبول نداریم یا جامعتین را به عنوان داوران و حکمان آن منشور قبول نداریم، آن موقع دیگر آن اشکالی که شما می گویید به وجود می آید. اما فعلا در حال حاضر به زبان آورده نشده ...

اما این بخش دومی که شما می گویید صراحتا اعلام شده است. بالاخره منشور از طرف جامعتین طراحی شده و این ساز و کار وحدت هم بر اساس همان منشور و باز هم از طرف جامعتین طراحی شده است. یعنی اگر منشور را قبول داشته باشند در این شرایط حکمیت جامعتین برای تعیین اضلاع را قبول ندارند؟

بله. الآن ایرادشان این است که می گویند آن ضوابطی که خود شما در منشور آورده اید، الآن برخی از آن ها را رعایت نمی کنید . یعنی الآن دایه مهربان تر از مادر شده اند و معتقدند از خود جامعتین به منشور وفادار تر هستند ( با خنده) البته اگر بخواهیم خوشبینانه به این مسئله نگاه کنیم این است که نقد هایی دارند و نقد های دلسوزانه ای هم است مبنی بر اینکه این ضابطه ای که گذاشته شده و منشوری که هست رعایت شود؛ یا اینکه نه، ممکن است شیطنت ها و یا انشعاباتی تلقی شود؛ من الان می گویم تا اینجای کار، ما بنا بر ظواهر امر و بر اساس حرف هایی که زده می شود، نشان می دهد که باید دید خوشبینانه ای نسبت به مسایل داشته باشیم . منتها هر چه مسایل پیش رود و نزدیک تر شویم به زمان انتخابات، موضع گیری ها حادتر می شود و ممکن است در این خوشبینی ایجاد اختلال شود.

آیا به نظر شما ابهاماتی که از سوی جبهه پایداری درباره ساز و کار وحدت مطرح می شود، ابهامات  درست و ظریفی هست؟ یعنی اگر عنوان مردودین فتنه را مطرح می کنند واقعا بحث بر سر مردودین فتنه است یا دارند یکسری تسویه حساب های سیاسی را با رقبای خودشان انجام می دهد؟

ما این مجموعه ای که امروز در 7+ 8 و جبهه ایستادگی و جبهه پایداری و سایر مجموعه های اصولگرا تشکیل شده اند؛ هیچ کدام را مصداق مردودین فتنه تلقی نمی کنیم. این ها به نظر من بهانه گیری یا سوء برداشت و یا تنگ نظری است. اینکه ما بیاییم یک طیف وسیعی از اصولگرایان را در اصولگرا بودنشان، در سهم آن ها از گذشته تا به حال در جریان اصولگرایی، مقابله با جریان فتنه، جریان انحرافی و ... بخواهیم که برچسب مردودین فتنه بزنیم، آنقدر دایره اصولگرایی را تنگ می کنیم که دیگر آن موقع فراگیری برای آن وجود ندارد که نیاز به وحدت داشته باشیم. یعنی اینکه ما بیاییم همه اضلاع اصولگرایی را با یک برچسب هایی حذف کنیم دیگر اصولگرایی می شود یک هسته محدودی که وحدت داشتن و نداشتن آن خیلی فرق نمی کند.

این را شما تنگ نظری و بهانه گیری تعبیر می کنید اما برخی از تحلیل گیران این موضوع را تجارت سیاسی می دانند با فتنه...

ببینید، اگر می گویم تنگ نظری و تسویه حساب هایی که مد نظر است، این برداشت هم از آن می شود. خود به خود وقتی که یک مجلس را در نظر بگیریم و بخواهیم سهمی از قدرت را در کشور به طیف محدود تری اختصاص دهیم ، یعنی سهم آن طیف بیشتر از بقیه می شود. اگر کسب و کار را بخواهیم بردن سهم بیشتر در نظر بگیریم می تواند همچین معنایی هم داشته باشد. بالاخره مثل این می ماند که اگر یک پدری فوت کرده هر چه تعداد اولاد کمتر باشد سهم ارث آن بیشتر می شود. حالا اگر یک فرزندانی به پدر و مادر به این دید نگاه می کنند که بچه کمتری داشته باشد تا سهم بیشتری داشته باشد این یک نوع کاسبی و کسب و کار تلقی می شود. اگر واقعا داشتن قدرت  در انتخابات پیش روی قوه مقننه را بخواهند با این دید نگاه کنند که کرسی های بیشتری را در اختیار بگیرند، آن هم از طریق حذف دیگران و بردن سهم بیشتر، این می تواند کسب و کار تلقی شود.

اینکه بعضی می خواهند بگویند حرکت 9 دی تنها برای ما، محصول کار ما و اختصاص به گروه ما دارد حرکت ناپسندی است. در آن حرکت 9 دی به صورت شاخص، بسیاری از کسانی حضور داشتند که امروز جزو این گروه نیستند و جزو اضلاع دیگر اصولگرایی تلقی می شود. اگر بخواهیم به صورت شفاف بگوییم، معلوم است که همه آن ها حضور داشته اند اما نباید با حرکت 9 دی به صورت مصادره کردن برخورد کرد. حتی مقابله با فتنه و موضع گیری در برابر فتنه را به کالا و یا محلی تبدیل کنند برای اینکه که از طریق آن تبلیغات کنند و کسب و کاری داشته باشند و از قبل آن برای خودشان کسب وجهه کنند. این بی انصافی نسبت به زحمات و هزینه هایی که دیگران نسبت به این معضل و مشکل پرداخت کردند، صورت گرفته است و هم اینکه مقداری خودخواهی است.

درباره رقیب اصولگرایان صحبت شد. آیا جریان انحرافی را هم می توانیم در این دایره قرار دهیم و در حال حاضر جریان انحرافی چقدر قدرت عمل برای حضور در انتخابات دارد؟

برخورداری جریان انحرافی از یکسری اهرم های قدرت اجرایی در حال حاضر بیشترین امکانی است که برای این جریان به وجود آمده است و ما این را نباید دست کم بگیریم. همین اواخر اخباری مبنی بر تغییر و چینش در رده های فرمانداران و استانداران و بخشداران افرادی که هماهنگ و تحت امر نباشند شنیده می شود. به هر صورت وزارت کشور برگزار کننده انتخابات است و می توانند تاثیر داشته باشند. این ابزار، به اضافه ابزار مالی وسیع و نامحدودی که این جریان می تواند در اختیار داشته باشد عوامل مهمی است که وزن جریان انحرافی را می تواند افزایش دهد. یعنی برخورداری از قدرت و ثروت در این مقطع فعلی انتخابات برای جریان انحرافی یک توانایی ایجاد می کند که ممکن است بتواند به عنوان یک تهدید جدی وجود داشته باشد. به نظر من این موضوع نباید دست کم گرفته شود؛ هرچند فکر کنیم از پایگاه مردمی برخوردار نیستند اما این به معنای آن نیست که  کاندیداهای آن ها کاملا تابلو باشد و مردم بدانند اگر به این کاندیدا رای می دهند دارند به جریان انحرافی رای می دهند. جریان انحرافی این تدبیر و روش را به کار خواهد گرفت که در مواردی که پایگاه مردمی نسبت به این تابلو وجود ندارد، از این تابلو استفاده نکنند و به صورت غیر آشکار بتوانند نماینده خودشان را به رای مردم برسانند.

پرهیز از حلقه قدرت و ثروت را مقام معظم رهبری نیز به صراحت در سفر به کرمانشاه بر آن تاکید داشتند؛ اما چینش های انتخاباتی اخیر مقداری محل نگرانی شده است؛ تغییر ناگهانی فرمانداران و استانداران در مقطع فعلی چه پیامی را به دنبال دارد؟

این مسئله جدی است و شاید هم نقیصه سیستم انتخاباتی ما است که وزارت کشور به عنوان جزئی از دولت مجری انتخابات است. این موارد ساختاری است که حتی با قوانین فعلی نیز قابل تغییر است. ما حتی در این مسئله در موضع اتهام هستیم که دولتی که خودش ذینفع است، خودش هم برگزار کننده انتخابات است. مثل اینکه به کاپیتان تیمی که در زمین بازی می کند بگوییم تو داور هم باش! بنابر این  باید این موضع اتهام را برطرف کنیم. این اشکال الآن وجود دارد. حداقل تا قبل از اینکه این قانون اصلاح شود و یا برای انتخابات مرجع اجرایی مستقل تر و بی طرف تری را تعیین کنیم باید از یک سیاست هایی پیروی کنیم. مثلا از چند ماه قبل از انتخابات کلا این تغییر و تحولات متوقف شود تا بعد از انتخابات و بدنه وزارت کشور، مگر در موارد خاص و ضروری که اتفاق می افتد، ثابت باشد. دیگران هم نگران نباشند که اگر فرماندار، بخشدار و یا استانداری بخواهند در انتخابات بی طرف باشد، فورا او را تعویض کنند یا با آن برخورد کنند. اگرچه مکانیزم مطئمنی هم نیست و ممکن است کسانی که نافرمانی می کنند را بعد از انتخابات تعویض کنند اما حداقل در مقطع انتخابات می تواند مسکن باشد.

نکته مهم دیگر مواضع جبهه پایداری است آنها به عنوان یک هشدار باید مرزبندی خود را با انحرافیون شفاف کنند.  تناقضی که باعث می شود این شفافیت را نداشته باشند نیز این است که به هر حال جبهه پایداری همان مجموعه و افرادی هستند که در یک مقاطعی حمایت های غیر معقولی از دولت داشتند؛ یا همین حضور و نفوذ جریان انحرافی در دولت را چند سالی لاپوشانی و پنهان کردند و نخواستند قبول کنند؛ طبیعتا الآن سخت است که بخواهند نسبت به اشتباه گذشته خیلی شفاف موضع بگیرند. همین سوابق این آدم ها باعث می شود که این مشکلات هم به وجود بیاید. ولی به نظر هم می رسد که جبهه پایداری برای رفع این ابهام و اثبات صداقتشان باید خیلی صریح تر، شفاف تر و روشن تر نسبت به جریان انحرافی مواضع خودشان را مشخصا اعلام کنند و برائتشان را از این جریانی که به ذعم تئوریسین های جبهه پایداری انحرافشان از فتنه هم بزرگتر است، اعلام کنند.. تئوریسین های جبهه پایداری بیش از بقیه از این حرف را زده اند که فتنه ای بزرگتر از فتنه قبل و فراماسونر و ... اما حالا اگر واقعا چنین چیزی هست، دلیلی ندارد که از این شفافیت فرار کنند. به نظر می رسد باید خیلی روشن تر موضع خودشان را نسبت به جریان انحرافی اعلام کنند.

شما به تفاوت موضع گیری اعضای جبهه پایداری در همایش استانی قم اشاره کردید، اما از طرف دیگر یک نوع ریزش در نیروهای حامی این جبهه به چشم می خورد؛ همانطور که آیت الله مصباح یزدی در دیدار با تعدادی از اعضای کمیته وحدت اعلام کرده اند که لیدر جریان پایداری نیستند و تاکید داشتند به حرکت آن ها در قالب وحدت. و یا سخنان صفار هرندی و بخش دیگری از اعضا و حامیان آنها.

یکی از دلایل عمده این داستان شکل گیری عجولانه جبهه پایداری بود؛ یعنی جبهه پایداری با تعجیل و شتابزده شکل گرفته است، لذا یک همگونی فکری میان خود به وجود آورندگان و سازمان دهندگان این جبهه وجود ندارد. قطعا در خود این مجموعه ای که شتاب زده دو رهم جمع شده اند، به مرور زمان اختلاف نظر هایی که ریشه ای هم هست بروز خواهد کرد و باعث این ریزش ها خواهد شد. مسئله بعدی مرز بندی نداشتن با جریان انحرافی است. بالاخره به دلیل ممزوج بودن جریان انحرافی با دولت، حمایت از دولت در کنار برائت از جریان انحرافی امکان پذیر نیست؛ منظور از حمایت دولت، حمایت سیاسی و طرز تفکر دولت است، ولی حمایت از قوه مجریه که امور کشور را انجام می دهد و باید هم از آن حمایت و پشتیبانی شود، نیست. از این نظر خوب وظیفه همه این است که به دولتی که امور را در دست دارد کمک کنند؛ اما این به معنی تایید جریان فکری دولت نیست. دولت الآن به عنوان یک حزب یک موضعی دارد و به عنوان قوه مجریه یک موضع دیگری. به عنوان قوه مجریه که دولت مسئول مملکت است و همه باید همکاری کنیم و دولت را کمک کنیم. اما به عنوان یک جریان فکری - سیاسی که نقش یک حزب را بازی می کند، جای نقد دارد و در صورتی که از مسیر خارج شود،  وظیفه ای برای حمایت از آن نیست.  منظور از دولت، هیات دولت نیست، بالاخره ممکن است وزرایی باشند که موضع سیاسی ندارند و کارشان را انجام می دهند، رئیس دولت الآن به عنوان لیدر یک حزب هم در کشور عمل می کند و این لیدر این حزب الآن طرز تفکر و مشی و جریان سیاسی مورد نظرش همانی است که جریان انحرافی تبیین می کند. ما باید میان این تفکیک قائل شویم. دوستان در جبهه پایداری بعضا این را با هم قاطی می کنند، یعنی می آیند می گویند ما از رئیس جمهور حمایت می کنیم و کارهای زیادی انجام شده است. الآن کسی منکر که دولت زحمت کشیده و کار کرده و یا نکرده، نیست. ما الآن داریم بر روی طرز فکر، یک تز سیاسی و یک نظریه برای اداره کشور و مدیریت بحث می کنیم که رئیس دولت که نماینده این طرز فکر است، اصلا با جریان انحرافی تفکیک پذیر نیست.

اما جبهه پایداری میان مواضع سیاسی دولت و جریان انحرافی تمایز قائل می شوند؟

بار ها خود رییس دولت می آید اعلام می کند که حرف این ها حرف من است، بعد ما بیاییم بگوییم نه، تو داری اشتباه می کنی! مگر کسی که خودش دارد با زبان گویا و چشم باز می گوید من این جریان، فکر، شخصیت و آدم را قبول دارم و حرف این، حرف من است، حالا ما می خواهیم بگوییم این حرف شما نیست؟ چه اصراری داریم؟ می خواهیم موضعی که آگاهانه بیان می کند را بگوییم اینطوری نیست؟ این دوستان بعضا اصرار بر این مسئله دارند و به نظر من شاید منشا این اشتباه همین است که شخصیت حقوقی دولت را  با شخصیت حقیقی و خط مشی سیاسی و طرز تفکر رییس دولت و تیم همراهش با هم قاطی می کنند.

اجازه بدهید به مسایل جبهه ایستادگی هم بپردازیم، الآن شرایط جبهه ایستادگی به چه صورت است و چه اقداماتی برای ورود به انتخابات انجام می دهید؟

ببینید جبهه ایستادگی در این مقطع دو رسالت برای خودش قائل است. از پیش از بحث های انتخاباتی، جبهه ایستادگی بر مبنای این تفکر ، به خصوص در صدور قطعنامه های تحریم به وجود آمده است که ما با دشمنانمان وارد فاز های جدید از تقابل می شود. حالا با شکل تحریم اقتصادی و تشدید آن و ممکن است با گام ها بعدی هم مواجه شود. شما می بینید اخیرا دو سه پرونده جدید برای ما به شورای امنیت می برند، اتهام ترور سفیر عربستان، بحث حقوق بشر و پرونده هسته ای با نگرش جدیدی که اتهام مسیر نظامی می زنند. جبهه ایستادگی بنا دارد که برای مقابله در مقابل این هجمه ای که تشدید می شود و ابعاد جدید تری پیدا می کند، باید ایستادگی کرد،  اما خوب طبیعی است وقتی یک جریان سیاسی و فکری در جامعه با این نیت به وجود می آید طبیعتا نمی تواند در شکل گیری نهاد های مسئول در کشور بی تفاوت باشد. برای تحقق آن اهداف باید در نهاد های حاکمیتی نقش داشته باشد. لذا در این انتخابات نیز جبهه ایستادگی باید ایفای نقش کند و اولویت اول آن نیز بالا بردن مشارکت مردمی است، به دلیل اینکه خود مشارکت بالای مردم یکی از بهترین روش ها مقابله با سناریوهای دشمن است. شاهد بودیم که میزان مشارکت مردم در انتخابات در تصمیم گیری های دشمن تاثیر داشته است. نکته دوم اینکه ما طرفدار به وجود آمدن یک مجلس کارآمد و اصولگرا هستیم و هر دوی اینها را می خواهیم با هم باشد. نبودن کارآمدی برای مجلس اصولگرا اصلا نفعی ندارد و ما باید مجلسی داشته باشیم که کارآمد باشد و بتواند نواقص مجلس هفتم و هشتم را برطرف کند. لذا اصرار داریم که همه نیروهای اصولگرا این هم افزایی را داشته باشند و بتوانند در قالب یک وحدتی با نگرش شایسته سالار و کارآمدی به مجلس داشته باشیم.

آیا مذاکرات شما با آیت الله مهدوی کنی پس از مجلس خبرگان رهبری نیز ادامه داشته است؟

مذاکرات مستقیم که مسئولان جبهه با ایشان داشته باشند، نه. اما مذاکرات با واسطه و ارتباط هایی در این زمینه با بعضی از اعضای جامعه روحانیت که عضو هیات داوری و نظارت اصولگرایان هم هستند داشته ایم و فکر می کنیم که به آیت الله مهدوی کنی و یزدی هم منتقل می شود. شما دیده اید در بعضی مقاطع نسبت به جبهه پایدرای موضع گیری هایی هم داشته اند که تاثیر پذیر از همین ارتباطات است. ما همه تلاشمان را خواهیم کرد که این هماهنگی برقرار شود.

با توجه به غیبت اعضای جبهه پایداری، آیا برای حضور نماینده جبهه ایستادگی در کمیته وحدت مذاکراتی داشته اید؟

بله، این مورد را هم پیگیری می کنیم و منتقی شده نیست تا نماینده مشخص و معینی هم در 7 + 8 داشته باشیم.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها