به گزارش پایگاه 598، بابازادهمقدم در این سرمقاله آورده است:
رویکردها و روندها در برابر استیضاح وزیر علوم عمدتا ناشی از غرور جوانی
دولت و خامی و بیتجربگی جریان سیاسی است که پیش از این تابلوی خود را
«تدبیر» معرفی کرده بود.
آشکارا و در طول یکماه گذشته بارها و بارها اعضای مختلفی از جریان
سیاسی نزدیک به دولت، نمایندگان ملت و صاحبان آرای اعتماد به وزیر علوم را
با ادبیاتی تهدیدآمیز خطاب قرار دادهاند که بدون شک مظهری از بیاخلاقی
مفرط و بیادبی به شمار میآید.
دولتی که مدعی رواج اخلاق توأم با احترام در جامعه است و اساسا مبنای مزیت
خود نسبت به سایر رقبایش را در سخن گفتن مودبانه و حکیمانه توصیف میکرد،
هماکنون به رویههایی ناهنجار و بیمحابا گستاخانه علیه نمایندگان ملت روی
آورده است.
اما مشکلات نمایندگان مردم با وزیر علوم از آنجا ناشی میشود که جریان فتنه
نفوذ یافته در دولت حسن روحانی که ناشی از گروههایی همچون جبهه مشارکت،
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و بعضا برخی عناصر حزب کارگزاران سازندگی
است، بر استفاده سازمانیافته از دستگاههای متولی فرهنگ و آموزش برای
پیشبرد رویکردهای غربگرایانهای همچون دوره محمد خاتمی تمرکز دارند.
این گروهها با هدف سازماندهی جریانهای فکری از کار افتاده و منسوخ قبلی
که به دلیل برخی رویههای نامتعارف به تاریخ پیوستهاند و همینطور بازسازی
کانونهای تولید گفتمانی که به شکلگیری مجلس ناهنجار و نظامستیز ششم
منتهی شد و همچنین از دل آن پدیدههایی همچون «اکبرگنجی» تولد یافت،
نیازمند حفظ سلطه مدیریتی بر دستگاه آموزش عالی کشورند. رویکرد دیگر حفظ
«مافیای هیات علمی» در دانشگاهها خصوصا دانشگاههای مهم در موضوع توسعه
علوم انسانی است. دانشگاههایی که در دولت قبلی تا حدی در معرض بازسازی و
تغییر رویکرد قرار گرفتند اگر چه دولت قبل نیز موفقیتی برای مهار این
گروهها نیافت اما کماکان وابستگان به این طیفها تلاش کردند برنامههای
ابلاغی رهبر حکیم انقلاب درباره اسلامیسازی علوم انسانی را تحتالشعاع
قرار داده و نسبت به آن دست به طراحی جریانهای خنثیکننده بزنند. مهمترین
موضوعی که وزیر علوم را در آستانه استیضاح قرار داده است و خشم و حرکت
یکپارچه جریانهای تندرو اصلاحطلب را برانگیخته است، حفظ تریبونهایی است
که از گفتمان التقاطی و ترجمهای غرب در ایران حمایت میکنند. برخلاف آنچه
دوستان دولت به روی دستها گرفته و آن را فریاد میزنند، یعنی برگرداندن
اساتید بازنشسته و دانشجویان فعال در فتنه و اغتشاشها و همچنین بحث کذایی
بورسیههای تحصیلی در مقاطع عالی، اصل مطلب هراس این جریان گفتمانی از تسلط
فرد دیگری بر عالیترین دستگاه آموزش عالی است، چون خبر دارند گزینههای
احتمالی دیگر حاضر به اجرای برنامهها در سطح وزیر فعلی نیستند.
اگر چه نباید از یاد برد نحوه انتصابها نیز صرف نظر از موضوع روبنایی
استفاده از برخی افراد مسالهدار و فعال در فتنه 88 حاوی نکات عمیقتری نیز
هست اما اولویت مجلس در پرداختن به موضوع استیضاح نه ترس از ایجاد ناامنی
در دانشگاهها طی کوتاهمدت که باید متمرکز بر ایجاد تنشهای تربیتی
بلندمدت و تربیت نسل با الگوهای دگرگونکننده خارجی و غربگرا باشد که این
همان هدف اصلی ابقای کسانی چون فرجیدانا در وزارت علوم است.
انتصاب در بخشهای ورزش و جوانان، آموزش و پرورش و گردشگری نیز از همین
الگوها پیروی کرده است. در واقع تندروهای اصلاحطلب اینبار به جای پرداختن
به مشاغل پرسود نان و آبدار، تلاش و قدرت خود را در حوزههای فرهنگی و
تربیتی سازماندهی کردند تا بتوانند وضعیت آتی کشور را با ایجاد دگرگونی
عمیق در فهم، آگاهی و اندیشه مدیریت کنند. مجلس شورای اسلامی امروز مامور
است از آینده اندیشهای و فکری جمهوری اسلامی و ایران عزیز دفاع کند.
فراموش نکنیم روزی در همین کشور اصلاحطلبان از رامین جهانبگلو در وزارت
آموزش و پرورش برای تالیف جزوههای آموزش شهروندی و مدرن برای کودکان
مدرسهای بهرهبرداری میکردند و نباید از یاد ببریم در پوشش همکاریهای
فرهنگی با یونیسف عملا دولت اصلاحات به دام برنامههای فرهنگی بهائیان وارد
شد و بسیاری از مصادیق دیگر که در حوصله این نوشتار نمیگنجد.
خط اصلی، مقابله فرهنگی و بلندمدت و ایجاد یک ساختار روانی متفاوت در
شهروندان است. این برگ برندهای است که اصلاحطلبان تندرو به پشتیبانی و با
تشویق جریان روشنفکری به هیچ عنوان از آن چشمپوشی نخواهند کرد.
نباید فراموش کرد حتی اگر فرجیدانا خودش را در صحن به دار نیز بیاویزد هم
اصل بر استیضاح و خداحافظی وی با سمت وزارت در عالیترین مجموعه مدیریتی
آموزش عالی کشور است. موضوع جایگزینی نیز مشکلی است که آقای روحانی شخصا
مسؤولیت دارد تا آن را رفع و رجوع کرده و به گزینهای روی خوش نشان دهد که
این تجربه را 3 ماه بعد تکرار نکند. طبیعی است که گزینههایی از این جنس
محکوم به استیضاح در مجلس هستند.