به گزارشپایگاه 598، آذري در
گفتوگو با "ورزش سه"، درباره دعوت محسن مسلمان به تيم اميد مي گويد: من
در هفته گذشته هم با آقاي کفاشيان صحبت کردم ما بايد سيستماتيک عمل کنيم.
در رابطه با محسن مسلمان هيچ کس به ما نامه اي نزده، اين روش درستي نيست که
اگر بازيکن ما را مي خواهند به خودش زنگ بزنند. فدراسيون بايد به ما نامه
بزند تا ما با سرمربي هماهنگ کنيم و بعد در هيات مديره تصميم بگيريم که در
زمينه اين دعوت چه تصميمي گرفته بشود ضمن اينکه محسن مسلمان ستاره تيم
ماست و رقم بالايي هم از ما گرفته و نمي شود او را در يکي از حساس ترين
مقاطع فصل به اين سادگي از دست بدهيم.
مديرعامل ذوبآهن درباره
تغيير استراتژي تيم اميد و دعوت از بازيکنان مسن تر براي بازي هاي اينچه
اون مي گويد: من دقيقا نمي دانم که آيا داستان تازه اي اتفاق افتاده و
اين استراتژي را چه کسي داده، اما با محسن مسلمان که صحبت کردم او گفت اين
نظر کيروش است. من مي خواهم بدانم کيروش در حال حاضر چه کاره اين فوتبال
است؟ آيا او سرمربي تيمملي ماست يا نيست؟ رئيس فدراسيون است يا نيست؟
چرا بايد درباره استراتژي تيم اميد اينقدر ناگهاني تصميم بگيرند؟
آذري
سپس به بازي حساس دو تيم پرسپوليس و ذوبآهن در هفته سوم ليگ اشاره مي
کند و مي گويد: بازي تيم هاي شهرستاني مقابل پرسپوليس هميشه ويژه است و ما
انگيزه خاصي براي اين مسابقه داريم. بچه هاي ما قطعا بهتر از بازي هاي
قبلي به نمايش خواهند داد و ما اميدواريم اين مسابقه را ببريم. اين بازي با
توجه به رقابت بين علي دايي و يحيي گلمحمدي هم جذاب تر هم هست، اين دو با
هم بحث حيثيتي دارند و قطعا هر دو جوري تيمشان را مي چينند که در زمين
فاتح بازي بشوند. اين دو مبارزات خوبي را پشت سر گذاشته اند و از اين به
بعد هم نبردشان ادامه خواهد داشت؛ مادامي که يحيي و علي در فوتبال هستند
...
اما سوال بعدي ما درباره نسبت فاميلي او با عليرضا رحيمي
مديرعامل باشگاه پرسپوليس است، آذري مي گويد: من افتخار مي کنم شاگرد
عليرضا رحيمي هستم و مديريت را از او ياد گرفته ام، نه تنها من که خيلي از
ورزشکان دهه 60 اصفهان. جدا از هر گونه نسبتي که ما با هم داريم آقاي رحيمي
باعث سربلندي ما بوده و من اميدوارم هميشه موفق باشد.
آذري در پاسخ
به اين سوال که آيا ممکن است در صورت پيروزي ذوبآهن رحيمي برکنار بشود،
مي گويد: من حق ندارم در مورد ساختار حقوقي و اداري باشگاه پرسپوليس حرف
بزنم در عين حال اجازه ندارم به اين مسائل فکر کنم. ما فقط بايد تلاش کنيم
براي پيروزي. اين چيزي که شما مي گوييد براي ما هم هست و من هم ممکن است
بعد ازيک باخت عذرم خواسته بشود. البته شرايط خوبي در تيم ما حاکم است و از
لحاظ مالي هم از همه تيم ها جلوتر هستيم. بچه ها 30درصد قراردادشان را
گرفته اند و با حاشيه امنيت مناسبي وارد اين بازي خواهيم شد. اين را هم
بگويم که پرسپوليس هميشه پرسپوليس است و به نظر من بازيکنان هم براي دفاع
از سرمربي و مديرعاملشان براي جنگ به زمين مي آيند و احتمالا بازي
پرسپوليس ـ ذوبآهن يکي از زيباترين مسابقات آغار ليگ خواهد شد.
سوال
بعدي ما از آذري درباره پيام صادقيان است، آذري مي گويد: در سال 1383 يک
روز يک پسر کوچک با مادرش به دفتر ما آمد و آقاي ياوري گفت اين پيام
صادقيان است بازيکن تيم نونهالان، ما هم او را به چرخه بازيکنان سازي مان
اضافه کرديم و پيام مراحل ترقي تبديل به ستاره فوتبال شد. البته زماني که
صادقيان به تيم بزرگسالان آمد من اينجا نبودم ولي چون او را بزرگ کرده ام و
روحيه و ساختار خانوادگي اش را مي شناسم اعتقاد بر اين است که در برخورد
با او بايد مسائل وي را ريشه يابي کرد.
آذري ادامه مي دهد: بايد از
خودمان بپرسيم پيام از چه چيزي ناراحت است؟ البته اين بازيکن اشتباهاتش را
مي پذيرد و تاوان اين کار را هم مي دهد ولي به ر حال او سرمايه اي براي
فوتبال ايران است و ما نبايد با دست خودمان اين بازيکن بااستعداد را نابود
کنيم و او را به خيل بازيکناني که به سمت موادمخدر رفته اند و ديگر نشد به
حالت عادي برگردند اضافه کنيم. خود من به شخصه حاضرم هر کمکي که لازم است
بکنم تا پيام تغيير کند و در حد يک بازيکن بزرگ ملي کارش را ادامه بدهد .
بخش
پاياني حرف هاي آذري هم درباره مسئله داوري است. آذري مي گويد: ما 2 هفته
است که از داوري متضرر مي شويم، هفته اول گل دوم تيم حريف خطا بود و اين
هفته داور يک پنالتي ما را نگرفت. البته من نمي دانم پنالتي ما گل مي
شد، اما به هر حال اين يک شانس بزرگ براي ذوبآهن بود. جالب اينکه در هفته
اول يحيي گلمحمدي به دليل اعتراض در مصاحبه مطبوعاتي جريمه کردند اما اين
هفته سکوت ما مورد تشويق قرار نگرفته و جايي هم نديديم که داور اشتباهش را
بپذيرد و عذرخواهي کند. ما که مي دانيم آن تصميم و آن نتيجه ديگر تغيير
نمي کند اما انتظارمان اين است که حداقل همانطور که با مربي ما برخورد شده
با داور خاطي هم برخورد شود. يعني اينکه يک جوري برخورد نکنند که آدم فکر
کند اگر داد نزند و فرياد نکنند حقش داده نمي شود.