کد خبر: ۲۴۰۸۹
زمان انتشار: ۱۸:۳۲     ۰۱ آبان ۱۳۹۰
خبرنامه دانشجویان ایران: شماره 67 نشریه هفتگی "خبرنامه کاغذی دانشجویان ایران" منتشر شد و در پرونده ای مبسوط به جنبش فتح وال استریت پرداخت.
 
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، متن این گزارش که با عنوان "ساندیس در تهران، پیتزا در آمریکا"  منتشر شده است در ذبل می آید:
  خبرنامه دانشجویان ایران: شماره 67 نشریه هفتگی "خبرنامه کاغذی دانشجویان ایران" منتشر شد و در پرونده ای مبسوط به جنبش فتح وال استریت پرداخت.
 
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، متن این گزارش که با عنوان "ساندیس در تهران، پیتزا در آمریکا"  منتشر شده است در ذبل می آید:
 
رسانه های غول پیکر آمریکایی مردمی که در خیابان «وال» شهر نیویورک تحصن کرده اند را به «پیتزا خوری» مفت ومجانی متهم می کنند تا شاید آنها را از ادامه تجمع در مقابل بزرگترین نمادهای اقتصادی ایالات متحده منصرف کنند.
 
سی‌ان‌ان: از دست پلیـس کاری بر نمی‌آید
 
شبکه خبری سی ان ان طی گزارشی به بررسی سابقه جنبش‌های اعتراضی در آمریکا پرداخته که بر اساس آن بیشتر این جنبش‌ها با سرکوب شدید دولت مواجه شده‌اند.
 
بر اساس گزارش سی ان ان چالشی که جنبش اعتراضی وال‌استریت برای سیاستمداران واشینگتن به وجود آورده، ناظران رسانه ای را غافلگیر کرده است. شگفتی ناظران از این است که چگونه یک جنبش توانسته بدون داشتن رهبری واحد و منسجم و برخورداری از توان اقتصادی بالا برای شناساندن خود، به چنین جایگاهی در بین طبقه متوسط جامعه آمریکا دست یابد. اما تصور اینکه جنبش اعتراضی وال‌استریت یک شبه به وجود آمده باشد، بدون شک تصوری نادرست است. این جنبش تنها یک نمونه از فهرست بلند بالای جنبش‌هایی است که هدفشان تسخیر اماکن عمومی آمریکا بوده است.
 
این گزارش افزود: شرکت کنندگان در جنبش اعتراضی وال‌استریت بر خلاف جنبش‌های پیشین، نه یک هدف واحد، بلکه مطالبات متفاوت و مختلفی مد نظر دارند که این عامل باعث گسترش این جنبش در میان اقشار مختلف اجتماعی مردم آمریکا شده است.
 
این استراتژی برای سیاستمداران سنتی و کهنه کار مطمئناً دیوانه کننده و غیر قابل تحمل است. اما عاملی که موجب تداوم اعتراضات و تقویت هرچه بیشتر جنبش شده این است که دولت به جای بررسی علل و ریشه های بحران پیش آمده تنها به تقاضا برای پایان دادن به اعتراضات بسنده کرده‌اند.
 
پوستر اصلی اعتراضات ضد جنگ در زمان جنگ ویتنام طرحی از ماهاتما گاندی، رهبر فقید هند بود. اما جنبش وال‌استریت هیچ پوستر مشخص و خاصی ندارد. شاید تنها شعار رایج جنبش وال‌استریت این جمله باشد که ما 99 درصد جامعه آمریکا هستیم. نکته ای در این میان حائز اهمیت است اینکه عدم وجود وحدت در خواسته‌ها و مطالبات جنبش اعتراضی وال‌استریت نه تنها برای جنبش یک نقطه ضعف به شمار نمی‌رود، بلکه نقطه قوت و وجه تمایز این جنبش با سایر جنبش‌های اعتراضی مردم آمریکاست.
 
بی بی سی در مورد وال‌استریت چه می‌گوید؟
 
شبکه خبری بی بی سی طی گزارشی از جنبش اعتراضی وال‌استریت این پرسش را مطرح کرد که اقبت اعتراضات وال‌استریت به کجا خواهد رسید؟ بر اساس این گزارش یک معترض به نام مرکوری درباره انگیزه خود از پیوستن به جنبش ضد کاپیتالیستی وال‌استریت را اشغال کنید می‌گوید: «ما از جنبش بیداری شورهای خاورمیانه الهام گرفته‌ایم. آمریکایی‌ها قانونا از حقوقی برخوردارند. اما متأسفانه این حقوق فقط بر روی کاغذ وجود دارد و در سطح جامعه مغفول واقع شده و کمترین توجهی به نیازهای آن‌ها نمی‌شود.» این گزارش افزود: این روزها پارک زاکوتی نیویورک، محل تجمع معترضینی است که در اعتراض به وجود تبعیض و نابرابری اقتصادی گسترده، طی سومین هفته متوالی در مجاورت وال‌استریت، نماد اقتصاد سرمایه داری دست به تحصن و اعتراض زده‌اند. سوفی یکی دیگر از معترضان می‌گوید، به اینجا آمده تا اعتراض خود را نسبت به اعدام تروی دیویس، زندانی سیاه پوست آمریکایی، که پرونده‌اش با علامت سؤال‌های جدی مواجه بود، نشان دهد.
 
ویل استرلا می‌گوید، این انقلابی است که متعلق به یک نسل از آمریکایی‌هاست. برایان فیلیپس، یکی از اعضای سابق نیروی دریایی آمریکا که اکنون از کار بیکار شده، می‌گوید، به اینجا آمده تا شاهد اضمحلال فدرال رزرو آمریکا باشد.
 
هر یک از معترضان انگیزه های مختلفی را برای تجمع اعتراضی خود بیان می‌کنند. اما همه آن‌ها در مورد نارضایتی از نابرابری‌های اجتماعی موجود در جامعه آمریکا باهم هم نظرند.
 
برایان فیلیپ، که با یونیفرم نیروی دریایی آمریکا در اعتراضات شرکت می‌کند، می‌گوید: «دولت آمریکا، در تمام طول عمرم به من دروغ گفته و من دیگر نمی‌توانم این دروغ‌ها را تحمل کنم.»
 
بیکاری او را وادار کرده تا از واشنگتن برای پیوستن به معترضان به وال‌استریت بیاید. او می‌گوید: «فقط می‌خواهم با یکی از 700 نفری که یکشنبه گذشته بر روی پل بروکلین دستگیر شده‌اند صحبت کنم و از آن‌ها بپرسم به چه جرمی بازداشت شده‌اند.» بعد از انتشار ویدئویی در یوتیوب در هفته گذشته که یکی از افسران عالی رتبه پلیس را در حال پاشیدن اسپری فلفل به سمت معترضان نشان می‌دهد، نوع برخورد پلیس با متحصنان با انتقادات زیادی مواجه شده است. ویل استرلا بر مسالمت آمیز بودن این اعتراضات تاکید می‌کند، مسئله ای که مورد تایید تمامی معترضان است. اکثر معترضان جوانان زیر سی سالی هستند که مجبورند همزمان با تحصیل، چندین کار نیمه وقت پیدا کنند تا شاید بتوانند هزینه ادامه تحصیلشان را پرداخت کنند. آن‌ها در ایام جوانی، با سختی‌های ناشی از مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند. این جوانان نظامی را که تنها منافع یک درصد از جامعه را تأمین و تضمین می‌کند، نمی‌خواهند. آن‌ها می‌گویند ما 99 درصد از جامعه آمریکا هستیم.
 
این گزارش افزود: جنبش آن‌ها از حقوق تمام مردم جهان در مقابل شرکت‌هایی که جز افزایش سود خود به چیز دیگری نمی‌اندیشند، دفاع می‌کند و از مردم می‌خواهد که برای دفاع از حقوق خود و باز پس گیری آنچه که به ناحق از آن‌ها سلب شده، به پا خیزند. در مرکز پارک زاکوتی، و در بین کیسه خواب‌ها، غذای مجانی توزیع می‌شود. آنکه، دختر 24 ساله ای که در یکی از مجلات محلی کار می‌کند، مشغول پخش غذا در بین متحصنان است. او می‌گوید: «من اقدامات دسته جمعی را دوست دارم. تصمیمی که توسط مردم اتخاذ و عملی می‌شود.» او اضافه می‌کند: «نمی‌دانم تا کی قرار است به این کار ادامه دهیم، اما از اینکه بخشی از یک حرکت برخواسته از متن مردم هستم خیلی خوشحالم.»
 
بر اساس این گزارش پرسشی که مطرح می‌شود این است عاقبت این اعتراضات به کجا خواهد رسید؟ کسی نمی‌داند. اما معترضین می‌گویند که جدیت و تلاش آن‌ها برای پیروزی و رسیدن به موفقیت با فرا رسیدن پاییز، تحلیل نخواهد رفت. سؤال اینجاست که آیا این جنبش که هدف خود را اصلاح نظام اقتصادی ناعادلانه آمریکا قرار داده، می‌تواند به شکل حرکتی سیاسی و سازمان یافته انسجام یابد و در صحنه سیاسی آمریکا حیات خود را تداوم بخشد؟
 
برخی از اتحادیه های مختلف صنفی که در ابتدا تنها از دور نظاره گر ماجرا بودند، اخیراً از جنبش وال‌استریت را اشغال کنید اعلام حمایت نموده‌اند و این می‌تواند نشان دهنده پتانسیل بالای این جنبش برای تبدیل شدن به یک قدرت سیاسی در آمریکا باشد.
 
جس کوپر، معترض 24 ساله امیدوار است که این جنبش بتواند در عرصه سیاسی آمریکا تأثیرگذار باشد. او می‌گوید: «ما به شدت نگران تأثیر‌ها مخرب دخالت لابی های متعلق به شرکت‌های قدرتمند در مراکز تصمیم گیری سیاسی در آمریکا هستیم. جنبش وال‌استریت می‌تواند با ورود به عرصه سیاست، تا حد زیادی جلوی زیاده‌خواهی این لابی ها را بگیرد.»
 
وال‌استریت کجاست؟
 
وال‌استریت «Wall Street» نام خیابان معروفی در محله «منهتن» نیویورک است و به دلیل وجود ساختمان بورس نیویورک به عنوان بزرگ‌ترین بورس جهان از نظر میزان معاملات و حجم مالی نظام سرمایه‌داری به شهرت رسیده است.
 
همچنین بزرگ‌ترین مراکز اقتصادی آمریکا و چند بورس مهم این کشور در این خیابان قرار دارند که می‌توان به بورس نزدیک (NASDAQ)، بورس آمریکا (AMEX)، بورس تجاری نیویورک (NYMEX) و میز بازرگانی نیویورک (NYBOT) اشاره کرد.
 
ماهیت عجیب و سازمانی وال‌استریت در طی قرن 19 میلادی توسعه یافت و در دهه 1840 بیشتر ساکنان این خیابان به دلیل تجمع شرکت‌ها از این محل نقل مکان کردند.
 
این خیابان از لحاظ تاریخی برای آمریکایی‌ها دارای اهمیت است چرا که جرج واشنگتن نخستین رئیس جمهور آمریکا در عمارت فدرال در خیابان وال‌استریت سوگند یاد کرد، همچنین کلیسای تاریخی «ترینیتی» در تقاطع این خیابان و خیابان برادوی قرار دارد.
 
قرن بیستم میلادی اوج شکوفایی اقتصادی وال‌استریت بود به طوری که نحوه برخورد سرمایه داران این خیابان در برابر مقامات آمریکا تغییر کرد و آن‌ها نیز سهمی در تصمیم‌گیری‌های این کشور به خود اختصاص دادند.
 
وال‌استریت به سمبل آمریکا و سیستم اقتصادی این کشور بدل شده است چنان که بسیاری از آمریکایی‌ها آن را به عنوان نماد توسعه تجاری، اقتصادی کشور خود می‌دانند. از این‌رو فرو پاشیدن وال‌استریت جز به این معنا نمی‌تواند باشد که نظام اقتصادی آمریکا یعنی نظام سرمایه‌داری فرو خواهد ریخت. نام وال‌استریت همیشه مکان افراد دارای نفوذ اقتصادی در آمریکا را به ذهن متبلور می‌کند که با اتفاقات اخیر در این خیابان به نظر می‌رسد این بت اقتصادی در حال شکستن است. به عقیده تحلیلگران، اعتراضات وال‌استریت نتیجه مستقیم رکود اقتصادی آمریکاست که از سال 2007 آغاز شد. افزایش بیکاری در جامعه، کاهش دستمزدها و مشکلات فراوان اقتصادی جامعه آمریکا و ناتوانی دولت‌مردان در عمل به وعده‌های خود به همراه سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا، شرایط را به نقطه‌ای رسانده که تحمل آن را برای مردم این کشور غیرممکن ساخته است.
 
تاریخچه جنبش های اعتراضی در آمریکا
 
نخستین نمونه از این جنبش‌ها را می‌توان جنبش «ارتش کوکسی» دانست که در 1894 در خیابان پنسیلوانیای واشینگتن دست به تظاهرات زدند و برای مدت کوتاهی عمارت کنگره را به تسخیر خود در آوردند. این جنبش که توسط جاکوب کوکسی، یک مالک معدن هدایت می‌شد، قصد داشت تا با راه یابی به کنگره و تصویب طرح‌های جاده سازی و سایر طرح‌های ساخت و ساز، معضل بیکاری را در آمریکا ریشه کن کند. در نهایت کوکسی دستگیر شد و جنبش از هم پاشید، اما این جنبش به پایه گذار جنبش‌های اعتراضی این‌چنینی در آمریکا تبدیل شد.
 
پس از گذشت حدود سه دهه از شکست ارتش کوکسی، در ساله‌ای اولیه رکود بزرگ اقتصادی آمریکا، گروهی از کهنه سربازان جنگ جهانی اول، استراتژی مشابهی را برگزیدند. در سال 1932، آن‌ها به واشینگتن آمدند و خواستار پرداخت حقوق معوقه خود شدند. معترضین به دنبال عدم دستیابی به اهداف خود، در مرکز شهر واشینگتن و در کناره رودخانه آناکوستیا دست به تحصن زدند تا شاید با این اقدام دولت را به عکس‌العمل وادارند.
 
این جنبش در 1932 چندان موفق نبود. ارتش آمریکا به فرماندهی ژنرال داگلاس مک آرتور با گازهای اشک آور به تجمع این جنبش یورش برد و محل استقرار آن‌ها را تخریب کرد. اما در سال‌های 1933، 1934 و 1935 وقتی جنبش مجدداً به واشینگتن بازگشت، دولت روزولت به آن‌ها اجازه داد تا در یک پایگاه نظامی در ویرجینیا مستقر شوند. این دوره، آغاز دوره ای جدید برای کهنه سربازان بود و در نهایت کنگره نیز در 1936 پرداخت حقوق معوقه آنان را تصویب کرد.
 
بر اساس این گزارش در دهه 1960 و 1970، زمانی که مخالفین جنگ ویتنام در واشینگتن دست به برگزاری راهپیمایی‌های بزرگ زدند، مقدمات این اعتراضات توسط بازماندگان ارتش کوکسی و جنبش کهنه سربازان تدارک دیده شده بود و اینجا بود که بار دیگر استراتژی تلاش برای تغییر تصمیمات دولت در مورد جنگ با استفاده از تسخیر واشینگتن مطرح شد. مهم‌ترین تلاش برای رسیدن به این هدف در بهار 1971 اتفاق افتاد، زمانی که معترضین در روز اول ماه می، (روز کارگر) تلاش کردند با مسدود کردن خیابان‌ها و پل‌ها، شهر را فلج کنند.
 
معترضین در رسیدن به این هدف ناکام بودند، اما این پیام را به دولت آمریکا منتقل کردند که با ادامه جنگ در ویتنام آمریکا روی آرامش به خود نخواهد دید و مردم تا توقف کامل جنگ از پای نخواهند نشست.
 
ایجاد راه بندان و ترافیک سنگین در خیابان‌های واشینگتن دولت را با چالش جدی مواجه ساخت. تنها در روز اول این اعتراضات 7000 تن از معترضین بازداشت شدند. در روزهای بعدی تعداد بازداشت شدگان چنان افزایش یافت که پلیس با کمبود جا در زندان‌های شهر مواجه شد و تنها گزینه پیش روی پلیس، انتقال بازداشت شدگان به محوطه محصور استادیوم رابرت کندی بود.
 
این ها همه از سپاه قدس اند؟!
 
علیرضا قزوه شاعر متعهد کشور درباره اعتراضات مردمی در آمریکا و تحصن در «وال‌استریت» شعری با عنوان «وال‌استریت و سپاه قدس» سروده که در ذیل می‌آید:
 
این‌ها که ایستاده‌اند در وال‌استریت/ و داد می‌زنند 99 درصد ما/ این‌ها هم از سپاه زده‌اند؟! /یازده سپتامبر هم لابد /کار سپاه قدس بود!/ و کسری بودجه امریکا/ سقوط ارزش آقای اوباما.../حتّی گرسنگی سومالی/ سقوط بورس لندن/کوررنگی سازمان ملل/ و سونامی‌هایی که در راه‌اندازی.../ تمامشان کار سپاه قدس است!/ دمپایی ای که رد شد روزی / از کنار گوش آقای بوش/ کار سپاه قدس بود!/ و مردمی که می‌جنگند در لیبی / تمامشان عضو سپاه زده‌اند!/ جوانان میدان تحریر/ زنان بحرینی/ که خواب شاه عربستان را آشفته کرده‌اند / یک شعبه از سپاه زده‌اند / اسناد ویکی ایکس/ترور مالکم ایکس هم لابد کار سپاه قدس بود/ با این همه /عالی جناب اوباما! / حکایتی‌ست که می‌گوید/ هیچ شیری / موش مرده نمی گیرد/ لااقل م‌ گفتی گاوی/ بوفالویی /پرزیدنت صهیونیستی... /شما که در هالیوودتان/گنجشک را با هواپیما عوض می‌کنید / آدمها را با روبات / غول‌هایی می‌سازید / که هرچه تیر می‌خورند نمی‌میرند / شما که می‌توانید از یک موش مرده / یک شیّاد بسازید / و هر لحظه از دوربین هایتان / یک فاحشه بیرون بیاورید/ می‌توانید از ترکیب کوکائین و کوکاکولا/ جاسوس بسازید/ اماّ / ما هم بیکار نبودیم / گیرم به طنز در نطنز / یا به جد در نجد / عشق را غنی سازی کردیم با عقل / پیوند زدیم شعر را با فریاد/ عالی جناب اوباما!/ با همان دماغ پینوکیویی‌ات/ از زیر دشداشه‌ی شیخ نفت / بیرون بیا لطفا ... / حالا نوبت توست / یا حبیبی... / تکان نخور که منفجر خواهی شد / در زیر کلاه کوچک شیمون پرز! / - انفجار پشت انفجار- / تکان نخور آقای پرز! / که متّصل شده با فیبر نوری / به دمت / بچه‌های سرراهی بالاترین... / و متصل شده‌اند به تو / جرسی‌ها و چرسی‌ها / با تمام تخس‌هایی / که پستان مادرشان را گاز گرفته‌اند / که متصل شده‌اند به تو جیرجیرک‌ها و قورباغه‌ها / و متصل شده است به تو خبرگزاری بی بی سی / با تمام نوه‌ها و نتیجه‌هایش /تکان نخورید! / تمام‌تان در محاصره‌ی سپاه قدس‌اید! / لبخند بزنید / قطعنامه صادر کنید / و شکلک در بیاورید / شما در مقابل دوربین مخفی مردم قرار دارید...
 
اقلیت واقعی؛ محرومین اجتماعی و اقتصادی
 
آیا اقلیتی که خود را 99 درصد می‌داند، در طبقه‌بندی‌های مرسوم پرولتاریا- بورژوازی و یا طبقات سه‌گانه‌ی پایین، متوسط و بالا می‌گنجد؟
 
معترضان می‌گویند: «در وال‌استریت دوباره» دیواری بنا شده که پشت آن مرفه‌ها شادکامند و این طرف 99 درصد مردم عادی هستند که هر روز زندگی به کامشان تلخ‌ترمی شود. حالا 80 سال بعد از آن تلخ کامی‌ها و فراز و نشیب‌های فراوان در اقتصاد جهان، دوباره یک دوره‌ی رکود اقتصادی به وال‌استریت بازگشته، اما معترضانی که می‌خواهند این خیابان را بند بیاورند می‌گویند که بانک دارها و با نفوذان اقتصاد جهان که اکثراً در وال‌استریت رد پایی از آن‌ها یافت می‌شود، به شکل «ناعادلانه‌ای» می‌خواهند که تمام دردسرهای این کسادی را بر دوش 99 درصد مردم عادی بگذارند. به عبارت دیگر، معترضان می‌گویند در وال‌استریت دوباره «دیواری» بنا شده که پشت آن مرفه‌ها شادکامند و این طرف دیوار «99 درصد» مردم عادی هستند که هر روز زندگی به کامشان تلخ‌تر می‌شود.
 
یک فارغ‌التحصیل دانشگاه می‌گوید: «خانواده‌ی من با قرض کردن از دیگران، تلاش کردند تا مرا به جایی برسانند. آن‌ها بیش از 100 هزار دلار خرج تحصیل من کردند. اما اکنون من هیچ آینده‌ی شغلی ندارم. من نیز جزو همان 99 درصد جامعه هستم.» زن جوانی که به عضویت گروه «99 درصد» در آمده نیز می‌گوید: «من دارای مدرک کارشناسی ارشد هستم، اما مجبورم برای تأمین هزینه‌ی زندگی خود و خانواده‌ام، معلمی کنم. همسرم به علت ابتلا به یک بیماری مزمن شغلش را از دست داده است.»
 
اقلیت‌های دروغین
 
اما سؤال این جاست که اکثریت 99 درصد در مقابل چه کسانی قد علم کرده‌اند؟ اقلیت متنفذ و مرفه بورلی هیلز نشین؟ یا دولت‌مردان و اقتصاددانان محافظه کار و لیبرال؟ شرکت‌های بزرگ اقتصادی؟ این اکثریت در مقابل کدام اقلیت قرار می‌گیرد؟ اساساً در طبقه‌بندی اجتماعی امروز - که از طبقه بندی‌های ساده اندیشانه‌ی مارکسیستی فاصله‌ی بسیار گرفته- چه کسی اقلیت است و چه کسی اکثریت؟ آیا اقلیت‌های مذهبی و نژادی همچنان وجود دارند و درگیری اصلی میان آن‌هاست و یا آن که طبقه‌بندی و قشربندی‌های اجتماعی و اقتصادی، خطوط درگیری را تعیین می‌کنند؟
 
اقلیت یهودی
 
شکی نیست که طبقه‌ی مرفه و متنفذ سیاسی و اقتصادی حاکم در آمریکا نسبت دقیقی با صهیونیسم جهانی دارد. اگر چنین نباشد چرا باید پول مالیات دهندگان آمریکایی خرج حمایت از اسراییل شود و آمریکا بیش از همه با تشکیل دولت فلسطین مخالفت کند؟ این همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «حمایت از اسراییل را همین یک درصد می‌کنند. مردم آمریکا انگیزه و علاقه‌ای به حمایت از اسراییل ندارند که پول بدهند، مالیات بدهند، خرج کنند، برای این که بتوانند غده‌ی سرطانی اسراییل، دولت جعلی اسراییل را در یک منطقه‌ای سر پا نگه دارند.»یهودیان همواره در جوامع مسیحی اقلیت بوده‌اند، اقلیتی بد نام که چون در میان خاندان‌های فئودالی، سلطنتی و کلیسایی اروپای قرون وسطی جایی نداشتند، بیش‌تر با عدم فعالیت مفید اقتصادی و نزول خواری شناخته می‌شدند و حاشیه نشین ثروتمند جامعه‌ی مسیحی بودند. اما در قرون جدید و با روی کار آمدن طبقه‌ی بورژوازی که می‌توانست با قدرت صنعتی و اقتصادی خود با ثروت و قدرت خاندان‌های مسیحی رقابت کند، یهودیان وارد عرصه‌ی تولید اقتصادی شدند.
 
در این عصر، مزیت نسبی یهودیان برای خروج از حاشیه و ورود به متن معادله‌های جهانی، اندوختن علم و کسب قدرت صنعتی بود. «تورستین وبلن»، جامعه شناس ستیزگر آمریکایی، مقاله‌ای با عنوان «برتری فکری یهودیان در اروپای نوین» به سفارش سردبیر یک مجله‌ی سرشناس یهودی نوشته که از او خواسته بود تا تحقیق کند که اگر سرزمینی به یهودیان داده شود و در نتیجه‌ی آن، روشنفکران یهودی از محدودیت‌ها و محرومیت‌های ناشی از تعقیب در یک جهان بیگانه رهایی یابند، آیا بازدهی فکری یهودیان فزونی خواهد یافت؟
 
او در این گفتار چنین استدلال کرده بود که دست آوردهای فکری یهودیان از منزلت اجتماعی حاشیه‌ای و تحت تعقیب قرار داشتن آن‌ها در یک جهان بیگانه سرچشمه می‌گیرد و اگر آنان مانند اقوام دیگر، صاحب سرزمین و ملیتی ویژه گردند، سرابه‌های خلاقیتشان خشک خواهد شد. (کوزر: صص 7-386)
 
 
در دانشگاه های آمریکا چه خبر است
 
تصمیم گیرندگان نظام دانشگاهی آمریکا به دلیل کاهش کمک‌های دولتی قصد دارند تا شهریه دانشجویان را در سال تحصیلی آینده دوباره افزایش دادند. افزایش شهریه دانشگاه‌ها در دوران رکود اقتصادی دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا را به شدت نگران کرده است. شهریه کالج‌ها و دانشگاه‌های امریکا در چند سال اخیر رشد بی‌سابقه‌ای داشته است و هر سال هم بیشتر می‌شود به طوری که همه ساله به تعداد جوانانی که به علت زیاد بودن شهریه نمی‌توانند درس بخوانند افزوده می‌شود.
 
گزارش سالانه دانشگاه‌ها و کالج‌های امریکا حاکی از آن است که دانشجویان دانشگاه‌های دولتی در سال به طور میانگین مبلغی در حدود 25 هزار دلار و دانشجویان دانشگاه‌های خصوصی نیز باید برای شهریه به طور میانگین مبلغی حدود 50 هزار دلار برای ثبت‌نام داشته باشند.
 
تری‌هارتل، معاون ارشد رئیس‌جمهور آمریکا در امور آموزشی در این‌باره گفت: «همه بخش‌های اقتصاد آمریکا تحت فشار است و آموزش از این قاعده مستثنا نیست». افزایش شهریه‌ها که بیش از همه در کالیفرنیا، فلوریدا و نیویورک گزارش شده بیش از یک سوم دانشجویانی که موفق به دریافت کمک مالی نشده‌اند را با مشکل جدی مواجه کرده است.
 
گزارش‌ها حاکی است بودجه دانشگاه‌ها نسبت به سال گذشته میلادی 4 بیلیون دلار کاهش داشته است که در نتیجه حدود دو ‌سوم دانشجویان دوره کارشناسی برای ادامه تحصیل زیر بار قرض رفته‌اند.
 
آمارها حاکی از آن است که تعداد زیادی از دانشجویان آمریکایی به علت افزایش هزینه‌های تحصیلی در کشورشان برای ادامه تحصیل به کانادا رفته‌اند. این دانشجویان در کانادا در مقایسه با آمریکا هزینه بسیار کمتری را برای تحصیلات دانشگاهی می‌پردازند. دانشجویان آمریکایی بر این عقیده‌اند که دانشگاه‌های کانادا کیفیت بسیار بالایی دارند و در عین حال هزینه بسیار کمتری نسبت به دانشگاه‌های آمریکایی دارند. بیش از ۹۰۰۰دانشجوی آمریکایی در دانشگاه‌ها و کالج‌های کانادا به تحصیل مشغول شده‌اند. تنها در دانشگاه مک‌گیل در مونترال تعداد دانشجویان آمریکایی در ۵سال گذشته ۲۲درصد افزایش داشته و دانشگاه دالهوزی در سال جاری ۱۴درصد بیشتر از سال پیش درخواست پذیرش از اتباع آمریکا دریافت کرده است.
 
با وجود اینکه شهریه دانشگاه‌های کانادا برای غیر کانادایی‌ها در مقایسه با شهریه ای که ساکنین این کشور می‌پردازند، بسیار گران‌تر است اما هنوز هم این رقم ده‌ها هزار دلار ارزان‌تر از شهریه دانشگاه‌های خصوصی آمریکایی است و تنها با رقم شهریه کالج‌های دولتی آمریکایی برای افراد محلی قابل مقایسه است.
 
از طرفی هم 65 درصد از دانشجويان كارشناسي ارشد و دكتري كه در بزرگ‌ترین دانشگاه‌هاي آمريكا به تحصيل در زمينه‌هاي مختلف علمي و رياضيات مشغولند، آمريكايي نيستند، اما اكثريت قريب به اتفاق آنان آمريكا را به عنوان محل زندگي خود برمي‌گزينند، از همين رو اين ايالات متحده است كه بيش از همه، به بهره‌برداري از تجربه علمي اين دانشجويان مي‌پردازد و اگر آمریکا از پس این بحران جدی اقتصادی برنیاید، ممكن است دانشجويان خارجی و به خصوص هندي‌ها و چيني‌ها با توجه به وضعیت اقتصادی کشورهایشان تصمیم بگیرند تا به كشورهاي خود بازگردند، که در این صورت موقعیت آمريكا با چالش‌های جدی روبرو خواهد شد، سناريويي كه انديشمندان بزرگ آمريكا را به وحشت انداخته است.
 
از آنجایی هم که بحران اقتصادی و بیکاری در آمریکا شدت یافته است، موقعيت‌هاي شغلي براي افراد تحصيل كرده خيلي كمتر از موقعيت‌هاي شغلي براي افراد بدون تحصيلات دانشگاهي است. بررسی نیویورک تایمز از اطلاعات به دست آمده از وزارت کار آمریکا نشان می‌دهد تعداد فارغ‌التحصیلان 25 تا 34 ساله ای که در مشاغلی مانند رستوران‌ها، خدمات حمل غذا، و بارها مشغول به کارند از سال 2008 تا سال 2009 در حدود 17 درصد افزایش یافته است، در حالی که میزان استخدام در پمپ بنزین‌ها، دلالی نفتی، فروشگاه های غذا و نوشیدنی‌های الکلی و رانندگان تاکسی و لیموزین نیز تا حد قابل توجهی افزایش یافته است.
 
دانشگاه‌هاي انگلستان كه وضعيت به مراتب اسفناك تري نسبت به دانشگاه‌هاي آمريكايي دارند.
 
بنا به طرح دولت شهريه دانشگاهي بايد از سال 2012 افزايش يابد. در ادامه دست و پا زدن‌هاي دولت انگلستان براي كاهش هزينه‌ها، دانشگاه‌هاي انگلستان اجازه يافته‌اند از دانشجويان انگليسي تا ۹هزار پوند در سال شهريه بگيرند كه تقریباً هزينه‌ تحصيل به يكباره 3 برابر افزايش يافته است. سال گذشته ميانگين شهريه سالانه دانشگاه هاي انگلستان ۳۲۹۰پوند است.
 
در سال ۲۰۰۶هم شهريه هاي دانشگاه‌ها در انگليس تقریباً سه برابر شد و به سالي سه هزار پوند رسيد.
 
اكنون يكي از پرسش‌های اصلي اين است كه آيا دانشگاه هاي انگلستان براي جلب مشتري جنگ قيمت به راه می‌اندازند يا همگي سقف ۹هزار پوند را مطالبه می‌کنند. در سال 2006 هم بسياري پيش بيني می‌کردند قيمت‌ها رقابتي خواهد شد اما چنين قضيه‌اي رخ نداد و معدود دانشگاه‌هايي كه شهريه پايين‌تري مي‌گرفتند، خيلي زود از تصميم خود منصرف شدند.
 
دولت انگليس در ماه گذشته به منظور مقابله با هزينه‌هاي فزاينده و كسري بودجه، بودجه غير پژوهشي دانشگاه‌ها را چهل درصد يا نزديك به سه ميليارد پوند كاهش داد و عملاً بودجه آموزشي اكثر رشته‌هاي دانشگاهي را حذف كرد.
 
ابتدا دولت پيشنهاد كرده بود كه سقف شهريه را هفت هزار پوند تعيين كند، ولي دانشگاه‌هاي انگلستان تهديد كرده بودند كه در صورت تصويب اين پيشنهاد، خود را خصوصي خواهند كرد.
 
سال تحصيلي گذشته و با اعلام افزايش شهريه دانشگاه‌ها موجي از مخالفت‌ها و اعتراضات سراسر انگلستان را فرا گرفت. «کاهش بودجه را لغو کنيد»، از جمله شعارهايي بود که ده‌ها هزار دانشجو و استاد دانشگاه در تظاهرات‌هاي خود سر مي‌دادند.
 
اعتراضات دانشجويان به اين افزايش شهريه‌ها با برخورد وحشيانه پليس و گارد سلطنتي مواجه شد.
 
به گزارش دیلی‌تلگراف، آمار و ارقام نشان می‌دهد که تعداد بی‌سابقه‌ای از دانشجویان انگلیسی برای فرار از شهریه 9 هزار پوندی در سال، خود را برای تحصیل در دانشگاه‌های آمریکایی آماده می‌کنند. درخواست حضور در این دانشگاه‌ها آنچنان زیاد شده است که دانشجویان برای پیدا کردن صندلی خالی به منظور شرکت در امتحان سنتی آموزش عالی آمریکا با مشکلات زیادی روبرو هستند.
 
بنابراین گزارش، تقریباً 28 مرکز در بریتانیا برای برگزاری امتحان SAT (آزمونی که برای ورود به بیشتر دانشگاه‌های آمریکایی لازم است) وجود دارد و بیشتر آن‌ها گزارش داده‌اند که درخواست بی سابقه‌ای برای این امتحان شده است.
 
در سال گذشته تقریباً حدود 9000 دانشجوی بریتانیایی در مقاطع کارشناسی و بالاتر در دانشگاه‌های آمریکایی تحصیل می‌کردند که انتظار می‌رود این رقم در سال 2012 به شدت افزایش یابد. اکنون این نگرانی وجود دارد که این قضیه باعث شود تا تعداد زیادی از دانشجویان به سمت دانشگاه‌هایی در آمریکا و سایر کشورهای اروپا مهاجرت کنند که شهریه‌های کمتری از دانشگاه‌های بریتانیا دارند و یا دانشجویان می‌توانند بورس‌های تحصیلی مناسبی را از آن‌ها بگیرند.
 
سال گذشته تعداد دانشجویان بین‌المللی پذیرفته شده در دانشگاه های انگلیسی در حدود 280 هزار و 760 نفر بوده که این تعداد نیز نسبت به دهه گذشته دو برابر شده است. این به آن معنی است که وابستگی دانشگاه های انگلیسی به شهریه دانشجویان خارجی برای برطرف کردن حفره های زیادی که در بودجه آموزشی این کشور وجود دارد، افزایش قابل توجهی داشته است.
 
روزی روزگاری آمریکا...
 
 
«ماکسیم گورکی» نویسنده‌ی معاصر روسی پس از مسافرتی به آمریکا، این سرزمین را «شهر شیطان زرد» نامید؛ عرصه‌ی عصیان‌گری انسان، محل نماهای سر به فلک کشیده، تناقض قدرت و ضعف بشریت که در نمای بسته‌ی انسانی در پای برج های عمودی ترسیم می‌شود و بدین ترتیب او در پیش پای بر ساخته‌اش به ضعف می افتد. آمریکا محل مغالطه‌ی وهم آلود آزادی، توحش و سراب توهم سعادت بشری است که قانون صعود و نزول تمدن ها گمانه‌ی فروپاشی اش را تقویت می کند.
 
«روح سرگردان سرمایه‌داری مُرد و شاید بدتر از آن، ما روح آمریکا را از دست داده‌ایم و در سراسر جهان عواقب آن فاجعه‌بار خواهد بود» و بدین ترتیب مردی هم چون «مارک فابر» سوییسی در ماهنامه‌ی سرمایه‌گذاری خود تحت عنوان گزارش «The Gloom Boom & Doom» هشدار داد: «با سقوط نظام سرمایه‌داریمان همان گونه که امروز می‌دانیم، آینده... فاجعه‌ای تمام‌ عیار خواهد بود.»
 
«مایکل مور» هشدار می‌دهد: «سرمایه‌داری نه تنها محدودیت‌هایی بر حرص و ولع انسان اعمال نمی‌کند، بلکه در برخی مواقع به تقویت این جنبه نیز می‌پردازد.» به گفته‌ی مور، این اتفاق به این دلیل رخ می‌دهد که سرمایه‌داری در دست کسانی است که نگرانیشان تنها مسئولیتی است که در قبال سهام‌دارانشان و یا جیب خودشان دارند. حرص و طمع در آمریکا قانونی شده و این امر با اداره‌ی واشنگتن توسط وال‌استریت میسر گشته است.
 
«هدرمن» تحلیل گر ارشد خط مشی در «بنیاد هریتیج» نیز بر این باور است که اطلاعات آماری نشان می دهد خانواده های آمریکایی در تمامی سطوح، درآمد کم‌تری در سال 2009(م) داشته‌اند و البته آمریکاییان فقیر از این رهگذر بیش‌ترین آسیب را متحمل شده اند. بنا به گفته‌ی وی مدت زمان زیادی طول می کشد تا مردم بتوانند به اوضاع خود سر و سامان دهند.
 
به نقل از راشا تودی، نوام چامسکی، سیاستمدار، محقق، زبان‌شناس، نویسنده و استاد دانشگاه ام آی تی آمریکا در واکنش به اعتراضات اخیر در نیویورک علیه وال‌استریت، گفت: اعتراضات علیه وال‌استریت در اصل اعتراضاتی است علیه موسسه‌ها مالی؛ بانک‌ها بزرگ‌تر شده‌اند، سود موسسات اقتصادی بیشتر شده است و از سوی دیگر نرخ بیکاری در حد رکود اقتصادی رسیده است؛ اعتراض این افراد به سیاست‌های مالی مثل مالیات و قواعد اداره شرکت‌هاست که با ایجاد و تداوم یک دور باطل در امور باعث بدتر شدن اوضاع شده است.
 
وی با انتقاد از سیاست‌های آمریکا که به عنوان یک الگوی نادرست از عدالت غربی نمایان شده است و اقداماتی که به عنوان جنگ علیه تروریسم باعث کشته شدن بی گناهان می‌شود، افزود : این گونه سیاست‌های آمریکا در جهان اسلام باعث افزایش خشم و نفرت از آمریکا شده است.
رسانه های غول پیکر آمریکایی مردمی که در خیابان «وال» شهر نیویورک تحصن کرده اند را به «پیتزا خوری» مفت ومجانی متهم می کنند تا شاید آنها را از ادامه تجمع در مقابل بزرگترین نمادهای اقتصادی ایالات متحده منصرف کنند.
 
سی‌ان‌ان: از دست پلیـس کاری بر نمی‌آید
 
شبکه خبری سی ان ان طی گزارشی به بررسی سابقه جنبشهای اعتراضی در آمریکا پرداخته که بر اساس آن بیشتر این جنبشها با سرکوب شدید دولت مواجه شدهاند.
 
بر اساس گزارش سی ان ان چالشی که جنبش اعتراضی والاستریت برای سیاستمداران واشینگتن به وجود آورده، ناظران رسانه ای را غافلگیر کرده است. شگفتی ناظران از این است که چگونه یک جنبش توانسته بدون داشتن رهبری واحد و منسجم و برخورداری از توان اقتصادی بالا برای شناساندن خود، به چنین جایگاهی در بین طبقه متوسط جامعه آمریکا دست یابد. اما تصور اینکه جنبش اعتراضی والاستریت یک شبه به وجود آمده باشد، بدون شک تصوری نادرست است. این جنبش تنها یک نمونه از فهرست بلند بالای جنبشهایی است که هدفشان تسخیر اماکن عمومی آمریکا بوده است.
 
این گزارش افزود: شرکت کنندگان در جنبش اعتراضی والاستریت بر خلاف جنبشهای پیشین، نه یک هدف واحد، بلکه مطالبات متفاوت و مختلفی مد نظر دارند که این عامل باعث گسترش این جنبش در میان اقشار مختلف اجتماعی مردم آمریکا شده است.
 
این استراتژی برای سیاستمداران سنتی و کهنه کار مطمئناً دیوانه کننده و غیر قابل تحمل است. اما عاملی که موجب تداوم اعتراضات و تقویت هرچه بیشتر جنبش شده این است که دولت به جای بررسی علل و ریشه های بحران پیش آمده تنها به تقاضا برای پایان دادن به اعتراضات بسنده کردهاند.
 
پوستر اصلی اعتراضات ضد جنگ در زمان جنگ ویتنام طرحی از ماهاتما گاندی، رهبر فقید هند بود. اما جنبش والاستریت هیچ پوستر مشخص و خاصی ندارد. شاید تنها شعار رایج جنبش والاستریت این جمله باشد که ما 99 درصد جامعه آمریکا هستیم. نکته ای در این میان حائز اهمیت است اینکه عدم وجود وحدت در خواستهها و مطالبات جنبش اعتراضی والاستریت نه تنها برای جنبش یک نقطه ضعف به شمار نمیرود، بلکه نقطه قوت و وجه تمایز این جنبش با سایر جنبشهای اعتراضی مردم آمریکاست.
 
بی بی سی در مورد وال‌استریت چه می‌گوید؟
 
شبکه خبری بی بی سی طی گزارشی از جنبش اعتراضی وال‌استریت این پرسش را مطرح کرد که اقبت اعتراضات وال‌استریت به کجا خواهد رسید؟ بر اساس این گزارش یک معترض به نام مرکوری درباره انگیزه خود از پیوستن به جنبش ضد کاپیتالیستی وال‌استریت را اشغال کنید می‌گوید: «ما از جنبش بیداری شورهای خاورمیانه الهام گرفته‌ایم. آمریکایی‌ها قانونا از حقوقی برخوردارند. اما متأسفانه این حقوق فقط بر روی کاغذ وجود دارد و در سطح جامعه مغفول واقع شده و کمترین توجهی به نیازهای آن‌ها نمی‌شود.» این گزارش افزود: این روزها پارک زاکوتی نیویورک، محل تجمع معترضینی است که در اعتراض به وجود تبعیض و نابرابری اقتصادی گسترده، طی سومین هفته متوالی در مجاورت وال‌استریت، نماد اقتصاد سرمایه داری دست به تحصن و اعتراض زده‌اند. سوفی یکی دیگر از معترضان می‌گوید، به اینجا آمده تا اعتراض خود را نسبت به اعدام تروی دیویس، زندانی سیاه پوست آمریکایی، که پرونده‌اش با علامت سؤال‌های جدی مواجه بود، نشان دهد.
 
ویل استرلا می‌گوید، این انقلابی است که متعلق به یک نسل از آمریکایی‌هاست. برایان فیلیپس، یکی از اعضای سابق نیروی دریایی آمریکا که اکنون از کار بیکار شده، می‌گوید، به اینجا آمده تا شاهد اضمحلال فدرال رزرو آمریکا باشد.
 
هر یک از معترضان انگیزه های مختلفی را برای تجمع اعتراضی خود بیان می‌کنند. اما همه آن‌ها در مورد نارضایتی از نابرابری‌های اجتماعی موجود در جامعه آمریکا باهم هم نظرند.
 
برایان فیلیپ، که با یونیفرم نیروی دریایی آمریکا در اعتراضات شرکت می‌کند، می‌گوید: «دولت آمریکا، در تمام طول عمرم به من دروغ گفته و من دیگر نمی‌توانم این دروغ‌ها را تحمل کنم.»
 
بیکاری او را وادار کرده تا از واشنگتن برای پیوستن به معترضان به وال‌استریت بیاید. او می‌گوید: «فقط می‌خواهم با یکی از 700 نفری که یکشنبه گذشته بر روی پل بروکلین دستگیر شده‌اند صحبت کنم و از آن‌ها بپرسم به چه جرمی بازداشت شده‌اند.» بعد از انتشار ویدئویی در یوتیوب در هفته گذشته که یکی از افسران عالی رتبه پلیس را در حال پاشیدن اسپری فلفل به سمت معترضان نشان می‌دهد، نوع برخورد پلیس با متحصنان با انتقادات زیادی مواجه شده است. ویل استرلا بر مسالمت آمیز بودن این اعتراضات تاکید می‌کند، مسئله ای که مورد تایید تمامی معترضان است. اکثر معترضان جوانان زیر سی سالی هستند که مجبورند همزمان با تحصیل، چندین کار نیمه وقت پیدا کنند تا شاید بتوانند هزینه ادامه تحصیلشان را پرداخت کنند. آن‌ها در ایام جوانی، با سختی‌های ناشی از مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند. این جوانان نظامی را که تنها منافع یک درصد از جامعه را تأمین و تضمین می‌کند، نمی‌خواهند. آن‌ها می‌گویند ما 99 درصد از جامعه آمریکا هستیم.
 
این گزارش افزود: جنبش آن‌ها از حقوق تمام مردم جهان در مقابل شرکت‌هایی که جز افزایش سود خود به چیز دیگری نمی‌اندیشند، دفاع می‌کند و از مردم می‌خواهد که برای دفاع از حقوق خود و باز پس گیری آنچه که به ناحق از آن‌ها سلب شده، به پا خیزند. در مرکز پارک زاکوتی، و در بین کیسه خواب‌ها، غذای مجانی توزیع می‌شود. آنکه، دختر 24 ساله ای که در یکی از مجلات محلی کار می‌کند، مشغول پخش غذا در بین متحصنان است. او می‌گوید: «من اقدامات دسته جمعی را دوست دارم. تصمیمی که توسط مردم اتخاذ و عملی می‌شود.» او اضافه می‌کند: «نمی‌دانم تا کی قرار است به این کار ادامه دهیم، اما از اینکه بخشی از یک حرکت برخواسته از متن مردم هستم خیلی خوشحالم.»
 
بر اساس این گزارش پرسشی که مطرح می‌شود این است عاقبت این اعتراضات به کجا خواهد رسید؟ کسی نمی‌داند. اما معترضین می‌گویند که جدیت و تلاش آن‌ها برای پیروزی و رسیدن به موفقیت با فرا رسیدن پاییز، تحلیل نخواهد رفت. سؤال اینجاست که آیا این جنبش که هدف خود را اصلاح نظام اقتصادی ناعادلانه آمریکا قرار داده، می‌تواند به شکل حرکتی سیاسی و سازمان یافته انسجام یابد و در صحنه سیاسی آمریکا حیات خود را تداوم بخشد؟
 
برخی از اتحادیه های مختلف صنفی که در ابتدا تنها از دور نظاره گر ماجرا بودند، اخیراً از جنبش وال‌استریت را اشغال کنید اعلام حمایت نموده‌اند و این می‌تواند نشان دهنده پتانسیل بالای این جنبش برای تبدیل شدن به یک قدرت سیاسی در آمریکا باشد.
 
جس کوپر، معترض 24 ساله امیدوار است که این جنبش بتواند در عرصه سیاسی آمریکا تأثیرگذار باشد. او می‌گوید: «ما به شدت نگران تأثیر‌ها مخرب دخالت لابی های متعلق به شرکت‌های قدرتمند در مراکز تصمیم گیری سیاسی در آمریکا هستیم. جنبش وال‌استریت می‌تواند با ورود به عرصه سیاست، تا حد زیادی جلوی زیاده‌خواهی این لابی ها را بگیرد.»
 
وال‌استریت کجاست؟
 
وال‌استریت «Wall Street» نام خیابان معروفی در محله «منهتن» نیویورک است و به دلیل وجود ساختمان بورس نیویورک به عنوان بزرگ‌ترین بورس جهان از نظر میزان معاملات و حجم مالی نظام سرمایه‌داری به شهرت رسیده است.
 
همچنین بزرگ‌ترین مراکز اقتصادی آمریکا و چند بورس مهم این کشور در این خیابان قرار دارند که می‌توان به بورس نزدیک (NASDAQ)، بورس آمریکا (AMEX)، بورس تجاری نیویورک (NYMEX) و میز بازرگانی نیویورک (NYBOT) اشاره کرد.
 
ماهیت عجیب و سازمانی وال‌استریت در طی قرن 19 میلادی توسعه یافت و در دهه 1840 بیشتر ساکنان این خیابان به دلیل تجمع شرکت‌ها از این محل نقل مکان کردند.
 
این خیابان از لحاظ تاریخی برای آمریکایی‌ها دارای اهمیت است چرا که جرج واشنگتن نخستین رئیس جمهور آمریکا در عمارت فدرال در خیابان وال‌استریت سوگند یاد کرد، همچنین کلیسای تاریخی «ترینیتی» در تقاطع این خیابان و خیابان برادوی قرار دارد.
 
قرن بیستم میلادی اوج شکوفایی اقتصادی وال‌استریت بود به طوری که نحوه برخورد سرمایه داران این خیابان در برابر مقامات آمریکا تغییر کرد و آن‌ها نیز سهمی در تصمیم‌گیری‌های این کشور به خود اختصاص دادند.
 
وال‌استریت به سمبل آمریکا و سیستم اقتصادی این کشور بدل شده است چنان که بسیاری از آمریکایی‌ها آن را به عنوان نماد توسعه تجاری، اقتصادی کشور خود می‌دانند. از این‌رو فرو پاشیدن وال‌استریت جز به این معنا نمی‌تواند باشد که نظام اقتصادی آمریکا یعنی نظام سرمایه‌داری فرو خواهد ریخت. نام وال‌استریت همیشه مکان افراد دارای نفوذ اقتصادی در آمریکا را به ذهن متبلور می‌کند که با اتفاقات اخیر در این خیابان به نظر می‌رسد این بت اقتصادی در حال شکستن است. به عقیده تحلیلگران، اعتراضات وال‌استریت نتیجه مستقیم رکود اقتصادی آمریکاست که از سال 2007 آغاز شد. افزایش بیکاری در جامعه، کاهش دستمزدها و مشکلات فراوان اقتصادی جامعه آمریکا و ناتوانی دولت‌مردان در عمل به وعده‌های خود به همراه سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا، شرایط را به نقطه‌ای رسانده که تحمل آن را برای مردم این کشور غیرممکن ساخته است.
 
تاریخچه جنبش های اعتراضی در آمریکا
 
نخستین نمونه از این جنبش‌ها را می‌توان جنبش «ارتش کوکسی» دانست که در 1894 در خیابان پنسیلوانیای واشینگتن دست به تظاهرات زدند و برای مدت کوتاهی عمارت کنگره را به تسخیر خود در آوردند. این جنبش که توسط جاکوب کوکسی، یک مالک معدن هدایت می‌شد، قصد داشت تا با راه یابی به کنگره و تصویب طرح‌های جاده سازی و سایر طرح‌های ساخت و ساز، معضل بیکاری را در آمریکا ریشه کن کند. در نهایت کوکسی دستگیر شد و جنبش از هم پاشید، اما این جنبش به پایه گذار جنبش‌های اعتراضی این‌چنینی در آمریکا تبدیل شد.
 
پس از گذشت حدود سه دهه از شکست ارتش کوکسی، در ساله‌ای اولیه رکود بزرگ اقتصادی آمریکا، گروهی از کهنه سربازان جنگ جهانی اول، استراتژی مشابهی را برگزیدند. در سال 1932، آن‌ها به واشینگتن آمدند و خواستار پرداخت حقوق معوقه خود شدند. معترضین به دنبال عدم دستیابی به اهداف خود، در مرکز شهر واشینگتن و در کناره رودخانه آناکوستیا دست به تحصن زدند تا شاید با این اقدام دولت را به عکس‌العمل وادارند.
 
این جنبش در 1932 چندان موفق نبود. ارتش آمریکا به فرماندهی ژنرال داگلاس مک آرتور با گازهای اشک آور به تجمع این جنبش یورش برد و محل استقرار آن‌ها را تخریب کرد. اما در سال‌های 1933، 1934 و 1935 وقتی جنبش مجدداً به واشینگتن بازگشت، دولت روزولت به آن‌ها اجازه داد تا در یک پایگاه نظامی در ویرجینیا مستقر شوند. این دوره، آغاز دوره ای جدید برای کهنه سربازان بود و در نهایت کنگره نیز در 1936 پرداخت حقوق معوقه آنان را تصویب کرد.
 
بر اساس این گزارش در دهه 1960 و 1970، زمانی که مخالفین جنگ ویتنام در واشینگتن دست به برگزاری راهپیمایی‌های بزرگ زدند، مقدمات این اعتراضات توسط بازماندگان ارتش کوکسی و جنبش کهنه سربازان تدارک دیده شده بود و اینجا بود که بار دیگر استراتژی تلاش برای تغییر تصمیمات دولت در مورد جنگ با استفاده از تسخیر واشینگتن مطرح شد. مهم‌ترین تلاش برای رسیدن به این هدف در بهار 1971 اتفاق افتاد، زمانی که معترضین در روز اول ماه می، (روز کارگر) تلاش کردند با مسدود کردن خیابان‌ها و پل‌ها، شهر را فلج کنند. 
 
معترضین در رسیدن به این هدف ناکام بودند، اما این پیام را به دولت آمریکا منتقل کردند که با ادامه جنگ در ویتنام آمریکا روی آرامش به خود نخواهد دید و مردم تا توقف کامل جنگ از پای نخواهند نشست.
 
ایجاد راه بندان و ترافیک سنگین در خیابان‌های واشینگتن دولت را با چالش جدی مواجه ساخت. تنها در روز اول این اعتراضات 7000 تن از معترضین بازداشت شدند. در روزهای بعدی تعداد بازداشت شدگان چنان افزایش یافت که پلیس با کمبود جا در زندان‌های شهر مواجه شد و تنها گزینه پیش روی پلیس، انتقال بازداشت شدگان به محوطه محصور استادیوم رابرت کندی بود.
 
این ها همه از سپاه قدس اند؟!
 
علیرضا قزوه شاعر متعهد کشور درباره اعتراضات مردمی در آمریکا و تحصن در «وال‌استریت» شعری با عنوان «وال‌استریت و سپاه قدس» سروده که در ذیل می‌آید:
 
این‌ها که ایستاده‌اند در وال‌استریت/ و داد می‌زنند 99 درصد ما/ این‌ها هم از سپاه زده‌اند؟! /یازده سپتامبر هم لابد /کار سپاه قدس بود!/ و کسری بودجه امریکا/ سقوط ارزش آقای اوباما.../حتّی گرسنگی سومالی/ سقوط بورس لندن/کوررنگی سازمان ملل/ و سونامی‌هایی که در راه‌اندازی.../ تمامشان کار سپاه قدس است!/ دمپایی ای که رد شد روزی / از کنار گوش آقای بوش/ کار سپاه قدس بود!/ و مردمی که می‌جنگند در لیبی / تمامشان عضو سپاه زده‌اند!/ جوانان میدان تحریر/ زنان بحرینی/ که خواب شاه عربستان را آشفته کرده‌اند / یک شعبه از سپاه زده‌اند / اسناد ویکی ایکس/ترور مالکم ایکس هم لابد کار سپاه قدس بود/ با این همه /عالی جناب اوباما! / حکایتی‌ست که می‌گوید/ هیچ شیری / موش مرده نمی گیرد/ لااقل م‌ گفتی گاوی/ بوفالویی /پرزیدنت صهیونیستی... /شما که در هالیوودتان/گنجشک را با هواپیما عوض می‌کنید / آدمها را با روبات / غول‌هایی می‌سازید / که هرچه تیر می‌خورند نمی‌میرند / شما که می‌توانید از یک موش مرده / یک شیّاد بسازید / و هر لحظه از دوربین هایتان / یک فاحشه بیرون بیاورید/ می‌توانید از ترکیب کوکائین و کوکاکولا/ جاسوس بسازید/ اماّ / ما هم بیکار نبودیم / گیرم به طنز در نطنز / یا به جد در نجد / عشق را غنی سازی کردیم با عقل / پیوند زدیم شعر را با فریاد/ عالی جناب اوباما!/ با همان دماغ پینوکیویی‌ات/ از زیر دشداشه‌ی شیخ نفت / بیرون بیا لطفا ... / حالا نوبت توست / یا حبیبی... / تکان نخور که منفجر خواهی شد / در زیر کلاه کوچک شیمون پرز! / - انفجار پشت انفجار- / تکان نخور آقای پرز! / که متّصل شده با فیبر نوری / به دمت / بچه‌های سرراهی بالاترین... / و متصل شده‌اند به تو / جرسی‌ها و چرسی‌ها / با تمام تخس‌هایی / که پستان مادرشان را گاز گرفته‌اند / که متصل شده‌اند به تو جیرجیرک‌ها و قورباغه‌ها / و متصل شده است به تو خبرگزاری بی بی سی / با تمام نوه‌ها و نتیجه‌هایش /تکان نخورید! / تمام‌تان در محاصره‌ی سپاه قدس‌اید! / لبخند بزنید / قطعنامه صادر کنید / و شکلک در بیاورید / شما در مقابل دوربین مخفی مردم قرار دارید...
 
اقلیت واقعی؛ محرومین اجتماعی و اقتصادی
 
آیا اقلیتی که خود را 99 درصد می‌داند، در طبقه‌بندی‌های مرسوم پرولتاریا- بورژوازی و یا طبقات سه‌گانه‌ی پایین، متوسط و بالا می‌گنجد؟
 
معترضان می‌گویند: «در وال‌استریت دوباره» دیواری بنا شده که پشت آن مرفه‌ها شادکامند و این طرف 99 درصد مردم عادی هستند که هر روز زندگی به کامشان تلخ‌ترمی شود. حالا 80 سال بعد از آن تلخ کامی‌ها و فراز و نشیب‌های فراوان در اقتصاد جهان، دوباره یک دوره‌ی رکود اقتصادی به وال‌استریت بازگشته، اما معترضانی که می‌خواهند این خیابان را بند بیاورند می‌گویند که بانک دارها و با نفوذان اقتصاد جهان که اکثراً در وال‌استریت رد پایی از آن‌ها یافت می‌شود، به شکل «ناعادلانه‌ای» می‌خواهند که تمام دردسرهای این کسادی را بر دوش 99 درصد مردم عادی بگذارند. به عبارت دیگر، معترضان می‌گویند در وال‌استریت دوباره «دیواری» بنا شده که پشت آن مرفه‌ها شادکامند و این طرف دیوار «99 درصد» مردم عادی هستند که هر روز زندگی به کامشان تلخ‌تر می‌شود.
 
یک فارغ‌التحصیل دانشگاه می‌گوید: «خانواده‌ی من با قرض کردن از دیگران، تلاش کردند تا مرا به جایی برسانند. آن‌ها بیش از 100 هزار دلار خرج تحصیل من کردند. اما اکنون من هیچ آینده‌ی شغلی ندارم. من نیز جزو همان 99 درصد جامعه هستم.» زن جوانی که به عضویت گروه «99 درصد» در آمده نیز می‌گوید: «من دارای مدرک کارشناسی ارشد هستم، اما مجبورم برای تأمین هزینه‌ی زندگی خود و خانواده‌ام، معلمی کنم. همسرم به علت ابتلا به یک بیماری مزمن شغلش را از دست داده است.»
 
اقلیت‌های دروغین
 
اما سؤال این جاست که اکثریت 99 درصد در مقابل چه کسانی قد علم کرده‌اند؟ اقلیت متنفذ و مرفه بورلی هیلز نشین؟ یا دولت‌مردان و اقتصاددانان محافظه کار و لیبرال؟ شرکت‌های بزرگ اقتصادی؟ این اکثریت در مقابل کدام اقلیت قرار می‌گیرد؟ اساساً در طبقه‌بندی اجتماعی امروز - که از طبقه بندی‌های ساده اندیشانه‌ی مارکسیستی فاصله‌ی بسیار گرفته- چه کسی اقلیت است و چه کسی اکثریت؟ آیا اقلیت‌های مذهبی و نژادی همچنان وجود دارند و درگیری اصلی میان آن‌هاست و یا آن که طبقه‌بندی و قشربندی‌های اجتماعی و اقتصادی، خطوط درگیری را تعیین می‌کنند؟
 
اقلیت یهودی
 
شکی نیست که طبقه‌ی مرفه و متنفذ سیاسی و اقتصادی حاکم در آمریکا نسبت دقیقی با صهیونیسم جهانی دارد. اگر چنین نباشد چرا باید پول مالیات دهندگان آمریکایی خرج حمایت از اسراییل شود و آمریکا بیش از همه با تشکیل دولت فلسطین مخالفت کند؟ این همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «حمایت از اسراییل را همین یک درصد می‌کنند. مردم آمریکا انگیزه و علاقه‌ای به حمایت از اسراییل ندارند که پول بدهند، مالیات بدهند، خرج کنند، برای این که بتوانند غده‌ی سرطانی اسراییل، دولت جعلی اسراییل را در یک منطقه‌ای سر پا نگه دارند.»یهودیان همواره در جوامع مسیحی اقلیت بوده‌اند، اقلیتی بد نام که چون در میان خاندان‌های فئودالی، سلطنتی و کلیسایی اروپای قرون وسطی جایی نداشتند، بیش‌تر با عدم فعالیت مفید اقتصادی و نزول خواری شناخته می‌شدند و حاشیه نشین ثروتمند جامعه‌ی مسیحی بودند. اما در قرون جدید و با روی کار آمدن طبقه‌ی بورژوازی که می‌توانست با قدرت صنعتی و اقتصادی خود با ثروت و قدرت خاندان‌های مسیحی رقابت کند، یهودیان وارد عرصه‌ی تولید اقتصادی شدند.
 
در این عصر، مزیت نسبی یهودیان برای خروج از حاشیه و ورود به متن معادله‌های جهانی، اندوختن علم و کسب قدرت صنعتی بود. «تورستین وبلن»، جامعه شناس ستیزگر آمریکایی، مقاله‌ای با عنوان «برتری فکری یهودیان در اروپای نوین» به سفارش سردبیر یک مجله‌ی سرشناس یهودی نوشته که از او خواسته بود تا تحقیق کند که اگر سرزمینی به یهودیان داده شود و در نتیجه‌ی آن، روشنفکران یهودی از محدودیت‌ها و محرومیت‌های ناشی از تعقیب در یک جهان بیگانه رهایی یابند، آیا بازدهی فکری یهودیان فزونی خواهد یافت؟
 
او در این گفتار چنین استدلال کرده بود که دست آوردهای فکری یهودیان از منزلت اجتماعی حاشیه‌ای و تحت تعقیب قرار داشتن آن‌ها در یک جهان بیگانه سرچشمه می‌گیرد و اگر آنان مانند اقوام دیگر، صاحب سرزمین و ملیتی ویژه گردند، سرابه‌های خلاقیتشان خشک خواهد شد. (کوزر: صص 7-386)
 
 
در دانشگاه های آمریکا چه خبر است
 
تصمیم گیرندگان نظام دانشگاهی آمریکا به دلیل کاهش کمک‌های دولتی قصد دارند تا شهریه دانشجویان را در سال تحصیلی آینده دوباره افزایش دادند. افزایش شهریه دانشگاه‌ها در دوران رکود اقتصادی دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا را به شدت نگران کرده است. شهریه کالج‌ها و دانشگاه‌های امریکا در چند سال اخیر رشد بی‌سابقه‌ای داشته است و هر سال هم بیشتر می‌شود به طوری که همه ساله به تعداد جوانانی که به علت زیاد بودن شهریه نمی‌توانند درس بخوانند افزوده می‌شود.
 
گزارش سالانه دانشگاه‌ها و کالج‌های امریکا حاکی از آن است که دانشجویان دانشگاه‌های دولتی در سال به طور میانگین مبلغی در حدود 25 هزار دلار و دانشجویان دانشگاه‌های خصوصی نیز باید برای شهریه به طور میانگین مبلغی حدود 50 هزار دلار برای ثبت‌نام داشته باشند.
 
تری‌هارتل، معاون ارشد رئیس‌جمهور آمریکا در امور آموزشی در این‌باره گفت: «همه بخش‌های اقتصاد آمریکا تحت فشار است و آموزش از این قاعده مستثنا نیست». افزایش شهریه‌ها که بیش از همه در کالیفرنیا، فلوریدا و نیویورک گزارش شده بیش از یک سوم دانشجویانی که موفق به دریافت کمک مالی نشده‌اند را با مشکل جدی مواجه کرده است.
 
گزارش‌ها حاکی است بودجه دانشگاه‌ها نسبت به سال گذشته میلادی 4 بیلیون دلار کاهش داشته است که در نتیجه حدود دو ‌سوم دانشجویان دوره کارشناسی برای ادامه تحصیل زیر بار قرض رفته‌اند.
 
آمارها حاکی از آن است که تعداد زیادی از دانشجویان آمریکایی به علت افزایش هزینه‌های تحصیلی در کشورشان برای ادامه تحصیل به کانادا رفته‌اند. این دانشجویان در کانادا در مقایسه با آمریکا هزینه بسیار کمتری را برای تحصیلات دانشگاهی می‌پردازند. دانشجویان آمریکایی بر این عقیده‌اند که دانشگاه‌های کانادا کیفیت بسیار بالایی دارند و در عین حال هزینه بسیار کمتری نسبت به دانشگاه‌های آمریکایی دارند. بیش از ۹۰۰۰دانشجوی آمریکایی در دانشگاه‌ها و کالج‌های کانادا به تحصیل مشغول شده‌اند. تنها در دانشگاه مک‌گیل در مونترال تعداد دانشجویان آمریکایی در ۵سال گذشته ۲۲درصد افزایش داشته و دانشگاه دالهوزی در سال جاری ۱۴درصد بیشتر از سال پیش درخواست پذیرش از اتباع آمریکا دریافت کرده است.
 
با وجود اینکه شهریه دانشگاه‌های کانادا برای غیر کانادایی‌ها در مقایسه با شهریه ای که ساکنین این کشور می‌پردازند، بسیار گران‌تر است اما هنوز هم این رقم ده‌ها هزار دلار ارزان‌تر از شهریه دانشگاه‌های خصوصی آمریکایی است و تنها با رقم شهریه کالج‌های دولتی آمریکایی برای افراد محلی قابل مقایسه است.
 
از طرفی هم 65 درصد از دانشجويان كارشناسي ارشد و دكتري كه در بزرگ‌ترین دانشگاه‌هاي آمريكا به تحصيل در زمينه‌هاي مختلف علمي و رياضيات مشغولند، آمريكايي نيستند، اما اكثريت قريب به اتفاق آنان آمريكا را به عنوان محل زندگي خود برمي‌گزينند، از همين رو اين ايالات متحده است كه بيش از همه، به بهره‌برداري از تجربه علمي اين دانشجويان مي‌پردازد و اگر آمریکا از پس این بحران جدی اقتصادی برنیاید، ممكن است دانشجويان خارجی و به خصوص هندي‌ها و چيني‌ها با توجه به وضعیت اقتصادی کشورهایشان تصمیم بگیرند تا به كشورهاي خود بازگردند، که در این صورت موقعیت آمريكا با چالش‌های جدی روبرو خواهد شد، سناريويي كه انديشمندان بزرگ آمريكا را به وحشت انداخته است.
 
از آنجایی هم که بحران اقتصادی و بیکاری در آمریکا شدت یافته است، موقعيت‌هاي شغلي براي افراد تحصيل كرده خيلي كمتر از موقعيت‌هاي شغلي براي افراد بدون تحصيلات دانشگاهي است. بررسی نیویورک تایمز از اطلاعات به دست آمده از وزارت کار آمریکا نشان می‌دهد تعداد فارغ‌التحصیلان 25 تا 34 ساله ای که در مشاغلی مانند رستوران‌ها، خدمات حمل غذا، و بارها مشغول به کارند از سال 2008 تا سال 2009 در حدود 17 درصد افزایش یافته است، در حالی که میزان استخدام در پمپ بنزین‌ها، دلالی نفتی، فروشگاه های غذا و نوشیدنی‌های الکلی و رانندگان تاکسی و لیموزین نیز تا حد قابل توجهی افزایش یافته است.
 
دانشگاه‌هاي انگلستان كه وضعيت به مراتب اسفناك تري نسبت به دانشگاه‌هاي آمريكايي دارند.
 
بنا به طرح دولت شهريه دانشگاهي بايد از سال 2012 افزايش يابد. در ادامه دست و پا زدن‌هاي دولت انگلستان براي كاهش هزينه‌ها، دانشگاه‌هاي انگلستان اجازه يافته‌اند از دانشجويان انگليسي تا ۹هزار پوند در سال شهريه بگيرند كه تقریباً هزينه‌ تحصيل به يكباره 3 برابر افزايش يافته است. سال گذشته ميانگين شهريه سالانه دانشگاه هاي انگلستان ۳۲۹۰پوند است.
 
در سال ۲۰۰۶هم شهريه هاي دانشگاه‌ها در انگليس تقریباً سه برابر شد و به سالي سه هزار پوند رسيد.
 
اكنون يكي از پرسش‌های اصلي اين است كه آيا دانشگاه هاي انگلستان براي جلب مشتري جنگ قيمت به راه می‌اندازند يا همگي سقف ۹هزار پوند را مطالبه می‌کنند. در سال 2006 هم بسياري پيش بيني می‌کردند قيمت‌ها رقابتي خواهد شد اما چنين قضيه‌اي رخ نداد و معدود دانشگاه‌هايي كه شهريه پايين‌تري مي‌گرفتند، خيلي زود از تصميم خود منصرف شدند.
 
دولت انگليس در ماه گذشته به منظور مقابله با هزينه‌هاي فزاينده و كسري بودجه، بودجه غير پژوهشي دانشگاه‌ها را چهل درصد يا نزديك به سه ميليارد پوند كاهش داد و عملاً بودجه آموزشي اكثر رشته‌هاي دانشگاهي را حذف كرد.
 
ابتدا دولت پيشنهاد كرده بود كه سقف شهريه را هفت هزار پوند تعيين كند، ولي دانشگاه‌هاي انگلستان تهديد كرده بودند كه در صورت تصويب اين پيشنهاد، خود را خصوصي خواهند كرد.
 
سال تحصيلي گذشته و با اعلام افزايش شهريه دانشگاه‌ها موجي از مخالفت‌ها و اعتراضات سراسر انگلستان را فرا گرفت. «کاهش بودجه را لغو کنيد»، از جمله شعارهايي بود که ده‌ها هزار دانشجو و استاد دانشگاه در تظاهرات‌هاي خود سر مي‌دادند.
 
اعتراضات دانشجويان به اين افزايش شهريه‌ها با برخورد وحشيانه پليس و گارد سلطنتي مواجه شد.
 
به گزارش دیلی‌تلگراف، آمار و ارقام نشان می‌دهد که تعداد بی‌سابقه‌ای از دانشجویان انگلیسی برای فرار از شهریه 9 هزار پوندی در سال، خود را برای تحصیل در دانشگاه‌های آمریکایی آماده می‌کنند. درخواست حضور در این دانشگاه‌ها آنچنان زیاد شده است که دانشجویان برای پیدا کردن صندلی خالی به منظور شرکت در امتحان سنتی آموزش عالی آمریکا با مشکلات زیادی روبرو هستند.
 
بنابراین گزارش، تقریباً 28 مرکز در بریتانیا برای برگزاری امتحان SAT (آزمونی که برای ورود به بیشتر دانشگاه‌های آمریکایی لازم است) وجود دارد و بیشتر آن‌ها گزارش داده‌اند که درخواست بی سابقه‌ای برای این امتحان شده است.
 
در سال گذشته تقریباً حدود 9000 دانشجوی بریتانیایی در مقاطع کارشناسی و بالاتر در دانشگاه‌های آمریکایی تحصیل می‌کردند که انتظار می‌رود این رقم در سال 2012 به شدت افزایش یابد. اکنون این نگرانی وجود دارد که این قضیه باعث شود تا تعداد زیادی از دانشجویان به سمت دانشگاه‌هایی در آمریکا و سایر کشورهای اروپا مهاجرت کنند که شهریه‌های کمتری از دانشگاه‌های بریتانیا دارند و یا دانشجویان می‌توانند بورس‌های تحصیلی مناسبی را از آن‌ها بگیرند.
 
سال گذشته تعداد دانشجویان بین‌المللی پذیرفته شده در دانشگاه های انگلیسی در حدود 280 هزار و 760 نفر بوده که این تعداد نیز نسبت به دهه گذشته دو برابر شده است. این به آن معنی است که وابستگی دانشگاه های انگلیسی به شهریه دانشجویان خارجی برای برطرف کردن حفره های زیادی که در بودجه آموزشی این کشور وجود دارد، افزایش قابل توجهی داشته است.
 
روزی روزگاری آمریکا...
 
 
«ماکسیم گورکی» نویسنده‌ی معاصر روسی پس از مسافرتی به آمریکا، این سرزمین را «شهر شیطان زرد» نامید؛ عرصه‌ی عصیان‌گری انسان، محل نماهای سر به فلک کشیده، تناقض قدرت و ضعف بشریت که در نمای بسته‌ی انسانی در پای برج های عمودی ترسیم می‌شود و بدین ترتیب او در پیش پای بر ساخته‌اش به ضعف می افتد. آمریکا محل مغالطه‌ی وهم آلود آزادی، توحش و سراب توهم سعادت بشری است که قانون صعود و نزول تمدن ها گمانه‌ی فروپاشی اش را تقویت می کند.
 
«روح سرگردان سرمایه‌داری مُرد و شاید بدتر از آن، ما روح آمریکا را از دست داده‌ایم و در سراسر جهان عواقب آن فاجعه‌بار خواهد بود» و بدین ترتیب مردی هم چون «مارک فابر» سوییسی در ماهنامه‌ی سرمایه‌گذاری خود تحت عنوان گزارش «The Gloom Boom & Doom» هشدار داد: «با سقوط نظام سرمایه‌داریمان همان گونه که امروز می‌دانیم، آینده... فاجعه‌ای تمام‌ عیار خواهد بود
 
«مایکل مور» هشدار می‌دهد: «سرمایه‌داری نه تنها محدودیت‌هایی بر حرص و ولع انسان اعمال نمی‌کند، بلکه در برخی مواقع به تقویت این جنبه نیز می‌پردازد.» به گفته‌ی مور، این اتفاق به این دلیل رخ می‌دهد که سرمایه‌داری در دست کسانی است که نگرانیشان تنها مسئولیتی است که در قبال سهام‌دارانشان و یا جیب خودشان دارند. حرص و طمع در آمریکا قانونی شده و این امر با اداره‌ی واشنگتن توسط وال‌استریت میسر گشته است.
 
«هدرمن» تحلیل گر ارشد خط مشی در «بنیاد هریتیج» نیز بر این باور است که اطلاعات آماری نشان می دهد خانواده های آمریکایی در تمامی سطوح، درآمد کم‌تری در سال 2009(م) داشته‌اند و البته آمریکاییان فقیر از این رهگذر بیش‌ترین آسیب را متحمل شده اند. بنا به گفته‌ی وی مدت زمان زیادی طول می کشد تا مردم بتوانند به اوضاع خود سر و سامان دهند.
 
به نقل از راشا تودی، نوام چامسکی، سیاستمدار، محقق، زبان‌شناس، نویسنده و استاد دانشگاه ام آی تی آمریکا در واکنش به اعتراضات اخیر در نیویورک علیه وال‌استریت، گفت: اعتراضات علیه وال‌استریت در اصل اعتراضاتی است علیه موسسه‌ها مالی؛ بانک‌ها بزرگ‌تر شده‌اند، سود موسسات اقتصادی بیشتر شده است و از سوی دیگر نرخ بیکاری در حد رکود اقتصادی رسیده است؛ اعتراض این افراد به سیاست‌های مالی مثل مالیات و قواعد اداره شرکت‌هاست که با ایجاد و تداوم یک دور باطل در امور باعث بدتر شدن اوضاع شده است.
 
وی با انتقاد از سیاست‌های آمریکا که به عنوان یک الگوی نادرست از عدالت غربی نمایان شده است و اقداماتی که به عنوان جنگ علیه تروریسم باعث کشته شدن بی گناهان می‌شود، افزود : این گونه سیاست‌های آمریکا در جهان اسلام باعث افزایش خشم و نفرت از آمریکا شده است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها