در اداره يک کشور، تصميم سازی مقدم بر تصميم گيری است؛ يعنی يک عده، تصميم سازی می کنند و عده ای ديگر بر اساس آن تصميم گيری ها، تصميم می گيرند. تصميم سازان مقدمات تصميم ها را فراهم کرده و در حقيقت، تصميم ها را می سازند؛ و به همين جهت، آنها هستند که سبب اصلی بروز مشکلات محسوب می شوند.
تصميم سازان در کشور ما همان کارشناسان هستند که همه تصميم گيری های مديران اجرایی در کشور ما با تکيه بر تخصص آنها صورت می گيرد. امروز لوايح و طرح ها را کارشناسان می نويسند و مديران اجرایی آنها را امضاء می کنند و متأسفانه به دليل تکيه بسياری از کارشناسان به فرهنگ غربی، برخی از برنامه های اجرایی مملکت، هر چه به ظاهر علمی تر و کارشناسانه تر می شود با روح و حقيقت فرهنگ مردم که همان آيين اسلام است ناهمسازتر و ناهماهنگ تر می شود و در درازمدت، باعث افزايش رو به ازدياد ناهنجاری ها، پريشانی ها و نابسامانی ها گوناگون در مسير حرکت معنوی و مادی اجتماع خواهد شد.
بنابراين، اگر امروز شاهد بروز معضلاتی در امور فرهنگی يا اقتصادی هستيم، قبل از هر چيز بيانگر نقص مدل کارشناسی و عجز آن در تشخيص اهداف و روحيات يک ملت انقلابی و اداره يک جامعه مذهبی است و نبايد آن معضلات را به دروغ، به دين و دينداران و روحانيت نسبت داد. ملتی که بيشترين فداکاری ها را در مسير پيشبرد انقلاب اسلامی کرده است حق دارد که ريشه اصلی مشکلات خود را بداند و از اين زاويه فريب نخورد. اين روشنگری به معنای افزايش بصيرت فرهنگی ملت است.
در جريان فساد بانکی اخير، موجی عليه دولت احمدی نژاد و اصولگرايان به راه افتاد که گويي اين تصميم گيران، مقصر اصلی در اين قبيل فسادها هستند؛ در صورتی که ساختار و سيستم ناسالم اقتصادی، علت اين قبيل فسادهاست. جرم اصلی که در اين بين اتفاق افتاده، جرم فرمول و ساختار نظام بانکی است نه جرم اشخاص و افراد. و فلش اتهام را بايد به سمت اين فرمول های غربی و طرفداران غربگرای این فرمول ها نشانه رفت نه به سمت دینداران و اصولگرایان تصميم گير حاکم. حتی برخی معتقدند تخلفی که این مورد صورت گرفته، در همه جای سيستم بانکی، به صورت خُرد خُرد جريان دارد؛ منتها اصلاً به چشم نمی آيد؛ يعنی نظام بانکی، چنين کارهايي را به شکل رقيق تر و پنهان تری به رسميت شناخته و مورد تأييد قرار داده است. یکی از همين اقتصاددانان گفته: «اگر بحث اختلاس اخیر قانونی بررسی شود هیچ تخلفی صورت نگرفته است. این فرد حقهزده، زرنگی كرده و از اشكالات سیستم بانكی سوءاستفاده كرده است، اما اگر قانونی پیش بروید ایشان هنوز بدهكاری ندارد! اینها مسالهیی نیست! پول آفرینی بانكها همین است. بانكها پول آفرینی میكنند؛ یعنی میزان اعتباراتی كه میدهند چند برابر سرمایه اولیه و اعتباراتشان است. این یك قانون بانكی است و در همه جای دنیا هم انجام میگیرد».
به عبارت ديگر، نکته مهم اين است که همين قوانين علمی در بانکداری، زمينه جولان سرمايه داران و انزوای اقشار مستضعف را فراهم می کنند و کسانی که مروّج بانکداری غربی هستند، بايد پاسخگوی ناهنجاری های ناشی از توسعه و تمرکز سرمايه توسط بانک ها باشند.