کد خبر: ۲۲۰۱۰
زمان انتشار: ۱۸:۰۹     ۱۲ مهر ۱۳۹۰
حفظ اتحاد اسلامی از جمله دستورات صریح قرآنی است. مسلمین با رعایت برادری و با حفظ وحدت با در برابر متجاوزین متحر باشند. این مطلبی نیست که مورد غفلت مرجع شهیر شیعه آقانجفی اصفهانی قرار گیرد. آیت الله العظمی آقانجفی اگر چه در اصفهان ساکن بوده است، لیکن با ارسال نامه های خود به مناطق گوناگون این مهم را پیگیری می کرده است. بازخوانی و تامل در متن این نامه نشان دهنده منش خاص این عالم ربانی در مسائل سیاست خارجه بوده است. منشی که می توان آن را «سیاست اتحاد اسلامی با حفظ هویت شیعی خواند».
سرویس حوزه و مراجع پایگاه 598 - حفظ اتحاد اسلامی از جمله دستورات صریح قرآنی است. مسلمین با رعایت برادری و با حفظ وحدت با در برابر متجاوزین متحر باشند. این مطلبی نیست که مورد غفلت مرجع شهیر شیعه آقانجفی اصفهانی قرار گیرد. آیت الله العظمی آقانجفی اگر چه در اصفهان ساکن بوده است، لیکن با ارسال نامه های خود به مناطق گوناگون این مهم را پیگیری می کرده است. بازخوانی و تامل در متن این نامه نشان دهنده منش خاص این عالم ربانی در مسائل سیاست خارجه بوده است. منشی که می توان آن را «سیاست اتحاد اسلامی با حفظ هویت شیعی خواند».

 ‌در اواخر سال 1329، دولت استعماري ايتاليا، ليبي را به اشغال درآورد و دو دولت‌ استعماري روس و انگليس، تجاوزات خود را به ايران گسترش دادند. آقانجفي ـ ضمن انجام اقدامات گسترده در مقابله با اين تجاوزگري‌‌ها ـ تلگرافي را  به شيخ‌الاسلام عثماني دربارة لزوم اتفاق ميان مسلمانان در مقابل کفار استعماگر، ارسال کرد. متن تلگراف چنين است:

مقام حضرت مستطاب قدسي‌مآب رياست روحانيه شيخ‌الاسلام کل ممالک عثماني، دامت برکاته. کلمة جامعة اسلاميه که از صدر اسلام موجب ارتقاي مسلمانان و مصدق «[ال] اسلام يعلو و لايعلي عليه» گرديد. در اين وقت که به حملات ايتاليا بر طرابلس غرب [= ليبي] و روس و انگليس بر ايران، مصداق سيعودا غربياً شده، روح اسلام به تشديد روابط اتحاد مسلمانان متوجه و ممانعت ملل اسلاميه از اين تشبثات اجانب به اتفاق حقيقي مسلمانان، مترصد اقدامات شخص مقدس را صميمانه تمنا دارم. خادم مذهب جعفري محمدتقي نجفي حجةالاسلام و ساير علماي اصفهان[1]

آنچه ذکر شد به معناي آن نيست که آقانجفي، حساسيتي نسبت به تعدي‌ها و تجاوزات احتمالي دولت عثماني سني نسبت به ايرانِ‌ شيعي نداشت، بلکه ـ با توجه به حساسيت ويژة آقانجفي نسبت به اسلام حقيقي که در قالب مذهب تشيع جلوه‌گر شده بود و ايران مرکز اصلي آن محسوب مي‌شد ـ هنگامي که در سال 1325 (اواسط مشروطة اول)، نيروهاي عثماني، به بخش‌ها و مناطقي از اروميه،تجاوز ‌کردند، ايشان  با اهتمام ويژه‌اي به مقابله برخواست؛ گرچه با توجه به اسلامي بودن دولت مذکور، تلاش داشت تا موضع دوستانه‌اي اتخاذ کرده، از اين طريق، مسألة تجاوزگري آنها را حل نمايد.

يکي از روزنامه‌هاي عصر مشروطيت، طي گزارشي در اين زمينه، مي‌نويسد:

... پس از اقامة جماعت، آقاي حجت‌الاسلام [آقانجفي] به منبر تشريف برده،‌نصايح مشفقانه و اندرزهاي محبانه فرموده، پس اخوت اسلامي و استحکام برابري و برادري را بيان فرمودند که اهل اسلام بايد چنان متحد باشند که هرگاه به يکي از آنها صدمه رسد، پندارند که به خود آنها وارد آمده و در رفع آن بکوشند و يک جهت باشند و همه بايد در حفظ بيضه اسلام و احکام شريعت خير‌الانام و امر به معروف و نهي از منکر، معاون يکديگر باشند و در هر امري از امور، جانب اسلاميت را  مراعات کنند و در باب گرفتاري برادران اروميه هم‌عهد و هم‌قسم مي‌باشيم که در صورت لزوم،همه گونه جانفشاني نمائيم و اکنون تلگرافات به مراکز مهمه شده است، هرگاه اثري نبخشود، ناگزير بايد دفاع نمود؛ پس حضرت آقاشيخ مرتضي و آقاي ملاذ‌الاسلام و ساير علما هم فرمايشات حجت‌الاسلام را تأکيد و تعجيل نمودند، خصوصا آقاي شيخ که تأکيدات بالغه در آن مطالب فرمودند و تمام مردم قرآن‌ها [را] زيارت کرده، عهود مذکوره محکم کردند.[2]

در همين راستا، تلگرافي از سوي آقانجفي به سلطان عثماني مخابره مي‌شود. متن تلگراف چنين است:

به موقف عرض حضور مبارک اعليحضرت اقدس خلافت پناهي ـ خلّد‌الله ملکه و سلطانه ـ مي‌رساند از آنجايي که آسايش کافة مسلمين پيوسته مکنون خاطر رحمت مظاهر مبارک بوده است، در مقام جسارت برآمده که اين مطلب مسلم است که همه وقت دولت علّيّة عثماني و دولت علّيّة ايران، متحد و قرآن مجيد آنها و پيغمبر اکرم آنها ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ يکي و بحمدالله هيچ‌‌وقت دوئيّت فيما‌بين نبوده و نيست. در اين صورت، چندي است واقعة اروميه و سُوج بلاق، اسباب وحشت و اضطراب اهالي ايران گرديد. و انتشار دارد که از طرف دولت علّيّة عثماني، متعرض اهالي اروميه و سوج بلاق و اطراف شده‌اند. واضح است که بدون اطلاع خاطر مبارک است؛ لهذا داعي در مقام خيرخواهي و دولت‌خواهي، استدعا مي‌نمايد که از طرف قرين الشرف اعليحضرت خلافت پناهي ـ خلّد الله ملکه ـ مرحمت مخصوص در آسودگي اهالي آن حدود مبذول شده، رعيت و عساکر عثماني، متعرض ايرانيان نشوند. و حکم به تسوية اختلافات سرحديه فرمايند. موجب مزيد دعاگوئي و تشکر داعي و عموم علماي اعلام و کافّة اهالي ايران خواهد شد. انتظار عاجل مرحمت مخصوص دارم. زياده جسارت است. باقي، امر الاقدس الاعلي مطاع. خادم مذهب جعفري شيخ محمدتقي نجفي[3]

چنان که ملاحظه مي‌شود،آقانجفي هر چند اتحاد مسلمانان را مطرح کرده و مي‌گويد: قرآن و پيامبر مشترک داريم، اما علاوه بر آن که  از مردم مظلوم مناطق اروميه حمايت مي‌کند، نسبت به استقلال و تماميت ارضي ايرانِ شيعي حساسيت نشان مي‌دهند؛ چنان که امضاي ايشان در پايان تلگراف  جالب توجه است؛ چرا که آقانجفي در بيشتر نامه‌ها و تلگراف‌هاي خود اين گونه امضا مي‌نموده: «داعي و يا خادم الشريعه و اقل دعا گويان»؛ ولي در اينجا با عنوان «خادم مذهب جعفري» امضا کرده است. اين گونه امضا، حاکي از روش و برخورد اصولي و واقع‌بينانه و آينده‌نگري خاصي است که داشته‌اند؛ يعني: حفظ هويت شيعي، در عين اتحاد مسلمين و نزديکي دو دولت مسلمان در مقابل استعماگران غربي.

از دیگر نکات جالب این نامه آن است که آقانجفی خطاب به سلطان عثمانی می­نویسد: «واضح است که بدون اطلاع خاطر مبارک است» که خود این جمله حاوی ظرافتی دیپلماتیک است.

پاسخ سفير دولت عثماني در تاريخ 2 صفر 1326، که متضمن جواب سلطان عثماني بود، چنين است:

اصفهان خدمت ذي‌سعادت جناب مستطاب شريعتمدار فخرالمجتهدين و ذخرالموحدين سرکار حجةالاسلام آقاي نجفي ـ سلمه الله تعالي ـ عرض مي‌شود: اولاً: اميدوارم وجود سعادت‌نُمود جناب مستطاب شريعتمدار عالي، در کمال سلامت و سعادت است. ثانياً: با احترام تمام، زحمت‌افزا مي‌شود عريضه[اي] که از طرف آن ذات عالي سده سنّيه اعليحضرت قوي‌شوکت اقدس‌همايون پادشاهي ـ خلّد الله ملکه و سلطانه ـ ‌عرض شده بود، به واسطة سفارت کبرا، ارسال به مقام دادم و از عرض پيشگاه ذات مقدس ملوکانه گذشته، اين طور جواب رسيد: عريضه که به مقام همايوني عرض و ابراز گرديده بود، حسيات آن موجب  محظوظيت گرديده و از طرف حکومت سنّيه در حق دولت علّيّة ايران، هيچ فکر و نيت خصمانه نبوده و نيست. و محض اين که بعضي اختلافات حادثه در حدود، توليد گرديد، مقرر گرديد که تحقيقات مشترکه اجراء گردد و از طرف حکومت سنيه سعادت‌مآب، ظاهرپاشا با هيأت تحقيقه که در تحت رياست معزي اليه است، تعيين و در آن اول اعزام گرديد و چند ماه است در انتظار ورود هيأت تحقيقة ايران مي‌باشد. با اينکه در اين نزديکي محتشم‌السلطنه با هيأت تحقيقه که در تحت رياست ايشان مي‌باشد، اعزام شده است. بناء عليه، براي اروميه مذاکرات و تحقيقات دولت علّيّة عثماني اصلاً سببيت در کار نبوده است و انشاءالله همان طوري که مرقوم فرمودند، القاي تفريحات الزم است. ارادة سنّيه جناب خلافت پناهي هم همين‌طور اقتضا مي‌کند و عنقريب مذاکرات و تحقيقات حدوديه به حسن خوبي قرين تسويه خواهد شد. زياده عرضي ندارم. ايام افارت مستدام باد. مصلحت‌گذار سفارت سنيه.  محمد رفري[4]

آقانجفی مرجع شهیر شیعی بوده است که در زمان نوشتن آن نامه، نزدیک به دو دهه مبارزه علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی را در کارنامه سیاسی خود داشته است. اگر چه در آن زمان حوزه علمیه اصفهان در کنار حوزه علمیه نجف دو مرکز علمی بزرگ شیعیان بوده است اما در هر صورت آقانجفی اصفهانی از نیروهای حکومتی و دولتی نبوده است و این که مرد اول امپراطوری عثمانی این چنین به نامه او بها می دهد نشان از جایگاه پر اهمیت اوست . سلطان عثمانی نه تنها جواب نامه را می دهد بلکه در آن ذکر می کند که موضوع در حال رسیدگی است. آن چه از این مکاتبه به دست می آید این است که :

1-       زمان شناسی آقانجفی و دغدغه ایشان نسبت به امنیت مردم ایران و حفظ مرزهای ملی و تمامیت ارضی

2-      هوش و ذکاوت ایشان در برقراری یک ارتباط دیپلماتیک و موفقیت در آن

3-     شهرت و نفوذ سیاسی آقانجفی

4-      اصل اتحاد مسلمین از اصول سیاست آقانجفی

5-     حفظ و بیان هویت شیعی با امضای پایانی «خادم مذهب جعفری»

 پی نوشت:

[1] . روزنامه مجلس، سال پنجم، شمارة 65(25 ذيحجه 1329)، ص3، ستون پنجم.

[2]. روزنامه جهاد اکبر، سال اول،شمارة 30 (اول رمضان 1325)، ص6.

[3] . روزنامة جهاد اکبر، سال اول، شمارة 42 (23 صفر 1326)،  ص4.

[4] . روزنامه جهاد اکبر، شماره 42 ( 23 صفر 1326)، ص 4ـ5. ر.ک: تصوير شماره (28) در اسناد آخر کتاب.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها