این روزها اگر صفحات سیاسی روزنامههای
زنجیرهای پرشمار حامی دولت را ورق بزنید، حتماً مظلومنمایی این
روزنامهها در مورد دولت تدبیر و امید توجهتان را جلب خواهد کرد. یکی از
«جشن دکتر سلام» با عنوان هجمه به دولت یاد کرده و دیگری از مجرمانه بودن
مستند «من روحانی هستم» و احتمال پیگیری قضایی ماجرا خبر داده است. آن
دیگری خبر دروغ و خودساختهی «انتشار فیلم جشن اشرافی همسر رئیسجمهور» را
بهانهای برای نوشتن گزارشی جهت مظلومنمایی از دولت راستگویان قرار داده و
در نهایت، برخی نطق «روحالله حسینیان» را پیراهن عثمان کردهاند که
«آقایان! دولت اعتدال مظلوم واقع شده است...»
به گزارش
رجانیوز،
البته این ترفند رسانهای فقط مختص به این روزها نیست. از ابتدای روی کار
آمدن دولت «روحانی» همه متهمند به تخریب دولت. از «عمو پورنگ» و ماجرای
کلید معروفش گرفته تا «جبههی پایداری» و کارت زردهای مجلس، از «ابراهیم
حاتمیکیا» با صحبتهای انتقادیاش در جشنوارهی فجر تاکنون گرفته تا
صداوسیما و دولت قبلی به عنوان متهم اصلی ثبتنام 73 میلیونی مردم برای
دریافت یارانه! همه و همه به زعم این رسانهها ظاهراً کمر همت بستهاند که
دولت را تخریب کنند. و البته این سوءظن باعث شده تا فشارها حتی بر امثال
«عمو پورنگ» و برنامهی تلویزیونیاش به حدی زیاد شود که تهیهکنندهی
برنامهی او همین امروز اعلام کند «عمو پورنگ» قصد خداحافظی از تلویزیون را
دارد!
(اینجا)
اما در این میان، به نظر میرسد که
هجمهها بر مستند «من روحانی هستم» شدیدتر از سایر موارد است؛ به نحوی که
از چند روز پیش تمام رسانههای حامی دولت در یک جریان هماهنگ و حتی با
مطالب کاملاً مشابه هم که مشخص است از یک مرکز واحد خطدهی شده است، فاز
حمله به این مستند را در رأس برنامههای خود جهت مظلومنمایی هر چه بیشتر
قرار دادهاند و حتی افرادی مانند «حسامالدین آشنا» با شدیدترین الفاظ این
چنین به انتقاد از این مستند پرداختهاند: «آمران و عاملان توليد و توزيع
بستههاي تخريبي و تلههاي انفجاري بايد آمادگي داشته باشند تا پاسخگوي
اعمال خود در محكمهی افكار عمومي باشند.» (روزنامهی اعتماد، شماره 2945
به تاريخ 6/2/93)
مستند «من روحانی» هستم محصولی است از
موسسهی «شفقمدیا» که پخش آن را مرکزمستندسازی «سفیر» به عهده دارد. این
مستند، فعالیتهای مبارزاتی، سیاسی و اجتماعی «دکتر حسن روحانی» در ۵ دههی
گذشته را روایت میکند. سخنرانی تاریخی وی در مراسم درگذشت حاج آقا مصطفی
خمینی در مسجد ارک، ۵ دوره نمایندگی مجلس و موضع وی در ماجرای ۹۹ نفر،
ماجرای عضویت وی در شورای سیاستگذاری صدا و سیما و نظر امام و پرونده
هستهای ایران از اتفاقاتی است که در این مستند بدان پرداخته شده است.
«معصومه نبوی» کارگردان این مستند در
مورد علت ساخت آن به خبرگزاری مهر چنین میگوید: «ایدهی این فیلم از
روزهای آخر خرداد ماه سال 92 بعد از انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفت. بعد
از حماسهی سیاسی مردم و انتخاب دکتر حسن روحانی، احساس کردیم خیلیها
رییسجمهور را نمیشناسند و این عدم شناخت باعث سوءتفاهمهایی خواهد شد. در
حالی که آقای حسن روحانی یک شخصیت انقلابی درون نظام هستند که در بسیاری
از نقاط کلیدی انقلاب نقش آفرینی کردهاند و افکار عمومی جامعه نیاز داشت
تا ایشان را بشناسد. با این توجه شروع به تحقیق و نگارش «من روحانی هستم»
کردیم... برای همینمنظور سراغ خاطرات خود رییس جمهور و اشخاص وابسته به
ایشان رفتیم. برای قبل از انقلاب که کتاب خاطرات خودشان بسیار غنی بود و
برای بعد از انقلاب هم خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی بیشترین کمک را به ما
کرد و اکثر قسمتهای حساس مستند از کتابهای خاطرات ایشان روایت شده است.
برای سالهای اخیر و پرونده هستهای هم دستمان بسیار باز بود و راحتتر به
اطلاعات دسترسی پیدا کردیم ولی تاکیدی که داشتیم استفاده از منابع نزدیک به
آقای روحانی بود...»
(اینجا)
اما انتقاداتی که به این مستند وارد
شده، جالب و شنیدنی است. به طور مثال، یکی از انتقادات به نحوهی پرداخت
این مستند به ماجرای مکفارلین و نقش «حسن روحانی» در آن است. «نبوی» در
مورد این بخش میگوید: «در مورد مک فارلین و شورای نظارت بر صدا و سیما به
خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی استناد شده است که رییس جمهور از نزدیکان
ایشان هستند.» به عبارت بهتر، منبع اصلی این بخش، خاطرات هاشمی رفسنجانی
است. حال اگر حتی صحت این بخش زیر سوال باشد، باید نخست از رئیسجمهور سابق
بابت دامن زدن به این دروغ و شایعه انتقاد کرد و سپس از سازندگان این
مستند. هر چند که به زودی رجانیوز در مطلبی تفصیلی و با ذکر جزئیات تاریخی
به استناد از کتاب آقای هاشمی به نقش آقای «روحانی» در ماجرای موسوم به
مکفارلین خواهد پرداخت.
عجیبتر آن است که این مستند از 11
اسفند توسط سفیر فیلم به صورت اینترنتی در حال توزیع است و اینکه چرا
ناگهان در این بازه زمانی این مستند مورد هجمه قرار گرفته است، خود از
مواردی است که نشان میدهد که مسائل فرامتنی در هجمه به «من روحانی هستم»
به شدت موثر بوده است.
اما فارغ از صحت این انتقادات عجیب و
غریب، جالب است بدانید که این چندمین مستند موسسهی سفیر است که با جسارت و
صراحت به موضوعات سیاسی و حتی انتقاد از دولتها و شخص رئیسجمهور پرداخته
است. تا جایی که پیش از این، این موسسه در دو مستند «کدام انحراف» و «نبرد
خاموش» نیز به انتقاد شدید از دولت دهم، جریان موسوم به انحرافی،
بیتدبیری در ماجرای تحریمها و ... پرداخته بود و البته هیچگاه با چنین
واکنشهای افراطی از سوی دولت قبلی مواجه نشده بود. چنانکه این مستندها
بارها و بارها در دانشگاههای مختلف اکران و مورد نقد و بررسی قرار گرفت و
حتی مراسم رونمایی از مستند «نبرد خاموش» در دانشگاه علم و صنعت برگزار شد.
اما در دولت فعلی، تاکنون چندین بار و از جمله همین امروز، اکران این
مستند در دانشگاههای مختلف لغو شده است و فشارهای فراوانی بر عوامل
سازندهی این مستند اعمال شده تا جلوی پخش آن را بگیرند. چنین واکنشهای
عجیب و غریبی در شرایطی ابراز میشود که این دولت و حامیان رسانهایاش بیش
از هر دولت دیگری ادعای آزادی بیان دارند.
البته دولت یازدهم که در این مدت کم
نشان نداده اصلاً ظرفیت انتقاد را ندارد، باید متوجه باشد که این حملات و
هجمههای رسانهای و غیررسانهای به هیچوجه نمیتواند مانع تداوم تولید
چنین مستندها و چنین انتقاداتی باشد که برعکس، باعث تقویت آثاری چون «من
روحانی هستم»، «دکتر سلام» و ... خواهد بود. به خصوص آنکه دولت تدبیر و
امید در همین مدت کم، آنقدر سوژه به مخالفانش در حوزههای مختلف مانند
«توافق ژنو»، «توزیع سبد کالا»، «فاز دوم هدفمندی یارانهها»، «مهمانیهای
اشرافی»، و ... داده که مستند کردن این موارد کار دشواری نخواهد بود و
نیازی به انتشار فیلمهای منتشرنشده از مهمانیهای زنانه نخواهد بود.
از همین رو، شاید لازم باشد مسئولان
دولت «تدبیر و امید» یک بار دیگر این جملات مقام معظم رهبری در دیدار با
نمایندگان خبرگان را در پانزدهم اسفند 92 مطالعه کنند: «کسانی که به این
جوانان با بدبینی نگاه میکنند و تلاش دارند آنها را منزوی کنند، به انقلاب
و کشور خدمت نمی کنند. البته این جوانان مؤمن و انقلابی هیچگاه منزوی
نخواهند شد.»