به گزارش پايگاه 598 به نقل از بانک ورزش، آتشبار وزير ورزش،
خاموشي ندارد. آرشيو خبرگزاريها شهادت ميدهد طي ماههاي گذشته تقريبا هيچ
روزي نبوده كه محمود گودرزي دست به اظهارنظر نزند و عليه فوتبال موضع
نگيرد. انگار عطش مصاحبههاي وزير و حملات همه جانبهاش به مقبولترين رشته
ورزشي جهان، قرار نيست به اين زوديها فروكش كند. در ويترين رسانهها بودن
گويا بدجوري به مذاق استاد خوش آمده و او را واداشته فرصت گفتوگو با هيچ
ميكروفوني را از دست ندهد. تلختر از اين تقلاي بيوقفه براي هم آغوشي با
شهرت اما، ماجراي اظهارات دور از منطق گودرزي است. مردي كه ميرود تا با
سياستها و جهتگيريهايش از محمد عليآبادي «اسطوره مديريت» بسازد، حتي در
لرستان هم ول كن فوتبال نيست: «18 تيم در كشور 1500 ميليارد تومان را
بلعيدهاند.» يك جمله، حداقل با سه غلط؛ كدام 18 تيم؟ كدام 1500 ميليارد؟
كدام بلعيدن؟
منظور وزير ورزش از آخرين شاهكار شفاهياش به درستي روشن نيست. در حالي كه
ليگ برتر ايران با حضور 16 تيم برگزار ميشود، او به ريخت و پاش 18 تيم
اشاره ميكند. آيا اين يك گاف، از جنس همان گافهاي مديران قبلي اين مجموعه
است؟ اگر نه، جناب وزير وظيفه دارد از نام و هويت دو باشگاه پرهزينه غير
ليگ برتري پردهبرداري كند. گذشته از اين، با يك حساب سرانگشتي روشن ميشود
طبق محاسبات گودرزي، هريك از باشگاههاي مدنظر او در طول سال گذشته بهطور
متوسط 83 ميليارد تومان هزينه كردهاند. اين در حالي است كه با انتشار
ليست قراردادهاي بازيكنان پرسپوليس توسط خود اين وزارتخانه روشن شد اين تيم
بهعنوان يكي از گرانترين باشگاههاي ليگ برتر كمتر از 20 ميليارد تومان
هزينه كرده است. خب اين 1500 ميليارد تومان دقيقا كجا خرج شده است استاد؟
نفتيها ميگويند بودجه آنها در ليگ برتر هشت ميليارد بوده كه اين، يك دهم
ميانگين مورد نظر گودرزي را نشان ميدهد. پس ماجرا چيست؟ آيا بايد باور
كنيم وزير «همينطوري» حرف زده است؟ آيا چنين اتفاقي در شأن يكي از مردان
كابينه تدبير و اميد هست؟
واپسين نقطه ابهام از آخرين مصاحبه گودرزي اما به فعلي مربوط ميشود كه او
در جملهاش مورد استفاده قرار داده است، بلعيدن؛ آنچه نشان ميدهد آقاي
وزير هنوز با گردش مالي فوتبال كنار نيامده است. او كماكان تصور ميكند
فوتبال ورزشي است كه بايد با بقيه رشتهها روي يك ترازو قرار بگيرد. اين
مدير برآمده از غفلت و بيخبري محض، احتمالا نميداند پژمان منتظري به ازاي
يك سال و نيم حضور در ليگ قطر نزديك به 5 ميليارد تومان پول گرفته و
باشگاهي مثل استقلال براي نگه داشتن او ناچار است حداقل يك سوم اين رقم را
بپردازد. گودرزي كه اوج آمالش بهعنوان وزير اين مملكت فقط يك جلسه تمرين
با تيم ملي كشتي بوده، از كجا بايد بداند آندو و سيدجلال از حاشيه
خليجفارس پيشنهادات 7 و 8 ميلياردي داشتهاند و حفظ آنها بدون شل كردن سر
كيسه و البته كلي خواهش و تمنا غيرممكن بوده است؟ استقلال بهعنوان
پرهزينهترين تيم ايران در فصل گذشته در حالي گام به آسيا گذاشت كه در گروه
نسبتا آسانش از نظر بودجه در انتهاي جدول قرار ميگرفت؛ آيا ادامه رقابت
با تيمهاي عربي و شرقي، با وجود سياستهاي مفلسانه وزارت ورزش و نگاه غلط
اين مجموعه، ممكن خواهد بود؟
اينكه در فوتبال پول زيادي خرج ميشود، به خودي خود اشكال ندارد. مشكل از
آنجاست كه اولا دوستان تا به حال توان خصوصي كردن اين رشته را نداشتهاند و
ثانيا در همين سيستم دولتي هم ظرفيتهاي بالقوه درآمدزايي به كلي خاموش
مانده است. در كشوري كه يك قلم دزدياش سر به سه هزار ميليارد تومان
ميزند، ساليانه حداكثر 20 ميليارد هزينه براي پرسپوليس و استقلال در حد
«صفر» هم نيست. جنازههاي اين دو تيم بايد قادر باشند هر فصل پنج برابر اين
رقم را در بياورند، اما مشكل اينجاست كه يكي مثل گودرزي به جاي تلاش براي
گرفتن حق پخش واقعي و يافتن اسپانسر، يقه فوتبال را گرفته كه كمتر خرج
كنيد. در بدترين سال تاريخ مسابقات باشگاهي ايران از نظر تماشاگر، ليگ
سيزدهم در مجموع يك و نيم ميليون نفر تماشاچي داشته كه اين يعني توليد
حداقل پنج ميليون نفر – ساعت سرگرمي مفيد براي حاضران در استاديومها و
صدها برابر بيشتر براي بينندگان تلويزيوني؛ آيا چنين رشتهاي ارزش
سرمايهگذاري ندارد؟ آيا وزير در جريان قراردادهاي خوفناك ليگ شش ماهه
بسكتبال هست و ميداند تيمهاي ما آنجا چند بازيكن ميلياردي دارند؟ چند نفر
در ايران بسكتبال ميبينند آقاي مدير؟
سبك مديريت يكي مثل گودرزي، بيش از هرچيز ديگري فاصله كهكشاني تئوري و عمل
را در ايران نشان ميدهد؛ جايي كه يك چهره دانشگاهي با انبوهي از ادعا و
تحقيقات در حوزه ورزش، در فاز عملي مثل بيگانهاي در شهر ميماند. واقعا
كيفيت آموزش در دانشگاههاي ما چطور است كه استاد گودرزي در مورد ورزش و
مشخصا فوتبال حتي كتاب مينويسد و آن را تدريس ميكند، اما در عمل پيروزي
تيم ملي بر آرژانتين را «در دسترس» به حساب ميآورد؟! آيا راز مشكلات
پرشمار كشور ما در عرصههاي مختلف با وجود ميليونها فارغالتحصيل، همين
وضعيت بحثبرانگيز دانشگاههايمان نيست؟