به
گزارش پایگاه 598 به نقل از ایران هستهای، گری سیمور، مشاور پیشین باراک اوباما در امور کنترل تسلیحات و خلع سلاح که
اکنون مدیر اجرایی مرکز بلفر در دانشگاه هاروارد است، در یک سخنرانی در
مرکز مطالعات راهبردی لندن نکات بسیار مهمی را درباره نوع نگاه امریکا به
مذاکرات هستهای با ایران مطرح کرده است.
متن کامل این نشست هم اکنون در اختیار خوانندگان است. این نشست روز دوشنبه 19 اسفند 1392 (10 مارس 2014) برگزار شده است.
روسیه
ترجیح می دهد ایران تسلیحات هسته ای نداشته باشد. باآنکه ممکن است
تحلیلهای روسیه درباره برنامه هسته ای ایران با تحلیلهای آمریکا متفاوت
باشد اما مقامات مسکو به خوبی می دانند که هدف برنامه هسته ای ایران
دستیابی به ظرفیت ساخت تسلیحات هسته ای است. در این خصوص بین مسکو و
واشنگتن اختلاف اندکی وجود دارد. سوال مطرح این است که اگر بحران اوکراین
تشدید شود، مسکو به دور بعدی گفتگوهای هسته ای چه واکنشی نشان خواهد داد.
البته باید توجه داشت حتی اگر علیه روسیه تحریمهایی اعمال شود، کشورهای
اروپایی بنابه ملاحظات سیاسی و اقتصادی به اجرای کامل این تحریمها مبادرت
نخواهند کرد. در این صورت روسیه نیز مقابله به مثل خواهد کرد اما مقابله به
مثل آن به صورتی نخواهد بود که همه گزینه ها را خرج کند بلکه برای خودش
قدرت مانور حفظ خواهد کرد و همکاری در گروه پنج بعلاوه یک را به عنوان برگه
ای برای خودش حفظ خواهد کرد. باتوجه به وابستگی اروپایی به منابع انرژی
روسیه، اعمال تحریمهای اقتصادی علیه مسکو دشوار است. البته اگر پوتین به
تصرف منطقه کریمه و الحاق آن به روسیه مبادرت کند، اوباما چاره ای جز اعمال
تحریمها نخواهد داشت. مقامات ایران این اوضاع را از نزدیک دنبال خواهند
کرد و با توجه به شدت و حدت بحران، به این جمع بندی خواهند رسید که شاید
لازم باشد امتیازهای سخت هسته ای ندهند. آنها وقتی ببینند وحدت گروه پنج
بعلاوه یک از بین رفته است، چنین کاری انجام خواهند داد.
(درپاسخ به
سوالی درباره مواضع رهبری ایران در خصوص برنامه هسته ای) به نظرمن، (آیت
ا..) خامنه ای رهبر ایران به شدت معتقد است آمریکا مصمم است جمهوری اسلامی
را نابود کند. به نظرمن، او عقیده دارد داشتن سلاح هسته ای یا دست کم توان
تولید تسلیحات هسته ای برای دفاع از جمهوری اسلامی و قدرت نمایی برای غلبه
ایران در منطقه ضروری است. ارزیابی من این است که وی درمقایسه با حسن
روحانی، تمایل بسیار کمتری دارد که برنامه هسته ای ایران را حتی برای دلایل
تاکتیکی فدا کند. استدلال حسن روحانی و افراد اطراف او این است که بهتر
است به صورت موقت، از حدود درباره برنامه هسته ای دست کشیده شود تا اقتصاد
کشور بازسازی شود و تا چند سال دیگر که ایران قویتر شود، بتواند بار دیگر
به ساخت تسلیحات هسته ای بازگردد. فکر نمی کنم رهبر ایران بتواند چنین تفکر
بلندمدتی داشته باشد. نگرانی و ترس همیشگی او این بوده است که اگر درباره
مسئله هسته ای مصالحه کند این کار فقط سبب خواهد شد اشتهای واشنگتن بیشتر
شود و درباره مسائل دیگر اعم از سوریه یا حقوق بشر و مسائل دیگر، مطالبات
دیگری مطرح کند. به نظرمن، رهبر ایران درمقایسه با حسن روحانی ، دراین
زمینه بسیار بیشتر سرسخت و مقاوم است. البته اینها فقط حدسهای من است و هیچ
دسترسی مستقیمی به تفکرات او ندارم.
ایران درحال حاضر هم توان ساخت
تسلیحات هسته ای را دارد به این معنا که این کشور فناوری های پایه برای
این منظور دارد. اگر ایران تصمیم سیاسی بگیرد که سلاح هسته ای بسازد می
تواند در مدت زمانی این کار را انجام بدهد. برای این کار لازم است هم مواد
شکافت پذیر تولید شود و وسایل (لازم برای پرتاب)تسلیحات هسته ای ساخته شود.
اوباما به صورت علنی گفته است که برای رسیدن به این نقطه، یک سال زمان
لازم است. این ارزیابی زمانی مبتنی بر چندین ارزیابی است. اینکه ایران در
مدت یک سال یا یک سال و نیم و یا دو سال به این نقطه برسد چندان مهم نیست.
مسئله مهم این است که ایران توان ساخت تسلیحات هسته ای را دارد. نمی توان
با حمله به یک کشور و اشغال آن، چنین توانی را از بین برد. آنچه مهم است
این است که آیا ایران ظرفیت عملیاتی برای رسیدن به این هدف را دارد و اینکه
ایران با چه سرعتی می تواند تسلیحات هسته ای بسازد و اینکه ایران با چه
سرعتی می تواند مواد شکافت پذیر تولید کند. ایران در حال حاضر این توانایی
را دارد که مقادیر قابل توجهی از اورانیوم غنی شده برای این منظور را در
مدت چند ماه تولید کند.
اوباما برای دفاع از توافق هسته ای با ایران
باید درموقعیتی قرار بگیرد که بتواند بگوید زمان رسیدن ایران به این نقطه
را یک سال یا بیشتر به تاخیر انداخته است. این فاصله زمانی به آمریکا و
متحدانش زمان زیادی می دهد تا فرار هسته ای احتمالی ایران را شناسایی کنند و
پاسخ بدهند. آمریکا بخاطر منافع ملی اش و مسائل سیاسی حزبی داخلی نمی
تواند وضعی را بپذیرد که ایران در آستانه هسته ای شدن قرار داشته باشد به
این معنا که ظرفیتی داشته باشد که بتواند به سرعت تسلیحات هسته ای تولید
کند. کل مطلب مطرح نیز همین است. برای آمریکا چنین وضعی در ایران غیرقابل
قبول است. موضوع موشکهای بالستیک ایران، موضوعی کاملا جداگانه است. در
قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد به موضوع موشکهای بالستیک ایران
اشاره شده است. فکر نمی کنم مذاکرات جاری شانس زیادی داشته باشد که بتواند
برنامه موشکهای بالستیک ایران را محدود کند. اگر بتوانیم درباره مهارکردن
خطر هسته ای ایران به توافقی قابل قبول برسیم یعنی بتوانیم ظرفیت ایران را
در تولید تسلیحات هسته ای محدود کنیم، موشکهای بالستیک دیگر چندان اهمیتی
نخواهد داشت و خطر ناشی از آنها بسیار تاکتیکی و محلی خواهد بود و می توان
با سامانه های دفاع موشکی با آن مقابله کرد.
تندروهای داخل ایران
مخالف تمدید توافق ژنو هستند و به همین علت، کار مذاکره کنندگان ایرانی
برای تمدید این توافق نامه دشوار خواهد بود. به همین علت است که محمد
جوادظریف وزیر امورخارجه ایران می گوید باید توافق نامه به سرعت حاصل شود
زیرا اگر چنین اتفاقی رخ نخواهد دهد ممکن است کل ماجرا به خطر بیفتد. به
همین علت است که او از گروه پنج بعلاوه یک می خواهد سخاوتمندانه عمل کنند و
با وادار کردن طرف ایرانی به پذیرش محدودیتهای زیاد درباره برنامه هسته ای
اش، آن را تحقیر نکند. شاید این سخن درست باشد اما اوباما نمی تواند این
موضع را بپذیرد. بنابراین، فکر نمی کنم این موضع برای دولت اوباما قابل
قبول باشد تا با نرمش بیشتری با دولت روحانی رفتار کند تا این دولت بتواند
مخالفان داخلی اش را شکست بدهد. هوشمندانه نخواهد بود آمریکا در این بازی
داخلی ایران بازی کند.
در حال حاضر، خطر حمله نظامی اسرائیل به
ایران به عقب رانده شده است. یکی از پرسشهایی که بنیامین نتانیاهو نخست
وزیر اسرائیل تا شش ماه دیگر یا یک سال دیگر باید به آن پاسخ بدهد این است
که تا چه اندازه به متحدان اسرائیل در آمریکا فشار بیاورد تا اینکه آنها به
سمت تحریمهای بیشتر علیه ایران بروند. شکست طرح تشدید تحریمها علیه ایران
در کنگره آمریکا، سبب ناراحتی و دستپاچه شدن کسانی شده است که در آمریکا
برای منافع اسرائیل لابی می کنند. نتانیاهو باید با این تصمیم دشوار مواجه
شود که آیا می خواهد در پایان شش ماه تعیین شده برای اجرای توافق ژنو به
آمریکا فشار بیاورد تا علیه ایران تحریمهای شدیدتری اعمال کند یا اینکه تا
ماه ژانویه برای این کار صبر کند زیرا فضا در داخل آمریکا بهتر خواهد بود.
این تصمیم نتانیاهو تا حدود زیادی به پیشرفت در گفتگوهای هسته ای با ایران و
روند صلح با فلسطینی ها بستگی خواهد داشت. آمریکا گفته است می خواهد
چارچوبی برای صلح بین اسرائیل و فلسطینی ها ارائه کند و این کار می تواند
هم بر اسرائیلی ها و فلسطینی ها فشار وارد کند تا چارچوب پیشنهادی را به
عنوان پایه مذاکرات بپذیرند حتی اگر با همه جزییات این طرح موافق نباشند.
این روند به موازات گفتگوهای هسته ای با ایران ادامه خواهد داشت. آمریکا به
صورت موازی در تلاش است بین اسرائیل و فلسطینی ها توافق حاصل شود.
نتانیاهو با لحاظ این مسائل تصمیم خواهد گرفت. ممکن است نتانیاهو تا چند
ماه دیگر درگیر مدیریت فضای سیاسی داخل اسرائیل درباره روند صلح باشد و به
همین علت مجبور باشد تا ژانویه 2015 صبر کند و سپس برای اعمال تحریمهای
جدید علیه ایران بر آمریکا فشار وارد کند. اگر نتانیاهو چارچوب پیشنهادی
آمریکا درباره صلح با فلسطینی ها را بپذیرد با مخالفتهای گسترده داخلی و
حتی در درون دولت ائتلافی و حزب خودش مواجه خواهد شد. نتانیاهو برای تشکیل
دولتش مجبور به ائتلاف با احزاب دیگر بوده است. حرکت در مسیر طرح پیشنهادی
آمریکا سبب تغییر در ملاحظات داخلی اسرائیل درباره ایران و توسل به اقدام
نظامی علیه ایران خواهد شد بطوریکه سیر امور به سمت گذر به سمت گزینه دوری
از اقدام نظامی خواهد بود.
باید بین فعالیتهای هسته ای ایران در
مسیر تسلیحاتی شدن در گذشته با فعالیتهایی که ممکن است در آینده در این
زمینه صورت پذیرد تمایز قائل شد. این تمایز منطقی است گرچه این دو با هم
مرتبط هستند. برخی می گویند تا وقتی درباره گذشته و فعالیتهای ایران در
گذشته اطمینان خاطر بوجود نیاید نمی توان درباره اقدامات آتی ایران یا
پایبندی آن به توافقهای آتی اطمینان خاطر داشت. به نظرمن، این سخن تاحدودی
درست است. اگر آمریکا مجبور باشد بین مسائل گذشته و آینده، یکی را انتخاب
کند بی تردید بر تدابیری تاکید خواهد کرد که امکان شناسایی تلاشهای آتی
ایران را برای ساخت تاسیسات مخفیانه برای تسلیحاتی کردن برنامه هسته ای اش
افزایش بدهد. مشکل بزرگ مطرح درباره ایران این است که این کشور از اواخر
دهه 1990تا سال 2003، پروژه تسلیحات هسته ای را دنبال می کرد که به منزله
نسخه فارسی پروژه منهتن (ساخت بمب اتمی در آمریکا) بود. ایران در این زمان،
برنامه هسته ای بسیار منظم و منسجمی برای ساخت تسلیحات هسته ای داشت.
هرفردی که به اسناد فاش شده ایران نگاه کند به این مسئله پی می برد. فکر
نمی کنم ایران بتواند هرگز اذعان کند که در گذشته مشغول چنین فعالیتهایی
بوده است زیرا این سخن با مواضع علنی آنها منافات خواهد داشت مبنی بر اینکه
برنامه هسته ای این کشور صلح آمیز است. این اعتراف ایران سبب متلاشی شدن
تلاشهایی خواهد شد که ایران برای توجیه برنامه هسته ای اش صورت داده است.
بنابراین اگر قرار است توافقی درباره ابعاد برنامه هسته ای ایران در گذشته
انجام شود، نوعی توافق نسبی برای پوشش گذشته خواهد بود به این معنا که
حقیقت کاملا برملا نشود و از توجیه های دیگری در این زمینه بهره گرفته شود.
برای نمونه، شاید طرف ایرانی بتواند بگوید برای دفاع از خودش درمقابل
تسلیحات هسته ای آمریکا بایستی تحقیقاتی در این خصوص انجام می داد و اینکه
کار تسلیحات هسته ای به چه صورت است. سخن دیگری که مقامات ایرانی می توانند
بگویند این است که شاید دانشمندانی خودسر بوده اند که خودشان در این زمینه
فعالیت می کرده اند.
بنابراین اگر قرار است توافقی درباره
فعالیتهای هسته ای ایران پیش از سال 2003 در مسیر تسلیحاتی کردن ایران
برنامه یا ابعاد تسلیحاتی احتمالی این برنامه حاصل شود، باید مبتنی بر
توجیه هایی باشد تا اینکه ایران بتواند به نوعی غرور خودش را حفظ کند. برای
خود من آنچه مهم تر است شناسایی فعالیتهای احتمالی آتی ایران در این مسیر
است. می توان برای این منظور از ایران مطالباتی داشت. برای نمونه می توان
گفت دسترسی بیشتری به مراحل تامین مواد هسته ای ایران یا به تحقیقات هسته
ای ایران دسترسی بیشتری داشت. فکر می کنم ایران در این زمینه درمقایسه با
ابعاد واقعی و ملموس برنامه هسته ای اش، انعطاف پذیری بیشتری خواهد داشت.
باید
به دو بعد سیاسی و اقتصادی در زمینه مسائل داخلی ایران توجه داشت. از منظر
سیاسی باید گفت اوضاع اقتصادی ایران بسیار بد نیست. درست است که مردم دچار
مشکلاتی هستند اما هیچ آشوبی در خیابانها به علت قیمت مرغ و گوشت برپا
نشده است. بنابراین، از این منظر سیاسی، تاثیرات سوء اقتصادی تحریمها،
تهدیدی برای بقای رژیم ایران نیست. رهبر ایران به این مسئله از این منظر
نگاه می کند و تا وقتی آشوبهایی ناشی از مشکلات اقتصادی مردم بروز پیدا
نکند، او حاضر نخواهد شد امتیازهای هسته ای بدهد. اما از منظر اقتصادی
مسئله متفاوت است. اقتصاد ایران بسیار کمتر از سطح توانش عمل می کند. حتی
با برداشته شدن بخشی از تحریمها به صورت محدود که بر ارزش واحد پولی این
کشور و شاخص سهام کشور تاثیر گذاشته است، بازهم اقتصاد ایران در سطح خودش
نیست. اگر تحریمها نبود اقتصاد ایران می توانست بسیار بسیار قویتر باشد.
اگر تحریمها نبود ایران می توانست مقادیر بیشتری نفت بفروشد و درمقابل
صادرات نفتی اش، ارز خارجی بیشتری به دست بیاورد و به فناوری غربی دسترسی
داشته باشد که برای مدرنیزه کردن میدانهای نفت و گاز این کشور ضروری است.
عناصر معتدل در ایران به همین مسائل نگاه می کنند که به غرور ملی کشور
مربوط است و از این منظر، باید آماده باشند تا امتیازهایی در عرصه هسته ای
بدهند تا به مزایای اقتصادی ناشی از کاهش تحریمها دست پیدا کنند. اگر توافق
هسته ای حاصل شود، وضع اقتصاد ایران بسیار بسیار بهتر خواهد شد. اما مطمئن
نیستم که رهبر معظم ایران حاضر باشد چنین استدلالی را بپذیرد.
روسیه
می تواند به علت بحران اوکراین به روند مذاکرات هسته ای با ایران به شدت
ضربه بزند. برای نمونه روسیه می تواند از تصمیم قبلی خود مبنی بر خودداری
از فروش موشکهای پیشرفته اس-300 به ایران عدول کند. اگر روسیه این کار را
انجام بدهد، ایران به این نتیجه خواهد رسید که در مذاکرات هسته ای در
موقعیت چانه زنی بسیار قوی قرار دارد و فشار کمتری برای مصالحه هسته ای
احساس خواهد کرد. روسیه به معاملات بسیار کثیفی روی آورده به این معنا که
با ایران برای خرید نفت از این کشور و فروش آن با بازاریابی های خودشان
مذاکره می کنند. با این کار وابستگی ایران برای فروش نفت به غربی ها کاهش
می یابد و درمقابل دادن نفت به روسیه از این کشور سوخت هسته ای و تسلیحات
دریافت می کند. منظورم این نیست که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه حالا
برای انجام دادن این کار آماده شده باشد. اما اگر تقابل آمریکا و روسیه
درباره ماجرای اوکراین بسیار بد شود، ممکن است روسیه معادله مذاکرات هسته
ای با ایران را برهم بزند. ایران برای صادرات نفتی اش مشکل دارد زیرا نفت
لیبی که زمانی از بازارهای جهانی حذف شده بود دوباره به بازار آمده است و
عراق نیز تولید نفتی اش را افزایش داده است. با این اوصاف، اگر محدودیتهای
صادرات نفتی ایران برداشته شود بازهم مشکلات جدی در این زمینه متوجه ایران
خواهد بود.
اوباما برای حل مسئله هسته ای ایران یا جلوگیری از ورود
به جنگ دیگری در منطقه خاورمیانه و این بار با ایران، سرمایه گذاری زیادی
کرده است. اوباما به شدت علاقه مند است مانع از آن شود که آمریکا با ایران
درگیر شود. اوباما به تلاشهای موازی درباره مسئله هسته ای ایران از یک سو و
مسئله صلح اسرائیل و فلسطینی ها به چشم دو تلاش موازی نگاه می کند که
یکدیگر را تقویت می کنند و نه اینکه سبب هدررفتن انرژی واشنگتن شوند. بنابه
گفته دیپلماتهای آمریکایی که با آنها صحبت کرده ام اگر گفتگوهای مخفیانه
بین ایران و آمریکا در عمان نبود، توافق هسته ای ژنو امکان پذیر نمی بود.
بدون مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا، نمی توان در گفتگوهای پنج بعلاوه یک
با ایران به پیشرفتی دست یافت. برای نتیجه بخش بودن گفتگوهای هسته ای نیز
باید گفتگوهای دوجانبه بین ایران و آمریکا درجریان باشد اعم از اینکه این
گفتگوها علنی باشد یا مخفیانه. می توان در این گفتگوهای دوجانبه، به
توافقهایی دست یافت و نتایج را در گفتگوهای پنج بعلاوه یک مطرح و با
تغییرات اندک، نهایی کرد. طرح اقدام مشترک در ژنو نیز دقیقا با همین شیوه
نهایی شد و به تصویب رسید.
رهبر معظم ایران وقتی در سال 2005 از
توافق با اروپایی ها عدول کرد (پایان تعلیق غنی سازی)، به این جمع بندی
رسید که با احتیاط به حرکت در مسیر برنامه هسته ای ادامه بدهد بدون آنکه
کاری کند که سبب حمله نظامی آمریکا شود. او در آن زمان بر این باور بود که
آمریکا در عراق و افغانستان زمینگیر شده است و نمی خواهد به جنگ نظامی
دیگری ورود پیدا کند. این محاسبه رهبر ایران کاملا درست بود. هم باراک
اوباما و هم جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا درمقابل طرحهای حمله به ایران
اعم از حمله مستقیم یا غیرمستقیم مقاومت کرده اند. هر دو رئیس جمهور مذکور
در آمریکا بر اسرائیل فشار وارد کردند تا به تنهایی علیه ایران حمله نظامی
انجام ندهد. فکر می کنم رهبر ایران فکر می کند می تواند برخی فعالیتهای
هسته ای را ادامه بدهد بدون اینکه این کارها سبب حمله نظامی آمریکا شود.
یکی از علل خودداری رهبر ایران از برخی از کارها ازقبیل تولید اورانیوم با
غنای نود درصد که از نظر فنی توانایی آن را دارد یا به کار انداختن یک هزار
دستگاه از سانتریفیوژهای پیشرفته اش یا ازسرگرفتن فعالیتها در مراکز مخفی
تحقیقات هسته ای یا ساخت مراکز مخفی دیگری برای غنی سازی اورانیوم این بوده
است که او از آن بیم داشته است که این اقدامات متضمن خطر حمله نظامی
آمریکا باشد. این ترس کاملا موجه است. باوجود اکراه کاملا آشکار اوباما
برای حمله به ایران، اگر ایران در حوزه هسته ای برخی اقدامات را انجام
بدهد، این اقدامات به حمله نظامی آمریکا منجر خواهد شد. رهبران ایران و
آمریکا درخصوص اینکه خطوط قرمزشان در این زمینه کجاست، ارتباط چندانی با هم
ندارند. اما به هرحال، فکر می کنم بازدارندگی نظامی همچنان محدود کننده
برنامه هسته ای ایران است. با این اوصاف، حتی اگر گفتگوهای هسته ای به شکست
منجر شود بازهم ایران از برخی اقدامات هسته ای خودداری خواهد کرد که سبب
حمله نظامی آمریکا شود. بنابراین، فکر نمی کنم اگر گفتگوهای هسته ای به
شکست منجر شود، ایران فعالیتهایی را از سر خواهد گرفت که به سرعت به سمت
ساخت تسلیحات هسته ای باشد زیرا این کار متضمن به جان خریدن ورود به جنگ با
آمریکا است. ایران بجای این کار، با احتیاط به سمت توسعه برنامه هسته ای
اش خواهد رفت.
دولت حسن روحانی به شدت علاقه مند است توافق هسته ای
حاصل شود تا تحریمها برداشته شود و وضع اقتصادی ایران بهبود پیدا کند. اما
سوال مطرح این است که آیا دولت روحانی این اختیار را دارد که در این مسیر
آزادانه حرکت کند و به توافق هسته ای برسد. اما اوباما نیز بنابه ملاحظات
مطرح در زمینه منافع ملی کشور و هم به علت فضای سیاسی داخل کشور و هم
ملاحظات مطرح در عرصه سیاست خارجی، باید از حکومت ایران درمقابل برداشته
شدن تحریمها، هزینه گزافی مطالبه کند. نمی دانم آیا حسن روحانی این انعطاف
را دارد که چنین هزینه ای بپردازد. امیدوارم رهبر معظم ایران نیز به چنین
جمع بندی رسیده باشداما فکر نمی کنم اینطور باشد. درباره نقش ایران در
دعوای روسیه و آمریکا برسر مسئله اوکراین باید بگویم اگر مقامات ایران به
این نتیجه برسند که دعوای آمریکا و روسیه درباره مسئله اوکراین یا جانبداری
از یکی از دو طرف در این قضیه، چندان مشکل تحریمهای ایران را حل نخواهد
کرد، آنها این مسئله را در گفتگوهای هسته ای دخالت نخواهند داد. اما نگرانی
من این است که مقامات ایران در این زمینه دچار اشتباه در محاسبات شوند و
از وضع بوجود آمده و شکاف در گروه پنج بعلاوه یک برای بهبود مناسبات با
روسیه به صورت چشمگیری استفاده کنند تا تحریمها را دور بزنند و تاثیر
تحریمها را کاهش بدهند و از این طریق اولا در موقعیتی قرار بگیرند که
درمقابل اعطای امتیازهای هسته ای بیشتر مقاومت کنند و ثانیا احساس اطمینان
خاطر بیشتری کسب کنند که اگر گفتگوهای هسته ای به شکست منجر شود آنها می
توانند به کارهایی بازگردند که در گذشته انجام می دادند و ضررهای اقتصادی
آن نسبتا کم بود. بنابراین، پاسخ به این مسئله به محاسبات مقامات ایران
درزمینه توازن قدرت بستگی دارد و اینکه آنها به عامل جدید بروز کرده در این
زمینه یعنی مسئله اوکراین با چه نگاهی نگاه کنند. آمریکا به شدت از
اقدامات روسیه درباره اوکراین ناراحت است. فشارهای بسیار شدیدی بر دولت
اوباما وارد است تا در این خصوص اقدام کند و به پوتین واکنش نشان بدهد.
البته منظورم این نیست که این واکنش به صورت نظامی باشد بلکه خواسته می شود
واشنگتن تحریمهای شدید اقتصادی علیه روسیه اعمال کند. حتی اگر این تحریمها
ازجانب اروپایی ها رقیق تر شود که بی تردید نیز همینطور خواهدشد، بازهم
این خطر وجود دارد که پوتین بخواهد به اقدام تلافی جویانه مبادرت کند و
وضعی بسیار بد در این زمینه بوجود بیاورد.
به نظر می رسد طرح اقدام
مشترک یا توافق ژنو که در نوامبر 2013 حاصل شد بدون مشکل جدی در حال اجرا
است. اجرای این توافق نامه براساس توافقی است که در ماه ژانویه امسال برای
اجرای توافق ژنو حاصل شد. براساس جدیدترین گزارش آژانس بین المللی انرژی
اتمی، ایران اکثر گامهای مهم هسته ای را برای ایجاد وقفه در بخشهای کلیدی
برنامه هسته ای اش ازقبیل تعلیق غنی سازی اورانیوم به میزان 20 درصد و توقف
نصب سانتریفیوژها و فعالیتهای گسترده در رئاکتور تحقیقاتی اراک را برداشته
است. گامهای دیگری نیز مطرح است که تا اواسط ماه مه تکمیل خواهد شد.
دسترسی به مراکز بیشتر ازجمله معادن اورانیوم و مراکز تخلیص اورانیوم (تهیه
کیک زرد) در زمره این اقدامات است. با این اوصاف به نظر می رسد بخش هسته
ای طرح مشترک اقدام به جلو می رود و تاکنون هیچ شکایتی درباره عدم پایبندی
به این توافق نامه یا فریبکاری منتشر شده است. دربخش تحریمها نیز باید توجه
داشت که آمریکا و اتحادیه اروپا به کاهش تحریمها مبادرت کرده اند بطوریکه
انواع تحریمهای تجاری علیه بخش پتروشیمی و قطعات خودرو و فلزات گرانبها را
مطابق وعده داده شده برداشته اند. آمریکا این امکان را برای ایران فراهم
کرده است تا بخشی از پولهایی را به دست بیاورد که در حسابهای خارجی اش
داشت. باوجود نگرانی برخی از منتقدان، کاهش تحریمها سبب فروپاشیدگی شدید یا
تحلیل رفتن جدی کل رژیم تحریمها نشده است. علت اصلی این مسئله آن بوده است
که دولتهای اروپایی و آمریکا به شرکتها درباره انعقاد قرارداد با ایران یا
برداشتن گامهای نسنجیده ای هشدار داده اند که می تواند سبب شود آنها مشمول
تحریمها قرار بگیرند. مسئولان شرکتها به تهران سفر کرده اند اما قراردادی
امضاء نکرده اند.
یکی از نکاتی که باید به آن توجه داشت میزان
صادرات نفت ایران است. صادرات ایران کمی افزایش یافته و به حدود یک میلیون و
300 هزار بشکه در روز رسیده است. این رقم کمی بیش از رقمی است که دولت
آمریکا به هنگام امضای توافق نامه ژنو از آن سخن می گفت و اینکه این رقم
حدود یک میلیون بشکه در روز خواهد بود اما حالا می بینیم که این صادرات به
حدود یک میلیون و سیصد هزار بشکه در روز رسیده است. اما این رقم هنوز زیر
سطح مورد توافق یا در حد سقف مورد توافق در توافق ژنو بین آمریکا و مشتریان
بزرگ نفتی ایران یعنی چین ، هند، ژاپن و کره جنوبی است. اما به هرحال،
زیرنظر داشتن این صادرات نفتی و میزان صادرات آن ارزشمند است زیرا اگر
صادرات نفت ایران همچنان افزایش یابد ، این روند نشانه آشکاری خواهد بود
دال بر اینکه رژیم تحریمها بی تردید تحلیل رفته است و درنتیجه فشارها بر
ایران برای امتیاز دادن در مذاکرات هسته ای کاهش خواهد یافت.
درباره
مذاکرات برای رسیدن به توافق جامع هسته ای نیز باید توجه داشت که در اواسط
ماه فوریه مقامات دیپلماتیک دو طرف در وین با هم دیدار کردند و درباره به
اصطلاح چارچوب مذاکرات به توافق رسیدند که به معنای ، برنامه زمانی مذاکرات
است. هفته گذشته نیز در وین نشست کارشناسان دو طرف برگزار شد. در اواسط
ماه مارس نیز ملاقات دیگری خواهد بود. به نظرمن، مقامات سیاسی دو طرف در شش
ماه آینده ، هر ماه در وین با هم دیدار خواهند کرد تا مذاکرات برای رسیدن
به توافق جامع هسته ای انجام شود. کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه
اروپا نیز در سفر به تهران کوشید این پروژه را پیش ببرد. درباره محتوای
مذاکرات جاری باید بگویم که دو طرف درباره مسائل اصلی برای رسیدن به توافق
جامع، به شدت با هم اختلاف نظر دارند. بخشی از علت این اختلاف نیز
تاکتیکهای به کار گرفته شده در مذاکرات است زیرا دو طرف با مطالبات حداکثری
در مذاکرات حاضر می شوند. البته علت دیگر این اختلافها نیز اختلافهای
اساسی در منافع ملی دو طرف است و اینکه دو طرف به علت مسائل سیاسی داخل
کشورهایشان با فضایی متفاوت در این گفتگوها شرکت دارند.
گروه 1+5 از
ایران خواسته است تا به صورت چشمگیری میزان برنامه غنی سازی اورانیوم خود
را ازمنظر تعداد و نوع سانتریفیوژها و ذخایر اورانیوم غنی شده به میزان کم
را به عقب براند و مرکز غنی سازی فردو یا رئاکتور تحقیقاتی آب سنگین را
تعطیل یا به مرکز دیگری تبدیل کنند و با آژانس بین المللی انرژی اتمی برای
حل وفصل مسائل مطرح درباره فعالیتهای هسته ای گذشته اش همکاری کند و رژیم
راستی آزمایی بیشتر را بپذیرد. تاکنون، ایران هرگونه درخواستی برای برچیدن
برنامه هسته ای اش و اعمال هرگونه محدودیت بلندمدت را درباره میزان غنی
سازی اورانیومش را رد کرده است. باوجود این، نشانه هایی دال بر مصالحه
احتمالی نیز وجود دارد. برای نمونه، ایران اعلام کرده آماده است تغییراتی
در رئاکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک را بررسی کند تا اینکه این مرکز
پلوتونیوم چندانی تولید نکند. باید مهندسان هسته ای دو طرف به صورت مفصل در
این خصوص در گفتگوهای پیش روی بحث و گفتگو کنند. درعین حال، ایران اعلام
کرده حاضر است تا برخی محدودیتهای کوتاه مدت را درباره گستره برنامه غنی
سازی اش بررسی کند برای نمونه این برنامه را در سطح کنونی اش دچار وقفه کند
و بیشتر توسعه ندهد بطوریکه تعداد سانتریفیوژهای فعالش در سطح کنونی نه
هزار دستگاه برای چند سال باقی بماند و بعد از آن به سطح صنعتی غنی سازی
برود که برای آن از دستگاههای غنی سازی پیشرفته تر استفاده می کند. فکر نمی
کنم این کارهای ایران به خواسته های آمریکا به عنوان شروط رسیدن به توافق
نامه نزدیک باشد زیرا منافع آمریکا در این نهفته است که ایران را در سطحی
بسیار پایین تر از آستانه هسته ای نگاه دارد و درعین حال، دولت آمریکا می
خواهد در وضعی قرار داشته باشد که بتواند این توافق نامه را به کنگره و
متحدان آمریکا بقبولاند. کاخ سفید خواهان آن است توافقی حاصل شود که به
صورت چشمگیری توانایی ایران را برای تولید مواد شکافت پذیر مورد استفاده در
تسلیحات هسته ای به تاخیر بیندازد و درعین حال، توانایی ما را در شناسایی
هرگونه حرکت به سمت فرار هسته ای یا داشتن مراکز هسته ای مخفی افزایش بدهد.
برای نمونه ، اگر ایران همین حال از همه ذخایر اورانیوم غنی شده به میزان
کم و دستگاههای سانتریفیوژهایش استفاده کند، از منظر نظری می تواند به
اندازه کافی اورانیوم غنی شده برای ساخت یک بمب اتمی در مدت چند ماه داشته
باشد.
آمریکا می خواهد توافقی حاصل شود که این زمان فرار هسته ای
ایران را طولانی تر کند یا دست کم برای مدت یک سال یا بیشتر به تعویق
بیندازد. می توان با محدود کردن تعداد و نوع سانتریفیوژهای ایران و میزان
ذخایر اورانیوم غنی شده اش ، این کار را انجام داد. آمریکا از ایران خواهد
خواست که این دوره زمانی تاخیر در این زمینه برای مدتی بسیار طولانی باشد و
برای مدت چند سال باشد یعنی بسیار طولانی تر از دوره زمانی که طرف ایرانی
حاضر است درباره محدود شدن برنامه هسته ای اش بپذیرد.
نکته ای که به
اندازه محدود کردن ظرفیت فیزیکی هسته ای ایران مهم است، اتخاذ تدابیر
بیشتری برای راستی آزمایی و نظارت بر برنامه هسته ای ایران است تا اینکه
ساخت مراکز هسته ای مخفی شناسایی شود زیرا احتمال اینکه ایران بخواهد از
این راه به بمب هسته ای برسد بسیار بیشتر از استفاده از مراکز هسته ای
آشکار این کشور است. در این مرحله بسیار نامشخص است که آیا ایران حاضر است
چنین محدودیتهای بلندمدتی را درباره برنامه هسته ای اش بپذیرد. برخی از
ایرانی هایی که من با آنها صحبت کرده ام و مدعی هستند از جانب حکومت ایران
سخن می گویند بی سر و صدا به من گفتند که آمریکا باید در حوزه مسائل هسته
ای نرمش داشته باشد تا اینکه دست حسن روحانی رئیس جمهور ایران تقویت شود و
به پیروزی در عرصه سیاست خارجی دست پیدا کند و تحریمهای اقتصادی ایران
برداشته شود و او درموقعیتی قوی قرار داشته باشد تا بتواند تندروها را در
انتخابات بزرگ پیش روی ایران یعنی انتخابات مجلس شکست بدهد و وقتی او در
چنین موقعیتی قرار بگیرد می تواند ایران را به سمت سیاستهای معتدل تر هم در
عرصه داخلی و هم درعرصه سیاست خارجی هدایت کند.
احتمالا این سخن
کاملا درست است اما باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا نمی تواند براساس وعده
های محرمانه چند شبه اصلاح طلب ایرانی، توافق هسته ای را به طرفهای مدنظرش
بقبولاند. او می خواهد محدودیتهای واقعی و فیزیکی درباره برنامه هسته ای
ایران وجود داشته باشد تا اینکه از این طریق بتواند از توافق با ایران دفاع
کند و آن را توجیه کند. درحال حاضر هیچ نشانه ای نمی بینیم که حسن روحانی
بتواند چنین مصالحه ای از خودش نشان بدهد. باتوجه به همه این دلایل، بسیار
بدبین هستم که توافق هسته ای جامع ممکن باشد. باوجود این همواره معتقد بوده
ام دو طرف راهی پیدا خواهند کرد که این مذاکرات ادامه پیدا کند بطوریکه
تدابیر موقت دیگری به کار گرفته شود یا توافق نامه های موقت نسبی دیگری
وجود داشته باشد زیرا ایران و آمریکا نمی خواهند به وضع سابق بازگردند که
تحریمها تشدید می شد و فعالیتهای هسته ای ایران شدت پیدا می کرد و همه این
اقدامات سبب افزایش خطر تقابل نظامی می شد. با این اوصاف، فکر می کنم وقتی
دوره شش ماهه درنظر گرفته شده برای توافق شش ماهه در ماه ژوئیه پایان می
یابد، احتمالا با رضایت دو طرف، این توافق برای شش ماه دیگر تمدید خواهد شد
. البته می دانم که هم در داخل ایران و هم در داخل آمریکا مخالفتهایی با
این کار خواهد بود. فکر می کنم در ژانویه دو هزار و پانزده که دو دوره شش
ماهه برای توافق ژنو پایان می یابد، دو طرف خواهند توانست به سازوکاری برای
توافق نسبی یا توافق موقت برای برداشتن گامهای بیشتر در مسیر دیپلماسی
گسترده تر دست یابند . اما بسیار نگران هستم که بحران اوکراین سبب تغییر
این محاسبات شود بویژه اگر ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به آنچه ظاهرا
به نظر می رسد نیاتش است عمل کند یعنی منطقه کریمه را به خاک روسیه ملحق
کند.
در این صورت، آمریکا و اتحادیه اروپا مجبور خواهند شد تحریمهای
شدیدی علیه روسیه اعمال کنند و بی تردید، در این صورت مسکو نیز مقابله به
مثل خواهد کرد و همه این کنشها و واکنشها سبب بروز اختلال در درون گروه 1+5
خواهد شد و درنتیجه طبیعی است که مقامات ایران نیز اکراه بیشتری خواهند
داشت که امتیازهای سخت هسته ای را بدهند زیرا خواهند دانست که بین روسیه و
آمریکا اختلافهای جدی وجود دارد. حتی ممکن است مقامات ایرانی به این
محاسبات برسند که می توانند از مذاکرات هسته ای دور شوند البته اگر آنها به
این جمع بندی برسند که روسیه با اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران همراهی
نخواهد کرد و حتی ممکن است به سمت یافتن راههایی برای دور زدن تحریمها پیدا
کنند. خبرهایی درباره گفتگوهای نفتی بین ایران و روسیه درمقابل دریافت
سوخت هسته ای و تسلیحات و امثال آن درجریان است. بسته به اینکه تقابل غرب و
روسیه تا چه اندازه جدی باشد، این مسئله می تواند تاثیر شدیدی بر مذاکرات
هسته ای با ایران داشته باشد.
به هرحال، معتقدم به علت آنکه دو طرف و
بویژه ایران و آمریکا درباره مسائل اساسی ازجمله میزان و گستره برنامه
هسته ای ایران ایران، بسیار با هم اختلاف دارند، رسیدن به توافق جامع بعید
است. اما به هرحال، دو طرف فرمولی پیدا خواهند کرد تا روند دیپلماتیک پس از
پایان دوره زمانی تعیین شده برای توافق ژنو و تمدید آن یعنی پس از ژانویه
2015، ادامه پیدا کند. نگران آن هستم که اگر بحران اوکراین بدتر شود یعنی
همان وضعی که در حال حاضر بسیار محتمل به نظر می رسد، این مسئله می تواند
توافق نسبی با ایران را دشوارتر کند و درعین حال ممکن است سبب تسهیل روند
فروپاشی این روند مذاکرات شود درصورتیکه طرف ایرانی به این جمع بندی برسد
که موقعیتش قویتر شده است و می تواند از مذاکرات هسته ای دور شود و برنامه
هسته ای اش را با خطر بسیار کمتر تحریمهای بیشتر ازسربگیرد. اما این وضع به
معنای پایان جهان نیست و هنوز این امکان برای آمریکا و اروپایی ها فراهم
خواهد بود تا با استفاده از اعمال تحریمهای بیشتر، ایران را به بازگشت به
میز معامله وادار کنند. اما بی تردید، این وضع به معنای آن خواهد بود که
فرصت دیگری برای حل مسئله از طریق مذاکره از دست رفته است.
ایران در
حال حاضر از سانتریفیوژ نوع آی آر-1 برای غنی سازی استفاده می کند. می
توان از اورانیوم غنی شده با خلوص پایین برای تولید اورانیوم با خلوص بالا
استفاده کرد و وقتی نقطه عزیمت ما اورانیوم غنی شده با خلوص پایین باشد
بسیار سریعتر از زمانی پیش می رویم که بخواهیم از اورانیوم طبیعی کار را
شروع کنیم. سقفی که می توان در مذاکرات نهایی برای تعداد سانتریفیوژهای
ایران درنظر گرفت این است که سه هزار سانتریفیوژ از نوع بالا با ذخایر کم
از اورانیوم غنی شده با غنای پایین را حفظ کند یا اینکه یک هزار دستگاه
سانتریفیوژ از نوع پیشرفته تر یعنی آی آر-2 داشته باشد. کارایی
سانتریفیوژهای آر آر-2 سه برابر سانتریفیوژهای نوع آر آی -1 است. بنابراین
می بینیم که نوع سانتریفیوژها در این زمینه بسیار مهم است. آمریکا ترجیح می
دهد ایران به سانتریفیوژهای ابتدایی تر محدود شود و طبیعی است که طرف
ایرانی نیز ترجیح می دهد سانتریفیوژهای پیشرفته تر داشته باشد. این مسئله
از نظر فنی مطرح است. آمریکا احتمالا می خواهد حداقل یک سال زمان برای فرار
هسته ای احتمالی ایران وجود داشته باشد اما این کار مستلزم کوتاه آمدن
قابل توجه ایران است که در حال حاضر نشانه ای برای آن مشاهده نمی شود.
هنوز
هم در داخل کنگره آمریکا تردیدهای زیادی درباره توافق ژنو وجود دارد و
علاقه زیادی برای تشدید تحریمهای ایران در کنگره مشهود است. تهدید اعمال
تحریمهای بیشتر یکی از موثرترین ابزارهایی است که واشنگتن برای رسیدن به
توافق هسته ای می تواند از آن بهره بگیرد. در حال حاضر، کاخ سفید در به عقب
راندن تلاشها برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران موفق بوده است. علت
اصلی این مسئله نیز آن است که سناتور هری رید رهبر اکثریت سنای آمریکا حاضر
شده است با کاخ سفید در این زمینه همکاری کند. رویه کار سنای آمریکا به
گونه ای است که رهبر حزب اکثریت در سنا می تواند مانع از کاری شود که
نخواهد. سوال مطرح این است که در تابستان پیش روی که دوره شش ماهه درنظر
گرفته شده برای توافق ژنو پایان می یابد، آیا اعضای کنگره قادر خواهند بود
طرح تحریمهای جدید ایران را بر کاخ سفید تحمیل کنند یاخیر؟ به نظر من بعید
است چنین اتفاقی رخ بدهد زیرا در آن زمان، واشنگتن به شدت درگیر مسائل حزبی
در آستانه انتخابات میان دوره ای کنگره خواهد بود و بحثها درباره اعمال
تحریمها علیه ایران، مسئله ای حزبی خواهد شد بطوریکه جمهوری خواهان به شدت
خواهان تصویب تحریمهای جدید ایران خواهند بود و دموکراتها حاضر نخواهند بود
با این کار موافقت کنند تا اینکه با این کار از کاخ سفید محافظت کنند.
دموکراتها از این می ترسند که این کار سبب پایان مذاکرات شود. به نظرم هری
رید در ژوئیه نیز قادر خواهد بود مانع از اعمال تحریمهای جدید علیه ایران
شود. اما در ژانویه 2015 که انتخابات آمریکا برگزار شده است، این کار بسیار
دشوارتر خواهد بود مگراینکه پیشرفتی واقعی حاصل شده باشد یا توافقی ملموس
درباره برخی از بخشهای مسئله هسته ای حاصل شده باشد و دولت آمریکا بتواند
با تکیه بر آن بگوید که مسیر دیپلماتیک نتایجی به همراه داشته است.
بنابراین، پیش بینی من این است که با نزدیک شدن به ژانویه 2015، دعواها در
این زمینه شدت بیشتری پیدا خواهد کرد و احتمالا تلاش خواهد شد در بستر
مذاکرات نوعی توافق نسبی یا موقت حاصل شود. به نظرم، یکی از راحت ترین
بخشها برای رسیدن به توافق موقت، موضوع رئاکتور تحقیقاتی آب سنگین است زیرا
اولا ایران توافق کرده است در این مرکز تغییراتی بوجود بیاورد و ثانیا این
مرکز با تولید پلوتونیوم برای استفاده در تسلیحات هسته ای فاصله بسیار
زیادی دارد و درنتیجه ایرانی ها می توانند بسیار ساده تر از این بخش
درمقایسه با غنی سازی اورانیوم دست بکشند زیرا برنامه غنی سازی اورانیوم
ایران درمقایسه با برنامه پلوتونیوم به مرحله ساخت تسلیحات هسته ای بسیار
نزدیکتر است.