به گزارش پایگاه 598 به نقل از جوان، حمله هوايي نيروهاي رژيم صهيونيستي در روز سهشنبه 11 مارس به غزه يك
دور حملات متقابل بين دو طرف در نوار غزه را به راه انداخته و هرچند كه به
نظر ميرسيد ميانجيگري مصر باعث آرامش اوضاع شده اما با ادامه حملات
متقابل معلوم شد كه اين ميانجيگري نتيجه نداده است. حدود دو ماه قبل و
همزمان با دفن آريل شارون هم درگيري در اين منطقه اتفاق افتاد. هرچند كه
هدف حمله صهيونيستها در آن دفعه پايگاهي متعلق به حماس و اين دفعه مركزي
متعلق به جهاد اسلامي بود كه منجر به شهادت سه فلسطيني عضو جهاد اسلامي شد.
نكته مهم در تفاوت بين اين دو حمله، حجم درگيري و مدت زمان آن است. حجم
بالاتر درگيري در اين بار و تداوم بيشتر نسبت به گذشته و همچنين شكست
ميانجيگري مصر براي آتشبس همگي علائمي هستند كه نشان ميدهد نميتوان اين
حمله را در قالب حملات تلافيجويانه معمول بين دو طرف تحليل كرد و بايد از
جنبه ديگري به اين حمله توجه داشت.
نكته اول در تحليل وقوع اين حمله نزديكي زمان آن با پروژه نتانياهو
بر سر كشتي حامل سلاح به غزه است. رژيم صهيونيستي در 5 مارس مدعي شد كه يك
كشتي حامل سلاح از ايران به سوي غزه را در 1500 كيلومتري دورتر از حريم
دريايي خود توقيف كرده و درست يك روز قبل از حمله به غزه سلاح ادعايي خود
را به نمايش عموم گذاشت. نزديكي زمان اين نمايش با حمله به غزه آن قدر زياد
است كه شكي نميماند هر دو، اجزاي سناريوي واحدي از سوي تلآيو است تا
اينكه با تنشآفريني در غزه بتواند دستاورد سياسي داشته باشد.
يك زاويه از اين دستاورد سياسي را ميتوان در همزماني سفر ديويد
كامرون، نخست وزير بريتانيا، به تلآويو ديد. بايد توجه داشت كه كامرون از
ابتداي نخستوزيري خود به تلآويو سفر نكرده بود و از اين جهت انتقاداتي از
سوي لابي صهيونيستها در لندن بر او وارد ميشد و البته نتانياهو هم
ناراحت از اين بود كه در مخمصه مذاكرات با فلسطينيها و انتقادهاي شديد
داخلي و خارجي از او چرا حامي سنتي انگليسي به ديدن او نميآيد تا آنكه
حداقل در ظاهر حمايت جدي خود را به او اعلام كند. با تصميم كامرون براي سفر
به تلآويو، بهترين موقع براي بهرهبرداري سياسي نتانياهو بود تا در زمان
حضور او در تلآويو نمايشي از درگيري را در غزه به راه بيندازد و به اين
وسيله، كامرون را مجبور به اعلام حمايت همهجانبه از خود بكند. به همين
دليل بود كه نتانياهو در حضور كامرون گفت اكنون كه ما اينجا هستيم سربازان
ما در حال دفاع از جان شهروندانمان هستند.
در واقع، اين سياست هميشگي نتانياهو بوده كه در شرايط سخت با
تنشآفريني در غزه سعي كرده توجه عموم را به تنش و درگيري معطوف كند و به
اين طريق راه نجاتي براي خروج از اين شرايط فراهم كند. امريكا و وزير خارجه
آن، جان كري، پروژه جديدي از مذاكرات سهجانبه امريكا، اسرائيل و حكومت
خودگردان فلسطيني به راه انداخته و باراك اوباما، رئيسجمهور امريكا، در
راستاي اين پروژه اعلام كرده كه اسرائيل براي صلح بايد تصميمات سخت بگيرد.
اين به قدر كافي شرايط را براي نتانياهو سخت كرده كه سرخوردگي او در مسئله
مذاكرات هستهاي ايران هم مضاعف بر آن شده است. اكنون، نتانياهو نه
ميتواند در جبهه بينالملل توجه كسي را به ادعاهاي خود جلب كند و نه در
داخل از يك حمايت جدي برخوردار است.
اين وضعيت با توجه به فشار امريكا و دستورالعمل واشنگتن براي پيشبرد
مذاكرات صلح بدترين شرايط را براي نتانياهو ايجاد كرده و او براي ايجاد
كوچكترين روزنه خروج از اين شرايط است كه سناريوي آن كشتي و بلافاصله تنش
در غزه را به راه انداخت تا با گرفتن قيافه حق به جانب در زمان سفر
كامرون، نخستوزير بريتانيا دست او را بگيرد. آيا نتانياهو موفق شد؟ به نظر
ميرسد كه سناريوي او با شكست سنگيني روبهرو شده زيرا طرف او كسي نيست كه
به راحتي تن به خواستههاي او بدهد. هر چند كه كامرون چه در زمان ملاقات
با نتانياهو و چه موقع سخنراني در كنست، پارلمان رژيم صهيونيستي، ادبيات
متعارف كشور خود در حمايت از اين رژيم را رعايت كرد اما حاضر نشد اصل
خواسته نتانياهو را برآورده كند. اصل خواسته نتانياهو اين بود كه كامرون در
سخنراني خود عبارت «دولت يهود»، (Jewish state) را به كار برد تا در عمل
شعار او را به رسميت شناخته باشد.
اين عبارت يكي از مناقشات اصلي در مذاكرات صلح است كه حتي امريكا نيز
حاضر به بهرسميت شناختن آن نشده است. كامرون به طور دقيق اين عبارت را به
كار نبرد و به جاي آن از عبارت دولت- ملت، (nation- state) براي مردم
اسرائيل گفت. اين را ميتوان از همان دست ترفندهاي انگليسي دانست كه اين
بار كامرون به كار برد تا در عين تن ندادن به خواسته نتانياهو، نمايش سياسي
حمايت از اين رژيم را نيز رعايت كرده باشد. در هر حال، به نظر ميرسد كه
نتانياهو اين بار نتوانسته از سناريوي تنشآفريني بهرهاي ببرد و به قول
معروف از يك ترفند انگليسي رودست خورد.