خبر بسیار ساده است اما از اعماق وجود شادم کرد. قوه قضاییه پوشش اجباری زنان متهمه و مجرم را در دادگاه را لغو کرد. هنوز هم نمی دانم کی و کدامین فکر ناقصی و با چه استدلالی با پوشش برتر چنین کرد که چادر شد نماد غم و فقر، قدمت و زندان و جرم!! این لغویه مبارک بهانه ای شد برای این عریضه!
آنقدر گلایه و ناله و فریاد و های و هووی در خصوص حجاب شنیده ام که برای من مذهبی برآمده از خانواده ی تماما چادری نیز شکوائیه و مباحث کلامی پیرامون حجاب کسالت آور شده است. نمی گویم وضع حجاب خوب است که اصلا خوب نیست ولی راه اصلاح کج روی ها هم این نیست!
معتقدم حجاب و خاصه چادر از دو موضع ضربه خورده و می خورد: اول عاملان بی خبر و دوم ناطقان بی عمل
اول- عاملان بی خبر: پیشتر رسم بود هر زن بدبخت، ناتوان، فرتوت و خانه نشینی را با چادر نمایش می دادند و دخترکان جوان، مرفه، شاداب و تر گل ور گل را با پوشش های ملون و جذاب! بخش نامه های پی در پی از حجم این تصویر نارسا کاست ولی نتوانست در ترسیم واقعی حجاب موثر افتد چرا که هنوز زورکی بودن حجاب های چند لایه و چند صفحه ای! توی ذوق می زند.
مشکل عدم نمایش صحیح و دلچسب حجاب برتر، چیزی فراتر از اراده ی بخش نامه ها و قیچی ناظران دولتی است. مشکل آنجاست که در عمل صحنه گردان رسانه کسانی هستند که فهم دقیق یا سالمی از چادر یا حجاب و گاها" دین و دین داری ندارند. بدیهی است کسی که با قشر چادرپسند زندگی نکرده و به هیچ وجه درک جامع و بنیادینی از مصونیت ها و مشکلات توامان چادر ندارد نتواند تصویر دلچسبی از چادر و جماعت چادری ارایه دهد. از کسی که فرق چادر با شنل نمی داند و ذره ای از فلسفه ی تقید به حجاب را نمی داند چه انتظاری می توان داشت؟
آنجاست که لاجرم اقدام به نمایش تصویرهای ناپخته و گاه مضحکی می زند که جز چنگ به سیمای پاک و خداپسند حجاب و خاصه حجاب برتر تاثیر دیگری ندارد.
دوم- ناطقان بی عمل: آنقدر گفته های مکرر گفته شده بسیار است که گوش ها حس خوبی برای شنیدن پیام ها ندارد. حرف های تند عاری از خلاقیتی که هیچ نسبتی با گفتمان روز ندارد و اصولا جز نشان دادن عصبیت ناصح خاصیت دیگری ندارد فضا را غبارآلود می کند و فرصت را برای عده ای فرصت طلب مهیاتر! کمتر دیده و شنیده ام ناصح صالحی که با ابزارها، روش ها و استدلال های روزآمد و خلاق، مشفقانه با دختران و زنان سخن بگوید. راه اصلاح امور، غرغرهای احساسی یا خروش های مقطعی منبری علیه این و آن نیست.
و بر خلاف عده ای که شعار می دهند راه حل ترویج حجاب کار فرهنگی -و شما بخوانید هیچ کاری!!- است؛ معتقدم تنها راه پاسداشت و توسعه ی حجاب کار است و کار است و کار است!
مشکل اینجاست که کننده ی کار نیست! {گشتم نبود، نگرد نیست!} هر وقت توانستیم در آنجایی که هستیم یا با آن تخصصی که داریم یا حوزه ی نفوذی که داریم قدمی برای ترویج اصولی حجاب برداریم یا دو نفر را در عمل به تقید پوشش برتر دعوت کنیم حق داریم سر دیگران غر و فریاد بزنیم!
به هر تقدیر فی الحال اقدام شایسته و بجای دستگاه قضا در لغو اجبار در پوشش چادر برای زندانیان زن را به فال نیک گرفته و ضمن تقدیر از این تصمیم درست، چاره ای ندارم جز اینکه همه ی متولیان امر و اصحاب علم و خطابه را به عمل عالمانه و خلاقانه در حوزه تبلیغ دین و دین داری دعوت کنم!