کد خبر: ۲۰۷۰۲۹
زمان انتشار: ۲۰:۲۶     ۰۴ اسفند ۱۳۹۲
سمیه حیدری گفت: در تمرینات برای گرم کردن، بازیکنان تیم را به دو دسته تقسیم کردند و می‌گفتند خانم‌ها و آقایان باید باهم بسکتبال بازی کنند.

به گزارش پایگاه 598 ، سایت جهان نیوز نوشت: سمیه حیدری، یکی از بانوان موفق ورزش ایران است که البته به یک دلیل از سایر بانوان ورزشکار شناخته شده تر است. او علاوه بر آنکه اولین بانوی مدال آور در رقابت های جهانی در رشته جودو است، اولین زن ایرانی است که با پوشش مقدس چادر بر روی سکوی قهرمانی ایستاده است. این عمل او موجب شد تا طی نامه ای از سوی دفتر رهبر معظم انقلاب مورد تقدیر قرار بگیرد. حیدری در این گفت و گو نیز به دیدارش با رهبر انقلاب و تأیید عملکرد او در روی سکو رفتن با چادر توسط ایشان اشاره می کند.

این جودوکار 28 ساله اهل استان چهارمحال و بختیاری، نیمی از عمرش را رزمی کار کرده است و بالاخره بعد از تجربه ووشو و کاراته و تکواندو به جودو رو می آورد.

وی در بازی‌های آسیایی داخل سالن کره جنوبی که تیر ماه امسال برگزار شد مدال نقره مسابقات را کسب کرد. او برای دریافت همین مدال با چادر مشکی روی سکو حاضر شد. پنج ماه بعد حیدری در رقابت های جهانی کوراش توانست با کسب مقام سوم جهان اولین بانوی مدال آور ایرانی در مسابقات جهانی باشد.

به رغم همه این افتخارات، او این روزها تحت فشارهای روحی شدیدی قرار دارد. فشارهایی که پیش از کسب این افتخارات نیز از ناحیه مسؤولان فدراسیون وجود داشته است. حیدری پس از کسب این افتخارات که بسیاری از هزینه های مالی اش را خود و خانواده اش پرداخت کرده اند، نه تنها از سوی مسؤولان ورزشی کشور به نحو شایسته تشویق نشده است بلکه در جریان ادامه مانع تراشی های گذشته روز جمعه در جریان مسابقات قهرمانی کشور با اعمال نظر شبانه فدراسیون جودو به همراه خواهرش از این رقابت ها کنار گذاشته می شود.

آنچه در ادامه می خوانید روایت این بانوی محجبه مدال آور از کارشکنی ها و مانع تراشی ها بر سر راه موفقیت اوست که به گفته خودش، بخشی از آن ناشی از حفظ حریم های اخلاقی و حجاب است. گفت و گوی جهان نیوز با حیدری پیش از انتشار خبر حذفش از رقابت های کشوری انجام شده است.

 

* خانم حیدری چند سال است که به صورت حرفه ای ورزش جودو را دنبال می کنید و برای رسیدن به موفقیت چه مسیری را پیمودید؟

من 12-13 سال است که عضو تیم ملی جودو هستم. که البته این دوران برای من بسیار رنج آور بود. هر چند که مشکلات در ورزش بانوان بسیار است و چون دیده نمی شوند این مشکلات هم حل نشدنی است. البته برای من مهم نیست چون من به دنبال پیشرفت هستم.

 

* از کسب مدال برنز در مسابقات جهانی کوراش ترکیه بگویید.

برای مسابقات ترکیه، در ابتدا قرار شد من اعزام نشوم.

 

* چرا؟

چون در فدراسیون کسانی بودند که نمی خواستند من مقام و مدال بیاورم. این افراد تا قبل از مسابقات جودوی آسیایی بانوان کره جنوبی که من مدال آوردم، با قدرت می گفتند بخش جودوی بانوان بزرگسال باید منحل شود چون مدال آور نیستند!

 

* یعنی این فدراسیون دنبال پیشرفت ورزش جودوی کشور نیست؟

بیشتر دنبال این هستند که خودشان مطرح باشند.

 

* رئیس فدراسیون چه نقشی دارد؟

آقای رستگار اخیرا از خارج کشور آمده اند و 7 سال ایتالیا بودند و خبری از این اتفاقات ندارند. در جریان جودو کشور نبودند و وقتی از ایتالیا آمدند به یکباره رئیس فدراسیون جودو شدند ولی اختیار در دستان افراد دیگر بود!

 

* در قسمت بانوان چطور؟

در ابتدای حضور آقای رستگار به عنوان رئیس فدراسیون در پاییز 91 چند ماهی بخش بانوان بدون رئیس بود و بعد از چند ماه خانمی از سوی وزارت ورزش معرفی و منصوب شدند که ایشان نه تنها کاری برای ورزش بانوان انجام نمی دادند که البته معضلی برای جودوی بانوان شده بودند.

من در همان زمان نایب رئیس بانوان هیات جودوی استان تهران بودم. بعد از یک ماه ایشان از من دعوت کردند که به عنوان مربی تیم ملی مشغول به کار شوم؛ اما من قبول نکردم.

این اتفاق سرآغاز مشکلات من شد و ایشان بعد از پاسخ منفی من، بخشنامه ای صادر کردند که هر کس سمت و شغلی دارد مثل نایب رئیس و... نمی تواند در مسابقات شرکت کند.

 

* در یکی از مصاحبه هایتان عنوان شده بود که از شما خواسته بودند قهرمانی را کنار بگذارید! این درخواست در راستای همین بخشنامه بوده است؟

من هدفم ورزش و کمک به ورزش بوده است. ایشان وقتی پیشنهاد مربی گری را به من دادند و من قبول نکردم ظاهرا خیلی ناراحت شده بودند و این بخشنامه را صادر کردند. بعد از آن جلسه ای با خانم میری، نایب رئیس بانوان، گذاشتند. آنجا بود که در حضور ایشان و رسما به من گفتند "شما ورزش را کنار بگذارید." حتی صراحتا به من گفتند "من از شما خوشم نمی آید. شما به درد این رشته نمی خورید." حتی به ایشان گفتم من خانواده ام خیلی هزینه کردند و زحمت کشیدند. برای اثبات این حرفهایم شاهد هم دارم.

 

* بعد از آن چه شد؟ بخشنامه اجرایی شد؟

بله. من استعفا دادم و ایشان پذیرفتند. من در مسابقات کشوری شرکت کردم و اول شدم. آن خانم هم بعد از مدتی از فدراسیون رفتند. البته قبل از این اتفاقات هم در شورای فنی فدراسیون که آقای آرش میراسماعیلی، نایب رئیس فدراسیون حاضر بودند مصوبه ای داشتند مبنی بر اینکه جودوی بانوان بزرگسال منحل شود! فکر کنم اوایل سال 91 بود.

 

* خب، بر گردیم سر اعزام شما به ترکیه. فدراسیون چه حمایتهایی از شما انجام داد؟

از سوی فدراسیون چون اردوی بزرگسالان منحل شده بود هیچ همکاری انجام نشد. هیچ اردویی تشکیل نشد. همه هزینه ها،حتی هزینه مربی و هزینه باشگاه به عهده خودمان بود. حالا مسائل مالی به کنار، دغدغه اینکه چه مربی بدنسازی داشته باشیم هم داشتم.

 

* درباره شما یک نکته مهم وجود دارد که خانم حیدری، قهرمان است. ورزشکار است. اما یک قهرمان محجبه است. آیا حجاب شما، در مانع تراشی ها نقش داشت؟

ببینید من از بچگی حجاب و چادر را دوست داشتم انگار در وجود خودم بود. من حضرت زینب(س) و حضرت زهرا(س) را به گونه ای دیگر حس می کنم. دوستان فدراسیون خیلی دوست ندارند محجبه ها بالا بیایند. اصلا دوستشان ندارند. محوشان می کنند.

حتی یک خانم ورزشکاری بود در اردوی تیم نوجوانان که تنها چادری تیم نوجوانان بود. کاری کردند که دستش از 2 ناحیه شکست؛ تا فرصت حضور در مسابقات را از وی بگیرند، چون این ورزشکار سن کمی داشت، نتوانست از حقش دفاع کند!

 

* چه اتفاقی افتاد که دستش شکست؟ این کسانی که شما می گویید از چه طریقی این کار را کردند؟

در برنامه تمرینی اردو، حریفش را به گونه ای انتخاب کرده بودند که 10 کیلو سنگین تر از خودش باشد و چون این حریف بازیکن مبتدی هم بوده و سنگین وزن، باعث این اتفاق می شود. جالب است که حتی این خانم (کسی که مصدوم شده) اصرار می کند که این خانم 10 کیلو از من سنگین تر است ولی مربی قبول نمی کند و می گوید این یک تمرین طبیعی است که حریف 10 کیلو سنگین تر باشد!

 

* کمی از مسابقات آسیایی کره جنوبی بگویید. ظاهرا در مسابقات کره مسؤولین فدراسیون و ورزش کشور از اینکه شما با چادر روی سکو رفتید به شما اعتراض کردند؟

موقع اهدای جوایز، مسؤولان تشریفات کره جنوبی به من گفتند گرمکن بپوش و روی سکو برو. من همانجا گفتم چادرم را بیاورید؛ من با چادر روی سکو می روم. گفتند نه باید گرمکن بپوشید که من گفتم اصلا برای من مهم نیست روی سکو بروم یا نروم؛ مهم این است که با چادر روی سکو بروم. 20 دقیقه ای طول کشید و در نهایت چون همه منتظر بودند و نگران که چه اتفاقی افتاده، گفتند که هر چی می خواهد به او بدهید که سریع برود روی سکو. البته در نهایت چادرم را آوردند و من با چادر رفتم روی سکو.

 

* در این فاصله که شما مقاومت می کردید که با چادر روی سکو بروید مسؤولین چه حمایتی کردند؟

هیچ حمایتی نکردند. وقتی از سکو پایین آمدم و رفتیم هتل، متوجه شدم در هتل جلسه ای تشکیل شده و آقای افشار زاده دبیر کمیته ملی المپیک به مسؤولین فدراسیون جودو اعتراض کردند که چرا فلانی با چادر روی سکو رفته است. مگر با چادر مسابقه داده! برای جمهوری اسلامی خیلی بد شده است! این کار به ضرر ما شده است! بعد در اتاق را زدند و گفتند که این کار شما، برای ما خیلی بد شده است و فدراسیون جودو را زیر سؤال بردید! چرا این کار را کردید؟

من آن موقع خیلی ناراحت شدم و فقط به حضرت زینب(س) گفتم من فقط به خاطر خودت و به عشق خودت با چادر رفتم روی سکو. چیزی که آن لحظه در ذهنم آمد همین بود. بعد از آن قرار شد در مراسم اختتامیه شرکت کنم که به من گفتند اگر قرار است با چادر بیایی اصلا شرکت نکن!

 

* چه کسانی این حرف را زدند؟ کدام مسؤول؟

نمی توانم بگویم. در این سفر حتی حراست هم با ما نبود و من خیلی ناراحت شدم از اینکه چرا مسؤولین ایرانی با چادر مخالفت می کردند. بعد هم نامه ای زدند به مسؤولین کره جنوبی و گفتند که این خانم نمی دانسته که نباید با چادر شرکت می کرده است!

 

* آیا در قوانین بین المللی تعریفی هم برای سکو شده و یا فقط درباره حضور روی تشک قوانین وضع شده است؟

نه چنین قانونی برای سکو تعریف نشده است.

 

* در ایران چه اتفاقی برای شما افتاد؟

بعد از این اتفاق و قبل از برگشت خیلی ناراحت بودم و استرس داشتم. به گونه ای با من برخورد کرده بودند که من فکر می کردم خیلی اشتباه کردم. اما وقتی به ایران برگشتم، پدرم بابت این کار خیلی تشویقم کرد و من آن لحظه بود که خیالم یک مقدار راحت شد.

تا اینکه از دفتر حضرت آقا با من تماس گرفتند و پیغام ایشان را به من رساندند و من این قدر هیجان زده شدم که از خوشحالی زیر سرم رفتم. اصلا باورم نمی شد. بعد از آن به دیدار آقا رفتم و ایشان گفتند: خیلی کار خوبی کردید که با چادر روی سکو رفتید. باعث افتخار مملکت ایران هستید. من سجده شکر به جا آوردم که شما با چادر روی سکو رفتید و...

 

* بازتاب روی سکو رفتن شما با چادر، در رسانه ها چگونه بود؟

انتظارم خیلی بیشتر بود. بعد ازاین اتفاق مطبوعات خیلی خوب کار کردند ولی تلویزیون کم کاری کرد. حتی یک مصاحبه هم با من نکردند. نه اینکه برای خودم بگویم. اما من نماد یک زن مسلمان موفق ایرانی را نشان داده بودم و این نیاز به فرهنگ سازی داشت، ولی این را فرهنگسازی نکردند و از من حتی برای یک برنامه تلویزیونی دعوت نکردند که از من بپرسند برای چه این کار را کردم.

 

* بعد از موفقیت در کره از شما چه حمایتهایی انجام شد و بعد از آن به چه مسابقاتی اعزام شدید؟

هیچ تقدیر و تشکری از سوی فدراسیون از من نشد. حتی یک تلفن هم به من نزدند حتی یک تبریک هم به پدر من نگفتند. بعد از آن باید برای مسابقات ترکیه اعزام می شدیم که به من گفتند شما اعزام نمی شوید چون حجاب شما مورد تایید نیست. البته منظور لباس حین مسابقات و تشک است و ما نامه زده ایم و منتظر پاسخ هستیم. من خودم پیگیری کردم گفتند نه چنین چیزی وجود ندارد و فدراسیون هم نامه نزده بودند. یک ماه با من امروز و فردا می کردند و جواب درستی نمی دادند. حالا جالب اینجاست که نه فدراسیون آسیایی مشکل داشت و نه فدراسیون جهانی بلکه خود مسؤولین فدراسیون می خواستند بهانه بیاورند که اعزام نکنند.

دو هفته مانده به بازیها به ما اعلام کردند حجابتان مانعی ندارد البته من مطمئنم به خاطر اینکه ما مصاحبه کرده بودیم و مسائل را گفته بودیم مجبور شدند اعلام کنند که مشکلی وجود ندارد.

 

* بالاخره اعزام شدید؟

قرار شد ما از طریق مشهد به مسابقات ترکیه اعزام شویم. وقتی از مشهد تماس گرفتند، گفتند باید هزینه های خودتان و همراهتان را بپردازید! حتما هم باید یک همراه داشته باشید. من رفتم پیش آقای رستگار رئیس فدراسیون جودو. ایشان گفتند نگران نباشید ما تامین می کنیم.

دوباره یک پیامک آمد گفتند باید 1 میلیون و 700 هزار تومان علی الحساب پرداخت کنید. من دوباره رفتم پیش آقای رستگار. ایشان گفتند نه بروید نگران نباشید. یعنی اینها می خواستند از لحاظ روانی من را به هم بریزند.

یعنی درست زمانی که من به عنوان یک بازیکن باید آرامش داشته باشم، این مسائل را بوجود می آوردند و بجای تمرین و تمرکز باید دنبال این مسائل می رفتم.

 

* یعنی این کارها را برای سنگ اندازی انجام می دادند؟!

دقیقا. من را از لحاظ روحی به هم می ریختند. در نهایت طبق قرار قبلی برای اعزام به ترکیه ساعت 12 شب به همراه خانواده ام به فرودگاه رفتیم. خانواده ام که از من جدا شدند، به من گفتند باید 300 دلار بدهید. که من زنگ زدم به خانواده ام گفتم برگردید باید پول بدهیم. حدود ساعت 2 نصف شب. ببینید چه اضطرابی برای من و خانواده ام ایجاد می کردند. بالاخره نصف شب پول را تهیه کردیم.

در نهایت ما 25 نفر بودیم که به ترکیه اعزام شدیم؛ البته فقط 2 نفر از ما خانم بودند. حتی من از فدراسیون خواسته بودم اجازه دهند حداقل مربی من همراه من باشد ولی قبول نکردند.

 

* با این تفاسیر یک اجماعی علیه شما شکل گرفته بود؟ به نظر شما ارتباطی با حجاب شما و دیدگاهتان نداشت؟

برخی مسؤولان ورزشی معتقدند بانوان به خاطر حجابشان می بازند! این حجابشان مانع قهرمانی آنهاست. وقتی من با همین حجاب قهرمان شدم این افراد بر علیه من موضع گرفتند.

 

* شما چقدر تلاش کردید دیدگاهتان را جا بیندازید؟

من تمام تلاشم را می کنم. اما باید بگویم اگر الان من تا اینجا توانستم ادامه بدهم حاصل عنایت حضرت آقا به من بوده و من با پیام ایشان انرژی گرفتم و مسیرم را ادامه دادم اما بقیه فقط مانع تراشی کردند.

 

* به نظر شما چرا ورزش بانوان به درجه ای رسیده که تصمیم به انحلال آن می گیرند؟

ببینید وقتی یک خانمی عضو تیم ملی می شود باید اول فرهنگسازی شود، خانواده اش را راضی کند، هزینه کند، مسؤولین حمایت کنند تا به درجه ملی برسد که البته در نهایت دیده هم نمی شود، هیچکدام از این حمایت ها انجام نمی شود و از لحاظ روحی روانی هم در مضیقه هستند و چون مقام نمی آورند می گویند باید منحل شود.

 

* برای این مشکلات به وزارت ورزش مراجعه نکردید؟ بالاخره یک جایی باید باشد که به مشکلات رسیدگی کند؟

نه من به وزارت ورزش مراجعه نکردم. فقط از طریق خانم اکبر آبادی رئیس وقت بانوان وزارت ورزش برای یک مراسمی دعوت شدم که ایشان هم برخورد خیلی بدی با من کردند. [خبرنگار جهان نیوز مطلع شد که پس از انجام این گفت و گو سمیه حیدری با معاون بانوان وزارت ورزش و جوانان دیدار کرده است.]

 

* چه برخوردی؟

یکسری مشکلات و حاشیه هایی برای من ایجاد کردند. در نهایت آقای وزیر تنها به من یک تقدیرنامه دادند.

 

* حمایت مجلس چطور بود؟ به نمایندگان مجلس مراجعه نکردید؟

من از مجلس خیلی تشکر می کنم. خیلی از من حمایت کردند، هرچند دوستان فدراسیون ناراحت شدند و یک مقداری کارها پیچیده تر شد.

 

* در دنیا اجماعی وجود دارد که زن در ایران جایگاه ندارد اما شما ثابت کردید زن ایرانی می تواند قهرمان باشد، می تواند حجاب هم داشته باشد. شما چقدر درصدد این اثبات بودید؟

ما در مسابقات قبلی که اعزام می شدیم خانمهای ورزشکار ایرانی حجابشان در آن سوی مرز تغییر می کرد. حتی مسؤولینشان هم همینطور. در تیمهای مختلف اینگونه است. ایرانیان در دهکده مسابقات، وقتی من را با این حجاب می دیدند از من می پرسیدند شما حراست هستید؟ خبرنگار هستید؟ مربی هستید؟ بعد که می فهمیدند ورزشکار هستم خود ایرانیها تعجب میکردند و حتی خیلی ها می گفتند این فرد اُمُل است!

 

* واکنش خارجیها چگونه بود؟ آنها چه برخوردی با شما داشتند؟

خود خارجیها این حجاب را دوست داشتند و می گفتند چه پوشش زیبایی است. یکی از آنها گفت اگر می شود این را به من بده بپوشم و حتی عکس می گرفتند و برایشان خیلی جذاب بود.

 

* فکر می کنید مسؤولین چرا در مقابل شما کوتاهی کرده اند؟ چه حمایتی باید از شما انجام می دادند و کوتاهی کردند؟

هر پیشرفتی وجود دارد به دست مسؤولین است. اگر مسؤولین از ورزشکاران محجبه حمایت کنند حتی مسؤولین در رده جهانی هم موظف به حمایت می شوند اما متاسفانه من هیچگاه از سوی مسؤولین ورزشی کشور خودم حمایت نشدم چه رسد به مسؤولین جهانی که اصلا نمی دانند حجاب چیست؟!

من حتی در زمینه فنی هم حمایت نشدم. در مسابقات کره جنوبی بازیکن کره جنوبی را بردم. کره جنوبی رفت بازی من را آنالیز کرد. سرمایه گذاری کرد و در نهایت در مسابقات ترکیه، همان بازیکن کره من را شکست داد. می دانید چرا؟ چون او 4 مربی همراهش بود و این بازیکن را هدایت می کردند، وقتی کره برد انگار مربیان کره به جای طلا، الماس بردند.

حالا فکر می کنید در مقابل چه اتفاقی افتاد؟ مسؤولین فدراسیون حتی به من اجازه ندادند با خودم مربی به مسابقات ترکیه ببرم!

 

* خانم حیدری یک مقداری از تمریناتتان در خارج از کشور بگویید. شنیده ایم در این تمرینات موضوع عدم اختلاط ورزشکاران آقا و خانم رعایت نمی شده است؟

حرمت بانوان در تمرینها رعایت نمی شود. علت این است که کسانی به عنوان مسؤول انتخاب می شوند که خودشان اهل رعایت نیستند. چندی پیش فیلمی دیدم که از حریم خصوصی بانوان ورزشکار در رختکن گرفته شده بود. خب بسیاری از این مدل رفتارها و اخلاق ها ورزشی نیست. حالا مشکلات فنی جای خود بماند.

 

* پس تمرینهای مختلط در خارج از کشور صورت گرفته است؟

بله بوده است در مسابقات ازبکستان که رفته بودیم. برای گرم کردن، بازیکنان تیم را به دو دسته تقسیم کردند؛ آقایان و خانمها. می گفتند خانمها و آقایان باید با هم بسکتبال بازی کنند!

من در آن شرایط مرتب خودم را کنار می کشیدم چون من اهل اینجور تمرینها نبودم. در آن موقع که من خودم را کنار می کشیدم با من برخورد می کردند که چرا درست تمرین نمی کنم.

واقعا برای خودم هم سؤال بود که چرا تمرین و نرمش خانمها و آقایان باید با هم باشد و اجبار می کردند که تمرین مختلط داشته باشیم. البته من سند هم دارم. من داشتم از تمرین تیمهای خارجی در همان سالن فیلم می گرفتم که ناخودآگاه چند ثانیه کوتاهی هم از تیم خودمان با آن شرایط فیلم گرفتم.

در مسابقات کره جنوبی که رفتیم شرایط همین جوری بود. یکی از آقایان به حالت مسخره گفته بود حالا خانم حیدری می خواهد با چادر تمرین کند؛ که البته من نشنیده گرفتم. بعد یک نفر را آوردند و به من گفتند باید بروید با این آقا تمرین کنید. من گفتم این کار را نمی کنم، گفتند اجبار است. من در آن لحظه تنها کاری که می توانستم انجام دهم این بود که سالن را ترک کنم.

 

* مگر مربی خانم آنجا نبود؟

چرا بودند. اتفاقا خانمها می گفتند چرا تمرین نمی کنی؟ می گفتند کسی که اینجا نیست. حراست هم که حضور ندارد!

 

* به نظر شما وزارت ورزش و جوانان چه کمکی می تواند به شما و سایر بانوان ورزشکار بکند؟

من از وزارت ورزش و جوانان خواهش می کنم مشکلات بانوان ورزشکار را حل کنند. باید ورزش بانوان از آقایان جدا شود. من به عنوان یک خانم شاید نتوانم مشکلاتم را به یک آقا بگوم. اما حالامجبورم، چون یک آقا در راس کار است. الان حتی به خانم هم بگویم دوباره به یک آقا منتقل می شود، اما این بار با یک واسطه.

واقعا در ورزش بانوان مشکلات است. من پیشنهاد می کنم، ورزش بانوان به عنوان یک نهاد مستقل عمل کند. بودجه جدا باشد. اعزام ها جدا باشد. الان درباره این اختلاطها من رعایت می کنم، اما شاید بقیه برای پیشرفت مجبورند تن به کارهایی بدند که خودشان هم موافق نباشند ولی چاره ای ندارند.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۲
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها