کد خبر: ۲۰۶۶۲۵
زمان انتشار: ۱۴:۱۰     ۰۳ اسفند ۱۳۹۲
یادداشت میهمان:
ارسلان ظاهری
سیاست های اقتصاد مقاومتی توسط رهبر معظم انقلاب ابلاغ شدتا راهنمای عملیات اقتصادی دولت و مجلس باشد در باب چرایی، چیستی اقتصاد مقاومتی و تفاوت آن با تسلیم اقتصادی باید سخن گفت.

1- فرض کنید یک کشاورز بجای اینکه هر روز در زمین کشاورزی کار کند و با دستمزد خود، مایحتاج و خورد و خوراک خانواده‌اش را تأمین کند، به هر دلیلی از این کار امتناع می‌کند و هر ماه فرش‌های قیمتی زیر پایش، طلاهای همسرش و لوازم خانه‌اش را می‌فروشد تا بتواند نیازهای ضروری و اولیه خانواده (همچون غذا، پوشاک و ...) را تأمین کند، حال اگر این وسط در بازار خریداری بی‌رحم و زورگو هم باخبر باشد که این کشاورز اگر امروز فرش خود را نفروشد اهل خانه‌اش باید سر را گرسنه به بالین بگذارند! قطع به یقین تا می‌تواند به او زور می‌گوید و هر قیمتی را که دلش بخواهد برای اجناس کشاورز تأمین خواهد کرد و کشاورز هم کاری از دستش بر نیاید!

2- البته «حکیم» آن دیار هم چند بار این را به جناب کشاورز گوشزد کرده بود که هیچ آدم عاقلی این کار را نمی‌پسندد!،‌ چرا که به خوبی می‌داند آقای کشاورز دارد «سرمایه‌فروشی» یا به نوعی «سرمایه‌سوزی» می‌کند و دیر یا زود این «سرمایه محدود» او تمام خواهد شد و آنگاه است که «کاسه چه کنم!» به دست خواهد گرفت و احتمالاً خانواده‌اش هم او را سرزنش خواهند کرد که چرا از همان روز اول به فکر امروز نبودی؟!

3- حکایت «اقتصاد ما»، حکایت همین آقای کشاورز است، ما و دولتمان سال‌هاست که داریم «نفت می‌فروشیم» و با آن «واردات» می‌کنیم و بخش اعظمی از بودجه جاری دولتمان را هم داریم از نفت‌فروشی‌مان تأمین می‌کنیم، به جای آنکه نفت را بگذاریم برای روز مبادا و یا با پول نفت سرمایه‌گذاری و اشتغال‌زایی کنیم داریم آن را اولاً به بدترین شکل ممکن می‌فروشیم (خام‌فروشی می‌کنیم و حال آنکه کشورهای خریدار با نفت خام ما بیش از 2500 نوع فرآورده تولید می‌کنند و به قیمت گران‌تر به خودمان می‌فروشند) و ثانیاً با دلارهای نفتی مثلاً برنج هندی وارد می‌کنیم و می‌خوریم! و سبد کالای‌مان را هم تکمیل می‌کنیم...

4- این حکایت «سرمایه‌فروشی»، حکایت امروز و دیروز هم نیست، از 106 سال قبل که اولین چاه نفتمان کشف شد (5 خرداد 1287) و از شصت و اندی سال قبل که «صنعت نفتمان به اصطلاح ملی» شد (29 اسفند 1329) ما داریم همین رویه را ادامه می‌دهیم و در واقع این «خشت کج» در دوران رژیم‌های طاغوتی بنا گذاشته شد و در این سال‌ها با کمال تأسف ما هم آن را دنبال کرده‌ایم و طی سالیان متمادی، خریداران بازارهای نفت هم که اتفاقاً نوعاً از زورگویان عالم‌اند، به خوبی از وابستگی ما به این «سرمایه تمام‌شدنی و بین نسلی» یعنی نفت مطلع بوده و هر قیمتی که دلشان خواسته برای نفت تعیین کرده‌اند و ما هم به ناچار تمکین (!) کرده‌ایم، پس می‌شود گفت تاکنون این سرمایه به نوعی «مایه دردسر» ما شده است!

5- سی و پنج سال از انقلاب اسلامی می‌گذرد و دولت‌های مختلف بر سر کار آمده‌اند و بعضاً هم بنا را بر کاهش «وابستگی اقتصاد به نفت» گذاشته‌اند، تلاش‌های زیادی صورت گرفته،‌ اما همچنان بخش اعظمی از بودجه کشور به نفت وابسته است و در تحریم‌های ظالمانه اخیر این واقعیت به ما ثابت شد که این وابستگی چقدر برای ما مضر است، ضررش از آن جهت بود که یک «نقطه‌ضعف» آشکار در اقتصاد ما بود و دشمنی که خود را وارد یک عرصه نبرد اقتصادی کرده، طبیعی است که دست می‌گذارد بر روی نقاط ضعف حریف و چه نقطه‌ضعفی بهتر از همین وابستگی اقتصاد به نفت و تک‌محصولی بودن اقتصاد! و دیدیم آنچه شد، به دیگر سخن نفت سرمایه‌ای در دست ماست اما فی‌الواقع مایه دردسرمان شده است؛ و این را هم باید گفت که «نفت به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از شیوه استفاده ماست». همچون حکایت همان کشاورز و خریدار و حکیم...

6- شعار اصلی انقلاب ما «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بوده و هست، ما باید «آرمان‌گرایی واقع‌بینانه» داشته باشیم، واقعیت را باید گفت که «استقلالِ اقتصادی» تاکنون یک آرمانِ محقق‌نشده برای انقلاب ما بوده است. اقتصاد کشوری چون ایران که دارای «جهان‌بینی خاصی» است و این جهان‌بینی با منافع قدرت‌های بزرگ در تضاد است، یک اقتصاد خاص است و بهترین تعبیر از این اقتصاد همان «اقتصاد مقاومتی» است، اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» اولین بار در تاریخ 16/06/1389 توسط مقام معظم رهبری وارد ادبیات اقتصادی کشور شد که فرمودند؛ «ما بايد يك اقتصاد مقاومتىِ واقعى در كشور به وجود بياوريم».

  اقتصاد مقاومتی از نگاه معظم له بر 3 رکن اساسی و 3 الزام حیاتی استوار است:

الف) مردمی کردن اقتصاد
ب) کاهش وابستگی اقتصاد به نفت
ج) مدیریت و تعادل در مصرف

7- واقعیت این است که رهبر انقلاب از همان «روزهای اول رهبری‌شان» بر این موضوع تاکید ویژه داشته‌اند و این را به وضوح می‌توان در «گفتمان اقتصادی» ایشان یافت، به عنوان نمونه آنجا که فرمودند:

«من هفده هجده سال قبل به دولتی كه در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنيد كه ما هر وقت اراده كرديم، بتوانيم درِ چاه‌های نفت را ببنديم. آقايانِ به قول خودشان "تكنوكرات" لبخند انكار زدند كه مگر مي‌شود؟! بله، مي‌شود؛ بايد دنبال كرد، بايد اقدام كرد، بايد برنامه‌ريزی كرد. وقتی برنامه اقتصادی يك كشور به يك نقطه خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطه خاص تمركز پيدا مي‌كنند».

8- اما مردمی کردن اقتصاد یعنی چه؟ کاهش وابستگی اقتصاد به نفت چگونه؟ برای اینکه به این سؤال پاسخ بدهیم ابتدا نیاز است «اوضاع کنونی اقتصاد کشور» را بررسی مختصر کنیم؛ از نگاه عقلای علم اقتصاد، ‍‌اقتصاد امروز ایران در یک شرایط «رکود تورمی» است،‌ یعنی رکود بخش تولید و بیکاری از یک طرف و تورم و گرانی اجناس از دیگر سوی، اقتصاد ملی ما را مورد فشار قرار داده‌اند، هم‌زمانی رکود و تورم با هم بر حساسیت موضوع می‌افزاید و شاید به همین خاطر است که از «رکود تورمی» به «حالت گرداب‌گونه» هم تعبیر می‌کنند.

در اقتصاد کلان اصطلاحاً می‌گویند «بخش عرضه کل اقتصاد دچار شوک شده است»، ‌به تعبیر ساده یعنی یک عامل خارجی (تحریم) به مانند یک شوک،‏ حال و روز اقتصاد ایران را به این روز در آورده است! ‌اما سؤال اساسی اینجاست که «چرا باید یک عامل خارجی بتواند اینگونه بر اقتصاد ما تأثیر بگذارد و اقتصاد ما برای اینکه بتواند در مقابل این شوک و شوک‌های احتمالی بعدی مقاومت کند باید چه تغییراتی داشته باشد؟ اصلاً ضعف اساسی کار در کجاست؟»، اینجاست که نقش اقتصاد مقاومتی به خوبی برجسته می‌شود، اینجاست که تأکیدهای مکرر رهبری جامعه مبنی بر «تکیه بر ظرفیت‌های درون‌زا» پدیدار می‌شود.

9- در بیان چرایی تأثیرپذیری اقتصاد ما از آن عامل خارجی یعنی تحریم، همان «داستان کشاورز بیکار» کافی است، اما اینکه چه باید کرد که اقتصاد ما در مقابل این فشارها «تاب‌آوری» بیشتری داشته باشد، باید گفت که ما باید نقاط ضعف اقتصادمان را برطرف کنیم، اصلی‌ترین نقطه‌ضعف ما هم «بیماری اعتیاد» است(!)، بله تعجب نکنید ما یک «اقتصاد معتاد» داریم معتادی که البته متمول هم هست،‌ تنومند هم هست نه اینکه نحیف باشد(!)، فرد معتاد به «مواد مخدر» اعتیاد دارد و اقتصاد ما هم به یک «طلای سیاه» یعنی نفت.

فرد معتاد برای اینکه امیدوارانه به زندگی خود بازگردد باید «ترک اعتیاد» کند و این را می‌داند که ترک اعتیاد او همراه است با «درد و خماری»!

کشور ایران، از لحاظ «مجموعه ذخایر نفت و گاز» در جهان، در رتبه اول قرار دارد اما وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای نفتی از گذشته موجب شکل‌گیری یک «اقتصاد تک‌محصولی و ضربه‌پذیر» شده است.

10- تجربه سی و اندی ساله در نظام اسلامی و دولت‌های گذشته به خوبی نشان می‌دهد که «مدل‌ها و مکاتب اقتصادی» موجود در غرب (اعم از نئوکینزی و فریدمنی که هر دو ذیل «اقتصاد آدام اسمیتی» تعریف می‌شوند و هر کدام به نوعی در دولت‌های کارگزاران سازندگی، اصلاحات و دولت‌های نهم و دهم و به احتمال فراوان دولت یازدهم مورد آزمایش قرار گرفته و می‌گیرند) به تنهایی قابلیت حل مشکلات اقتصادی ایران را ندارند و ما باید یک الگو و مدل اقتصادی مبتنی بر مبانی فکری و اعتقادی نظام اسلامی خودمان طراحی کنیم. همین جا برای اینکه متهم به «بی‌سوادی» نشوم در تأیید این بند استناد می‌کنم به فرمایش رهبری انقلاب که؛ «يكى از مشكلات ما در طول اين سال‌ها اين بوده كه افرادى آمده‌اند مفاهيم اسلامى را با مفاهيم غربى ترجمه كرده‌اند، حرف‌های غربى‌ها را تكرار كرده‌اند، دنبال تحقق آن‌ها بودند؛ در حالى كه انقلاب اسلامى براى اين نيست. آزادى غربى در زمينه‌ اقتصاد، همين مطالبى است كه مى‌بينيد؛ همين «اقتصاد آدام اسميتى» و رسيدن به اين وضع ديكتاتورى اقتصادى موجود دنيا، كه الان دارد انحلال و فروريختگى خودش را به تدريج نشان مي‌دهد. مراد ما از آزادى كه اين نيست...». (24/07/1390)
11- حالا این‌ها که گفتم چه ربطی داشت به مقوله مردمی کردن اقتصاد و کاهش وابستگی اقتصاد به نفت؟ اگر قصد داشته باشیم از امروز سهم نفت را در بودجه کشور (مخصوصاً بخش جاری بودجه) کاهش بدهیم، اگر از امروز تصمیم بگیریم که به اراده خودمان نفت کمتری بفروشیم، اگر از امروز بخواهیم «چشم را ندوزيم به دست ديگران»، باید چه کار کنیم؟ اگر نفت نفروشیم چه کنیم؟ چگونه واردات کنیم؟ نیازهای کشور را چگونه تأمین کنیم؟ ‌دولت هزینه‌های خودش را از کجا تأمین کند؟ پاسخ را در ادامه بخوانید؛

12- در اوضاع و شرایط قبل از تحریم‌ها، در کشور ما در بهترین حالت روزی چهار و نیم میلیون بشکه نفت تولید می‌شد و از این مقدار تقریباً دو و نیم میلیون آن صادر و حدود دو میلیون بشکه از آن نیز در داخل مصرف می‌شد.

پیش‌تر هم گفتیم که «خام فروشی» بدترین نوع استفاده از نفت است (این به کنار)،‌ پول این دو و نیم میلیون بشکه نفت را می‌آوردیم در کشور و اکنون که تحریم شده‌ایم در واقع آن دو و نیم میلیون نفت صادراتی ما رسیده است به یک میلیون بشکه، اما مصرف داخلمان همان است و ای بسا بیشتر هم شده است، پس اوضاع خیلی هم تغییر نکرده است.

13- تازه چند سالی است که با مصوبه مجلس، بخشی از پول نفت صادراتی‌مان را به صندوق توسعه ملی (حدود31درصد) می‌فرستیم و با بخش اعظمی از آن، «هزینه‌های دولت» را تأمین می‌کنیم و همچنین «واردات» انجام می‌دهیم. تا به حال پرسیده‌ایم که کالاهای عمده و اولویت اول که با پول نفت وارد می‌کنیم،‌ چه کالاهایی هستند؟ کالاهای اساسی نظیر گوشت قرمز، گوشت مرغ، گوسفند زنده، جو، ذرت، دانه سویا، کنجاله، روغن خام، شکر خام، شیرخشک صنعتی و …

آیا ما دستمان کج است که نمی‌توانیم این‌ها را در کشور خودمان تولید کنیم؟ حتماً باید پول نفت را ببریم و با آن دانه سویا وارد کنیم؟! کشوری که در آن مدرن‌ترین پهپادها و موشک‌ها و پیشرفته‌ترین داروها ساخته می‌شود، آيا جوانانش نمی‌توانند این اقلام را در کشور خودشان تولید کنند؟! ما باید مردانه «پای تولید ملی‌مان بایستیم»،‌ اگر تولید ملی در کشور تقویت شود و تولیدکننده سودآوری داشته باشد آنگاه می‌تواند مالیات‌دهنده خوبی نیز باشد و منابع بودجه عمومی را هم تأمین کند.
14- می‌گویند امروز در دانشگاه پرینستون آمریکا، یک دانشجوی دکترا دارد روی «جهاد سازندگی ایران» پایان‌نامه می‌نویسد که ببینید 30 سال پیش در ایران چه اتفاقی افتاده است، آیا ما تا زمانی که تجربه‌های ارزشمندی همچون جهاد سازندگی را داریم باز هم باید «چشم را بدوزيم به دست ديگران؟»، ‌باز هم باید بگوییم؛ «مردمی کردن اقتصاد چگونه؟»، اینجاست که معنای تولید ملی را می‌فهمیم،‌ اینجاست که معنای اقتصاد بدون نفت را می‌فهمیم، ‌اینجاست که معنای جهاد اقتصادی را می‌فهمیم و اینجاست که معنای «مردمی کردن اقتصاد» را می‌فهمیم، رهبری حکیم می‌فرمایند؛ «سيستم بانكى كشور، دستگاه‌هاى دولتى كشور و دستگاه‌هائى كه مي‌توانند كمك كنند - مثل قوه‌ مقننه و قوه‌ قضائيه- كمك كنند كه مردم وارد ميدان اقتصاد شوند.» (03/05/1391)
15- حال برگردیم به آن دو میلیون بشکه نفتی که در داخل کشور مصرف می‌کنیم، این را اضافه کنید به میزان گاز و برقی که ما در خانه‌های مسکونی،‌ در صنایع و کارخانه‌ها و در ادارات دولتی‌مان داریم مصرف می‌کنیم،‌ اگر چه ایران یک کشور غنی از لحاظ منابع انرژی است، اما شدت مصرف انرژی یا به تعبیری شدت انرژی (Energy Intensity) در ایران نیز بالاست و در این زمینه فاصله زیادی با استاندارد‌های جهانی دارد. از طرفی بهره‌وری انرژی در ایران نیز در مقایسه با استاندارد‌های جهانی بسیار پایین است. به زبان بی‌سوادی یعنی اینکه؛ ما یک کشور 75 میلیون نفری هستیم اما به اندازه یک میلیارد و ششصد میلیون نفر انرژی مصرف می‌کنیم!

15- متأسفانه فرهنگ مصرف در کشور ما، یک فرهنگ اسراف‌گونه و نامتعادل است، یکی از عوامل اصلی خراب شدن فرهنگ مصرف در کشور ما همین «استفاده ناصحیح از منبع عظیم نفت و گاز» در سالیان گذشته بوده است،‌ راه اصلاح این کار هم قبل از هر چیزی نیاز به «پیوست فرهنگی» دارد و اینجاست که به خوبی به سومین رکن اقتصاد مقاومتی یعنی «مدیریت و تعادل در مصرف» پی می‌بریم، البته امرائی که مبتنی بر آموزه‌های علم اقتصاد غربی، یک روز در این مملکت تمام همتشان بر این بود که «خوی کاخ‌نشینی و مصرف بی‌رویه» را در لایه‌های جامعه رسوخ دهند باید در پیشگاه تاریخ و ملت ایران پاسخگو باشند، چرا که فرمود؛ «الناس علی دین ملوکهم».‌

16- سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی پس از سه سال به زودی از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ خواهد شد، نگارنده معتقد است این کار سرآغاز صدور فرمان «انقلاب اقتصادی» در کشور است، آن هم بعد از 35 سال از انقلاب اسلامی و این بهترین موقع است برای این فرمان. اقتصاد مقاومتی پلی است که عبور از آن ما را به «اقتصاد بدون نفت»، به «اقتصاد دانش‌بنیان»، به «استقلال اقتصادی»، ‌به «تولید ملی»، ‌به «اقتصاد مردمی»،‌ به «جهاد اقتصادی»، به «اقتدار اقتصادی»،‌ به «اقتصاد اسلامی»،‌ اقتصادی که در آن فساد در حداقل است خواهد رساند. اصلاً اقتصاد مقاومتی مبنایش همین «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است.

پس از ابلاغ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی، نوبت عمل دولت یازدهم می‌رسد. آیا دولت روحانی مرد عمل اقتصاد مقاومتی است یا چشم به مذاکرات و رفع تحریم‌ها دوخته است؟

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۳
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها