به گزارش 598، ارگان حزب موتلفه در شماره اخيرش در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمين مهدي طائب كوشيد تا با سوالاتي جهت دار جملاتي از رئيس قرارگاه عمار عليه جبهه پايداري منتشر كند كه با پاسخ هاي قابل تامل حجت الاسلام و المسلمين طائب ناكام ماند. گفتني است هفته گذشته دبيركل حزب موتلفه در مصاحبه با خبرنگاران رجانيوز گفته بود كه اين حزب نظري در نفي جبهه پايداري ندارد.
جنابعالي كه در قرارگاه عمار فعاليت داريد، آيا اين مجموعه با جبهه پايداري در انتخابات وارد ميشود؟
به عنوان كسي كه در قرارگاه عمار يك اسمي برايش گذاشتهاند، ميدانم كه قرارگاه عمار تا اينجا اين تصميم را گرفته كه در خدمت همه اصولگرايان باشد، اما فعلاً نام هيچ تابلويي روي قرارگاه عمار نيايد. قرارگاه عمار همه اينها را اصولگرا ميداند، اما جزو جبهه پايداري نيست و فراتر از آن هست. به عبارت ديگر فعلاً قرارگاه عمار بايد مواضع را تبيين كند، نه تعيين مصداق. قرارگاه عمار الان بصيرتدهي در جهت مواضع و مفاهيم را به عهده دارد.
جبهه پايداري به عنوان يك جبهه مطرح شد كه متشكل از گروههاي متعددي است و گفتند ما حزب نيستيم و اعلام شد كه يكي از اركان آن قرارگاه عمار است.
اگر در رسانهها اعلام كردهاند، اشتباه بوده است. خود جبهه پايداري چنين چيزي را نگفتند و نگفتند كه قرارگاه عمار جزو ماست. اگر گفته شده، فردي گفته و ايشان هم شايد برداشتش اين بوده كه به هر تقدير كساني كه در قرارگاه عمار هستند، حضرت آيتالله مصباح را قبول دارند، پس لاجرم جزو جبهه پايداري هستند.
در فقه، بعضي از علماي بزرگ ادعاي اجماع ميكردند و ميگفتند اين نظر اجماعي است. وقتي ميرفتند، ميگفتند ما نديديم و ميگفتند اجماع مدركي است. يعني چي؟ گفته كه اين مسئله اين دليل را دارد. اين دليل كه مورد قبول علما بوده، پس همه علما آن را قبول دارند. اين شايد از باب اجماع مدركي بوده، ولي قرارگاه عمار رسماً نه اينكه جبهه پايداري را رد كند، اصلاً بحث اين حرفها نيست.
آيا كسي از قرارگاه عمار جزو مؤسسين جبهه پايداري هست يا نيست؟
قرارگاه عمار به عنوان قرارگاه عمار اصلاً در جريان تأسيس اين جبهه نبوده، هر چند ممكن است افرادي از اين قرارگاه جزو آقايان باشند. آقايان هم براي ما قابل احترامند. ما به عنوان قرارگاه عمار جزو مؤتلفه نيستيم. جزو 7+8 هم نيستيم، يعني شما بزرگترين و فراگيرترين را به عنوان 7+8 تشكيل دادهايد، ولي قرارگاه عمار در آن نيست. چرا؟ چون قرارگاه عمار قرار نيست مصداقي وارد شود. ما آن روزي كه قرارگاه عمار را ايجاد كرديم، بهطور ضمني بين دوستان شرطي گذاشتيم كه هر كس در قرارگاه عمار هست كانديدا نشود. هر وقت خواست كانديدا شود، از قرارگاه خدحافظي كند و بعد برود كه اين شائبه پيش نيايد كه اين جريان قرار است قدرت را براي خودش يا فرد ديگري قبضه كند. قرارگاه عمار مجموعه كساني است كه وظيفه خود را دادن بصيرت به جامعه ميداند. فعلاً هم وارد اين عرصهها نميشود. نميگويم كه هرگز از بصيرت به مصداق وارد نميشويم. هر جا احساس كنيم بايد بصيرتدهي كنيم، ميآييم، اما فعلاً تصميم قرارگاه بر اين است كه مواضع و مفاهيم توضيح داده شوند، نه مصاديق.
ميخواستم در باره جبهه پايداري سئوالي را از جنابعالي بپرسم. به صفت مثبتي از جهت اصولگرايي در اين مجموعه اشاره كرديد. يك نقطه منفي هم در بين فعالان سياسي در اين جبهه ديده ميشود و آن اينكه جبهه پايداري، خودشان را در سخنرانيها و مصاحبهها تابع جامعتين معرفي ميكنند، ولي در عمل جور ديگري رفتار ميكنند. جالب اينجاست يكي از نقدهايي كه جبهه پايداري به حاميان رئيسجمهور داشتهاند اين است كه قول و عمل رئيسجمهور در ولايتمداري يكي نيست. ميبينيم كه خود آنها هم در برخورد با جامعتين اين رفتار را دارند. آيا جنابعالي اين تحليل و نقد را به جبهه پايداري داريد؟
من كلاً در مطالعه رفتاري جبهه پايداري وارد نشدهام تا اين نقد را بپذيرم، اما باز به آن مطلب خودم برميگردم كه خود جبهه پايداري در باره يك مطلب با هم وحدت دارند و آن اينكه فتنهگر نيايد، منحرف هم نيايد. شعار عالياي هم هست، اما اگر بخواهيم مصداق فتنهگر و مصداق انحرافي را بشناسيم، همانطور كه در خود جامعه مدرسين، در خود جامعه روحانيت مبارز، در خود حزب مؤتلفه و هر جاي ديگري، نميتوانيد وحدت پيدا كنيد، در اينجا هم همينطور است. يعني ممكن است بياييد بگوييد آيا بالاخره فلاني منحرف هست يا نه؟ يكي از همين جبهه پايداري ميگويد منحرف هست، يكي ميگويد منحرف نيست. آيا اين كار آقاي احمدينژاد خلاف ولايت فقيه بود يا نبود؟ يكي ميگويد بود، يكي ميگويد نبود. اصلاً دنبال اينجور اتحادها نباشيد كه بتوانيد جايي در ايران پيدا كنيد، مگر اينكه انشاءالله امام زمان(عج) تشريف بياورند و يك چيزي رخ بدهد كه بحث اجتهاد تمام شود و به بحث تبعيت آن شكلي برسيم.
اما اينكه جبهه پايداري مثلاً بين قول و فعلش تناقض هست يا نيست، اگر به عنوان جبهه پايداري بگوييد، نه، نيست، اما اگر به عنوان افراد بگوييد، بله و در همه جا هم هست.
جبهه پايداري ميگويد ما تابع جامعتين هستيم. جامعتين ميگويد بياييد 7+8 را قبول كنيد، ميگويند نميآييم.
آيا جبهه پايداري عليالاطلاق گفته نميآييم يا يكي گفته ميآييم يكي گفته نميآييم.
ما عمل را ميبينيم.
اينطور نيست، يعني در حقيقت اينكه ما ميخواهيم در 7+8 بياييم، اما در 7+8 چه كسي ميآيد؟ راجع به مصاديق با هم حرف دارند. او ميگويد من 7+8 اينجوري را قبول داريم، آن يكي ميگويد جور ديگري. اين گفت و گوها خوب است كه بروند صحبت كنند و مطلب پخته شود. آن تعبيري كه فرمود: «اختلاف امتي رحمة» همين است، گفت و گو در مصاديق؛ و در همين گفت و گوها هم هست كه بسياري از مطالب روشن و مواضع به هم نزديك ميشوند. بنشينند با هم حرف بزنند. يقيناً جبهه پايداري 7+8 را قبول دارد، اما روي مباني، بيايند در باره اين مباني با هم حرف بزنند و به هم نزديك شوند.
بنابراين اينكه قول و عملشان با هم تناقض دارد، مثل همين است كه بياييد بپرسيد حزب مؤتلفه چرا با آقاي هاشمي ديدار كرد؟ جواب ميدهيد يكي گفت آره، يكي گفت نه، قول و عمل كه تناقض ندارند. اين اختلافات هميشه هست. آن آقا ميگويد اين فرد هنوز جزو فتنهگران است، آن يكي ميگويد نيست. روي يك اصل كه با هم توافق داريد.
آن يكي ميگويد توجيهش كنيم، آن يكي ميگويد خيلي فايده نداشت. قضيه آن ديدار قضيه مفصلي است. من تكذيب جنابعالي را نسبت به حضور قرارگاه عمار در جبهه پايداري را در موضوع مشابهي هم از حضرتعالي شنيدم، ولي رسماً در جايي نديدم. اسم شما به عنوان مؤسسين و شوراي مركزي رهپويان اعلام شده بود، منتهي من از دوستان شنيدم كه بارها از حاجآقا خواستهايم در اين باره اظهارنظر كنند، گفتهاند كه من آنجا نيستم.
ببينيد! من الان دارم با شما مصاحبه ميكنم، درحالي كه بهشدت نسبت به ملاقات آقايان با آقاي هاشمي به هر دليلي انتقاد داشتم، اما اين انتقاد من نسبت به شما دليل اين نميشود كه بنده آقايان مؤتلفه را قبول ندارم و يا دليل اين نيست كه جزو مؤسسين آن نبودم، پس رد ميكنم. من همه اين دوستان را خودي ميدانم و خودي هم هستند. ما در باب خوديها تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر داريم. رهپويان در شرايطي شكل گرفت كه نياز به همراهي حزبالله داشت. آقايان آمدند و گفتند كمك كنيد و ما كمك كرديم و شكل گرفت و آمد بالا كه برود كار كند. حالا آمد موضعگيري كرد. آيا من كه به عنوان هيئت مؤسس در اينجا هستم، در مواضع اعلام شده چقدر حضور دارم؟ جواب دادم هيچي! بنده اعتقادم بر اين است كه در ايران اصلاً حزب شكل نميگيرد. حزب را تشكيل ميدهي، افراد را هم ميگذاري، قرار هم هست كه كسي خلاف نظر شوراي مركزي چيزي نگويد، ولي ميرود و ميگويد! من اين را اعلام كردم كه با اينكه جزو هيئت مؤسس بودم دليل نميشود كه همه مواضع رهپويان را قبول داشته باشم. اصلاً آقايان ميروند و مطلبي را ميگويند و من تازه بعد از مدتي ميفهمم كه چنين چيزي گفتهاند. درحالي كه اصلاً آن مطلب را قبول ندارم.