بولتن نیوز: روزنامۀ آرمان در شمارۀ 1714 مورخ بیستم شهریور، مقالهای را در صفحۀ دوم کار کرده که جای نقد و بررسی دارد. در این مقاله که تحت عنوان "انتخابات اطمینانبخش" و به قلم آقای "علیرضا علویتبار" نوشته شده به موضوع "سلامت انتخابات" پرداخته شده است. علت انتخاب این مقاله برای نقد و بررسی آن است که دیدگاه مطرح شده در این نوشتار، دیدگاه عمومی و رایج در بین سایتها، نشریات و رسانههای اپوزوسیون داخلی و خارجی پیرامون انتخابات پیشروست و میتوان با تجزیه و تحلیل این مطلب، بخش قابل توجهی از نظرات ایشان را در مورد موضوع مذبور نقد کرد.
در ابتدای این مقاله آمده است: «شعار برگزاری یک انتخابات اطمینانبخش، کم و بیش مورد پذیرش همۀ گرایشهای سیاسی قرار گرفته.» این عبارت که حکم مقدمه و زیربنای کل مطلب را دارد، ادعایی را مطرح میکند که معلوم نیست نویسنده چطور به آن رسیده است. اینکه ما ادعا کنیم فلان چیز در بین یک جمعیت از مقبولیت عمومی برخوردار است، باید با روشی معلوم و مقبول اثبات شود. مثلاً در مورد آن رأیگیری کنیم یا از انواع نظرسنجیهای علمی موجود بهره ببریم. در نتیجه اگر ما بخواهیم ادعایی مشابه ادعای بالا را بیان کنیم، باید به مخاطب معلوم کنیم با چه دلیل و مدرکی این رأی را صادر نمودهایم. در حالی که در این نوشتار، بدون هیچگونه ارائۀ دلیلی، این حکم صادر میشود و زیربنای بحث پیشرو قرار میگیرد.
اینکه "تردید در سلامت انتخابات" جزء دیدگاههای اصلی اپوزوسیون خارجی است، معلوم است. این دیدگاه از ابتدای شکلگیری جمهوری اسلامی در بین ایشان وجود داشته و در طول دوران این سی سال دائما تکرار شده و البته اصلاً مهم هم نیست که آنها در مورد مسائل داخلی ما چه نظری دارند. زیرا از حداقل پایگاه اجتماعی یا حقانیت لازم برخوردار نیستند و به همین دلیل جزء بیارزشترین و بی مصرف ترین افراد تلقی میشوند.عدم اقبال مردم به چنین موجوداتی نیز خود موید همین مطلب است. اما آیا همۀ اصلاحطلبان نیز چنین تردیدی دارند؟ آیا میتوان ادعا کرد که جریان اصلاحطلبی، به انتخابات پیشرو، به عنوان یک رقابت از پیش باخته نگاه میکند که در آن، به علت دخل و تصرف انجام شده در فرایند انتخابات، از کرسیهای مجلس محروم مانده است؟
اگر از اصلاحطلبان تلاشی برای مهرهچینی کاندیداها در تهران نمیدیدیم و اگر با لیستهای انتخاباتی ایشان در مرکز کشور و مراکز استانها و حتی شهرستانهای کوچک روبهرو نمیشدیم، شاید میتوانستیم باور کنیم که همۀ اصلاحطلبان به انتخابات آینده مشکوکاند. اما با وجود قرائن گفته شده، میتوان استنباط کرد که دمیدن در بوق چنین ادعاهایی از سوی ایشان، بیشتر یک حربۀ انتخاباتی است تا یک دغدغۀ جدی اعتقادی. زیرا غیرمنطقی است که ما از یک طرف بگوییم معلوم است که ما را در انتخابات آینده از حقمان محروم میکنند و از طرف دیگر تلاش کنیم تا در این میدان از پیش طراحی شده، اقدامی برای تغییر شرایط انجام دهیم. حداقل در بدترین شرایط میتوان ادعا کرد که "تردید در سلامت انتخابات" یکی از نگرانیهای قسمتی از اصلاحطلبان نزدیک به جریان فتنه است.
فارغ از جریان اصلاحطلبی، اینکه ادعا میشود در بین اصولگرایان نیز چنین تردیدی به طور عمومی و فراگیر وجود دارد، جای تعجب فراوان است. هرچند این روزها در معدود اخبار و مطالب منتسب به جریان اصولگرایی شنیدهایم که چنین حرفهایی زده میشود، اما به نظر میرسد این مطالب بیشتر ناشی از یک دعوای سیاسی باشد تا یک تردید واقعی و به هیچوجه از عمومیت و فراگیری در بین جریان اصولگرایی برخوردار نیست. به این شکل میبینیم که چطور سنگبنای این نوشتار و در اصل، دیدگاه رایج بین اپوزوسیون داخلی و خارجی، بیاساس است و این ادعا که همه در سلامت انتخابات آینده تردید دارند، حتی در نزد اصلاحطلبان نیز از پایه و اساس لازم برخوردار نیست.
در ادامۀ این مطلب میخوانیم: «دو جریانی که قدرت را در شرایط کنونی در اختیار دارند (جریان راست محافظهکار و راست تندرو) انتخابات اطمینانبخش را از نوع "همهپرسی تصویبی" میدانند. در این نوع از انتخابات "مشارکت" زیاد است؛ اما "رقابت" اندک است.» یکی از تصورات اشتباه در مورد نظام سیاسی موجود جمهوری اسلامی ایران، یک دست بودن است که مورد ادعای این متن قرار گرفته. متأسفانه در خیلی از تحلیلهای سیاسی میبینیم به صرف اینکه چه کسی در رأس یک قوه قرار دارد و جهتگیری سیاسیاش چگونه است، عنوان میشود که کل آن قوه دارای آن دیدگاه و گرایش سیاسی است. در حالی که اصلیترین بخش نهادهای موجود در هر جامعهای، جمعیت زیادیست که بدنۀ آن نهادها را تشکیل میدهد و اینکه با توجه به سلایق سیاسی متنوع و دیدگاههای گوناگون افراد عنوان شود همۀ نهادهای یک جامعه از بدنۀ یک دست برخوردار است، اصلاً علمی و منطقی نیست.
به واقع، آیا در شرایط فعلی همه یا حتی اکثریت بدنۀ قوۀ مجریۀ ما با رأس آن همگن هستند؟ اینکه هنوز هم که هنوز است، بقایای دولتهای گذشته بدنۀ اصلی این دولت را تشکیل میدهد، با این ادعا چطور قابل جمع است؟ اینکه اصلاحطلبان و میانهروهای از قدرت بازمانده، از کانال جریان انحرافی خود را وارد دولت کردهاند، نشاندهندۀ یکدستی همۀ بخشهای دولت است؟ و یا اینکه در فراکسیون اکثریت مجلس، چند دستگی وجود دارد و حداقل دو طیف را میتوان در بین ایشان از هم تفکیک کرد، نشاندهندۀ این است که یک جریان در رأس قدرت این مملکت وجود دارد؟
حال که به این نتیجه رسیدیم ادعای "یک دست بودن ساخت قدرت در ایران" ادعای نادرستیست به موضوع "همهپرسی تصویبی" میرسیم که از آن به عنوان ایدهآل نظام انتخاباتی اصولگرایان یاد شده است. نویسنده، در توضیح این مدل انتخاباتی میگوید که در آن مشارکت زیاد بوده ولی رقابت پایین است. این عبارت خیلی مبهم است، چون رابطۀ «مشارکت زیاد» و «رقابت پایین» در آن معلوم نیست. اما اگر منظور آن است که در این نظام انتخاباتی، به جریان خاصی اجازۀ ورود به انتخابات و رقابتکردن با سایر گروهها داده نمیشود باید پرسید پس مشارکت زیاد از کجا آمده؟ اگر آن جریان خاص که فرصت رقابت پیدا نمیکند، از پایگاه اجتماعی مطلوبی برخوردار است، منطقاً نمیتوان از انتخابات پر شور در آن نظام سیاسی یاد کرد. و اگر انتخابات با مشارکت زیاد برگزار میشود و در عین حال، به گروهی خاص اجازۀ رقابت داده نمیشود، خیلی مهم نیست چون حتماً آن جریان سیاسی از مقبولیت زیادی برخوردار نیست که نگران باشیم با حذف این جریان، قسمت قابل توجهی از مردم دچار انزوای سیاسی میشوند.
در نتیجه تعریف ارائه شده از "همهپرسی تصویبی" دارای ابهام زیاد است و احتمالاً یکی از گذارههای علوم انسانی غربیست که چیزی در حد حرفهای خالهزنکیست و بس. البته اصلاح طلبان از این حرف های اعجاب برانگیز و بعضا مضحک کم نگفته اند. به یاد بیاورید نظر صادق زیباکلام را که بعد از شکست در موسوی در انتخابات 88 بیان کرد درست است که رأی ما از طرفداران احمدی نژاد کمتر بود اما «کیفیت» رأی ما بیشتر بود!
اما ابهام موجود در نظام انتخاباتی منتصب به اصولگرایان به همینجا ختم نمیشود. در ادامۀ این نوشتار آمده است: «{در همهپرسی تصویبی} در شکل حداکثری تنها یک نامزد وجود دارد و شرکتکنندگان یا به او رأی میدهند و یا رأی نمیدهند... از دید اصولگرایان محافظهکار و تندرو اینگونه از انتخابات اطمینانبخش است؛ چون اولاً نتیجۀ آن از پیش مشخص است و غیرخودیها هیچگاه انتخاب نخواهند شد. ثانیاً چون رقابت میان خودیهاست هر کس که در رقابت شکست بخورد نیز آینده تعیینشدهای در درون ساختار قدرت خواهد شد و از اینرو اعتراض نیز نخواهد کرد. ثالثاً در فرایند رقابتهای انتخاباتی هیچ گاه دیدگاه یا شعاری مطرح نخواهد شد که خارج از چهارچوب اصولگرایان باشد و قاعدتاً توقع و انتظاری ایجاد نمیشود که حاکمیت اصولگرا نتواند به آن پاسخ گوید»
از شما خوانندۀ محترم سوال میکنم. در کدامیک از انتخاباتهای انجام شده در ایران بعد از انقلاب اسلامی، چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی، تنها یک انتخاب پیش روی مردم قرار داشته؟ از لحاظ کمی که این ادعا کاملاً غیر منطقیست و تاریخ برگزاری انتخاباتها مؤید چنین مطلبیست. اما از لحاظ کیفی در کدام دوره از حاکمیت اصولگرایان، راه برای حضور دیگر جریانها داده نشده؟ اگر اینطور بود، مجلس سوم و ششم و دولتهای هفتم و هشتم به چه شکل ایجاد شدند؟ آیا خاتمی و اصلاح طلبان از کرۀ مریخ آمده و آن وضعیت را به وجود آورده بودند؟ در همین انتخابات نهم و دهم آیا به واقع همه کاندیداتورها دارای یک سلیقه و گرایش فکری بودند؟
سوالات دیگری نیز مطرح است. در کجا ثابت شده که در انتخاباتهای بعد از انقلاب، نتیجۀ آنها از پیش معلوم بود؟ اگر مراد از معلوم بودن نتیجه، رأی نیاوردن اصلاحطلبان است، پس آن دورانی که ایشان رأی میآرودند چطور قابل توجیه است؟ مگر همین شما نبودید که به رأی 20 میلیونی خاتمی افتخار می کردید؟ آیا این حرفها یکسری ادعای سیاسی کاذب نیست که به بهای تخریب نظام، قصد رسیدن به قدرت را دارند؟ آیا در این همه انتخاباتی که در کشور داشتیم، شعارهایی که حتی معارض با ارزشهای انقلاب اسلامی بود بیان نشده؟ آیا وقوع فتنۀ 88 مؤید حضور جریانهای متضاد با هم در انتخابات نیست؟ و بسیار سوال دیگر که مطرح میشود و بعید است که جوابی برای آن باشد.
در انتهای این نوشتار نیز شروط انتخابات سالم از نظر اصلاحطلبان بیان شده که عبارت است از:
1. بیطرفی ناظران و مجریان انتخابات
2. امکان بهرهگیری منصفانه از امکانات عمومی
3. برقراری آرامش برای جریانهای مختلف در زمان تبلیغات
4. امکان ارائۀ کاندیدا از سوی همۀ جریانهای قانونی
5. وجود مراجع معتبر برای رفع ابهامات احتمالی ایجاد شده در انتخابات
این شروط چیزی جز همانهایی نیست که قبل از همۀ انتخاباتها از سوی اصلاحطلبان مطرح میشود. هم این حرفها تکراریست و هم ابهامزدایی از این شروط تکرار مکررات است و در کنه همۀ این شروط، وارد کردن اپوزوسیون خارج از گفتمان نظام به ساخت قدرت سیاسی نهفته است. وگرنه آنچیزی که ایشان از "بیطرفی ناظران و مجریان انتخابات" و یا "وجود مراجع معتبر برای رفع ابهامات احتمالی ایجاد شده در انتخابات" در ذهن دارند، استفاده از سازمانهای بینالمللی در انتخابات است که تنها نتیجۀ آن اخلال در استقلال ملی ماست. و یا "امکان ارائۀ کاندیدا از سوی همۀ جریانهای قانونی" روی کاغذ چیز مطلوبیست اما در عملکرد چنین افرادی به ورود مخالفان نظام به ساخت قدرت سیاسی میانجامد. همانطور که در مجلس ششم و دولت اصلاحات این اتفاق افتاد و همۀ دلسوزان انقلاب را به زحمت انداخت.
در انتها لازم است به همۀ افراد و جریانهایی که خود را از سهیم شدن در قدرت و منافع ناشی از آن محروم شده میپندارند گفت که امت حزبالله گوش به دهان شما نیستند که با حرفهای بعضاً تئوریک و بعضاً احساساتی شما تغییر جهت بدهند و خود را با شما هماهنگ کنند. چه اصولگرا، چه اصلاحطلب، اگر در مسیر انقلاب نباشند محکوم به حذفاند و این ظاهرسازیهای عوامانه، آب در هاون کوبیدن است. بهتر است که همه به ارزشهای انقلاب اسلامی برگردیم و برای برگزاری انتخاباتی در شأن جمهوری اسلامی از هیچ خدمتی دریغ نکنیم، باشد که در نزد باری تعالی رو سفید شویم.
سیدمجتبی نعیمی