به گزارش پایگاه 598 ، کیهان نوشت: سوزن رسانههای مهم غرب این روزها روی یک عبارت
متوقف شده و علیالدوام آن را تکرار میکنند؛ اینکه «کنفرانس ژنو۲ هیچ
دستاوردی به دنبال نخواهد داشت». این تحلیل به یک معنا کاملا اشتباه است و
باید گفت ژنو۲ اتفاقا دستاوردهای مهمی را به همراه دارد. برخلاف بسیاری از
تحلیلگران که میگویند در کنفرانس ژنو۲ هیچ خبری نیست، به نظر میرسد
اتفاقا این نشست پر از اخبار و دلالتهای رمزآلود است و زیر سایه سنگین
غایب بزرگ آن یعنی ایران برگزار میشود. اولین خبر بزرگ که رسانههای مهم
جهانی نتوانستند آن را کتمان کنند همین عدم حضور بازیگر مهم منطقه است.
ایران به تعبیری، طرف اصلی الّاکلنگ موازنه در بحران سوریه است و وقتی از
جای خود برمیخیزد، زمین خوردن طرف مقابل حتما سر و صدای زیادی ایجاد
میکند، چنان که کرد.
میان ژنو یک و ژنو۲، بیش از یک سال و نیم
فاصله است. این نشست که قرار بوده از ماهها پیش برگزار شود، چند بار به
خاطر ناهماهنگیها و ناتوانیهای طرف اصلی معارضه علیه دولت سوریه به تاخیر
افتاده است. ناظران کنجکاو همین جا از خود میپرسند کدام گره بغرنج در کار
آمریکا و دوستانش افتاده که صرف برگزاری یک کنفرانس را تا این حد سخت و
پیچیده میکند. ژنو۲ همچنین ۳۴ ماه پس از شروع جنگ تحمیلی در سوریه دایر
شده تا به قول برخی محافل آمریکایی و انگلیسی- نظیر بیبیسی و صدای
آمریکا- به دنبال آتشبس و مذاکره دولت و مخالفان باشد. این خود خبر قابل
توجهی است که آمریکا پس از حدود ۳ سال از عهده این جنگ بزرگ برنیامده است.
بر اساس محاسبات مشترک تلآویو- واشنگتن، ماجرای سوریه و سرنگونی حکومت آن
باید ظرف چند هفته یا حداکثر ۳ ماه تمام میشد اما به شهادت رصدگران
اطلاعاتی و نظامی و سیاسی غرب، حاکمیت سوریه اکنون به مراتب قدرتمندتر از
شروع جنگ در سال ۲۰۱۱ است. آقای جانکری دیروز در مونتروی سوئیس، دولت
آمریکا را به استهزا گرفت وقتی که از دولت انتقالی سخن گفت و اینکه اسد
جایی در این دولت نخواهد داشت.
برای تمام ناظران سیاسی این تعبیر که
«اسد باید برود» کاملا آشناست. باراک اوباما این رجز را دو بار ادا کرد
اما زیر سنگینی بارآن ماند. یک بار ۳ سال پیش که جبهه آمریکا، انگلیس،
فرانسه، عربستان، قطر، ترکیه و... جنگی کمسابقه را علیه سوریه کلید زدند و
بار دوم اوایل شهریورماه جاری که شیپور حمله به سوریه را از سر گشاد آن
نواخت. اکنون روزنامه سعودی الشرقالاوسط در گزارشی مینویسد «۳ سال پیش که
آتش جنگ شعلهور شد، تحلیلگران با اطمینان میگفتند نظام سوریه از هم
خواهد پاشید اما با همه مشکلات، چه چیزی باعث شد نظام سوریه ۳ سال سخت را
دوام بیاورد. اکنون ارتش و سازمانهای اطلاعاتی و نیروهای امنیتی سوریه، سر
جای خود به شکل منسجم باقی است و نه تنها علویها بلکه حتی سنیها نیز در
ارتش و سازمانهای امنیتی به حاکمیت سوریه وفادارند».
مشابه همین
مضمون را دیروز واشنگتن پست مورد تاکید قرار داد که معتقد بود «آمریکا از
بانیان نشست ژنو، کلام اول و آخرش این بوده که اسد باید برود اما واقعیات
میدانی جنگ سوریه هرگز چنین ادعایی را تایید نمیکند بلکه بر اقتدار قوی
اسد دلالت دارد و تحلیلگران نیز به همین دلالت اعتقاد دارند. لاندیس متخصص
امور سوریه در دانشگاه اوکلاهما در این باره میگوید از نگاه اپوزیسیون
میانهرو سوریه، کنفرانس ژنو در واقع تایید این مدعاست که بشار اسد و
حاکمیت سوریه غیر قابل شکست هستند. به گفته ولی نصر از مشاوران سابق
اوباما، ایران دوشادوش سوریه ایستاده است. انتظاری از کنفرانس ژنو نیست و
برخی گروههای اپوزیسیون میگویند این کنفرانس در واقع، باقی ماندن اسد در
قدرت را به رسمیت میشناسد. به اعتقاد تحلیلگران، غیبت ایران در کنفرانس،
خود دلالت بر بینتیجه بودن آن میکند».
۴ ماه پیش مقامات ارشد
آمریکایی به بهانه کاربرد تسلیحات شیمیایی، ادعا کردند کار حکومت سوریه را
با یک حمله برقآسا و «نقطهزنی موشکی ۳ روزه» یکسره خواهند کرد. حتی
چهارشنبه ۶ شهریور اعلام شد که آمریکا فردا (۲۹ آگوست ۲۰۱۳) حمله را شروع
میکند. اما در همان یک هفته جنجالی اتفاقاتی پشت سر هم رخ داد که نشان
میداد اوباما در دوره فشلی و فرسودگی قدرت ایالات متحده به زمامداری رسیده
است. او و دیوید کامرون، اولین پشت پا را از ۲۸۵ نماینده- اکثریت- مجلس
عوام انگلیس خوردند. ضربه دوم از سوی ۱۴۰ عضو مجلس نمایندگان آمریکا حواله
شد که برخلاف بسیاری از تندرویهای همیشگی، از دولت درباره این ریسک بزرگ
توضیح میخواستند. کار حتی به رایگیری در کنگره نکشید و باد بلوف دولت
آمریکا به سرعت خالی شد. واقعیت ۴۵۰۰ کشته و دستکم دهها میلیارد دلار
هزینه هنگفت دو جنگ افغانستان و عراق، آن قدر برای آمریکاییها مهیب بود که
نخواهند وارد این ریسک بزرگ شوند. سوریه، لیبی نبود همچنان که افغانستان و
عراق هم نبود، که اگر بود آمریکا و متحدانش ظرف چند ماه کار را تمام
میکردند. همان روزها در صدر تحلیل رسانههای اروپایی و آمریکایی، این
تحلیل قاب شد که «اوباما اردک لنگ است». آن روزهای جنجالی که اوباما و کری
زیاد حرف میزدند و لغز میخواندند، ولی امر مسلمین حضرت آیتالله العظمی
خامنهای بیش از چند عبارت کوتاه اما ضربدار نفرمودند. «آمریکاییها
بدانند مطمئنا از این مسئله [حمله به سوریه] ضرر خواهند کرد همچنان که در
عراق و افغانستان ضرر کردند. این دخالتهای نظامی، نفرت ملتها را نسبت به
آنها زیاد میکند و آنان را در منطقه بدنامتر میکند؛ به علاوه که هیچ
آینده روشنی ندارد... منطقه مثل انبار باروت است».
اکنون ۴ ماه پس
از آن ماجرا، نشست ژنو به مراسم تدفین و ختم پروژه آمریکایی «فروپاشی در
سوریه» شبیهتر است تا نشست تصمیمسازی برای آینده. این تحلیل را شبکه
فرانس ۲۴ ساعاتی قبل از شروع نشست منتشر کرد که «معلوم نیست کنفرانس ژنو۲
به چه نتیجهای برسد. غیبت ایران بسیار مهم است چرا که برای اجرای توافق
احتمالی حاصله، همراهی بازیگران اصلی از جمله ایران مورد نیاز است. ایران
کشوری غیرقابل چشمپوشی و قدرتی بزرگ در عرصه منطقه خاورمیانه است. بدین
ترتیب غیبت این کشور، میخی بر تابوت نشست ژنو است. حالا باید پرسید چرا
واشنگتن، لندن و پاریس تاکید بر برگزاری این کنفرانس داشتند در حالی که
محکوم به شکست است و بدون تردید، اعتبار آنها را در قبال بحران سوریه برای
چندمین بار زیر سوال خواهد برد. اکنون سرنگونی نظام سوریه دور از ذهن به
نظر میرسد چرا که این نظام بسیار قدرتمند از یک سال پیش است». مشابه همین
تحلیل را شبکه بیبیسی منتشر کرده و میگوید «بدون ایران، بسیاری از
تصمیمات احتمالی که قرار است در ژنو۲ اتخاذ شود، با چالش مواجه خواهد شد.
به هر حال ایران صاحب نفوذ در سوریه است. با غیبت متحد قدرتمند دولت سوریه و
حضور مخالفان نه چندان قدرتمند آن بعید است کلید حل ماجرا در سوئیس پیدا
شود.»
آمریکا در ژنو ۲ بد بازی کرد و بازی بزرگ خود را به هم ریخت.
خبط استراتژيک آمریکا ۲ لایه داشت. یک لایه مربوط به جریان مواجب بگیر یا
سادهدل و خوشگمان در ایران است که به بهانه «توافق هستهای ژنو»، طبق
ماموریت یا براساس خوشباوری مدعی شدند آمریکا از موضع دشمنی با ایران
تبدیل به دوست استراتژيک شده است. دولت آمریکا در حالی که میخواست خشم و
عقده ناشی از شکست ۳ ساله در نبرد سوریه را خالی کند، به آن جریان مامور از
یک سو و به چیدمان تحلیلی جریانخوشباور از طرف دیگر لگد سختی زد. اما
لایه دوم این خبط استراتژيک، آنجا آشکار میشود که به جای برجسته شدن مواضع
آمریکا در ژنو ۲ و مثلاً اظهارات جان کری، همچنان غیبت ایران سرتیتر اخبار
و تحلیلها در غرب است. این هم لگد محکمی است به گزاره کانونی و القایی
آمریکا طی چند ماه اخیر مبنی بر اینکه ایران از موضع ضعف، پای میز مذاکره و
توافق هستهای ژنو آمده است. ایران اگر در کنفرانس حاضر بود و مثلاً
مخالفت و تحفظ میکرد، شاید آن قدر به چیدمان نقشه آمریکا ضربه نمیخورد که
اکنون در غیاب ایران ضربه خورده است.
عجیب نیست که دیروز روزنامه
نیویورک تایمز مینویسد «هیچ یک از طرفهای اصلی حاضر در جنگ سوریه به
پیشرفت مذاکرات ژنو خوشبین نیستند. آمریکا با دعوت بانکیمون از ایران
خشمگین شد. ایران از حامیان سرسخت سوریه است.
مشاجرهای به مدت ۲۴
ساعت در گرفت که مسئله اصلی کنفرانس (سرنوشت آینده سوریه) را به محاق برد.
یکی از مقامات وزارت خارجه آمریکا با اشاره به این مشاجره سخت میگوید فکر
نمیکنم با وضعیت به وجود آمده، کسی نسبت به پیشرفت در مذاکرات ژنو خوشبین
باشد... سوریه در میدان جنگ شاهد تحولات تعیینکنندهای بوده است.
اپوزیسیون، از هم گسیخته و حاکمیت در موضع قدرت قرار گرفته است. این واقعیت
میدانی، آمریکا را برای پیشبرد کنفرانس ژنو دچار مشکل کرده است. جان کری
سال گذشته اعلام کرده بود همه محاسبات اسد را به هم میزند. دنیس راس
فرستاده سابق آمریکا به خاورمیانه میگوید کنفرانس ژنو هیچ یک از فاکتورها و
مشخصههای لازم همه کنفرانسهای مشابه را ندارد. به زعم یک دیپلمات غربی،
ما پلان B برای این کنفرانس نداریم.»
اکنون از پروژه ایجاد انقلاب
مصنوعی- از طریق دلارهای نفتی و دلالی استخبارات سعودی، فراخوانی القاعده
به میدان و کارگردانی سیا، موساد و اینتلیجنت سرویس- تنها کاریکاتوری
کممایه برجای مانده است. رابرت بائر افسر عالیرتبه سیا در کتاب «خوابیدن
با شیطان»، بدهبستان و رشوههای هنگفت میان آمریکا و رژیم سعودی را بازگو
میکند و این در حالی است که هیلاری کلینتون ۲ سال پیش درباره ضلع سوم
ماجرا (القاعده) تصریح کرد «ما گذشته مشترکی با القاعده داریم و ۲۰ سال پیش
خود ما آن را در جنگ با روسیه راهاندازی کردیم.» هر جنایتی که گروه های
مسلح تروریست در سوریه و لبنان و عراق مرتکب میشوند، لعنت افکار عمومی
نثار آمریکا و گماشتهاش عربستان میشود.