به گزارش 598 به نقل از ایران ورزشی، بحث داراييهاي پرسپوليس در اهواز يك محور است، بحث چگونگي استفاده از داشتهها در همان اهواز بحثي ديگر! دايي در اهواز، ولو در ورزشگاهي كه زمينش كيفيتي در تناسب بهتر و بالاتر از تختي دارد چقدر ميتواند روي هنر هنرمندانش حساب كند؟!
محوريت بازيهاي پرسپوليس در تمام روزهايي كه دايي با تيمش در اين ليگ آقايي كرد، روي پاي بازيكناني بود كه روي زمين هنرمند بودند. يك مشت فانتزيباز كه بازي فانتزي آنها اصلاح شده بود. پيام صادقيان و اميد عاليشاه كمتر از تمام طول عمر خود در تيمي كه دايي كنار خط آن ميايستد دريبل ميزنند.
محسن مسلمان ميانه فصل از ذوبآهن خودش را جدا ميكند و به پرسپوليس ميآيد. انگار در اين جدا شدن از اصفهان، او گوشههايي از خصلتهاي بازياش را هم جا گذاشته. خصلتهايي كه گاه و بيگاه فريادها و بعد اعتراضات و بعد خشم و برخوردهاي يك لوكابوناچيچ را به همراه ميآورد. «ور رفتنهايش» با توپ گم شده. مسلمان همچنان هنرش را به رخ ميكشد اما نه مثل روزهايي كه در ذوب آهن داشت.
اصلاح بازي فانتزيبازهايي كه دايي دور خودش جمع كرده، از پرسپوليس تيمي ساخته كه هرچند هنوز كامل نيست، هرچند هنوز در تمام طول بازي دلنواز و چشمنواز نيست اما هم هيجان برانگيزتر از قبل نشان ميدهد، هم برنامهمحور است و هم سري در سرها درآورده. اضلاعي كه با صادقيان، عاليشاه، كفشگري (كه حالا مصدوم است)، خلعتبري و مسلمان ساخته ميشود، فاز هجومي پرسپوليس را رعبآور كرده. پرسپوليس همچنان كم گل ميخورد و البته بهتر از قبل گل ميزند. گلهايي كه محصول برنامههايي است كه در طول تمرينها ديكته شده.
فاز بازي جديد پرسپوليس را ميتوان روي زمين ديد. علي دايي شايد در آزادي فقط بر حسب عادت هميشگياش از آن تك مهاجم بلندقامت (يا حاتمي يا سيدصالحي) استفاده ميكند وگرنه شايد اگر ترك عادت ميكرد و در همين شخصيت فني جديدش به صورت كامل غرق ميشد، همان تك سرزن را هم در زمين قرار نميداد.
پرسپوليس عادت به سانتر كردن، عادت به هوا فرستادن توپ از خط دفاعي، عادت به سر به هوا شدن و حذف كردن هافبكها را از سرش بيرون كرده. مدتها است كه پرسپوليس با شكل جديد تفكرات دايي، توپ را روي زمين زير ساق هنرمند چند مهره تكنيكياش ميچرخاند و جلو ميبرد. روشي كه اگر فاكتور هماهنگي هم به آن افزوده ميشد، امروز تفاضل گل پرسپوليس را به مراتب بالاتر از اين ميديديم.
علي دايي اما در اهواز و روي زميني كه براساس پيشبيني هواشناسي بايد خيس و ليز هم باشد، چقدر ميتواند روي هنر مردان تكنيكياش حساب باز كند؟! خلعتبري كه نيست، كفشگري هم مصدوم شده، ميماند جمعي از عليعسگر، صادقيان، مسلمان و شايد هم اميد عاليشاه! اين جمع چقدر ميتوانند روي زميني كه چندان با توپ رابطه خوشايندي ندارند هنرمند باشند؟!
شايد لازم است علي دايي كمي به اصل خودش بازگردد. به همان مربي كه هنوز در دنياي بازيگرياش گير كرده بود. همان علي دايي كه در هجده قدم ميايستاد تا از كنارهها و جناحين برايش سانتر كنند و سر بزند!
علي دايي شايد لازم است در اهواز دوباره به بازيكناني اعتماد كند كه قدرت پرش و سرزني روي سر مدافعان فولاد را داشته باشند. حالا يا سيدصالحي و حاتمي يا سيدجلال و بنگر روي ضربات ايستگاهي. اين شايد يك تغيير رويه اجباري و دمدستي باشد در روزي كه هم زمين فولاد شرايط مناسبي براي كار روي زمين ندارد و هم مهرههاي اين تيم براي اجراي بازي مورد نظر دايي كافي نيستند.
بازي در اهواز، علي دايي را در مهمترين آزمون دوران مربيگرياش در پرسپوليس مينشاند. علي دايي در آستانه دربي هم بايد براي صدر بجنگد هم براي دربي، هم نبايد براي دربي محروم بدهد و هم حق ندارد فولاد را در چرخه مدعيان بگذارد.
هم بايد تاكتيكهايش را لو ندهد و هم بايد با تمام قوا و برنامههايش در زمين حاضر شود. فولاد به همين سادگي مبدل ميشود به سختترين آزمون پرسپوليس و البته علي دايي! 90 دقيقه جهنمي روبروي دايي نشسته. جهنمي بدتر از دربي!