به گزارش 598 به نقل از وطن امروز، یکی از مستندهایی که تولید مرکز سفیر بوده
و در جشنواره عمار مخاطبان این جشنواره را مجذوب کرد، مستند سیاسی مصاف
است. مصاف1 که قسمت بعدی آن در دست تولید است یکی از جذابترین و
متفاوتترین آثار پخش شده در جشنواره عمار است و امید میرود در بخش رقابت
مستندهای سیاسی جوایز اصلی این جشنواره را کسب کند.
***
احساس میکردم بچههای انقلاب آنقدر تحت تاثیر جریان فتنه 88 هستند که
دیگر فتنه 78 دغدغه بچه حزباللهیها نیست؛ فتنه 88 ریشه در غائله رخدادهای
78 دارد. روشناندیشان جریان حزباللهی ریشه فتنه 88 را در غائله 78
جستوجو میکنند و در مستند شما هم اين وجود دارد که حضرت آقا میفرمایند
غائله 78 پروسهای 10 ساله بوده است.
تاجدین: ابتدا قرار بود درباره فتنه 88 مستندی را تولید کنیم. در فضای
پژوهش و نگارش اثر اتفاقات جالب و عجیبی افتاد. طرح اولیه متعلق به مجتبی
عرب بود كه به همراه آقای عبدالوهاب و آقای سلیمانی به این نتیجه رسیدند که
نگاه به یک اتفاق سیاسی مثل فتنه 88 نباید نگاه منتهی به یکسری اتفاق
یکسال پیش یا ششماه قبل باشد. باید نگاه عمیقتری به فتنه 88داشته باشیم.
این روح از ابتدا حاکم بود. به صورت زنجیرهوار به زمان گذشته رجوع کردیم.
پیش خودمان گفتیم باید به فتنه 88 نگاه عمیقتری داشته باشیم این روح در
پروسه ساخت مصاف حاکم بود.
فتنه 88 مستقل از اتفاقات 4 سال اخیرش نبود. بعد پیش خودمان گفتیم
اتفاقات 4 سال اخیر را نمیتوان مستقل از دوران اصلاحات بررسی کرد. به همین
صورت به زمان گذشته مراجعه کردیم در واقع بازسازی کردن طرح و فیلمنامه
مصاف 1 چنین اتفاق افتاد. تلاش شد در تولید پروسه مصاف 1 به دوره زمانی
10ساله منجر به فتنه 78 عمیقتر نگاه کنیم. به وقایع سیاسی کشور خصوصا فتنه
88 نباید نگاه کوتاهمدت داشت باید جریان شناسی را با بررسی گذشته و
پیشزمینههای قبلی تحلیل کرد.
با تغيير دولت افرادي راجع به فتنه 88 و غائله 78 همچنان با نگرش دفاع
از فتنه سخن ميگويند. این افراد میخواهند از این جریانات سیاسی
بهرهبرداری کنند.
تاجدین: این دو اتفاق در تاریخ انقلاب مهم است و باید همواره به آنها توجه داشته باشیم و درس عبرت بگیریم.
با عوض شدن دولت که مرتبط با جریان چپ است نباید دو فتنه اخیر را فراموش کنیم.
تاجدین: اصلا آگاهی رسانهای تاریخی نباید معطوف به تغییرات و
رویدادهای سیاسی روز باشد. وقتی اراده میکنید تاریخ سیاسی یک کشور را
بررسی کنید دیگر اينكه الان چه اتفاقی در حال رخ دادن است یا نتیجه
انتخابات مختلف را نباید مدنظر قرار داد، رویدادهای روز نباید روی نگرش
عمیق مصاف تاثیر میگذاشت.
جریانشناسی به عبارت دیگر مهمتر است؟
تاجدین: در بررسی تاریخی باید روی دورههای خاص متمرکز شد. در اتفاقات
تاریخی به سیر روند تاریخی و رخدادها باید نگاه واقعی داشت. به نظرم
تغییرات کنونی هیچ خلل و خدشهای نباید در بررسی تحلیلی 18 تیر 78 و فتنه
88 ایجاد کند. ما سهم کوچکی در جریانشناسی این اثر داشتیم ولی به نظرم
باید دهها و صدها اثر مستقل دیگر درباره غائله 78 و فتنه88 ساخته شود و
با رویکردهای مختلف جریانشناسی عمیقی صورت پذیرد. ما رویکردمان سیاسی بود
اما باید از جنبههای مختلفی بررسی شود تا همه بررسیها برای مردم
عبرتانگیز باشد.
ما نمیتوانیم بگوییم فتنه 88 تمام شده و جریان منتسب به این غائله تلاش دیگری برای رخ دادن چنین جریانی نمیکند.
دقیقا! به مردم باید کمک کرد بتوانند نگاهی از بالا داشته باشند. مصاف،
یکی از دیدگاههایی که انتخاب کرده بود آن بود كه اين را میخواست. تیم
سازنده مصاف1 اراده کرده بود که باید آنقدر زیبا تلاش جریان 9 سال منتهی
به 18 تیر را بگوییم که وقتی فیلم به نقطه جمعبندی میرسد دادهها و
اطلاعات به صورتی باشد که مخاطب خودش درباره غائله 88 تصمیم بگیرد و اگر
باز هم چنین روندی طی شد مخاطب و مردم میدانند که عاملین فتنه 88 و فتنه
78 از کجا آمدهاند.
به جریان حزباللهی نسل سوم همیشه این انتقاد را داشتم که آنقدر مشقات
منتج از فتنه 88 چشمهایمان را پر کرده است که غافل از غائله 78 بودیم. به
نظرم فتنه 88 را نمیتوان از غائله 78 جداگانه تحلیل کرد چون در ماجرای 88
اتکای سران فتنه به تهییج مردمی بود اما تير 78 عقبه فکری داشت. همیشه
ناراحت بودم که تبارشناسی و جریانشناسی این رویدادها صورت نپذیرفت. آقای
عبدالوهاب! خود شما در بازنمایی فتنه 78 چقدر انگیزه فردی- انقلابی در قالب
یک مستند را داشتید؟
اول به یک نکته اشاره کنم كه کارگردانی و تحقیق مجموعه را با یکدیگر انجام دادیم.
یعنی جهادی و جمعی؟
عبدالوهاب: بله دقیقا. اینطور نبود که حتما من در مقام کارگردانی اثر
باشم. در بخشهای دیگر کمک میکردم، دوستان هم در امر هدایت به بنده اما
درباره سوال شما در بازنمایی و جریانشناسی تصویر فتنه 78 خلاصه داستان این
است؛ آمدیم درباره فتنه 88 مستند بسازیم اما به این نتیجه رسیدیم که
نمیتوانیم از غائله 78 به سادگی عبور کنیم. به مرحله تحقیقات که رسیدیم
متوجه شدیم ریشه فتنه 78 در اتفاقات ما بعد سال 68 است. ما تصور کردیم باید
از 68 شروع کنیم. نمیخواستیم معطوف به اتفاقات لحظهای باشیم. آن چیزی که
دغدغه خودم بود ما دنبال این بودیم که ما به مردم و جامعه تحلیل زیربنایی
ارائه کنیم و از پرداخت کاملا هیجانی پرهیز کنیم. مردم در 88 واکنشهای
سلبی نسبت به مهار فتنه نشان میدادند، اصلا نمیدانستند آتش فتنه 88 با
سنگ چخماق چه جریانی افروخته شده، ضمن اینکه تحلیلهای فتنه از جانب دو طرف
هیجانی بود.
در فتنه 88 دائما دو طرف دنبال ارزیابیهای لحظهای بودیم که مثلا در
تقسیمبندی استقلالی پرسپولیسی شعار علیه طرف مقابل بدهیم. یقینا طرفی که
آتش فتنه را افروخت دنبال این بود که فضاسازی را کاملا تهییجی کند؛آنچه در
اثر شما یافتم نقد متين و غيراحساسي جریان هاشمی بود.
تاجدین: ما خیلی تلاش کردیم چنین لحنی در اثرمان نمود پیدا کند. با
آقای عبدالوهاب و توکلی خودمان بحثهای جدی بر سر این موضوع داشتیم.
عبدالوهاب: در سال 88 اتفاقی که افتاد این بود که درگیر جریانات و فتنه
بودیم و ببینیم فلانی چی گفت و چی شد. همه دنبال لحظهها بودند. در صورتی
که ما خودمان مطالعه داشتیم، ضمن اینکه دهه هفتادی نبودیم. ما دهه شصتیها
چیزهایی از گذشتهها دیده بودیم. ما میخواستیم جریان منتسب به غائله 78 که
منتهی به فتنه 88 شد را تحلیلیتر ارزیابی کنیم، دغدغهمان این بود که چرا
کسی این عقبه تاریخی متصل به هر دو جریان را ارزیابی نمیکند! بحث اينكه
تقلب شد یا نشد مطرح نیست. ما سعی کردیم نگاه بلندمدت در مصاف ارائه کنیم.
از طرف دیگر با فضای دانشجویی هم در ارتباط بودیم، میدانیم که دانشجویان و
نسل چهارمیها هیچ اطلاعی از دوره سازندگی که هیچ، از دوره خاتمی هم هیچ
اطلاعی ندارند. نمیدانند این افراد چه کسانی هستند و از کجا آمدند. اصلا
نمیدانستند فعالین فتنه چه کارهایی انجام دادند! چه زمینههای فکری
داشتند! از بچههای دهه 70 اصلا کسی اسم حلقه کیان را نشینده است. دهه
شصتیها اصلا نشنیدهاند، چه برسد به دهه هفتادیها. در اکرانهای خصوصی
دانشجویی پیش ما آمده بود و میگفت ما تصور میکردیم آقای سروش خیلی آدم
خوبی است اصلا نمیدانستیم که چنین کسی بوده است، من یک کتاب ادبی از ایشان
خوانده بودم.
البته ایده و تحقیقات ما مقدار زیادی قبل از سخنرانی حضرت آقا بود،
سخنرانی کلیدی ایشان مربوط به سال 90 است. قبل از این بحثها و انجام پروسه
تولید نمیدانید چقدر سخنرانی ایشان برای ما امیدبخش بود که نگاه حضرت آقا
این است. پس بیایید نگاه بلندمدت را در دستور کار قرار بدهیم. وقتی
بلبشلویی بر پا میشود ممکن است دوطرف اشتباه کنند، اشتباهاتی رخ
دهد،حاشیههایی پیش میآید نباید درگیر این چیزها شویم.
نقد متين هاشمیرفسنجانی هم در فرم است هم در محتوا و اتفاقا یکی از
آدمهایی که زیر بیرق ايشان سینه میزند (صادق زیباکلام) در مستند شما حضور
دارد و سخنان عجیبی به زبان میآورد، بویژه راجع به انتخابات سال 76.
خیلیهایش منتشر نشده و آن را برای قسمت دوم مصاف کنار گذاشتیم. حتی سه جلسه گفتوگو با ایشان داشتیم.
در نقد جریان هاشمی به چه چیز پایبند بودید؟
یکسری قواعدی برای خودمان تعریف کردیم. من، آقای تاجدین و آقای توکلی
در پروسه تحقیقات سعی کردیم اصولی برای خودمان تعریف کنیم و بدان پایبند
باشیم. این اصول به ساخت مصاف تسری پیدا کرد. مثلا شایعات و حرفهایی که
میان بچه حزباللهیها رواج دارد و سندی برایش پیدا نمیکردیم در خط اصلی
روایت مستند لحاظ نمیشد و براساس استنادات خاله زنکی پیش نرفتیم. براساس
اسنادی که در رسانههای مختلف داخلی و خارجی منتشر شده بود پیش رفتیم.
کاملا مستند صحبت کردیم، لحاظ کردن چنین نگرشی سبب شد از فضاها و سخنان
درگوشی فاصله بگیریم و سعی کردیم نگاه بلندمدت به بررسی حوادث سیاسی داشته
باشیم.
جریان غربزده کاری که در رسانههایش انجام میدهد این است که
حزباللهیها گرایشات تحلیلی ندارند و در بررسی تاریخ دائما دنبال اتهام
زدن هستند. خود شما موقع ساخت راجع به نگاه به آرشیو و فکتهای رسانهای
دقت لازم را داشتید؟
تاجدین: ما مصاحبههای زیادی در متن فیلم داشتیم که خیلی تند و تیز
بود. اگر این اراده اصولی که علی آقا(عبدالوهاب) بدان اشاره میکند نبود و
در محور فیلم نقد یکسویه را دستمایه قرار میدادیم به بیراهه میرفتیم ولی
حقیقت امر این بود که آن چیزی که واقعا اتفاق افتاده بود و استناد هم داشت
را مطرح کردیم. حتی درباره دوران سازندگی به این مهم اشاره کردیم که
سازندگی هم واقعا اتفاق افتاده و در متن مستند گفته ميشود. ما اولین باری
که برای گروهی ازدوستان آن را پخش کردیم یکی از دوستان در اواسط فیلم
برانگیخته شد. گفت من تا اواسط فیلم را که تماشا کردم متوجه شدم شما
میخواهید از هاشمی تعریف کنید. در مجموع شما حق آقای هاشمی را خوب به جا
نیاوردید، آقای هاشمی را باید تندتر نقد میکردید. باید یکی، دو تا مصاحبه
دیگر برای این مستند میگرفتید و نظراتی مطرح میشد که حق آقای هاشمی برای
زدن ادا میشد. ما سعی کردیم دوران ایشان را بررسی کنیم نه اینکه ایشان را
بزنیم. در مسیری که مستند پیش میرفت این اراده همیشه وجود داشت که انصاف
را تا جایی که ممکن است رعایت کنیم. فضای رسانهای هم میدانید چگونه است.
در فضای رسانه ابزار برای بیانصافی خیلی مهیا است. شما اراده کنید
میتوانید افراد مختلفی را مورد هجمه قرار دهید. در مورد دولت آقای خاتمی و
حوادث مرتبط به ۱۸ تیر ما خیلی سعی میکردیم حرفی نزنیم که بدان مطمئن
نیستیم. خدای نکرده نمیخواستیم حسی درونی که در وجود ماست به جامعه منتقل
شود. جمعبندی و شیوه روایت را با استنادات آرشیوی و تاریخی پیش بردیم.
مثلا وقتی سندی نداشتیم که وزیر کشور آقای خاتمی در ۱۸ تیرنقش داشته یا خیر
از بازنمایی آن پرهیز کردیم. شنیدههای خیلی زیاد بود، شنیدههایی که
پنهان بود اما وقتی بامخاطب آگاه مواجه هستی و میخواهی مخاطب را قانع کنی
باید براساس سند حرف بزنی. در این مستند برای قضاوت مخاطب سهم زیادی قائل
شدیم. این سهم اجازه اندیشیدن به مخاطب میدهد. نقد مودبانه دست مخاطب را
برای قضاوت کردن باز میگذارد.
در اين سالها فضاي نقد خيلي احساسي شد که سبب شد ما كمي از حقیقت آن دوران دور شویم.
دوران احمدینژاد بویژه در زمان فتنه ۸۸ همینطوری شده بود. همه در این
فضاها بودند و دنبال سوتی گرفتن بودند. سعی کردیم دنبال این بحثها نرویم
از طرفی چون میخواستیم قضاوت بلندمدتی به مخاطب بدهیم خیلی به جنبههای
تحلیلی بیشتر فکر کردیم. برای ارزیابی فتنه 78 احتیاج به بررسی 10 ساله
داشتیم. سعی کردیم نگاه 10 ساله برای ما ارجحیت داشته باشد. یعنی
میتوانستیم توطئه و غفلت سیاسی را در آن دوران نمایش دهیم.
عبدالوهاب: برای قسمت نخست مصاف پس از دوران تحقیق به سه، چهار ساعت
فیلم رسیدیم. ما خودمان اذیت شدیم که دورانی را نادیده بگیریم اما ارزیابی
10 ساله وقایع سبب شد که مثلا به قتلهای زنجیرهای ورود نکنیم تا ذهن
مخاطب از ارزیابی 10 ساله دور نشود.
تجمیع روایت میخواستید متمرکز بر وقایع ۷۸ باشد؟
عبدالوهاب: بله حتما وگرنه دوران هاشمی آبستن خیلی از اتفاقات بود.
دائما از ما میپرسیدند چرا نقد فرهنگی دولت هاشمی نبود؟ چرا از نقد دوران
اقتصادی ایشان عبور کردید؟ محور اصلی روایت 10 ساله فیلم رسیدن به فتنه 78
بود و از هر رویداد دیگر در فرع بررسی ابعاد این اتفاق پرهیز کردیم.
موضوعاتی بود که برای خودمان خیلی مساله بود. اغلب آقای تاجدین مواردی را
میگفت که در مستند باشد و من مخالفت میکردم و چیزهایی را من میگفتم که
آقای تاجدین مخالفت میکردند اما قبول داریم خیلی از مسائل را نگفتیم. یا
جاهای مختلف به ما میگویند خیلی بیشتر هاشمی را نقد میکردید. ما هم جواب
میدهیم کار ما نقد هاشمی و خاتمی نیست. دغدغه ما بازگشت سرمایهداران نیست
اما این موارد به اقتضای خط روایی مطرح میشود. یا مثلا در مورد حلقه
کیان، غفلتی صورت گرفته و از بررسی جداگانه نشریات زنجیرهای پرهیز کردیم و
سعی کردیم جریانات منجر به فتنه ۷۸ را نشان دهيم. خلاصه تغییر فضا و
جریانات فرهنگی را به صورت خیلی مینیمال مطرح کردیم.
پوستری در سال 88 درست کرده بودند و هاشمی را مقابل احمدینژاد گذاشتند
که وی حتما باید با احمدینژاد مناظره کند اما با دیدن مستند شما به این
نتیجه رسیدم که هاشمی باید با یک طیف برگزیده فرهیخته حزباللهی مناظره کند
نه کسانی که نسبت به او تهییج شدهاند؟
عبدالوهاب: فیلم مصاف به تدریج به این نتیجه رسید دولتهای قبلی باید
با مدیوم قدرتمند سینما مواجه شوند. امیدوارم این راه ادامه داشته باشد. ما
خودمان که کار را میبینیم دائما مطرح میکنیم کاش مسائل مرتبط مطرح شده
را سایر دوستان دنبال کنند و در موردش مستند بسازند. گروه دیگری بیاید و
مباحثی مثل نشریات زنجیرهای را دنبال کند.
تاجدین: آنقدر به مساله و سوژه برخورد میکردیم یکبار نوشتم واقعا هر
کدام از این سوژهها که به صورت گذرا در مستند مصاف مطرح میشود قابلیت
تحقیق و پژوهش ساخت مستند دیگری را دارد. مثلا رای مردم و سبک و سیاق
برگزاری انتخابات در دوره آقای هاشمی در شرایط کنونی میتواند برای مردم ما
مفید باشد. نه اینکه شخص آقای هاشمی چگونه بوده است. اين میتواند مردم را
از این رویکرد احساسی نسبت به هاشمی جدا کند و آنها را متوجه جریان و
نگاهی عمیقتر کند. مهم است که در شرایط کنونی مردم بدانند که آقای هاشمی
به نقش رای مردم و حضور حداکثری چه نگاهی داشته است و در مورد دوران کنونی
هم چیزی نگوییم و بگذاریم مردم قضاوت کنند. موضوع هستهای از دیدگاه ایشان
یک جعبه سیاه است. بررسی کنیم که در گذشته نسبت به این موضوع چه رویکردی
داشتهاند و در حال حاضر چه رویکردی دارند.
به عقیده شما ما که رسانه نداریم، بهتر نیست با اجاره یک خط هاتبرد این
مستندها را مستقل از جریان دولتی پخش کنیم و از رسانهای عمومیتر آن را
نمایش بدهیم. عدم آگاهی رسانه ای به نظرم منجر به فتنه ۸۸ شد. وقتی مردم
نمیتوانند مستندی مثل مصاف را ببینید قطعا فتنه دیگری اتفاق میافتد.
تاجدین: این را قبول دارم که صدا و سیما به عنوان رسانه ملی نمیتواند
مثلا مستند مصاف را پخش کند. من نقدی به صدا و سیما ندارم اما باید حواسمان
باشد که صدا و سیما نباید خدشهای به وحدت ملی وارد کند. به همین دلیل
توقعی برای پخش و حمایت از صدا و سیما نداریم. چون مخاطب صدا و سیما
تودهای از بالای شهر تهران تا روستاهای دورافتاده را در بر میگیرد. وقتی
با این تنوع مخاطب رسانهای مواجه هستیم ارزش رسانه به حفظ حاکمیت ملی
بازمیگردد و ملاحظاتش افزایش پیدا میکند. به نظرم خیلی جای نقد به صدا و
سیما نیست که مصاف را پخش نمیکند. ما باید مسیرهای دیگری را برای حرفهای
خودمان تعریف کنیم.
یعنی ما جماعت حزباللهی از اپوزیسیون خودمان که روی هاتبرد کانالهای متعددی دارند کمتر هستیم؟
عبدالوهاب: شاید قضاوت درباره این کار ما نباشد اما قدرت رسانهای ما
کمتر از اپوزیسیون خارج کشور نیست و ما تواناییاش را داریم. توانایی تولید
داریم ولی منفذ رسانهای برای پخش نداریم. ما هیج بلندگویی نداریم که این
حرفها را بزنیم. فقط شبکه تلویزیونی نیست، ما در شبکه نمایش خانگی با
محدودیت مواجه هستیم، ما در سینما مظلوم هستیم، ما در سایر مجاری فرهنگی
راهی برای ورود و تاثیرگذاری نداریم. بسیاری از شرکتهای نمایش خانگی اجازه
نمیدهند تولیدات بچههای ارزشی و حزباللهی توزیع شود. شرکتهای رسانهای
شبکه نمایش خانگی کاملا انحصاری و در اختیار عدهای هستند. ما هم رسانه
مستقل و آموزشگاه مستقل برای تربیت نیروهای حزباللهی نداریم. اگر روی
زیرساختها بتوانیم کار کنیم شاید اثرگذارتر باشیم. جشنواره عمار آمده تا
زیرساختی که تا به حال نداشتیم را فراهم آورد. باید همفکری داشته باشیم،
حزباللهیها همدیگر را پیدا کنند و این خاصیت عمار است که گروههای
حزباللهی را به هم پیوند میزند. ما تا به حال چنین جشنوارهای نداشتیم.
زیرساختی مثل عمار شکل گرفت و تازه متوجه شدیم چه نعمتی داریم و از داشتنش
سالها محروم و بیخبر بودهایم. روی زیرساخت اینچنینی مثل عمار باید چند
سالی کار کنیم تا خیلی اثرگذار باشیم، وقتمان را نباید تلف کنیم. ما
حرفهای سلبی زدهایم و دیگر بس است باید بحثهای ایجایی در محافل ایجابی
مثل جشنواره عمار راه بیندازیم.
تصاوير آرشیو را چگونه تهیه کردید؟
تاجدین: داغ دلمان تازه شد. چنین نبود که به آرشیوی غنی دسترسی داشته
باشیم. این دو سالی که صرف تحقیقات این فیلم شد تا برسد به تدوین، بیشتر
وقتمان را صرف آرشیو کردیم. خیلی وقت مفصلی سر آرشیو گذاشتیم. در یک مقطعی
صدا و سیما با ما همکاری کرد اما مساله این بود که با یک دریا آرشیو نامنظم
مواجه بودیم و خیلی از نیرو و وقت ما تلف میشد تا در نهایت توانستیم چند
سخنرانی مهم را پیدا کنیم، از جمله همین سخنرانی آقای هاشمی که نبود و به
روزنامه منتشر شدهاش استناد کردیم، نمازجمعههای متعدد آقای هاشمی گویی به
سرقت رفته بود. بخشهایی از نمازجمعههای ایشان پاک شده بود و سخنرانی
مانور تجمل آقای هاشمی در آرشیو صدا و سیما نیست و نوارش کلا گم شده است.
مثلا نمازجمعهای که ایشان به صحبتهای حاج سیداحمد آقا واکنش نشان میدهند
کلا نیست. در واقع عکسالعمل به سخنان حاج سیداحمد آقا صراحت بیشتری داشت و
بعد موضوع بازگشت سرمایهداران را در این نماز جمعه مطرح کرده بود. متن
این قسمت از سخنرانیهای ایشان را داشتم و پای سیستم بازبینی آرشیو، نوار
نماز جمعه را پیدا کردم. همینطور نوار جلو میرفت و داشت میرسید به
همانجایی که بنده میخواستم که ناگهان برفکی شد.
عبدالوهاب: ما نهایتا توانستیم مقدار کمی از سخنرانیهای رسمی حضرت آقا
و یکی، دو تا از سخنرانیهای آقای هاشمی را از صدا و سیما بیرون بیاوریم.
بقیه را از سایتهای خارجی دانلود کردیم. بسیاری از تصاویر را هم از سایت
بیبیسی و من و تو دانلود کردیم. آرشیو من و تو از صدا و سیمای خودمان
مترقیتر است و ما آرشیو بیکیفیت آنها را دانلود کردیم، اکثرا بیکیفیت
بود. ما آرشیو بیکیفیت آنها را دانلود میکردیم تا با چه زحمتی راجع به
فلان موضوع آرشیو درست کنیم. برخی تصاویر آرشیوی محدود از فلان جنبش
دانشجویی به دستمان رسید مثلا تصویر دانشجویی که روزنامه توس را نقد
میکرد. پیدا کردن تصاویر آرشیوی واقعا عذابی بود برای ما. اگر کسی را
داشتیم که آرشیو درست و درمانی در اختیار ما میگذاشت کارمان بهتر میشد.
بعدا فهمیدیم پیدا کردن آرشیو در ادبیات صدا و سیما تخصص است.