خدا به شیخ بزرگ انقلاب رحم کند. او که همواره مجاهدت در پرورش نیروی انسانی طراز انقلاب اسلامی را برنامه ی اصلی خود می دانست اکنون ورود خطیری به عرصه ی سیاست کرده است.
سخن درباره ی آیه الله مهدوی کنی است. او که در طول سی سال انقلاب اسلامی علی رغم دارا بودن ظرفیت های راهبری سیاسی و مدیریت اجتماعی به حداقل حضور بسنده کرد و حداکثر زمان را برای استقرار و جلوه گری دانشگاه امام صادق (علیه السلام) سپری کرد، امروز در قامت رییس مجلس خبرگان و {به نوعی} رییس مجموعه ی اصولگرایان قد بر افراشته و به کانون همگرایی انقلاب مبدل شده است.
خدا به شیخ بزرگ انقلاب رحم کند. او در طول همه ی سال های انقلاب جز به ضرورت به میدان نیامده و حال پس از خبط و خطاهای یاران قدیمی، حضور پر رنگ در عرصه ی سیاست را بر خود فرض دیده است.
شیخ در عهد پیشین حتی در جامعه روحانیت مبارزی که سال ها دبیر کلش بود نمی خواست محوریت داشته باشد. روزگاری آن علی اکبر {هاشمی رفسنجانی} و زمانی این علی اکبر {ناطق نوری} در جامعه روحانیت مبارز میدان داری می کردند و شیخ به سفارش و ارشادی بسنده می کرد و در بدترین شرایط با قهر و اوقات تلخی در تصمیم گیری ها نقش جدی به عهده نمی گرفت.
اما امروز شرایط فرق کرده است. شیخ بزرگ بی هیچ تعارفی وسط وسط میدان است. رجز می خواند و رسما اعلام می کند شرط و شروط سایر مدعیان هم پذیرفتنی نیست. او می خواهد در مرحله ای که اصحاب فتنه به نحوی طرد شده اند، یاران دکتر احمدی نژاد به شکلی تجزیه شده اند و غالب نامداران سیاسی به نوعی خدشه دار شده اند، راهبر یاران انقلاب باشد.
آیه الله با تمام عزت و احترامی که در بین خواص و خاصه شاگردان خود دارد این بار بخش قابل توجهی از شاگردان خود را در برابر سلیقه و عقیده ی خود خواهد دید. جزئی از آنها مانند رمضان زاده در بین فتنه گرانند و بلاشک به حضور او روی خوش نشان نخواهند داد. قلیلی از شاگردان چون احمدزاده در تیم مشائیون جمع اند و سنت گرایان را مهمترین رقیب {بل دشمن} خود می دانند. بخش قابل توجهی هم در دستگاه های دولتی مشغول کارند و عملا نمی خواهند با همراهی آیه الله برای خود دردسر درست کنند! و این در حالی است بخشی مهمی از جبهه ی پایداری را نیز شاگردان پیشین آیه الله تشکیل می دهند.
شیخ بزرگ بهتر از همه می داند آبروی خود را در چه کارزار پیچیده و سختی وارد کرده و باید ماند و دید می تواند گردن کشی ها، احساس وظیفه های شخصی و سهم خواهی های حزبی را مدیریت کند یا به سرنوشت دیگر چهره ها دچار می شود!؟ فقط باید برای آیه الله دعا کرد که "یا راحم شیخ الکبیر، رحم کن به شیخ بزرگ انقلاب!"