کد خبر: ۱۸۷۱۶
زمان انتشار: ۱۰:۴۰     ۰۸ شهريور ۱۳۹۰

خراسان: جمشيد ادعا مي کرد حاضر است جانش را براي من فدا کند. او با ابراز عشق وعلاقه به خواستگاري ام آمد و ما با هم نامزد شديم.

در دوران عقد روزهاي بسيار خوشي را پشت سرگذاشتيم و زندگي شيرين خود را با برگزاري جشن باشکوهي آغاز کرديم. اما افسوس که کاخ روياهاي ما فروريخت و کام زندگيمان با مشکلاتي که به وجود آمد تلخ شد.

زن جوان در دايره اجتماعي کلانتري ۴۰ مشهد افزود: شوهرم هميشه از تيپ و قيافه ام تعريف و تمجيد مي کرد و مي گفت تنها ملاک او براي ازدواج زيبايي ظاهري بوده است. من هم سعي مي کردم با ورزش تناسب اندامم را حفظ کنم ولي در دوران بارداري دچار بيماري شدم که به ناچار پس از زايمان مجبور بودم از داروهاي شيميايي استفاده کنم.

متاسفانه در اثر استفاده از اين داروها افزايش وزن پيدا کردم و کمي چاق شدم. با اين وضعيت رفتار و حرکات شوهرم تغيير کرد و او کم کم از من فاصله گرفت. چند ماهي اين شرايط و بي مهري هاي همسرم را تحمل کردم ولي اين همه صبوري هم فايده اي نداشت و شوهرم چند روز قبل پس از دعواي مفصلي بچه ام را برداشت و به خانه مادرش رفت.

فکر مي کردم بعد از چند ساعت آرام شود و به خانه برگردد اما هيچ خبري از او نشد و در تماس تلفني  که داشتم با حالتي دلسرد کننده و البته خيلي قاطعانه گفت: بايد از هم جدا شويم چون تو زيبايي گذشته ات را از دست داده اي و ...!

تصور مي کردم شوخي مي کند اما حرف هايش خيلي جدي بود چون او دادخواست طلاق داده و در اين مدت اجازه نداده است که بچه ام را ببينم.واقعا اگر مشکلي براي شوهرم به وجود مي آمد يا خداي ناکرده در اثر حادثه اي دچار نقص بدني مي شد من هم همين برخورد را با او مي کردم؟

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
KUWAIT
۰۸:۵۰ - ۰۹ شهريور ۱۳۹۰
۰
۰
سلام خواهر گرامی؛ضمن آرزوی شفا و سلامتی اتان دراین روز عید.کار شوهرتان واقعا
بی شرمانه و بچه گانه است.
اصلا ایشان لیاقت ازدواج با شما را نداشته
امیدوارم با صبر وپایداری و ایمان دربرابر حوادث روزگار پیروز بشوید
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها