به گزارش 598 به نقل از سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران، پايگاه
اينترنتي آنتي وار در گزارشي به قلم "ريان سي. کروکر" نوشت: پس از گفتگوي
تلفني باراک اوباما، رئيس جمهور آمريکا و حسن روحاني، همتاي ايراني وي در
اواخر ماه سپتامبر، کساني که اميدوار به حل ديپلماتيک موضوع هسته اي ايران
بودند، خرسند بودندکه پيشرفت نزديک است. در همين حال، برخي از متحدان
آمريکا درباره نزديک شدن دوباره احتمالي آمريکا و ايران بهيکديگر به شدت
ابراز ترديد کردند.
اواخر اين هفته دور جديد مذاکرات هستهاي ايران و گروه پنج به علاوه يک در ژنو آغاز خواهد شد.
گرچه
ممکن است بيشتر آمريکاييها ندانند، اما مذاکرات قبلي با ايران
موفقيتآميز بود و مذاکرات آتي نيز ممکن است به موفقيت منجر شود.
نویسنده
آنتیوار نوشت: من که در وزارت خارجه آمريکا کار مي کنم، نهم سپتامبر
بلافاصله پس از مذاکرات هستهاي، در نشستي با حضور ديپلماتهاي ايراني براي
تبادل نظر درباره اقدامات بعدي در افغانستان شرکت کردم. ايرانيها واقعاً
سازنده و عملگرا بودند. آنها حتي درست پيش از شروع اقدام نظامي آمريکا در
افغانستان، نقشه بسيار ارزشمندي از بنيه نظامي و مواضع طالبان تهيه
کردند. توافقنامه ايران و آمريکا در کنفرانس سال 2001 بن در خصوص
افغانستان، براي تشکيل يک حکومت موقت در افغانستان از اهميت اساسي برخوردار
بود. پس از آنکه من براي بازگشايي سفارت آمريکا در کابل به افغانستان
اعزام شدم، ما در خصوص مسائل مختلف امنيتي و اتخاذ رويکردهاي هماهنگ براي
بازسازي افغانستان توافق هايي کرديم. و سپس ناگهان، با سخنراني جرج دبليو
بوش، رئيس جمهور وقت آمريکا در اوايل سال 2002 که ايران را يکي از سه محور
شرارت ناميد، همه چيز به پايان رسيد. سران ايران به اين نتيجه رسيدند که با
وجود همکاريشان در خصوص افغانستان، آمريکا همچنان دشمن سرسخت ايران است.
وی افزود: ما با ايرانيها بار ديگر در سال 2007 که من سفير آمريکا در عراق بودم ملاقات کرديم.
تجربه
افغانستان نشان داد امکان پيشرفت ديپلماتيک در روابط ايران و آمريکا وجود
دارد. چنين پيشرفتي تضمين شده نيست، اما يک راهحل ديپلماتيک مناسب همواره
بهتر از گزينههاي ديگر است.
در ادامه این گزارش آمده است: ايران يک بازيگر منطقي نيز هست و میتواند عملگرا و انعطافپذير باشد.
اگر آمريکا از مذاکرات سال 2001 چهار درس بگيرد، اين فرصت را دارد که موفقيتهاي گذشته را تکرار کند.
نخست
اينکه مذاکره کنندگان بايد بدانند پيشرفت جدي تنها با گفتگوهاي مستقيم
امکانپذير است. مشارکت اعضاي دائم شوراي امنيت سازمان ملل و آلمان بايد
ادامه يابد، اما کار اصلي را بايد دو بازيگر اصلي ( يعني ايران و آمريکا)
انجام دهند و بيشترين تاثير را در مذاکرات داشته باشند.
دومين
درسي که آمريکا بايد از مذاکرههای سال 2001 بگيرد اين است که ماهيت
گفتگوها بايد با دقت انتخاب شود. افشاي خيلي زود جزئيات مذاکرات، بهانه به
دست کساني خواهد داد که مخالف اين گفتگوها هستند، و موجب محدوديت
انعطافپذيري در اين مذاکرات خواهد شد.
سوم
اينکه آمريکا بايد براي طرح مسائلي فراتر از پرونده هسته اي ايران آمادگي
داشته باشد. پيشرفت در يک زمينه مي تواند موجب اعتمادسازي شود و پيشرفت در
زمينه مسائل ديگر را تسهيل کند.
در نهايت، آمريکا بايد ثابت کند به دنبال سرنگوني دولت ايران نيست.
در
پایان این گزارش ادعا شده است: رئوس کلي توافقنامه احتمالي با ايران مشخص
است. ايران خواستار برداشتن تحريمها است. اما اين ايراني ها هستند که بايد
گام نخست را بردارند. اگر ايران جديت خود را در محدود کردن برنامه هستهاي
خود در چارچوب اهداف صلح آميز ثابت کند، بدون ترديد تحريمها کاهش خواهد
يافت.