به گزارش 598 به نقل از جهان - استاد "محمدحسین بهجتی" فرمودند: در همان سالها
آیت الله مصباح قضیهای را برای من تعریف کردند که بد نیست آن را برای شما
بگویم. امیدوارم که ایشان و آیت الله بهجت از ما راضی باشند. چنانکه
میدانید جناب آقای مصباح دارای سه فرزند هستند. دو پسر به نامهای علی آقا
و آقا مجتبی و یک دختر به نام زهرا خانم که بعدها به ازدواج شیخ محمود
محمدی عراقی در آمدند. همسر محترمشان هم خواهرزاده آیت الله میرزا حسین
نوری همدانی هستند.
جناب حجت الاسلام والمسلمین شیخ علی آقا مصباح
از بچگی حالت صرع داشتند، حالت آزاردهندهای بود و همگی ناراحت بودیم. آیت
الله مصباح میگفت ایشان را به دکتر بردهام و گفتهاند كه این بیماری در
بچگی خوب نمیشود؛ ممکن است در سن جوانی مثلا بیست سالگی یا بیست و پنج
سالگی خود به خود برطرف شود و ممکن است که این حالت تا آخر عمر باقی بماند.
به هر حال بچه به سن دبستان رسیده بود و ایشان را در دبستان گذاشته
بودند.
جناب آقای مصباح میفرمودند: "یک روز وقتی که از درس به
منزل آمدم دیدم که علی آقای ما به منزل آمده است، در حالی که تمام لباسها و
کتابها و حتی سر و صورتش پر از لجن است! گفتم چه شده است؟ توضیح دادند که
در مسیر بازگشت از مدرسه مبتلا به حالت صرع شده و به وسط جوی پر از لجن
افتاده است. بعد مردم جمع شده و ایشان را از وسط جوی برداشته و به منزل
آورده بودند. من خیلی متاثر و متحیر شدم که چه کنم؟! اگر بخواهم ایشان را
از رفتن به مدرسه منع کنم که درست نیست. اگر بخواهم معلم خصوصی برایش بگیرم
که امکانات و وضع مالیام اجازه نمیدهد. اگر بخواهم هر روز صبح و ظهر او
را به مدرسه ببرم و برگردانم که وقتم اجازه نمیدهد و از بسیاری از درسها و
بحثها عقب میمانم. مانده بودم که چه کنم؟ در این میان قضیه را فقط برای
آیت الله مسعودی که با هم به درس آیت الله بهجت میرفتیم، تعریف کردم. عصر
همان روز که به درس آیت الله بهجت رفتیم.
پس از اتمام درس و وقتی که
بقیه شاگردان رفتند، آیت الله مسعودی جریان را برای آیت الله بهجت تعریف
کردند و بعد از ایشان درخواست کردند که دعایی بفرمایند. آیت الله بهجت
سرشان را پایین انداخته در سکوتی مطلق فرو رفته بودند و حتی لبهایشان تکان
نمیخورد. دقایقی گذشت و ما گمان کردیم که ایشان به مباحث درس مکاسب فکر
میکنند و متوجه صحبت آیت الله مسعودی نشدهاند. ما هم ساکت نشستیم تا
دقایقی گذشت. آنگاه ایشان سرشان را بلند کردند و با اطمینان و یقین
فرمودند: آقای مصباح فرزند شما سالم است. فرزند شما هیچ عیب و مرضی ندارد.
فرزند شما سالم است. ما به منزل آمدیم و بعد از آن روز این بیماری بطور کلی
از علی آقا گرفته شد."
الان دهها سال میگذرد و بحمدالله هیچ اثری
از آن بیماری در جناب علی آقا دیده نشده است. ایشان مقداری درسهای جدید
را خواندند و سپس طلبه شدند و مثل پدر بزرگوارشان از طلبههای بسیار موفق
هستند و مدتی هم به کانادا اعزام شدند و از شاگردان بسیار موفق آن دانشگاه
بودهاند.